فرید مرجایی در گفتگو با دیپلماسی ایرانی :

شاید آمریکا به توافقنامه ژنو 3 خیانت کند

۲۹ آذر ۱۳۹۲ | ۱۵:۰۴ کد : ۱۹۲۶۱۲۷ پرونده هسته ای انتخاب سردبیر
پرونده ایران جامعه سیاسی امریکا را دوپارچه کرد/این بازه زمانی 6 ماه بسیار حساس است و ایران تاکنون به خوبی با مدیریت ماجرا تلاش کرده است که بهانه ای به دست کسی ندهد/امریکا تاکنون چندین بار زیر تعهدات خود با ایران زده است/بسیاری از این منتقدان امروز سیاست های اوباما منتظر بودند که ایران در حال تسلیم کامل پشت میز قرار بگیرد
شاید آمریکا به توافقنامه ژنو 3 خیانت کند

دیپلماسی ایرانی : گام نخست در مذاکرات هسته ای ایران با 1+5 در ژنو برداشته شد. گامی که با تمام هیاهوهای سیاسی و طوفان انتقادها و یا حمایت ها در دو کشور ایران و امریکا تازه ابتدای راهی طولانی در روند مذاکراتی نفس گیر است که شاید چندین سال به طول بینجامد. ایران در این دور از مذاکرات با غرب به صراحت اعلام کرد که از گام نخست باید گام نهایی و انچه که در نهایت در چنته ایران قرار می گیرد مشخص باشد. در برنامه " اقدام مشترک" که به امضای ایران و شش کشور حاضر در مذاکرات رسید ایران توانایی غنی سازی اورانیوم تا 5 درصد را در اختیار خواهد داشت و در ازای برخی تعلیق ها در برنامه هسته ای با رفع محدود برحی تحریم ها هم روبه رو خواهد شد. شش ماه نفس گیر برای عبور از گام نخستی که بسیار شکننده است و البته مخالفان بسیار جدی هم در داخل ایران و هم در کنگره و سنای ایالات متحده دارد. در این میان ما شاهد چرخش موضع فاحش در بسیاری از رسانه های امریکایی در قبال پرونده هسته ای ایران هستیم. برای نخستین بار در سه دهه گذشته جدالی میان مخالفان و موافقان توافق با ایران در امریکا شکل گرفته است . از پس از موفقیت حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری ایران در خرداد ماه تا پس از امضای توافقنامه ژنو 3 بودند کسانی که در رسانه های امریکایی از فرصت توافق با ایران نوشتند و البته کسانی که هرگونه تعامل با تهران به امید شنیدن صدای دلخواه از دولت جدید را رد کردند. در این میان باراک اوباما رئیس جمهوری ایالات متحده که به روحیه صدجنگ طلبی مستقیم در امریکا شهرت دارد خواهان نیل به توافقی است که کابوس جنگ و تشدید بی ثمر تحریم ها علیه ایران را از سر دولت وی دور کند. فرید مرجایی تحلیل گر مسائل ایران که ساکن ایالات متحده است در گفتگو با دیپلماسی ایرانی از نگاه رسانه های امریکایی به توافقنامه ژنو می گوید و البته پشت پرده تعامل های دولت با رسانه هایی که به سختی می توان بسیاری از انها را مستقل خواند. متن گفتگوی اختصاصی دیپلماسی ایرانی با فرید مرجایی به شرح زیر است :

با گذشت دو هفته از توافقنامه ژنو به نظر می رسد که نگاه های منطقی بر تحلیل های هیجانی  از این توافقنامه غلبه پیدا کرده است . برخی منابع خبری ادعا می کنند که انچه که کاخ سفید در قالب Fact sheet در خصوص تعهدات طرفین به یکدیکر در ژنو منتشر کرده و در اختیار افکار عمومی امریکا قرار داده با نسخه اصلی تفاوت هایی دارد . آیا شما با چنین تعبیری موافق هستید؟

