السودانی و الحشد الشعبی در توازنی شکننده
عراق کجای تنش ایران و اسرائیل ایستاده است

نویسنده: جیورجیو کافیرو
دیپلماسی ایرانی: نیروهای بسیج مردمی عراق ائتلافی از گروههای شبهنظامی متحد ایران که رسماً در دستگاه امنیتی این کشور ادغام شدهاند، مجبور شدهاند خود را با تضعیف «محور مقاومت» به رهبری ایران وفق دهند. در بحبوحه تغییر پویاییهای منطقهای، این جناحها منافع سیاسی و امنیتی داخلی خود را در اولویت قرار دادهاند و رویکردی بسیار محتاطانه را برای جلوگیری از درگیری با اسرائیل یا ایالات متحده در پیش گرفتهاند. در طول جنگ ۱۲ روزه اخیر بین اسرائیل و ایران – که به حملات ایالات متحده به تأسیسات هستهای ایران منجر شد – هم نیروهای بسیج مردمی و هم دولت عراق به طور قابل توجهی از درگیری مستقیم با هر یک از طرفین خودداری کردند. در عوض، آنها تصمیم گرفتند از ثبات، امنیت و سلامت اقتصادی عراق محافظت کنند.
اندکی پس از آغاز جنگ، آیتالله العظمی علی سیستانی – ارشدترین روحانی شیعه عراق، که به ویژه فتوای سال ۲۰۱۴ را که به تشکیل حشد شعبی و فراخوان مقاومت مسلحانه علیه دولت اسلامی (داعش) منجر شد، صادر کرد – درخواستی سنجیده از جامعه بینالمللی ارائه داد و از بازیگران جهانی خواست تا مداخله کنند و به تجاوز اسرائیل علیه جمهوری اسلامی ایران پایان دهند. با این حال، آیت الله سیستانی از فراخواندن هیچ یک از جناحهای عراقی برای آغاز یا شرکت در اقدامات نظامی که احتمالاً به پاسخ نظامی اسرائیل به عراق منجر میشد، خودداری کرد.
بغداد از درگیریها دور میماند
شاید اکنون بیش از هر زمان دیگری، نخست وزیر محمد شیاع السودانی و دولت مرکزی در بغداد مجبور شدهاند برای حفظ ثبات به سختی به دست آمده عراق، بین ایران و ایالات متحده تعادل ظریفی برقرار کنند. چشمانداز درگیر شدن عراق در یک جنگ منطقهای گستردهتر – بهویژه جنگی که قدرتهای منطقهای مانند ایران و اسرائیل را شامل باشد – به درستی در بغداد به عنوان یک خطر جدی تلقی شده است. رهبری عراق که اخیراً از دههها درگیری مسلحانه و اشغال خارجی بیرون آمده، عمیقاً در تحکیم نهادهای دولتی، جذب سرمایهگذاری خارجی و بازگرداندن اعتماد عمومی به توانایی دولت در ارائه خدمات اساسی و تضمین حاکمیت ملی سرمایهگذاری کرده است. جنگی که در آن عراق به میدان نبرد تبدیل شود، بغداد را به طور ناگهانی دوباره به بحران فرو خواهد برد.
بنابراین، در حالی که دولت عراق در محکومیت اقدامات نظامی اسرائیل علیه ایران صریح بود، رویکردی سنجیده و عملگرایانه را برگزید که منافع ملی عراق را در اولویت قرار دهد. هم دولت السودانی و هم بخشهای بزرگی از مردم عراق، رفتار تلآویو، از جنگ غزه گرفته تا حملات نظامی آن در لبنان و سوریه، را منبع عمیق بیثباتی منطقهای میدانند. این احساس تنها دو روز پس از جنگ، زمانی که السودانی با توماس سیلر، سفیر اتحادیه اروپا در عراق، دیدار کرد، آشکار شد. در طول مکالمه آنها، سودانی تجاوز نظامی اسرائیل را "تهدیدی مستقیم برای امنیت و ثبات در عراق و منطقه" توصیف کرد.
حملات اسرائیل و آمریکا همچنین دیپلماسی عراق را تضعیف کرد. دولت السودانی مدتهاست که مذاکره، بهویژه از طریق میانجیگری به رهبری عمان، را به عنوان عملیترین راه برای حل مسئله هستهای ایران و کاهش تنشهای گستردهتر ترجیح میدهد. در این زمینه، حملات اسرائیل به ایران نه تنها به عنوان یک اقدام تحریکآمیز، بلکه به عنوان تلاشی عمدی برای از مسیر خارج کردن تلاشهای دیپلماتیک نویدبخش تلقی میشد. بنابراین، محکومیت این حملات توسط سودانی، نشاندهنده علاقه گستردهتر عراق به حفظ فضا برای راهحلهای مذاکرهشده در آینده بود. نخستوزیر عراق علناً از بازیگران تأثیرگذار در صحنه بینالمللی خواست تا نقش فعالتری در مهار اسرائیل ایفا کنند.
این واقعیت که اسرائیل در جریان «عملیات خیزش شیر» حریم هوایی عراق را نقض کرد، تنها به ناامیدی السودانی افزود. با این حال، علیرغم این مواضع قاطع، دولت توانست از نظر نظامی از درگیری دور بماند. با انجام این کار، بغداد بار دیگر بر قصد خود برای دنبال کردن یک سیاست خارجی مبتنی بر استقلال استراتژیک، منافع ملی و تعهد به کاهش تنش منطقهای تأکید کرد.
