بازی های روسیه و اروپا در قفقاز را دریابیم

نقطه عطف خطرناک در مذاکرات صلح باکو - ایروان

۲۵ تیر ۱۴۰۲ | ۱۲:۰۰ کد : ۲۰۲۰۶۵۴ آسیا و آفریقا انتخاب سردبیر
نویسنده خبر: احسان موحدیان
احسان موحدیان در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: در بیانیه چارلز میشل تاکید شد علاوه بر جاده لاچین، اتصال آرتساخ به آغدام برای ارسال کمک‌های بشردوستانه توسط حکومت علیف هم یک گزینه است! با توجه به سابقه اقدامات حکومت باکو در بیش از ۲۰۰ روزی که از محاصره قره باغ کوهستانی می گذرد (قطع مکرر گاز، خشکاندن سد تامین برق و آب مردم محلی، ممانعت برسر راه انتقال غذا و کمک های بشردوستانه و ...) نتیجه عملیاتی توافق باکو با ارمنستان با هدایت میشل، اخراج قطعی ارامنه و سپس روس ها از قره باغ کوهستانی و جایگزینی ناتو و اسرائیل و ترکیه در یک منطقه فوق العاده حساس در نزدیکی مرزهای ایرانی خواهد بود.
نقطه عطف خطرناک در مذاکرات صلح باکو - ایروان

دیپلماسی ایرانی: مهمترین نتیجه مذاکرات باکو – ایروان در اروپا در روزهای اخیر تسهیل جدایی قره باغ کوهستانی یا ارتساخ از ارمنستان، ادغام آن در آذربایجان و برنامه ریزی برای انسداد همیشگی جاده لاچین بود. در بیانیه نهایی که پس از مذاکرات سه جانبه توسط چارلز میشل، رئیس شورای اروپایی قرائت شد، تصریح شد باکو ۲۹۸۰۰ کیلومتر مربع خاک ارمنستان را به رسمیت شناخته است که این امر معنایی جز الحاق قره باغ کوهستانی یا آرتساخ به خاک آذربایجان ندارد. 

در بیانیه چارلز میشل تاکید شد علاوه بر جاده لاچین، اتصال آرتساخ به آغدام برای ارسال کمک‌های بشردوستانه توسط حکومت علیف هم یک گزینه است! با توجه به سابقه اقدامات حکومت باکو در بیش از ۲۰۰ روزی که از محاصره قره باغ کوهستانی می گذرد (قطع مکرر گاز، خشکاندن سد تامین برق و آب مردم محلی، ممانعت برسر راه انتقال غذا و کمک های بشردوستانه و ...) نتیجه عملیاتی توافق باکو با ارمنستان با هدایت میشل، اخراج قطعی ارامنه و سپس روس ها از قره باغ کوهستانی و جایگزینی ناتو و اسرائیل و ترکیه در یک منطقه فوق العاده حساس در نزدیکی مرزهای ایرانی خواهد بود. تا سال ۲۰۲۵ که زمان پایان ماموریت صلح بانان روسی است، روند الحاق قره باغ کوهستانی به خاک آذربایجان نیز با این وضعیت عملا به پایان خواهد رسید. مگر اینکه مخالفان این روند یعنی روسیه، ایران و اپوزیسیون ارمنستان روش های خلاقانه ای بیابند.

دیگر نتایج مذاکرات باکو با ایران در اروپا به شرح زیر است: 

۱. با توجه به تاکید بر حفظ حاکمیت ملی ارمنستان در بیانیه پایانی مذاکرات، ظاهرا اروپا با ایجاد کریدور جعلی زنگزور که حاکمیت ارمنستان را زیر سوال ببرد مخالف است، ولی تامین مالی ایجاد راه آهن در داخل خاک ارمنستان برای اتصال نخجوان به خاک اصلی باکو را برعهده می گیرد. عدم ایجاد کریدور جعلی زنگزور احتمالا تنها موردی است که پاشینیان نپذیرفته و در برابر آن مقاومت کرده، چون اگر چنین حقارتی را می پذیرفت دیگر چیزی از ارمنستان باقی نمی ماند! البته ایجاد چنین راه آهنی، نیاز حکومت باکو به ایران برای دسترسی به نخجوان را از بین می برد و از لحاظ ژئوپلتیک و ژئواکونومیک تحولی خطرناک به ضرر ایران است.