به نظر من وجود چنین اختلافی در Fact sheet  اندکی طبیعی است . البته همین جا باید تاکید کنم که در ترجمه ای هم که در ایران از متن توافقنامه مشترک انجام گرفته و در اختیار عموم قرار گرفت ما شاهد اندکی تفاوت بودیم. اما در خصوص متنی که در اختیار افکار عمومی در امریکا قرار گرفت به نظر من این میزان تفاوت طبیعی است چرا که از منظر جو سیاسی در ایالات متحده این حقیقت که دولت به یکباره حق غنی سازی ایران را به رسمیت بشناسد قابل قبول نبوده و جاانداختن آن هم کار ساده ای نیست. دستگاه های اطلاع رسانی آمریکا در سال های طولانی چهره ایران را به نا حق تخریب کرده اند. در عین حال که شکل گیری این توافقنامه از اهمیت فراوانی برخوردار است و پیشرفت قابل توجهی در این پرونده هم به حساب می آید اما حقیقت این است که برای واشنگتن امکان پذیر نیست که در متن یک قانون نوعی تناقض و دوگانگی را بطور مستقیم مندرج کند. اینکه حامیان امریکا در اردوگاه این کشور مانند  اسرائیل حق غنی سازی اورانیوم (بدون هیچ محدودیت و سقفی) را در اختیار داشته و البته تسلیحات هسته ای هم داشته باشند اما کشوری مانند ایران که طبق میل امریکا عمل نمی کند و یا در زمره دوستان این کشور نیست  از حق غنی سازی مشروع محروم باشد نوعی دوگانگی فاحش است که قابل درج در هیچ معاهده و یا توافقنامه ای نیست. بنابراین این مساله بطور کتبی قابل قید نیست اما باید در عمل دنبال شود. انگلیسی ها ضرب المثلی دارند مبنی بر اینکه به هرحال باید به نوعی این دایره را چهارگوش جلوه داد.

اما نکته قابل توجه اینجاست که گویا امریکایی ها به دنبال نوعی الگوسازی از توافقنامه با تهران برای سایر کشورها هم هستند. این بدان معناست که واشنگتن می خواهد به رسمیت شناخته شدن حق کشورها در غنی سازی را گام به گام و مشروط به جلب رضایت خود کند. بر این اساس حق غنی سازی پس از رسیدن به توافق با امریکا به کشورها داده خواهد شد. این حرکت به معنای ارائه تفسیری جدید از ان پی تی است و خطر تغییر تدریجی این قانون توسط امریکا وجود دارد. این یک مساله است  و مسله دیگر هم این است که شرایط سیاسی در دنیا و دینامیسم قدرت در سطح بین المللی هم نقش خاص خود را ایفا می کند. این حقیقت که همه در برابر یک قانون برابر هستند و بحث عدالت قانونی به تنهایی نمی تواند در این جریان دخیل باشد. قرائتی در اینجا وجود دارد دال بر اینکه صلح و آرامش و ثبات طبق سلیقه و دیکته های امریکایی فقط قابل قبول است—( موسوم به  Pax Americana. )

در ایران ما شاهد بودیم که تیم هسته ای بر مسائلی مانند برخورداری ایران از حق غنی سازی طبق این توافقنامه مانورهای فراوانی دادند. در ایالات متحده باراک اوباما کدام یک از دستاوردهای غرب در این توافقنامه را پررنگ کرد؟

در امریکا باراک اوباما با آب و رنگ فراوانی از این قطعنامه سخن می گوید. البته کاخ سفید چندان به تفسیر جزئیات این قطعنامه از لنز قانون بین المللی نمی پردازد چرا  که قانون بین المللی در امریکا معنای چندانی ندارد. قدرت امریکا در سطح جهانی، مدعی است که حرف نخست را می زند و بیان اینکه ایران حق قانونی برای غنی سازی دارد نمی تواند در داخل این کشور با استقبال چندانی روبه رو شود و یا معنای خاص سیاسی به دنبال داشته باشد. اوباما در جلساتی که با هیات اعزامی از اسرائیل و سپس مرکز تحقیقاتی طرفدار اسرائیل موسوم به سابان داشت اینگونه توضیح داد که ما ایده ال های اسرائیل در مواجه با پرونده هسته ای ایران را می دانیم اما تحقق این ایده ال ها در دنیای واقعیت ممکن نیست. تسلیم شدن کامل ایران ممکن نیست اما ما می توانیم بر اساس واقعیات اهداف خود را دنبال کنیم. به نظر می رسد که این بحث منطقی اوباما در این شرایط هم جواب می دهد. البته اوباما در تمام موضع گیری های خود در خصوص این توافقنامه تاکید می کند که اگر این توافقنامه موفق نباشد تمامی تحریم ها برگشت پذیر خواهد بود. اوباما در پاسخ به مطالبه های اسرائیلی ها به شکل غیرمستقیم تاکید می کند که ایران در صنعت هسته ای پیشرفت های چشمگیر و وسیعی داشته اما طرف غربی هم از این معامله سودهای سرشاری به دست خواهد اورد.

