بررسی مواضع ظریف و نوبخت و شرایط سیاست خارجی در سال آتی میلادی

کار ظریف و نوبخت جنبه انتخاباتی ندارد

۲۵ آذر ۱۴۰۲ | ۰۶:۰۰ کد : ۲۰۲۳۶۲۱ اخبار اصلی پرونده هسته ای خاورمیانه
نویسنده خبر: عبدالرحمن فتح الهی
ابوالقاسم دلفی در گفت وگویی بر این باور است که هرچه تنور انتخابات در سال ۲۰۲۴ داغ‌تر شود، فشار جمهوری‌خواهان، منتقدان و هجمه‌های سیاسی و رسانه‌ای علیه دولت بایدن مشخصا در قبال ایران به‌شدت افزایش پیدا خواهد کرد و به دنبال آن کاخ سفید دیگر با فراغ بال نمی‌تواند سیاست خود را در قبال تهران در پیش بگیرد. مضاف بر آن نباید فراموش کنیم که حتی بخشی از دموکرات‌ها هم در مصوبه مجلس نمایندگان رأی به بلوکه‌کردن مجدد اموال ایران در بانک‌های قطر دادند که نشان می‌دهد حتی بخشی از بدنه دموکرات هم در مقابل بایدن قرار گرفته است.
کار ظریف و نوبخت جنبه انتخاباتی ندارد

دیپلماسی ایرانی: محمدباقر نوبخت، رئیس سازمان برنامه و بودجه دولت روحانی و دبیرکل حزب اعتدال و توسعه این روزها حضور چشمگیرتری در رسانه‌ها دارد و با صراحت کلام بیشتری درخصوص مسائل کشور اظهارنظر می‌کند. او در یکی از همین گفت‌وگوها که البته با واکنش‌ها و حاشیه‌های زیادی نیز همراه شد، به قانون اقدام راهبردی مجلس انتقاد کرد و گفت: «من و دوستانم بلد نیستیم در شرایط تحریم کشور را اداره کنیم، هیچ وقت هم چنین ادعایی نداشتیم. داشتیم کاری می‌کردیم که تحریم‌ها لغو شود، همین مجلس کنونی نگذاشت. ما در دولت آقای روحانی نمی‌توانستیم تحریم‌ها را به دلیل شرایط آن موقع برداریم، ولی بعدا این شرایط مهیا شد». رئیس سازمان بودجه دولت روحانی افزود که «(مجلسی یازدهمی‌ها) گفتند تمام تحریم‌هایی که از خلقت آدم ابوالبشر تا الان در موضوعات دیگر هم وضع شد باید برداشته شود. گفتیم این تحریم‌هایی که هست برای مذاکره در رابطه با مباحث هسته‌ای است. این که شما می‌گویید، حقوق بشر و مباحث منطقه‌ای است اما اگر می‌خواهید آنها را هم برداریم، می‌توانیم در این خصوص هم مذاکره کنیم». اظهاراتی که کمی بعد محمدجواد ظریف، وزیر خارجه دولت روحانی نیز آن را تکرار کرد و سکاندار سیاست خارجی دولت‌های یازدهم و دوازدهم نیز همچون نوبخت، انتقادات جدی به مجلس یازدهم در زمینه رفع تحریم‌ها کرد و تأکید داشت که بعد از پیروزی بایدن، ناگهان مجلس یازدهم با قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها به فکر برجام افتاد. اما برای بررسی بیشتر این موضوع، سراغ ابوالقاسم دلفی رفته‌ایم تا در گفت‌وگو با سفیر پیشین ایران در صربستان، فرانسه، بلژیک، کلمبیا و شیلی، مواضع ظریف و نوبخت و همچنین شرایط کنونی سیاست خارجی و آینده برجام در واپسین روزهای سال جاری میلادی و همچنین سال آتی را به بوته تحلیل ببریم.