۲. مذاکرات بین ارامنه در قره باغ کوهستانی (آرتساخ) و باکو با واسطه گری اروپا و نه به صورت دوجانبه انجام می شود. به نظر می رسد هدف از این کار تسریع در رسیدن به توافق برای یکسره کردن کار آرتساخ و تقدیم آن به باکو است، نه تامین خواسته های ارامنه آرتساخ. چون قبلا مقامات اروپایی و آمریکایی بارها بر تعلق قره باغ کوهستانی به باکو تاکید کرده اند و برای خالی نبودن عریضه گفته اند حقوق ارامنه این منطقه هم باید حفظ شود!

نکته مهم دیگر این است که بدانیم راه آهن بردع به آغدام به استپاناکرت چگونه توطئه نسل کشی ارامنه را در آرتساخ و تخلیه روس ها را از این منطقه عملیاتی خواهد کرد؟

مسدود کردن کریدور لاچین برای محاصره ارامنه آرتساخ از مدت ها پیش پیش بینی می شد. اولین بار توییت سفیر آذربایجان در آلمان به طور گسترده نشان داد رژیم علیف در حال ساخت راه آهنی داخلی است که بردع را به آغدام و سپس به پایتخت قره باغ کوهستانی، استپاناکرت متصل می کند تا این منطقه راحت تر از ارمنستان جدا شود.

 مسدود کردن جاده لاچین در همین چارچوب معنا پیدا می کند. پیش از این، باکو از طرف روسی خواسته بود که از مسیر آغدام – استپاناکرت برای تامین نیازهای پایگاه خود در آرتساخ استفاده کند، اما روس ها نپذیرفتند، زیرا نمی خواستند کل نقل و انتقالات آنها در داخل خاک رژیم باکو و در تیررس آنها باشد. اکنون باکو در حال مذاکره با صلیب سرخ بین المللی برای ارسال کمک به آرتساخ یا قره باغ کوهستانی از طریق آذربایجان (جاده بردع به آغدام) به جای مسیر ایروان (کریدور لاچین در استان هم مرز با ایران یعنی سیونیک) است.

از این طریق نه تنها جایگزینی جاده ارمنی لاچین با یک مسیر باکویی و جایگزین تسهیل می شود، بلکه به اجبار منطقه ارمنی‌نشین آرتساخ هم در خاک جمهوری آذربایجان ادغام شده و محاصره ۱۲۰ هزار ارمنی تکمیل می شود. باکو می خواهد ارمنی های قره باغ کوهستانی را به عنوان اسیر خود نگه دارد، آنها را تحقیر کند و بعداً آنها را از سرزمین خود بیرون کند. هم ایروان و هم استپاناکرت باید در مقابل این ایده نسل کشی مقاومت کنند، مسکو علی رغم مخالفتش با این پیشنهاد، اراده جدی برای تغییر موازنه قوا ندارد و تلاش های دیپلماتیک اتحادیه اروپا برای اعمال فشار بر باکو نیز جدی نیست. در ایران نیز اهمیت این مساله هنوز به طور جدی درک نشده است.

به نظر می رسد به روزهایی رسیده ایم که تعیین تکلیف بسیاری از امور در قره باغ کوهستانی در سایه بی عملی قدرت های شرق در غرب در حال انجام است. اگر زمین خواری باکو به نیابت از ناتو و اسرائیل در نزدیکی مرزهای ایران به کل قره باغ برسد و ارامنه به عنوان دوستان چندهزار ساله ایران از این منطقه حذف شوند بر چالش های امنیتی و سیاسی ایران باز افزوده خواهد شد. فراموش نکنیم که وقتی ۱۴۰ کیلومتر مرز قره باغ که تحت کنترل ارمنستان بود در جنگ سال ۲۰۲۰ به دست رژیم علیف افتاد تا چه حد چالش امنیتی از جانب صهیونیست ها، ترکیه، ناتو، تکفیری ها و ... به ایران تحمیل شد تا حدی که دو نوبت مانور مفصل نظامی در مرزهای شمال غربی ایران برای گوشمالی دادن علیف، اردوغان و کارفرمایان این دو نفر انجام شد.

