نگرانی ناتو از کشیده شدن دامنه تنش تهران – واشنگتن به منافعش در خاورمیانه

در انتقام ترور سردار سلیمانی، باید جواب خون را با خون داد

۱۷ دی ۱۳۹۸ | ۱۶:۰۰ کد : ۱۹۸۸۶۷۸ اخبار اصلی خاورمیانه
احمد بخشایش اردستانی در گفت وگو با دیپلماسی ایرانی پیرامون آثار و تبعات ترور سردار سلیمانی بر تحولات منطقه بر این باور است که به جز ایالات متحده آمریکا دیگر اعضای ناتو نیز به این واقعیت رسیده‌اند که اکنون تبعات ترور سردار سلیمانی آن قدر جدی، راهبردی و طولانی مدت خواهد بود که یقیناً دامنه آن تنها محدود به عراق و تنش میان ایالات متحده آمریکا و جمهوری اسلامی ایران نخواهد بود، بلکه کل منطقه خاورمیانه را درگیر خواهد کرد و حتی احتمالا اهداف و منافع کشورهای غربی عضو ناتو را در این منطقه شامل شود. بنابراین ناتو با برگزاری این جلسات و نشست های فوری به دنبال ارزیابی و تحلیل شرایط است تا ببیند اکنون هزینه باقی ماندن در منطقه غرب آسیا برای ناتو تا چه اندازه جدی خواهد بود و چه شرایطی را فراهم کند که کمترین آسیب متوجه آنان شود.
در انتقام ترور سردار سلیمانی، باید جواب خون را با خون داد

گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی 

دیپلماسی ایرانی – با افزایش نگرانی ها در خصوص تشدید تنش در منطقه خاورمیانه با اقدام واشنگتن در ترور سردار سلیمانی اکنون علاوه بر شکل‌گیری تحرکات دیپلماتیک میانجیگرایانه از جانب برخی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، شاهد برگزاری نشست فوری ناتو در بروکسل بودیم. اما در این میان نکته مهم‌تر نگرانی عربستان سعودی و امارات متحده عربی از افزایش میزان تنش ها در پی ترور سردار سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. دیپلماسی ایرانی بررسی بیشتر این شرایط را در گفت وگویی با احمد بخشایش اردستانی، دکترای علوم سیاسی دانشگاه "نیو ساوت ولز" استرالیا، نماینده مجلس نهم و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس و کارشناس مسائل بین الملل و پژوهشگر حوزه امنیت پی گرفته است که در ادامه می خوانید:

بعد از اقدام ایالات متحده آمریکا در ترور سپهبد حاج قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اکنون میزان نگرانی بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای در خصوص افزایش ناامنی در خاورمیانه به شکل چشمگیری تشدید پیدا کرده است. پیرو همین نگرانی ها شاهد تحرکات و رفت و آمدهای دیپلماتیک برخی از کشورهای منطقه مانند "محمد بن عبدالرحمن آل ثانی"، معاون نخست وزیر و وزیر امور خارجه قطر و همچنین یوسف بن علوی، وزیر امور خارجه عمان به ایران پیرامون پیگیری تلاش های دیپلماتیک میانجیگرایانه برای کاهش تنش ها بعد از ترور سردار سلیمانی بودیم. اگر چه سفر بن علوی در ظاهر با هدف حضور در نشست مجمع گفت‌وگوی تهران در قالب بیست و سومین کنفرانس بین‌المللی خلیج فارس بوده، اما برخی معتقدند که بن علوی به واسطه نگرانی ها مسقط, ماموریت دیگری هم برای خود در قالب این سفر برای خود تعریف کرده است. از نگاه شما آیا در این شرایط اساساً این میانجیگری ها از جانب ایران می تواند محلی از اعراب داشته باشد؟ نکته مهم تر دال بر این است که با اشراف این کشورها بر رادیکال شدن فضای سیاسی کنونی میان تهر ان و واشنگتن بعد از ترور سردار سلیمانی، آیا می توان عنوان کرد که دوحه و مسقط با هدف دیگری مانند کسب اطلاعات برای آمریکا در خصوص انتقام مد نظر جمهوری اسلامی ایران وارد تهران شده‌اند؟