 اخیرا محمدباقر نوبخت، رئیس سازمان برنامه و بودجه دولت روحانی گفته «من و دوستانم بلد نیستیم در شرایط تحریم کشور را اداره کنیم، هیچ وقت هم چنین ادعایی نداشتیم. داشتیم کاری می‌کردیم که تحریم‌ها لغو شود، همین مجلس کنونی نگذاشت. ما در دولت آقای روحانی نمی‌توانستیم تحریم‌ها را به دلیل شرایط آن موقع برداریم، ولی بعدا این شرایط مهیا شد». به موازات این مواضع، محمدجواد ظریف هم عنوان داشته که «بعد از پیروزی بایدن، ناگهان مجلس یازدهم به فکر برجام افتاد. می‌توان گفت یکی از دلایلی که سال ۱۳۹۹ و بعد از پیروزی بایدن در انتخابات آمریکا ناگهان مجلس به فکر برجام و رفع تحریم‌ها افتاد، صرفا برای این بود که نگذارند با این اتفاق کسی از اصلاحات و یا اعتدال در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ انتخاب شود». با در نظر گرفتن این نکات، جناب دلفی برای من این سؤال وجود دارد که چرا اکنون باید نوبخت و ظریف به این موضوع و اتفاق برگردند؟ آیا هم‌زمانی آن با فضای انتخاباتی معنایی دارد؟

خیر. به نظر من این مواضع اصلا ارتباطی با مسئله انتخابات ندارد. فراموش نکنیم آقای ظریف بارها و بارها در این خصوص روشنگری داشته‌اند...

 اما اکنون یک تلاقی با فضای انتخاباتی دارد که می‌تواند شائبه فضاسازی سیاسی را به دنبال داشته باشد، نه؟!

اولا در شرایط کنونی کشور متأسفانه هرگونه موضع‌گیری، سخنرانی و یا مصاحبه یک برداشت و رفتار سیاسی تلقی می‌شود، کما اینکه در ادوار گذشته هر زمان که محمدجواد ظریف دست به سخنرانی و یا اظهارنظری زده، از آن رنگ و بوی سیاسی استخراج شده است. بنابراین من مخالف فضاسازی انتخاباتی از دل این مواضع هستم.

 ولی در کنارش شاهد تحولات معناداری در منطقه هستیم؛ از ادامه جنگ اوکراین گرفته تا شرایط جدید منطقه خاورمیانه بعد از آغاز جنگ حماس و اسرائیل و...؛ در این شرایط بازگشت به گذشته چه سودی برای فضای کشور دارد؟

مسئله اصلا سود و زیان نیست. این افراد سعی کردند از شرایطی که مانع از ادامه کار آنها و یا عدم احیای برجام شد سخن بگویند و اصطلاحا روشنگری کنند. ببینید اظهارنظر درخصوص مسائل گذشته ربطی به شرایط کنونی ندارد؛ کشور همیشه در یک برهه حساس قرار داشته است. پس اگر بنا به ملاحظات باشد که هیچ وقت نباید درخصوص هیچ موضوعی سخنرانی، مصاحبه یا ادعایی را مطرح کرد. از سوی دیگر اتفاقا با توجه به شرایط داخلی، منطقه‌ای و جهانی به نظر من بازکردن این دست مسائل به شدت واجب است.

چطور؟!

وضعیت نابسامان اقتصادی و معیشتی به موازات شرایط منطقه‌ای در کنار تشدید بی‌‌سابقه تحریم‌ها نشان می‌دهد که اتفاقا اکنون بیش از هر زمان دیگری به بازگشت به راه‌حل برجام نیاز است تا از یک سو کشور از مشکلات کنونی خارج شود و در کنار آن بتوان به معضلات اقتصادی و معیشتی سر و سامان داد...

که در شرایط کنونی ناشی از جنگ حماس و اسرائیل و همچنین با توجه به اقتضائات جنگ اوکراین و نیز بعد از حوادث پاییز و زمستان گذشته تقریبا برجامی وجود ندارد.