در این میان سیاست خارجی خودخواهانه و غیرخلاقانه روسیه در قفقاز هم به مشکلی اساسی برای ایران مبدل شده است. روسیه حتی اگر قائل به اتحاد تاکتیکی با ایران است، نباید دست کشوری غیردوست مانند ترکیه را در قفقاز باز بگذارد و در عوض موانعی بر سر راه ایران ایجاد کند.

در مجموع روسیه مانع کنشگری فعال ایران در قفقاز شده و مدعی است حضور ایران شرایط را پیچیده تر می‌کند. ظاهرا روس ها نمی‌دانند با توجه به تحولاتی که ذکر شد، شرایط در قفقاز از قبل پیچیده شده! آنها می‌خواهند بی توجه به منافع ایران با ترکیه معامله کنند و کریدورهای ارتباطی را نیز کنترل کنند. روسیه باید در قفقاز درگیر بماند تا سیونیک ایمن بماند نه بالعکس. اگر روسیه می‌خواهد ترکیه و ناتو این کشور را از قره باغ کوهستانی اخراج نکنند فقط روی کمک ایران می‌تواند حساب کند. ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه اگر تحلیل درستی از شرایط منطقه داشته باشد، نباید جلوی نقش آفرینی ایران در ارمنستان و قره باغ کوهستانی را بگیرد. البته ایران هم می تواند در خلیج فارس و جبهه اوکراین از اهرم های توازن بخش برای کمک به افزایش درک روسیه استفاده کند.

در کنار چالش های مربوط به روسیه، در پاسخ به این پرسش که چرا ایران در منطقه قفقاز و آسیای میانه موفق نبوده است، می توان به نکات متعددی اشاره کرد. اما علاوه بر خیانت پانترک ها و لابی باکو و ترکیه یک نکته اصلی دیگر نیز وجود دارد:

در منطقه غرب آسیا، ایران به اتکای مولفه های دینی و مذهبی و شیعی خود به پیش می رود و در این زمینه هم مهارت و کارکشتگی دارد و هم علاقمند به استفاده از این مولفه هاست و در جوامع هدف مانند عراق و سوریه و لبنان و یمن و... نیز در این زمینه کم و بیش پذیرش و علاقه وجود دارد.

اما در مورد منطقه آسیای مرکزی و قفقاز ایران برای موفقیت باید بیشتر به مولفه های هویتی و تمدنی ملی خود تکیه کند و نه توانایی های مذهبی خود. نظام در این زمینه مهارت ندارد و برخی نیروها به دلایل مختلف علاقه ای نیز به این کار ندارند. این سرگشتگی باعث شده است تا ایران قادر به نفوذ نرم کافی در آسیای مرکزی و قفقاز نباشد.

تلاقی نفوذ پانترک ها و سردرگمی اندیشه ای ایران در قفقاز آنجا رخ داد که نظام در این منطقه حتی به توانایی های مذهبی خود هم تکیه نکرد و در باکو با خانواده های حاکم و به خصوص خاندان علیف و همسرش، مهربان، به امید افزایش نفوذ و تاثیرگذاری تفاهم کرد و نیروهای مذهبی را نیز به پای آنها هدر داد. لذا عده ای از داخل ایران حتی مانع از بهره گیری از ظرفیت های مذهبی شدند، ظرفیت های ملی پیشکش! علی رغم همه این مشکلات و کم کاری ها، غنای فرهنگی و تمدنی و مشترکات ما با کشورهای منطقه قفقاز و آسیای مرکزی در حوزه زبان و ادب فارسی، انواع آیین های هنری و سنت ها و رسوم چندهزار ساله به جمهوری اسلامی ایران امکان می دهد به سادگی و حتی با تاکید کلی بر اسلام (در مورد برخی کشورهای آسیای مرکزی)، اخلاقیات (کشورهای مسیحی قفقاز جنوبی)، آداب و رسوم مشترک و به خصوص میراث نوروز و مباحث فرهنگی و هنری بتواند در کشورهای فوق نفوذ کند.

ضروری است دستگاه های مرتبط با یک خانه تکانی اساسی، تا دیرنشده در این زمینه فکری اساسی بکنند. چون فردا دیر است.

به دلیل اینکه سالیان متمادی تمرکز و چالش های ایران بیشتر در غرب آسیا بوده است، از مناطق مهم دیگر غافل بوده ایم. در قفقاز جنوبی سال ها با توجه به حضور روسیه و تطابق نسبی منافع ما، میدان را به روسیه واگذار کرده بودیم و دنباله روی سیاست های روسیه در قفقاز جنوبی بوده ایم.

