لزوم واقع بینی اوباما در بحران عراق

مذاکره با تهران راه حل خوبی نیست

۱۰ تیر ۱۳۹۳ | ۱۵:۳۰ کد : ۱۹۳۵۰۸۳ اخبار اصلی آمریکا خاورمیانه
این درست که ایران و امریکا منافع مشترکی در عراق دارند اما جنس این منافع با هم متفاوت است. عدم توجه به تفاوت ها در نتایج دلخواه مشکل اصلی سیاست خارجی رئیس جمهور را توضیح می دهد.
مذاکره با تهران راه حل خوبی نیست

دیپلماسی ایرانی: جان کری وزیر خارجه ایالات متحده به تازگی ایده عجیبی را مطرح کرده است: امریکا می تواند برای کمک به سرکوب داعش، گروه ترورستی افراطی که کنترل بیش از یک سوم عراق را به دست گرفته است با تهران وارد تعامل شود.

بله، دولت کماکان این تصور را دارد که منافع امریکا انجام یک معامله با تهران گره خورده است. جای سوالی نمانده که چرا ما در جبهه سیاست خارجی در همه جا بازنده ایم.

این درست که ایران و امریکا منافع مشترکی در عراق دارند اما جنس این منافع با هم متفاوت است. عدم توجه به تفاوت ها در نتایج دلخواه مشکل اصلی سیاست خارجی رئیس جمهور را توضیح می دهد.دکترین اوباما به وی اجازه می دهد تا با رقبا برای رفع تعارضات به مذاکره بنشیند. نفس مذاکره هیچ مشکلی ندارد. چرچیل، روزولت و استالین در سال 1943 در تهران ملاقات کردند و نقشه پیروزی در جنگ جهانی دوم را کشیدند. آنها با وجود اختلافات فراوان، یک هدف مشترک را دنبال می کردند.

با این وجود همه مذاکرات با موفقیت همراه نبود. امریکا در سال 1973 برای معاهده صلح پاریس مذاکره کرد. این مذاکرات شکست خیلی بدی خورد. تنها هدف امریکا و ویتنام شمالی این بود امریکا را از این جنگ خارج کنند. مذاکره کنندگان امریکایی فکر می کردند که برای "صلحی همراه با افتخار" چانه زنی می کنند. هیئت هانوی اما دیدگاه دیگری داشت.

تلاش های اوباما برای گفتگو در هر دو مورد عراق  و افغانستان بسیار شبیه مذاکرات پاریس 73 است. وی به دنبال یک راه خروج از درگیری های خارجی است؛ و آدمهای بد زیادی هستند که از دیدن موفقیت او خوشحال می شوند.

به نظر می رسد توافق برای اوباما مهمتر از کیفیت توافق باشد. مشکل همین جاست. توافق هایی که در عراق و افغانستان شکل گرفت یک خلا امنیتی و پتانسیلی برای بی ثباتی در آینده را ایجاد کرد که اکنون مورد استفاده قرار گرفته اند. زمانی هم که موقع استراتژی خروج شد، اولویت وی "خروج" بود نه "استراتژی".

البته کری علاوه بر بهره گرفتن از کمک های ایران خواستار بمباران شورشیان در عراق هم شده است.

رئیس جمهور ما با وجود جایزه صلح نوبل برای استفاده از نیروی نظامی بی میل نیست. سربازان امریکایی شش سالی که تحت فرمان اوباما بودند تلفات بیشتری را نسبت به دوران بوش داده اند. همچنین اوباما حملات پهپادی بیشتری را انجام داده است. اوباما لیبی را بمباران کردن و می خواست همین کار را در مورد سوریه انجام دهد.

اوباما از زور استفاده می کند اما با یک تفاوت. وی در همه موارد یک رویکرد حداقلی برای استفاده از کمترین میزان نیروی نظامی را داشت و پس از هر دفعه ادعاهای شگفت انگیزی را درباره موفقیت در نابودی القاعده، پیروزی در لیبی و کشاندن سوریه به پای مذاکره را دارد.

روسای جمهور دیگر هم در استفاده از نیروی نظامی محدودیت هایی را نشان داده اند. ایزنهاور و ریگان هر دو توجه وی‍ژه ای به نیروهای مسلح داشتند با این وجود نسبت به روسای جمهور عصر مدرن تعداد کمتری از انها را در میادین جنگ به کار گرفتند. اوباما حتی به موفقیت نزدیک هم نبوده است. هیچ کدام از ماجراجویی های نظامی وی خوب نبوده چه رسد به اینکه تعیین کننده باشد.

گاهی باید استفاده از نیروهای مسلح را محدود کرد. گاهی بهتر است که پشت میز مذاکره بنشینی حتی با دشمنانت.مشکل دولت اوباما فقدان نگاه راهبردی برای دانستن این است که چه زمانی این گزینه ها بهترین گزینه موجود هستند. علاوه بر این رفتار کاخ سفید برای انتخاب راه های خروج از مشکلات کاملا قابل پیش بینی شده است.استراتژی های نظامی و سیاسی که دکترین اوباما در بر دارد فضا و فرصت را برای دیگران جهت بهره برداری از بی ثباتی عراق و افغانستان به همراه داشته است. اصرار دولت اوباما برای پیروی از چنین استراتژی های شکست خورده ای خوش بینی درباره اینده این دو کشور را مشکل می سازد.

منبع: دیلی سیگنال / ترجمه: تحریریه دیپلماسی ایرانی

کلید واژه ها: ایران و امریکا عراق داعش


نظر شما :