نگاه غالب تحلیل گران امریکایی به این توافقنامه چگونه است ؟ آیا ان را پیروزی دیپلماسی می دانند یا همچنان این گام را برای موفقیت آمیز خواندن استراتژی تعامل با تهران و نه تقابل ناکافی می دانند ؟

نکته ای که در ابتدا باید به ان اشاره کنم این است که شاید در بحث تحلیل گران مسائل سیاسی در امریکا تفاوت هایی با اروپا وجود داشته باشد که آن هم به دلیل گستردگی بیشتر جامعه امریکا است  و این باور امریکایی که گمان می کنند مسئول دنیا به حساب می ایند. این نگاه بر فضای سیاسی موجود در این کشور هم تاثیرگذاشته است . " تحلیل گر" امریکایی در خلا وجود ندارد و حقوق و مواجب خود را از یک منبع دریافت می کند. تحلیل گر سیاسی یا در رسانه های رسمی است یا کارشناس و متخصص به حساب می آید که در اتاق های فکر و مراکز تحقیقاتی مشغول به کار است و یا دیپلمات های بازنشسته هستند. بنابراین تحلیل گر مستقلی نداریم که بر خلاف گفتمان غالب سخن بگوید اما ما اندکی تفاوت و فاصله گیری از این گفتمان واحد را گاه در سخنان برخی دیپلمات های سابق می بینیم.

 با اینهمه در واکنش به توافقنامه ژنو دو دسته وجود دارند : عده ای که آن را مثبت دانسته پس با انعقاد ان موافق هستند و عده ای که به آن نگاهی منفی داشته پس در جرگه مخالفان قرار می گیرند. گروهی که این توافقنامه را مثبت ارزیابی می کنند با در نظرگرفتن جمیع شرایط موجود گمان می کنند که منافع امریکا در حرکت در چنین مسیری است . البته توجه داشته باشیم که در تاریخ اخیر بسیار بعید و دور از ذهن است که یک تحلیل گر و یا دیپلمات سابق شهامت ابراز این عقیده را داشته باشد که امروز منافع امریکا اندکی با منافع اسرائیل متفاوت است . عده ای که مخالف این توافقنامه هستند نیز همان کلیشه های سابق را برای توجیه دلایل مخالفت خود دارند و ادعا می کنند که انتظار انها از هر توافقی با تهران تسلیم شدن کامل این کشور است. اما نکته مثبت این است که برای نخستین بار فضای سیاسی حاکم به شکل یکجانبه علیه تهران نیست . این برای اولین بار است که با وجود تمامی تبلیغات منفی ما شاهد نوعی نگاه یکدست به این پرونده نیستیم. در این میان هستند تحلیل گرانی که امریکایی – ایرانی تبار هستند و به خاطر آشنایی با ایران در برخی نهادها مشغول هستند و در تمام نوشته های خود مواضع و منافع غرب را در نظر می گیرند اما در تصویر سازی از خود نوعی بی طرفی را به نمایش می گذارند. یک سری تحلیل گران دیگر، که در نهادهای بین المللی و در ظاهر "بی طرف" کار می کردند، و اکنون در نهادهای آمریکایی مشغول بوده، و بدون هیچ تردیدی  مواضع و گفتمان آمریکایی را منعکس می کنند. بعنوان مثال آقای پیر گولداشمیت Pierre Goldschmidt بلژیکی که سابقا برای آژانس بین المللی اتمی کار می کرد، اکنون در نهاد کارنگی مشغول است. یا آقای آلی هاینونOlli Heinonen  فنلاندی که سابقا در آژانس اتمی به ظاهر "بی طرف" مسئولیتی داشت، امروز در آمریکا استخدام شده است، و در ضمن ایشان در یک لابی نومحافظه کاران علیه ایران عضویت دارد، به نام    United Against Nuclear Iran .