اگر مختصری به کارنامه خود در قفقاز جنوبی بنگریم می توان گفت در آذربایجان ما تنها بر مولفه مذهبی تمرکز داشتیم، در حالی که در دیگر مولفه ها مثل فرهنگی و اقتصادی و رسانه ای بسیار ضعیف عمل شد در حالی که ترکیه با استفاده از مولفه های جعلی قومی، فرهنگی و اقتصادی و نظامی موفق تر از ایران عمل کرد و جایگاه ممتازی را از آن خود کرد، در گرجستان نیز به دلیل نفوذ غرب و ترکیه و اختلافاتشان با روسیه نتوانستیم جایگاه قابل قبولی در آن کشور داشته باشیم. 

تنها کشوری که تا اندازه ای توانستیم جایگاه درخوری در آن کشور داشته باشیم ارمنستان است. ارمنستان آخرین کشوری است که ما می توانیم از طریق آن حضور خود را در قفقاز تثبیت کنیم و با یک برنامه جامع و راهبردی و قابل اجرا، ضعف های گذشته خود را جبران کنیم و جزء بازیگران اصلی در قفقاز جنوبی بمانیم. در غیر این صورت ارمنستان نیز با ضعف روسیه و سردرگمی ایران از دست رفته و به دست غرب می افتد.

باید تاثیرگذاری از طریق مولفه‌های فرهنگی، رسانه ای، اقتصادی و سیاسی و حتی امنیتی را با جدیت بیشتری در ارمنستان دنبال کنیم و برای آذربایجان و گرجستان نیز فکری کنیم و با توجه به واقعیت های موجود کم کم حضور خود را در این کشورها پررنگتر کنیم. 

در حال حاضر قفقاز جنوبی کانون بحران است و حضور فعالانه ترکیه و رژیم صهیونیستی و ناتو و درگیری روسیه در جنگ اوکراین واقعیات میدانی قفقاز جنوبی را تغییر داده است. دیگر با سیاست های گذشته نمی شود بحران های حاد این منطقه را مدیریت کرد. ما باید برنامه های اصولی کوتاه مدت و بلند مدتی برای مدیریت بحران در این منطقه استراتژیک و فوق حساس داشته باشیم. این در حالی است که با توجه به پررنگ تر شدن نقش اتحادیه اروپا و آمریکا در میانجیگری بین ارمنستان و آذربایجان، نقش و جایگاه ایران در قفقاز جنوبی بطور کلی و بطور خاص در ارمنستان به شدت متزلزل شده است. ما روز به روز از جایگاه بازیگر اصلی بودن در این منطقه تنزل کرده ایم، به حاشیه می رویم و بیشتر نقش یک نظاره گر را به خود گرفته ایم. بسیار واضح است، یا ایران مانند غرب آسیا در قفقاز جنوبی هم به صورت مقتدرانه و با برنامه حضور فعال خواهد داشت و هوشمندانه بازی طرف مقابل را به هم خواهد زد و بازیگر اصلی این میدان خواهد ماند یا طرف مقابل موفق به بیرون راندن روسیه و ایران از معادلات قفقاز جنوبی خواهد شد و ما در شمال غرب کشور مشکل بسیار جدی و تهدیدات امنیتی بسیاری خواهیم داشت. 

اگر ما در غرب آسیا با مولفه مذهبی نقش موفقی در معادلات آن منطقه داشتیم ولی با آن الگو نمی توانیم در قفقاز جنوبی کاری از پیش ببریم. ما باید با تمرکز بر مولفه های دیگر و با بسیج همه ظرفیت های کشور مقتدرانه توازن قدرت را در این منطقه به نفع خود تغییر دهیم. ارمنستان آخرین سنگر ایران برای حفظ موقعیت و منافعمان در این منطقه است، اگر دیر نجنبیم! باز هم امیدواریم گوش شنوایی باشد تا میلیون ها ایرانی در آینده ضرر نکنند.