اینکه برجامی وجود دارد یا نه و اینکه اساسا در شرایط کنونی فضا برای احیای توافق هسته‌ای شکل خواهد گرفت یا نه، موضوع دیگری است و متفاوت از این است که اکنون تهران باید به دنبال اتخاذ سیاست برجامی باشد. دولت رئیسی طی سه سال گذشته با در اختیار گرفتن بیشترین حمایت سیاسی، امنیتی و برخورداری از همراهی تمام نهادها نتوانست کارنامه مطلوبی را هم در عرصه اقتصادی و معیشتی و هم در عرصه سیاست خارجی از خود نشان دهد؛ فضای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی داخلی هم که بماند. این در حالی است که خود رئیسی، اعضای این دولت و حامیان سیاسی و رسانه‌ای‌اش بارها و بارها اعلام کرده بودند که قادر به اداره کشور بدون برجام هستند. الان هم ثمره اداره کشور بدون برجام را پس از طی سه سال توسط این دولت می‌بینیم. نه تنها وضعیت بهتر نشده که به مراتب بدتر از گذشته است. فراموش نکنیم که چه خط قرمزها و تابوهای سیاسی، دیپلماتیک و اقتصادی برای دولت روحانی وجود داشت که اکنون در دولت رئیسی وجود ندارد. ولی باز هم این دولت نه تنها مشکلات را تعدیل نکرده بلکه بحران در ابعاد مختلف به اوج خود رسیده است. اگر دولت رئیسی بارها عنوان داشته است که بدون برجام می‌توان کشور را اداره کرد و یا راه‌حل بدیلی برای برجام وجود دارد چرا باید شاهد این میزان از چالش‌ها و مشکلات عدیده و بی‌سابقه در کشور باشیم. آش آن‌قدر شور شده که مجلس انقلابی منتقد دولت انقلابی شده. حتی بودجه سال آتی دولت رئیسی را هم تصویب نمی‌کنند...

 آیا این هم می‌تواند یک رفتار سیاسی انتخاباتی مجلس یازدهم باشد؟

باشد یا نباشد، فرقی نمی‌کند. خود را خیلی درگیر انتخابات نکنیم. در این بحث اهمیتی ندارد. مشکل و معضل است که وجود دارد و هر لحظه هم بر شدت و وسعت آن افزوده می‌شود. هم دولت رئیسی و هم مجلس یازدهم و حامیان سیاسی آنها بانیان وضع موجودند. فساد و رانت‌خواری هم که بماند. هر روز خبر یک فساد در دوران یکدست‌سازی قدرت اجرائی منتشر می‌شود. دولت پاکدستان و مجلس پاکدستان تقریبا امید سیاسی را در کشور بسیار تضعیف کردند. به اذعان بسیاری از تحلیلگران، فعالان سیاسی و حتی حامیان دولت و مجلس کنونی، عملکرد آنها به هیچ وجه قابل قبول نیست و کارنامه موفقی در برآورده‌کردن انتظارات نداشتند. از طرف دیگر با توجه به بحران کنونی در داخل و سطح منطقه، یقین بدانید کماکان برجام از مهم‌ترین سرفصل‌های سیاسی و دیپلماتیک کشور است، حتی اگر به واسطه جنگ حماس و اسرائیل و یا جنگ اوکراین و همچنین تحولات بعد از تحولات پاییز و زمستان سال گذشته امیدها برای احیای توافق هسته‌ای کمرنگ‌تر از گذشته شده باشد. خود دولت رئیسی بارها و بارها درخصوص کمبودها و کاستی‌های کشور به مسئله تحریم‌ها اشاره کرده است. نباید فراموش کنیم که در یک مسئله ساده‌ای مانند کمبود شیر خشک، سخنگوی دولت از فشار و تحریم آمریکا گفت.