در اینجا سوالی مطرح می شود که چرا باید نگاه برخی تحلیل گران و  یا برخی از رسانه ها به این توافقنامه مثبت باشد؟ پاسخ این است که واکنش امریکا از دو حالت خارج نیست : یا باید دست به تهدید نظامی و اقدام نظامی بزند که اکنون در این مقطع زمانی ممکن نیست چرا که جامعه امریکا از ماجراجویی ها نظامی به ستوه امده و شاید اگر سابقه این جنگ های طولانی در پرونده چند سال اخیر نبود این اقدام نظامی هم انجام می شد. اما داستان سوریه و واکنش های مردم کشوری چون انگلیس به این لشگرکشی احتمالی نشان داد که افکار عمومی دیگر از یک جنگ دیگر در منطقه استقبال نخواهد کرد. ممطن باشید که اگر شرایط اجازه می داد دولت امریکا به سوریه هم حمله می کرد اما مقاومت جریان افکار عمومی و ترفندی که روسیه برای مهار خطر حمله نظامی به کار برد در حقیقت مانع از این امر شد. با اینهمه باید تاکید کنم که اوباما تا صدور فرمان حمله نظامی به سوریه تنها چندقدم فاصله داشت و این نگاه سطحی در میان برخی تحلیل گران ایرانی که گمان می کنند اهداف سیاسی ایالات متحده تغییر فاحش کرده است به هیچ وجه درست نیست . ژست های اوباما مثلا در سخنانی که در مراسم ماندلا بر زبان آورد بخشی از فرهنگ سیاسی کاخ سفید است و نه همه آن. پس اگر گزینه نظامی را از روی میز برای مهار ایران از منظر امریکایی ها برداریم تحریم ها باقی می ماند . در خصوص تحریم ها هم باید تاکید کنم که علی رغم تاثیراتی که تحریم ها در این 15 سال اخیر بر ایران داشته اند اما در نگاهی کلی تر نتوانسته اند مانع از پیشرفت چشمگیر هسته ای ایران شوند. در حال حاضر امریکایی ها دو گزینه را روبه روی خود دارند : تشدید و تداوم تحریم ها همراه با پیشرفت سریع برنامه هسته ای ایران، یا نوعی توافق . باید در نظر داشت که در 8 سال گذشته زیربنای توان هسته ای ایران پیشرفت چشمگیر و فوق العاده ای داشته است .بنابراین امریکایی ها برای مهار برنامه هسته ای ایران جدا از تحریم ها یا باید به اقدام نظامی روی آورند و یا معامله هسته ای. این معامله ای هم که انجام شد برای امریکایی ها بد نبود.

 در ایران هر رسانه ای به فراخور جهت گیری های سیاسی خاص خود که حامی یا منتقد دولت به حساب می آید به پوشش مذاکرات و سپس موضع گیری در خصوص متن توافقنامه پرداخت. شما به عنوان فردی که روزانه چنیدن رسانه امریکایی را رصد می کنید وضعیت پوشش مذکرات ژنو در رسانه های امریکایی و واکنش رسانه ها به توافقنامه ژنو 3 را چگونه ارزیابی می کنید؟

بحث رسانه ها در امریکا چندزاویه دارد. خبرنگاران در رسانه ها اطلاعات چندانی در خصوص جزئیات حقوقی و فنی هسته ای ایران ندارند. پیترجنکینز هم که خود زمانی نماینده انگلستان در آژانس بین المللی انرژی اتمی بود یک بار به این مساله اشاره کرده بود. بنابراین خبرنگارها بیشتر به گفتمان سیاسی پایبند هستند و به مسائل سیاسی می پردازند که از انها انتظار می رود. نکته اینجاست که رسانه های امریکایی به نوعی چشم به دهان سیاستمداران این کشور دوخته اند . به عنوان نمونه تا جلسات نوامبر که در ژنو برگزار می شد مبنا بر این بود که برنامه هسته ای ایران کاملا غیرقانونی است  و به شکل غیرقابل دفاع در تمام رسانه های امریکایی منعکس می شد. اما زمانی که مبنای سیاسی بر این قرار گرفت که مذاکرات به شکل جدی ادامه پیدا کرده و به نتیجه هم برسد ما در رسانه ها هم شاهد چرخش جدی بودیم. حقیقت این است که تا زمانی که در امریکا زندگی نکنید نگاه شما به رسانه ها امریکایی به گونه ای است که گویا این رسانه ها رکن چهارم دموکراسی هستند اما این مساله مصداق عینی ندارد. به عنوان مثال فردی که چند سالی در وزارت امور خارجه امریکا کار کرده بود یک بار در جمعی که گمان نمی کرد ایرانی نیز در ان حضور داشته باشد تاکید می کرد که ما اسناد دروغی را در خصوص برنامه هسته ای ایران در اختیار رسانه ها قرار می دادیم، که آنها منتشر می کردند. اما در حال حاضر به این دلیل که دولت در امریکا تصمیم گرفته است که برای مذاکره با ایران وارد فاز جدی شود رسانه ها به عنوان مشتق دولت امریکا نیز مجبور به پوشش دادن نکات مثبت هم هستند. بر همین اساس ما سرمقاله هایی در یو اس ای تو دی ، واشنگتن پست و نیویورک تایمز هم می بینیم که نسبت به این جریان به نوعی مثبت هستند. البته همانطور که گفتم رسانه ها وارد جزئیات نمی شوند چرا که شاید وادار به سخن گفتن از حقانیت هسته ای ایران شوند. خلاصه کلام این است که ما در امریکا شاهد شکل گیری فضای جدید رسانه ای هستیم که در راستای سیاست های امریکا اخبار و تحلیل ها را منعکس می کنند.