احسان موحدیان

نویسنده خبر

دکتر احسان موحدیان، مدرس دانشگاه و کارشناس روابط بین الملل

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: آذربایجان ایران و آذربایجان جمهوری آذربایجان ایران و ارمنستان ارمنستان ارمنستان و آذربایجان آذربایجان و ارمنستان دالان لاچین کوریدور لاچین لاچین زنگه زور دالان زنگه زور کریدور زنگه زور روسیه ایران و روسیه ایران و روسیه و اروپا ایران و روسیه و ارمنستان ایران و روسیه و آذربایجان ایران و روسیه و قفقاز ایران و روسیه و ترکیه قفقاز احسان موحدیان


( ۳۹ )

نظر شما :

آخرین روزهای آرتساخ ! ۲۵ تیر ۱۴۰۲ | ۱۲:۳۴
همانطور که نویسنده محترم نوشته اند کلا باد به بیدق آذربایجان می‌وزد و ارمنستان و طرفدارانش بدبخت و بیچاره شده اند.
کامران ۲۵ تیر ۱۴۰۲ | ۱۳:۱۲
،تمام موارد مطرح شده ارزوهای یک داشناق دو اتشه است که طی یکصد سال اخیر با ترور و ارعاب جمعیت میلیونی اذربایجانی های ساکن در ارمنستان را اخراج کردند ، در مرحله بعد به بهانه حضور جمعیت اندک ارامنه، قره باغ و نواحی اطراف ان را اشغال کرده و با پاکسازی قومی یک میلیون اذربایجانی و تخریب و غارت هر انچه که میشد ، سنگ رو سنگ نگذاشتند بماند ، قره باغ خاک اذربایجان است و اما و اگر ندارد ، حق و حقوق مادی و مدنی ۱۰۰ هزار ارمنی قره باغ در مقابل حق و حقوق حداقل یک میلیون اذربایجانی رانده شده از ارمنستان قابل تعریف است .
سراج‌الدین حقانی ۲۵ تیر ۱۴۰۲ | ۱۴:۲۵
قطع مکرر گاز، خشکاندن سد تامین برق و آب مردم محلی، ممانعت برسر راه انتقال غذا و کمک های بشردوستانه و ... هدف که میدانید چه هست!
سراج‌الدین حقانی ۲۵ تیر ۱۴۰۲ | ۱۴:۳۳
یعنی روسیه، ایران و اپوزیسیون ارمنستان روش های خلاقانه ای بیابند. عجیب است آقای موحدیان انگار روسیه اصلا متوجه نیست. شاید اگر یک حاج قاسمی می‌بود بدانجا میرفت و شرایط را درست توضیح میداد. جالب است که اگر ناتو در اوکراین باشد روسیه بدانجا حمله می کند و اگر در جنوب کشورش لانه کند کاری نمی کند. البته به تنهایی شاید دستش باز نباشد ولی با ایران قطعا می تواند سیاست‌های مشترک ایران و روسیه را پیاده کنند. حتی تغییر حکومت در آذربایجان و ارمنستان را ! نظر کارشناسان روسی بپرسید شاید متوجه شویم سیاسیت روسیه در این مورد به چه صورت است. چون من فکر نکنم روسیه بدنبال بازی نفاق میان ارمنستان و آذربایجان باشد منظورم این است این چطور جواب خواهد داد آخر.
علیرضا ۲۵ تیر ۱۴۰۲ | ۱۴:۳۴
موحدیان با اه و زاری سعی در وارونه نشان دادن قربانی و جانی است . مقاله ات نه مبنای حقوقی داشت و نه حقیقت ! از قضا همین شماها با این تفکرات مغشوش باعث جا ماندن ایران از تحولات قفقاز شدید.
سراج‌الدین حقانی ۲۵ تیر ۱۴۰۲ | ۱۴:۴۱
مقامات اروپایی و آمریکایی بارها بر تعلق قره باغ کوهستانی به باکو تاکید کرده اند و برای خالی نبودن عریضه گفته اند حقوق ارامنه این منطقه هم باید حفظ شود! حقوق که چه عرض کنم بنظرم بصورت خوشبینانه‌ی خوشبینانه اخراج خواهند شد و آذربایجان هم می‌گوید داوطلبانه مهاجرت کردند ههههه تازه ما هم کلی تسهیلات و وام بهشون دادیم.