در یک زمینه وسیعتر، رهبری سیاسی عراق به طور فزایندهای احیای نفوذ منطقهای این کشور را خواهان است. خاطره آشفتگیهای گذشته – بهویژه خشونتهای فرقهای وحشیانهای که پس از سقوط صدام حسین در سال ۲۰۰۳ رخ داد، و همچنین دوران تاریک اواسط دهه ۲۰۱۰ که دولت اسلامی عراق و سوریه (داعش) بخش بزرگی از کشور را اشغال و ترور کرد – در آگاهی ملی عراق همچنان زنده است. این آسیبهای جمعی، اجماع اجتماعی و سیاسی گستردهای را در مورد لزوم حفظ صلح و جلوگیری از بازگشت هرج و مرج ایجاد کرده است.
در نهایت، بازیگران اصلی عراق اذعان دارند که دستاوردهای اخیر این کشور بسیار ارزشمندتر از آن است که از طریق دخالت در جنگهای خاورمیانه به خطر بیفتد. به همین دلیل، حفظ بیطرفی یا عدم تعهد استراتژیک در اختلافات منطقهای صرفاً یک موضوع دیپلماسی نیست؛ بلکه بخشی جداییناپذیر از استراتژی بلندمدت عراق برای امنیت و رفاه است.
با این حال، اگر آتشبس شکننده ایران و اسرائیل فرو بریزد، عراق ممکن است دوباره درگیر خصومتها شود. برای دولت عراق و گروههای همسو با تهران، این موضوع بسیار مهم است. بغداد احتمالاً به سایر پایتختهای منطقهای مانند ابوظبی، آنکارا، دوحه، مسقط و ریاض خواهد پیوست و از همه طرفها خواهد خواست که تنشزدایی کنند و مسیرهای دیپلماسی را دنبال کنند. اینکه الحشد الشعبی چگونه به درگیریهای آینده بین تلآویو و تهران واکنش نشان خواهد داد، چندان قطعی نیست و همچنان میتواند عراق را درگیر جنگی فاجعهبار کند که خواهان آن نیست.
به همین ترتیب، کتائب حزبالله (KH)، گروه شبهنظامی غالب تحت پوشش الحشد الشعبی، حملات آمریکا و اسرائیل به ایران را محکوم کرد، با تهران ابراز همبستگی کرد و به بسیاری از شبهنظامیان عراقی تحت حمایت ایران پیوست و از دولت عراق خواست تا نیروهای آمریکایی را از عراق اخراج کند. با این حال، علیرغم روابط دیرینه کتائب حزبالله با تهران و سابقه فعالیتهای مسلحانه علیه اسرائیل و نیروهای آمریکایی در منطقه، در طول جنگ ۱۲ روزه تلافی نکرد.
انضباط حسابشدهی الحشد الشعبی
خویشتنداری نشان داده شده توسط این جناحهای طرفدار تهران، نشاندهندهی محاسبات استراتژیک سنجیدهی آنهاست که نشاندهندهی آسیبپذیریهای آنها در برابر اسرائیل و درک گستردهتر از خطرات گسترش درگیری است.
جنگ حزبالله و اسرائیل در لبنان در سالهای ۲۰۲۳ - ۲۰۲۴ عامل مهمی در شکلدهی به واکنش الحشد الشعبی به جنگ ماه گذشته بود. به نظر میرسد مشاهدهی پیامدهای کارزار قاطع اسرائیل علیه قدرتمندترین عضو «محور مقاومت» تأثیر هوشیارکنندهای بر این گروههای عراقی داشته، چرا که بعید است رهبری آنها از حملهی اسرائیل جان سالم به در ببرد. این جنگ – که طی آن اسرائیل اکثر فرماندهان نظامی حزبالله و دبیرکل آن، سید حسن نصرالله، و همچنین هزاران نفر از جنگجویان آن را کشت و بخش وسیعی از انبارهای موشکی آن را از بین برد – خطرات رویارویی مستقیم با یک دشمن بسیار توانمند را برجسته کرد. در نتیجه، شبهنظامیان عراقی میزان قابل توجهی از احتیاط و خویشتنداری را از خود نشان دادهاند، احتمالاً با این محاسبه که هرگونه اقدام جسورانه یا آشکار میتواند آنها را در معرض آسیبپذیریهای مشابه قرار دهد و عراق را عمیقتر به یک درگیری ناپایدار که خود عامل آن نیست، بکشاند.
عامل دیگر مربوط به چگونگی تثبیت عمیقتر خود توسط این جناحهای فعال تحت چتر الحشد الشعبی در طول زمان در بافت سیاسی و اقتصادی عراق است. بسیاری از این نیروها که دیگر محدود به حوزه فعالیتهای شبهنظامی نیستند، با موفقیت موقعیتهایی را در نهادهای دولتی به دست آوردهاند، به منابع عمومی دسترسی پیدا کردهاند و خود را در نیروهای مسلح رسمی ادغام کردهاند. این نهادینه شدن به آنها امکان داده است تا از بودجه دولتی عراق بهره ببرند، در حالی که همزمان نفوذ خود را از طریق شبکههای گسترده حمایتی و شرکتهای تجاری گسترش میدهند. بر این اساس، الحشد الشعبی تمایلی به بهخطر انداختن نفوذ تازه یافته خود یا قرار دادن داراییهای تازه یافته خود در معرض نوسانات جنگ ندارد.
منبع: گالف اینترنشنال فروم / ترجمه: علی موسوی خلخالی
نظر شما :