اکنون با تغییر سیاست امریکا در برابر ایران بعضی زیرمجموعه های سیاست پیشین هم باید تغییر کند. بنابراین تغییر دنده در این پرونده به چالشی برای اوباما تبدیل شده است . هم موج شدن با این تغییرات در ساختار سیاسی دولت به چندماهی زمان نیاز دارد

 به نظر می رسد که جو تندروی ضدایران و حامی تحریم های بیشتر همچنان و با وجود نیل به این توافقنامه در ژنو 3 بر طبل تشدید تحریم ها می کوبد. آیا منتقدان سیاست های اوباما در قبال ایران مقاد این تولفقنامه را به کوتاه آمدن کاخ سفید در برابر ایران تعبیر می کنند؟

منتقدان سیاست های اوباما در تنظیم این توافقنامه اعتقاد دارند که امتیازهایی که به ایران داده شده است در حقیقت بیش از اندازه بوده است . حقیقت این است که بسیاری از این منتقدان امروز سیاست های اوباما و البته برخی نیروهای تاثیرگذار در سیاست خارجی این کشور منتظر بودند که ایران در حال تسلیم کامل پشت میز قرار بگیرد و  در نهایت هم هیچ دستاوردی در اختیار ان قرار نگیرد. لابی های صهیونیستی و تندروهای حاضر در امریکا با انتقاد از اعطای مجوز 5 درصدی غنی سازی اورانیوم به ایران این حرکت را نوعی عقب نشینی در برابر تهران خوانده اند. حقیقت این است که جمع شدن وزرای امور خارجه این کشورها در ژنو و دیدارهای چند و دوجانبه آنها با مقام های ایرانی بی سابقه بوده و دستاورد خاصی به حساب می آید. این رویه جدید در دستگاه دیپلماسی امریکا برای بسیاری قابل درک نیست. تا دیروز سیاست امریکا در قبال ایران تغییر رژیم بود و همه تحلیل ها نیز در راستای توجیه این سیاست بوده  است. بنابراین اکنون این واکنش ها تا حدی طبیعی است . بیش از 3 دهه است که در تمام رسانه های امریکایی ما شاهد تبلیغ های منفی در مورد ایران و در راستای تخریب سیاسی این کشور و البته منفی نشان دادن برنامه هسته ای ان هستیم.  در تمام این سالها ما در بسیاری از تحلیل هایی که در مورد برنامه هسته ای ایران خوانده ایم واژه بمب را بسیار شنیده ایم و یا در بسیاری از مقاله ها می خوانیم که برنامه تسلیحات هسته ای و نظامی ایران باید متوقف شود. این در حالی است که گزارش های آژانس همواره اذعان داشته اند ایران برنامه تسلیحات هسته ای نظامی ندارد، اما فرض تمام رسانه ها این است که ایران به دنبال چنین برنامه تسلیحاتی است. اکنون با تغییر سیاست امریکا در برابر ایران بعضی زیرمجموعه های سیاست پیشین هم باید تغییر کند. بنابراین تغییر دنده در این پرونده به چالشی برای اوباما تبدیل شده است . هم موج شدن با این تغییرات در ساختار سیاسی دولت به چندماهی زمان نیاز دارد .