موسوی ۲۵ تیر ۱۴۰۲ | ۱۵:۴۶
این اتفاق اگر بیافتد بزرگترین فاجعه امنیتی منطقه برای کشورهای منطقه خواهد بود . سردار سلیمانی کجایی که ایران الان به تو نیاز دارد.
الوند ۲۵ تیر ۱۴۰۲ | ۱۷:۲۰
افکار بیمارگونتو به جامعه ترواش نکنید اولا که قره باغ جزو لاینفک خاک کشور آذربایجان هست ودوما نظام جمهوری اسلامی ایران خودش باهوش تر از این حرفاست که مردم آذربایجان و که زمانی خود ایران بود به ارمنستان جعلی تقدیم کند ما مسلمان هستیم و هیچ وقت هم منافع کشور مسلمان و به غیر مسلمان نمی فروشیم ... افکارتون پر از نفرت و نژاد پرستی و فاشیستی هست
غریب ۲۶ تیر ۱۴۰۲ | ۰۰:۵۶
ما آذربایجانیها چیزی به نام به اصطلاح آرتساخ نداریم، تغییر نام و تحریف سرزمین های این سوی ارس از ترکی به فارسی بس نبود حالا برای آنسوی ارس هم اسم ساختگی ردیف میکنید. این به اصطلاح کارشناس طوری صحبت میکند که انگار آذربایجان سرزمین کشور ثالت(ارمنستان) را به زور سرنیزه اشغال کرده؛ واقعا تعجب آوره؛ یعنی کشوری بعد از سی سال اشغال سرزمینش توسط ارامنه و کوچ اجباری نزدیک به یک میلیون آذربایجانی از خانه و کاشانه خود، حالا که سرزمین های اشغالی خود را باز پس گرفته و میخواهد بر سرزمین خود اعمال حاکمیت کند، مغز های معیوب و مغرض که چشم دیدن یک کشور که در مسیر توسعه و احیای اقتصاد قرار دارد را ندارند.و دنبال بهانه و ....
حامد ۲۶ تیر ۱۴۰۲ | ۱۱:۰۶
باید با همکاری ارمنستان و پشتیبانی نظامی و تسلیحاتی از این کشور در داخل خاک ارمنستان تا عمق چند ده کیلومتری منطقه حائل با مرز ایران ایجاد کرد. اگر مرز ما دچار مشکل شود مسئولین فعلی و تمام افرادی که برای باکو و ترکیه سینه چاک می‌کنند باید پاسخگو باشند و از بین رفتن منافع ترانزیتی را از جیب خودشان جبران کنند.
رضا ۲۶ تیر ۱۴۰۲ | ۱۲:۴۳
واقعا حیف سایت دیپلماسی ایرانی نیست که چنین نوشته‌های احساسی و غیرمنطقی رو منتشر میکنه هر از چندگاهی یه مقاله‌ای اینجا میخوندیم دیگه اونم باید بزاریم کنار ظاهیرا!
سومر ۳۰ تیر ۱۴۰۲ | ۱۳:۰۸
این حاجی احسان خیلی برای ارامنه، سینه به تنور میچسبونه. کاتولیک‌تر از پاپ شده. خود ارامنه دارند با ج آذربایجان مذاکره می‌کنند ولی این بابا ناراحته. فی تغیّر الاحوال عُلِمَ جواهر الرجال خوبی جنگ قاراباغ برای ما ترک‌ها این بود که دوستان و دشمنان داخلی خود را شناختیم.
مهتی ۲۴ شهریور ۱۴۰۲ | ۰۶:۳۲
قره‌باغ خاک اسلام است.
ناشناس ۰۴ مهر ۱۴۰۲ | ۲۱:۳۵
یه خبری از احسان موحدیان و همفکرانشان بدید و لطفا یه اماری از سکته کنندگان خبر دهشتناک «تصرف قره باغ توسط جمهوری آذربایجان» را اعلام کنید.
خسرو ۱۵ آبان ۱۴۰۲ | ۱۹:۴۱
بازگشت اداره تمام قره باغ به آذربایجان و گذر کریدور رنگه زور از ایران و روابط رو به بهبود ایران و آذربایجان ، بیانگر موثر نبودن مساعی موحدیان و دیگر عاشقان ارمنستان و دشمنان آذربایجان ، با نوشته هایشان در شرق یا اعتماد یا ... و دیپلماسی ایرانی است و اینکه بیشتر مردم و دولت ایران طرفدار مردم مظلوم و محق آذربایجان هستند یا علی