ایران در آستانه نظم بی نظم

از مرگ برجام تا باز تعریفی قدرت ژئوپلتیک

۰۹ دی ۱۴۰۴ | ۱۰:۰۰ کد : ۲۰۳۶۹۴۷ اخبار اصلی خاورمیانه
محمدرضا بارز در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: ایران دیگر «کارت بازی ژئوپلتیک» میان روسیه، چین و غرب نیست؛ بلکه خود به میدان اصطکاک مستقیم نظم‌های جهانی قدرت و بازیگری جدید در منطقه تبدیل شده است. این جابه‌جایی مفهومی، اگر درک نشود، هرگونه تحلیل دیپلماتیک را به تکرار کلیشه‌های منقضی‌شده محکوم می‌کند.
از مرگ برجام تا باز تعریفی قدرت ژئوپلتیک

نویسنده: دکتر محمدرضا بارز، تحلیلگر مسائل خاورمیانه

دیپلماسی ایرانی: اگر در سال‌های ابتدایی دهه ۱۴۰۰، پرونده هسته‌ای ایران «میز» اصلی چانه‌زنی میان قدرت‌ها بود، امروز باید با صراحت گفت که آن میز جمع شده است. برجام دیگر نه چارچوب تصمیم‌سازی است و نه حتی هدف نهایی؛ بلکه به بهانه‌ای حقوقی برای مدیریت یک بحران عمیق‌تر تبدیل شده است. بحرانی که ریشه آن نه در تعداد سانتریفیوژها، بلکه در جایگاه ژئوپلتیک ایران در نظم در حال فروپاشی بین‌المللی نهفته است. در یک کلام بازی به حوزه امنیت سخت و بازدارنگی نامتقارن کشیده شده است.

در این چارچوب جدید، ایران دیگر «کارت بازی ژئوپلتیک» میان روسیه، چین و غرب نیست؛ بلکه خود به میدان اصطکاک مستقیم نظم‌های جهانی قدرت و بازیگری جدید در منطقه تبدیل شده است. این جابه‌جایی مفهومی، اگر درک نشود، هرگونه تحلیل دیپلماتیک را به تکرار کلیشه‌های منقضی‌شده محکوم می‌کند.

روسیه‌ی پس از جنگ اوکراین، دیگر آن بازیگر مانوردهنده و فرصت‌طلب سال‌های مذاکرات وین نیست. مسکو امروز با اقتصادی فرسوده، انزوای راهبردی و نیاز فزاینده به اهرم‌های فشار متقابل، به ایران نه به‌عنوان شریک، بلکه به‌مثابه منبع مصرف ژئوپلتیک می‌نگرد. روسیه امروز نه شریک تاکتیکی قبلی بلکه بازیگر مصرف کننده کارت ژئوپلتیکی کشورمان و عامل انسداد راهبردی آن تبدیل شده است.

ایران برای روسیه، ابزار چانه‌زنی با غرب است؛ نه پل همکاری پایدار. هرگونه کاهش تنش ایران و غرب، به‌طور مستقیم از ارزش کارت ایران در دست کرملین می‌کاهد. از همین رو، تعلل، ابهام‌سازی و حمایت‌های مشروط روسیه از پرونده ایران، نه سوءتفاهم دیپلماتیک، بلکه یک انتخاب آگاهانه است. در این معادله، هم‌پوشانی منافع وجود ندارد؛ فقط هم‌زمانی موقت بحران‌ها وجود دارد. روسیه از حل بحران ایران سودی نمی‌برد بلکه ایران نیمه بحرانی برای مسکو بسیار کارآمدتر است.

چین برخلاف تصور رایج، هرگز به‌دنبال ایرانِ قدرتمند و مستقل نبوده است؛ بلکه به ایرانِ قابل پیش‌بینی و کم‌هزینه نیاز دارد. امنیت مسیرهای انرژی و کالایی، کنترل تنش در تنگه هرمز و جلوگیری از شوک‌های ژئوپلتیک، اولویت‌های پکن هستند — نه تقابل ایدئولوژیک با غرب به‌خاطر تهران.

رفتار چین در سال‌های اخیر نشان داده است که این کشور در بزنگاه‌های پرریسک، ترجیح می‌دهد عقب بایستد، قراردادها را کش‌دار کند و مسئولیت امنیتی نپذیرد. ایران در نگاه چین، بخشی از معادله ثبات است، نه شریک راهبردی در تغییر نظم موجود لذا هیچ گونه تعهد سیاسی یا امنیتی و نظامی را بر عهده نخواهد گرفت. آنچه پکن می‌خواهد، ثبات جریان انرژی، امنیت مسیرها و حداقل تنش در نقاط گلوگاهی است. آنچه قدرت شرق می‌خواهد ایرانِ پیش‌بینی‌پذیر است ایرانِ کنشگر و بحران‌ساز، نه بیشتر.

غرب نیز از «حل مسئله ایران» عبور کرده است. هدف امروز، حتی توافق جامع هم نخواهد بود بلکه مدیریت سطح تنش، جلوگیری از جهش‌های غیرقابل کنترل و مهار پیامدهای منطقه‌ای تا زمان تغییر اساسی رویکرد سیاسی و امنیتی کشور خواهد بود. 

تحریم‌ها دیگر ابزار فشار برای امتیازگیری نیستند؛ بلکه بخشی از سازوکار تنظیم رفتار شده‌اند. در این منطق، ایران باید نه به نقطه توافق، بلکه به آستانه‌ای کنترل‌شده‌ای از بحران برسد.

غیبت متغیر اسرائیل در بسیاری از تحلیل‌های کلاسیک برجام، امروز دیگر قابل دفاع نیست. امنیت سخت، عملیات مستقیم و بازدارندگی فعال، دوباره به مرکز معادله بازگشته‌اند. این تحول، نشانه‌ای روشن است از اینکه دیپلماسی بدون پشتوانه قدرت، در محیط فعلی خاورمیانه کارکردی ندارد. باید به این مهم نگریست اسرائیل بازیگری جدید و پردازنده اصلی هزینه برای نظمی جدید خواهد بود، در این بین غرب نیز تا زمانی که فراگیری بحران منطقه را در بر نگیرد در کنار این سیاست بازیگر جدید و پرداخت کننده هزینه ها خواهد بود.

 ایران امروز در وضعیتی ایستاده است که دیپلماسی بدون بازتعریف جایگاه قدرت، صرفاً به مدیریت فرسایش منجر می‌شود. نه شرق منجی است، نه غرب به‌دنبال مصالحه مقطعی. جهان به فاز اصطکاک وارد شده و کشورهایی که نقش خود را به‌درستی بازتعریف نکنند، به زمین بازی دیگران تبدیل خواهند شد.

خطر اصلی برای ایران، نه تحریم است و نه دوستی های مقطعی و دوگانه؛ بلکه  خطر اصلی ادامه تحلیل با مفروضات منقضی‌شده است. جهانی که وارد فاز گذار شده، به کشورهایی رحم نمی‌کند که نقش خود را بازتعریف نکنند. در چنین جهانی بی طرفی توهم است، وابستگی صرف هزینه بر و تعادل بدون قدرت یک شعار بی‌کاربرد است.

کلید واژه ها: ایران جمهوری اسلامی ایران محمدرضا بارز سیاست خارجی ایران ایران و روسیه ایران و چین ایران و امریکا ایران و اروپا برجام خاورمیانه دوران گذار


( ۵ )

نظر شما :