 وضعیت باراک اوباما در حال حاضر در میان نمایندگان کنگره و سنا به چه شکل است ؟ اخیرا به نظر می رسد که برخی سناتورهای دموکرات هم خواهان تشدید تحریم های ایران شده اند. آیا مقوله ایران اتحاد درون حزبی دموکرات ها را بر هم زده است؟

در چند روز اخیر ما شاهد موضع گیری برخی نمایندگان کنگره در مجلس و سناتورها بودیم و در تمامی این موضع گیری ها مخالفان توافق با ایران اصرار بر تصویب طرح تحریمی جدیدی دارند که اجرای آن به شکل معلق باقی می ماند تا اگر در این شش ماه ایران به قول این سناتورها و نمایندگان کنگره خطایی مرتکب شد ، بحث لازم الاجرا بودن تحریم ها به میان آید. اما دولت اوباما از این روند به هیچ وجه راضی نیست و آن را ضربه ای به توافقنامه می داند. نکته اینجاست که تحریم های شورای امنیت بر اساس بند 7 منشور سازمان ملل بوده است و در ان ادعا شده است که برنامه هسته ای ایران خطری برای جامعه جهانی است . بنابراین ادعا غنی سازی باید کاملا در ایران متوقف شود. در این میان بر اساس توافقنامه انجام گرفته میان ایران و غرب در ژنو 3 ، تهران می تواند غنی سازی را تا 5 درصد ادامه دهد که موافقت امریکا با این مساله به نوعی تکذیب قانونی بودن قطعنامه های سازمان ملل است . اما در خصوص حزب دموکرات و جمهوری خواه باید گفت که این احزاب در طول تاریخ آغاز به کار آن تا به امروز خط و مشی ثابتی نداشته اند. در تاریخ سیاسی امریکا در زمان ریاست جمهوری جفرسون این حزب به دنبال تحقق نوعی دموکراسی ایده آلیستی بود. طبیعت حزب دموکرات تا به امروز چندین بار تغییر کرده است . این حزب در چندسال اخیر هم نماینده سندیکاهای کارگری بوده و هم به لابی صهیونیستی گره خورده است. پدیده جدیدی که از زمان ریاست جمهوری بیل کلینتون جرقه ان زده شد هم این است که حزب دموکرات برای نخستین بار به وال استریت و بنگاه های مالی گره خورد. بنابراین حزب دموکرات به تنهایی پاسخگوی اوباما نیست بلکه نماینده گروه های فشار دیگری در جامعه امریکا هم هست. بنابراین این نمایندگان دموکرات در کنگره نگران انتخابات آتی و سرنوشت سیاسی خود هم هستند. حقیقت این است که اوباما نمی تواند نقشی در انتخاب شدن و یا نشدن این نمایندگان داشته باشد اما لابی صهیونیست می تواند به راحتی در این روند تاثیرگذار باشد.

چالش اینجا است که صهیونیسم اینطور نیست که یک لابی و فرآیندی از کشور بیگانه با پایگاه قوی در آمریکا باشد.  بلکه صهیونیسم جزوی از ساختار سیاسی خود آمریکا می باشد. اسرائیل در مفصل های مختلف به ساختار سیاسی آمریکا گره خورده است.  به عوان مثال، دو ماه پیش رئیس بانک مرکزی آمریکا عوض شد. و اکنون آقای استنلی فیشر که برای 8 سال رئیس بانک مرکزی اسرائیل بود، برای معاونت بانک مرکزی آمریکا در نظر گرفته شده است.

قدرتی که سنا و کنگره و لابی های صهیونیستی دارند می تواند بر وفاداری امریکا به این توافقنامه تاثیرگذار باشد. در حال حاضر یک بحث در داخل ایالات متحده جریان دارد که حرکت اوباما در رسیدن به توافق اولیه با ایران را منطقی می داند و بحث دیگری هم در جریان است که همچنان به تئوری دشمن خواندن ایران دامن می زند

بر اساس توافقنامه ژنو طرف امریکایی و اروپایی متعهد به عدم تصویب تحریم های بیشتر در 6 ماه آتی شده اند. به گمان شما آیا سناتورها در اقدامی خلاف معمول دست به زیرپا گذاشتن تعهد دولت خود در قرارداری بین المللی و تصویب تحریم های بیشتر خواهند زد ؟