در پاسخ به این سوال شما باید به این نکته مهم اشاره کنم که اکنون علاوه بر ایران و ایالات متحده آمریکا دیگر کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای بر این واقعیت اشراف پیدا کرده اند که یقیناً دامنه تنش های ناشی از ترور سردار سلیمانی تنها محدود به عراق نخواهد شد و دامنه آن به دیگر مناطق خاورمیانه، به خصوص کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس کشیده خواهد شد و چون این کشورها از نظر اقتصادی دارای یک وضعیت شکننده هستند و با روی دادن کوچک ترین ناامنی با چالش‌ها و مشکلات عظیمی در خصوص صادرات انرژی و دیگر روابط تجاری مواجه خواهند شد، ضمن اینکه تحرکات و رفت و آمدهای دیپلماتیک خود را با هدف مذاکره با تهران به منظور کاهش تنش ها آغاز کرده اند، از آن سو نیز در تلاشند تمامی ابعاد و زوایای هرگونه درگیری نظامی با جمهوری اسلامی ایران در منطقه را برای ایالات متحده آمریکا مشخص کنند. لذا در این راستا است که اکنون یک تقسیم وظایف بین کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس شکل گرفته است، به این صورت که اکنون وزرای امور خارجه قطر و عمان در قالب برخی سفرهای دیپلماتیک، تلاش‌های میانجیگرایانه خود را به منظور کاهش در تنش های آتی آغاز کرده اند و از آن سو نیز عربستان سعودی و امارات متحده عربی نیز با اعزام برخی از افراد سعی دارند با روشن کردن ابعاد و دامنه هرگونه درگیری با ایران، حتی المقدور از کشیده شدن این درگیری‌ها به مناطق حاشیه خلیج فارس جلوگیری کنند. کما این که منابع خبری بامداد یکشنبه جاری گزارش دادند که خالد بن سلمان، معاون وزیر دفاع عربستان برای رایزنی با هدف کاهش تنش در منطقه، به آمریکا و انگلیس سفر خود را آغاز کرد و دیروز دوشنبه وارد آمریکا شد. یقینا هدف از  سفر این مقام سعودی به آمریکا و انگلیس، ضمن گفت وگو برای دستیابی به راهکارهایی با هدف کاهش تنش‌ها، جلوگیری از افزایش بحران و تقویت امنیت و ثبات در منطقه به منظور دور کردن درگیری از مناطق حاشیه خلیج فارس بوده است.
در خصوص سوال بعدی شما من هم معتقدم در شرایط کنونی یک فضای رادیکال سیاسی و دیپلماتیک شکل گرفته است. لذا اساساً هیچ گونه تلاش دیپلماتیک میانجیگرایانه ای نتیجه نخواهد داد و یا حداقل تلاشی که بخواهد ایران را مجاب کند از هر گونه اقدامی برای گرفتن انتقام سخت خودداری کند، به شکست خواهد انجامید. چون جمهوری اسلامی به این یقین و باور رسیده است که اگر جواب قاطع و انتقام سخت خود را از امریکا به واسطه دستور دونالد ترامپ برای ترور سردار سلیمانی نگیرد، مطمئنا باید طی ماه‌های آینده شاهد اقدامات خصمانه جدی‌تری از سوی واشنگتن باشد. بنابراین لازم و واجب است که این پاسخ سریع، قاطع، کوبنده و در کوتاه‌ترین زمان ممکن صورت گیرد. البته من معتقد نیستم که ما باید در فضای احساسی کنونی سریعاً این واکنش را انجام دهیم، اما نباید شرایط هم به گونه‌ای باشد که آن را به زمان طولانی مدتی در آینده موکول کنیم. با این تفاسیر نمی توان به طور قاطع گفت که چون وزرای امور خارجه عمان و قطر نسبت به شکست تلاش های دیپلماتیک میانجیگرایانه خود آگاه بوده اند، این سفر را برای اهداف دیگری مانند کسب اطلاعات برای آمریکا در خصوص انتقام مد نظر جمهوری اسلامی ایران انجام داده اند.

در کنار این نکات دیروز دوشنبه برگزاری نشست فوری ناتو در پی به شهادت رسیدن سردار سلیمانی در بروکسل را شاهد بودیم. اگر چه نشست مذکور پس از آن که اتحادیه روز شنبه تصمیم گرفت ماموریت آموزشیش در عراق را به دلیل خطرات امنیتی در پی ترور سردار سلیمانی به تعویق بیاندازد، ترتیب داده شد. اما برخی معتقدند که این نشست ناتو در پی اقدام تروریستی آمریکا در به شهادت رساندن سردار قاسم سلیمانی، فرمانده نیروهای قدس سپاه پاسداران و افزایش تنش میان تهران و واشنگتن، تشکیل می‌شود حال در این میان سوال اینجا است که آیا ایالات متحده آمریکا در برگزاری نشست فوری ناتو نقش موثری داشته است تا بتواند امنیت خود را با دخیل کردن دیگر اعضای ناتو به امنیت جمعی گره بزند و یا اینکه به واقع فارغ از ایالات متحده آمریکا دیگر اعضای ناتو نیز به شدت نگران افزایش تنش ها در پی ترور فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران و کشیده شدن دامنه درگیری‌های نظامی احتمالی بین ایران و آمریکا به اهداف و منافع کشورهای عضو ناتو در منطقه خاورمیانه هستند؟