بله در این مورد که تصویب تحریم های جدید بر خلاف توافقنامه ژنو 3 است، حق با شماست. اما نکته ظریفی در این میان وجود دارد و آن هم این است که توافقنامه های بین المللی در جامعه سیاسی امریکا از وزن چندانی برخوردار نیست. جامعه آمریکا منزلت خود را در جهان مستثنی (و ممتاز) می داند، و چندان اهمیتی به پایبندی به معاهده های بین المللی نمی دهد. امریکا خود را به عنوان امت برگزیده ورای معاهده های بین المللی می داند. بنابراین قدرتی که سنا و کنگره و لابی های صهیونیستی دارند می تواند بر وفاداری امریکا به این توافقنامه تاثیرگذار باشد. در حال حاضر یک بحث در داخل ایالات متحده جریان دارد که حرکت اوباما در رسیدن به توافق اولیه با ایران را منطقی می داند و بحث دیگری هم در جریان است که همچنان به تئوری دشمن خواندن ایران دامن می زند. جدالی میان این دو برقرار است که باید منتظر ماند و دید که دست کدام یک بالا خواهد رفت. فایننشال تایمز چندی پیش مطلبی منتشر کرد و در ان توضیح داد که اسرائیل تغییر استراتژی داده و  حملات شدید به توافقنامه امضا شده میان ایران و 1+5 در ژنو را متوقف کرده و برای تاثیرگذاری بر توافقنامه نهایی تلاش می کند. بر این اساس این بازه زمانی 6 ماه بسیار حساس است و ایران تاکنون به خوبی با مدیریت ماجرا تلاش کرده است که بهانه ای به دست کسی ندهد. در این میان باید این نکته را هم در نظر داشت که امریکا تاکنون چندین بار زیر تعهدات خود با ایران زده است . در سال های 2003 و 2004 ، امریکا تعهداتی در قالب توافقنامه سعدآباد به ایران داد و از این کشور خواست که به نوعی برنامه های هسته ای خود را معلق کند و ایران در راستای اعتمادسازی این گام را برداشت اما پس از آنکه دوره مدنظر غرب گذشت اروپایی ها حاضر به بحث در خصوص مابقی مسائل باقی مانده نشدند. در زمان دولت دهم هم توافقنامه ای که مفاد آن عالی به نظر می رسید توسط ترکیه و برزیل بر روی میز قرار گرفت که در دقیقه نود با مخالفت های هیلاری کلینتون و دولت اوباما روبه رو شد. خطر برهم زدن این توافقنامه فعلی در بازه زمانی 6 ماه اتی از طرف آمریکا باز وجود دارد.

امریکایی ها علت اصرار بر شفاف سازی در پرونده هسته ای ایران را نگرانی از اشاعه تسلیحات هسته ای می دانند. در این شرایط چرا چشم ها بر رژیم اسرائیل و کشورهایی که ان پی تی را امضا نکرده اند بسته شده است  ؟

در این خصوص نکته ظریفی وجود دارد که چندان به ان توجه نمی شود. ان پی تی یا معاهده منع تکثیر تسلیحات هسته ای یک وسیله است و نه یک هدف. هدف ممانعت از گسترش تسلیحات هسته ای است . بنابراین نمی توانیم ادعا کنیم که اگر کشوری این معاهده را امضا نکرده است باید کل داستان فعالیت های هسته ای ان را نادیده بگیریم.آمریکا و بعضی از کشورهای غربی معاهده ان پی تی را به یک فتیش تقلیل داده و آنرا شی واره کرده اند؛ و هدف اصلی نادیده گرفته می شود. سوال اینجاست که آیا تسلیحات هسته ای اسرائیل خطری برای امنیت بین المللی نیست. در حال حاضر بحث ان پی تی و هدف یا وسیله بودن آن توسط قدرت های جهانی جابه جا می شود و از این منظر ما می بینیم که در شورای امنیت و یا آژانس بین المللی انرژی اتمی این امر چندان دنبال نمی شود. شما با بسیاری از تحلیل گران اروپایی و امریکایی که صحبت می کنید زمانی که بحث به تسلیحات هسته ای اسرائیل می رسد به نوعی از پاسخ دادن طفره می روند.


انتشار اولیه: دوشنبه 25 آذر 1392/ باز انتشار: جمعه 29 آذر 1392

کلید واژه ها: فرید مرجایی توافقنامه ژنو


نظر شما :