هر دو مسئله اکنون می تواند محل بحث نشست فوری ناتو باشد. یعنی اکنون ایالات متحده آمریکا سعی می کند تبعات افزایش ناامنی سردار سلیمانی که متوجه اهداف و منافع این کشور در خاورمیانه است را در قالب گره زدن به امنیت جمعی با دیگر کشورها، به خصوص اعضای ناتو تقسیم کند و به این واسطه سعی می‌کند اگر تنشی میان ایران و ایالات متحده آمریکا شکل گرفت، دیگر اعضای ناتو را هم درگیر مسئله کند و به این واسطه اجماعی جهانی را علیه ایران به وجود آورد. اما در آن سو به موازات این تلاش های امریکا من معتقدم که به جز ایالات متحده آمریکا دیگر اعضای ناتو نیز به این واقعیت رسیده‌اند که اکنون تبعات ترور سردار سلیمانی آن قدر جدی، راهبردی و طولانی مدت خواهد بود که یقیناً دامنه آن تنها محدود به عراق و تنش میان ایالات متحده آمریکا و جمهوری اسلامی ایران نخواهد بود، بلکه کل منطقه خاورمیانه را درگیر خواهد کرد و حتی احتمالا اهداف و منافع کشورهای غربی عضو ناتو را در این منطقه شامل شود. بنابراین ناتو با برگزاری این جلسات و نشست های فوری به دنبال ارزیابی و تحلیل شرایط است تا ببیند اکنون هزینه باقی ماندن در منطقه غرب آسیا برای ناتو تا چه اندازه جدی خواهد بود و چه شرایطی را فراهم کند که کمترین آسیب متوجه آنان شود.

اگرچه فضای سیاسی و اجتماعی داخلی بعد از ترور سردار سلیمانی یک فضای رادیکال است و افکار عمومی به دنبال تحقق مسئله انتقام سخت هستند، اما برخی معتقدند که اکنون جمهوری اسلامی ایران نباید درگیر فضای احساسی کنونی شود و باید با یک تعقل، شرایط را به سمتی پیش ببرد که ضمن گرفتن انتقام، کمترین هزینه را برای خود ایجاد کند. در این میان برخی افراد مانند مایکل مور، مستند ساز آمریکایی با طرح یک پیشنهاد عنوان کرده است که گرفتن این انتقام را به خود آمریکایی ها واگذارد کنند. در این راستا مور چنین می گوید: من درخواستی شخصی از رهبر ایران دارم و از او خواهش می‌کنم که به اقدام تروریستی ما (آمریکا) برای به شهادت رساندن ژنرال (سلیمانی) که با خشونت تمام انجام شد، از هیچ گونه انتقام خشونت‌آمیز و تنش‌زا استفاده نشود تا من و میلیون‌ها آمریکایی دیگر این مشکل را به صورت صلح‌آمیز حل کنیم که منظور آن انتخابات پیش رو است؛ آیا در این فضا می توان تا یازده ماه دیگر مردم ایران را منتظر انجام انتقام مد نظر مایکل مور نگاه داشت؟

با وجود آن که ابتکار عمل برای انتقام خون سردار سلیمانی دست ماست، اما به دام هم نمی‌افتیم. ببینید واقعیت این است که ما نمی‌توانیم به کمتر از انتقام نظامی بسنده کنیم. چون باید جواب خون را با خون داد. یعنی باید خون را با خون شست. در غیر این صورت دونالد ترامپ و حتی روسای جمهور بعدی، حتی اگر از طیف مقابل و دموکرات‌ها باشند، این برآورد را خواهند داشت که می‌توانند دست به هر گونه ترور فرمانده نظامی ما بزنند. پس باید این انتقام موعود را به ایالات متحده آمریکا نشان دهیم تا این برآورد تغییر یابد. اما این انتقام باید به گونه‌ای باشد که کمترین هزینه را برای ما در پی داشته باشد. 
نکته مهم تر را باید در سخنان سید حسن نصرالله جستجو کرد. وی در سخنان اخیر خود به این نکته مهم اشاره کرد که با توجه به ابعاد شخصیتی سردار سلیمانی، ضمن اینکه یکی از محورهای انتقام ترور سردار سلیمانی می‌تواند گرفتن انتقام ایران از آمریکا باشد. باید انتقام دیگری را هم از جانب محور مقاومت در نظر گرفت. چون نقش رهبری جریان مقاومت از سوی سردار سلیمانی این شرایط را شکل می دهد که محور مقاومت نیز باید به طور مستقل و جداگانه انتقام خود را بگیرد. پس می بینید که مسئله انتقام تنها مربوط به افکار عمومی داخلی نیست. البته انتقام در قالب سیاسی هم می تواند پی گرفته شود و در کنار آن معتقدم باید از نظر حقوقی نیز شکایت هایی از سوی جمهوری اسلامی ایران در مراجع ذی صلاح مطرح شود.

در این میان ایالات متحده آمریکا و شخص دونالد ترامپ به دلیل واهمه از واکنش جمهوری اسلامی ایران در پی ترور سردار سلیمانی در اقدامی پیش‌دستانه عنوان کرده است که در صورت هرگونه تعرض به منافع و اهداف آمریکا در منطقه 52 سایت را در ایران مورد هدف قرار خواهد داد. در این صورت منطقی آن است که ما شاهد سلسله کنش و واکنش هایی از سوی تهران و واشنگتن باشیم. در این بستر بهترین سناریو برای ایران چیست و وضعیت امنیتی ما به کجا کشیده خواهد شد؟

اتفاقاً اشتباه ما اینجاست که به دلیل ترس از واکنش بعدی ایالات متحده آمریکا اکنون مسئله انتقام سخت را به زمان دیگری موکول می‌کنیم. من برای تایید گفتههایم فقط به اقدام ایران در ساقط کردن پهپاد متجاوز آمریکایی بسنده می کنم. زمانی که جمهوری اسلامی ایران این پهپاد را ساقط کرد, شاهد بودیم که دونالد ترامپ در یک انفعال و انزوای جدی سیاسی و امنیتی قرار گرفت که حتی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس نیز به این واکنش انفعالی دونالد ترامپ انتقادات جدی داشتند. بنابراین اگر جمهوری اسلامی ایران سکوت و انفعال پیشه کند و یا انتقام سخت خود را آن چنان که باید، نگیرد، مطمئن باشید آمریکا ترورهای دیگری انجام می دهد. اما اگر این واکنش و انتقام سخت از سوی جمهوری اسلامی ایران شکل بگیرد، مطمئن باشید جرأت پاسخ از کاخ‌ سفید گرفته خواهد شد. اینجاست که دوباره تاکید می کنم که اگر جمهوری اسلامی ایران بمب اتم داشت، آمریکا جرأت نمی‌کرد این دست اقدامات را انجام دهد. ما باید در دوران آقای احمدی‌نژاد فعالیتهای هستهای را به سمت و سویی می‌بردیم که به بمب اتم دست پیدا می‌کردیم.

اما  جناب اردستانی این گفته شما در تقابل با فتوای مقام معظم رهبری قرار دارد که داشتن بمب اتمی را حرام شرعی اعلام کرده است؟

فتوای علما و مقام معظم رهبری طبق شریعت در تناسب با اقتضائات مکانی و زمانی می‌تواند تغییر کند. یقینا در این شرایط داشتن بمب اتم برای ما لازم است. ما باید به این سمت پیش رویم که یک اهرم بازدارنده جدی در برابر ایالات متحده آمریکا داشته باشیم. اگر ما به این سمت و سو کشیده شویم، مطمئنا یک موازنه قوا شکل خواهد گرفت و ایالات متحده آمریکا دیگر به خود اجازه چنین رفتاری را نمی‌دهد.

کلید واژه ها: احمد بخشایش اردستانی ایران آمریکا ترور سردار سلیمانی خاورمیانه قطر عمان عربستان


( ۱۱ )

نظر شما :

احسان ۱۷ دی ۱۳۹۸ | ۱۷:۵۱
انتقام باید گرفته شود اما با تدبیر!! اکنون ایران در یک بزنگاه تاریخی قرار دارد و برون رفت از این شرایط نیاز به هوشمندی ویژه ای است باید تمامی ظرفیت های موجود اعم از دیپلماتیک سیاسی و نظامی در گذر از این پیچ تاریخی بسیج شود و پیش از هر اقدامی از تمام ظرفیت دیپلماتیک استفاده شود تا یک ائتلاف همسنگ و چه بسا عظیم تر از هژمونی آمریکا ایجاد شود اگر بتوانیم روسیه و چین را متوجه فرصت بزرگ پیش آمده برای اخراج آمریکا از خاورمیانه وتضعیف آن کنیم و همچنین تفهیم کنیم که سقوط ایران مساوی با شکست بزرگترین سد هژمونیک آمریکا برای سیطره بر منطقه کلیدی خاورمیانه!!! همچنین ایجاد ائتلافی اینچنین به معنای احتیاط آمریکا برای حمله است و به معنای پیش گیری از یک جنگ ویران گر است آنگاه می‌توان گفت راهی مطمئن برای امروز و فردای مان یافته ایم عملکرد احساسی مطمئنا صحیح نیست