پس یقین بدانید آن‌گونه که نوبخت گفته است واقعا در شرایط تحریمی نمی‌توان کشور را اداره کرد یا حداقل دولت روحانی نتوانسته است، کما اینکه دولت رئیسی هم در این سه سال ثابت کرده که توان و جنم اداره کشور را بدون برجام و بدون تحریم ندارد. به مجلس یازدهم اشاره کردید، چند ماه دیگر انتخابات است. این مجلس باید پاسخ‌گوی کارنامه چهارساله خود باشد. آیا از نظر مردم و افکار عمومی این مجلس توانسته است از خود کارنامه قابل دفاعی داشته باشد؟ من نمی‌خواهم در این خصوص پاسخ دهم، همچنانی که نمایندگان این مجلس هم نمی‌توانند پاسخ‌گو باشند چون با لفاظی در پی توجیه عملکرد خود برای موفق نشان‌دادن مجلس یازدهم هستند. اگر جواب واقعی را می‌خواهید کافی است بین مردم یک نظرسنجی انجام دهید که آیا از عملکرد این دولت و مجلس راضی هستند یا خیر؟ البته نه از آن دست نظرسنجی‌هایی که دولت و مجلس دارند. خودتان در بین مردم این سؤال را بپرسید و ببینید چند درصد مردم از این نمایندگان و دولت رئیسی راضی هستند. پس می‌بینید که واقعا اکنون ما به برون‌رفت از وضعیت کنونی نیاز داریم و تنها راه‌حل موجود هم برجام است. اگر آقایان اجرائی راه دیگری بلدند، خوب چرا تاکنون ارائه نکردند؟! چون راه‌حل دیگری وجود ندارد.

 آیا آن‌گونه که ظریف معتقد است قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌های مجلس یازدهم مانع از احیای برجام شد؟

اگر نگوییم مهم‌ترین عامل عدم احیای برجام، قانون مجلس یازدهم بود؛ یقین بدانید که یکی از مهم‌ترین عوامل به این اقدام باز می‌گردد. به هر حال همان‌گونه که همه می‌دانیم در زمان شکل‌گیری مجلس یازدهم، محور و هدف‌گذاری آن روی مخالفت با دولت روحانی در همه ابعاد سیاسی، اقتصادی، دیپلماتیک و حتی موضوع آن زمان یعنی شیوع کرونا و واردات واکسن بود. یعنی مجلس یازدهم اساسا با این نگاه سیاسی شکل گرفت که مانع از مدیریت تحولات توسط دولت روحانی شود تا در ادامه، بستر را برای روی کار آمدن دولت رئیسی فراهم کند که در نهایت هم چنین شد. بنابراین درخصوص مصوبه مجلس یازدهم موسوم به اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها همین نگاه وجود داشت و سعی شد با عدم احیای برجام در دولت روحانی، فضا به سمتی میل کند که در دولت رئیسی امتیاز احیای برجام و لغو تحریم‌ها به نام اصولگرایان رقم بخورد. این در حالی است که پیرو هشدارهای مکرر ظریف در همان زمان و همچنین تذکرات دیگر تحلیلگران و کارشناسان واقعا اصل مسجل حوزه بین‌الملل توسط اصولگرایان نادیده گرفته شد...

 چه اصلی؟!

اینکه واقعا در فضای سیال روابط بین‌الملل هر اقدام و اتفاقی می‌تواند شرایط را به شدت دگرگون کند. بنابراین در دوره‌ای که امکان احیای برجام توسط دولت روحانی وجود داشت و می‌توانست ثمرات و امتیازات بعدی آن به دولت رئیسی داده شود، کارشکنی‌ها مانع از آن شد که مذاکرات ماه‌های آخر دولت روحانی توسط عراقچی به نتیجه برسد و در ادامه با روی کار آمدن دولت رئیسی شاهد وقوع جنگ اوکراین و پشت‌کردن روسیه به منافع و امنیت ایران در عدم احیای برجام و بعد از آن وقوع اتفاقات پاییز و زمستان سال گذشته و همچنین وقوع عملیات طوفان الاقصی و جنگ حماس و اسرائیل بودیم که هر کدام به سهم خود اجازه احیای برجام را به دولت رئیسی هم نداد...پ

بپذیریم که دولت رئیسی هم تلاش‌های خود را به‌خصوص در هفته‌های پیش از آغاز جنگ حماس و اسرائیل به کار بست و خبرهایی از توافق نانوشته یا تفاهم بین تهران و واشنگتن هم مطرح بود که با تبادل زندانیان دوتابعیتی و آزادسازی شش میلیارد دلار از اموال بلوکه‌شده ایران همراه بود که متوقف شد و در سوی دیگر هم...

اجازه دهید همین را با هم بررسی کنیم. همان‌گونه که به درستی اشاره کردید تا پیش از آغاز جنگ حماس و اسرائیل خبر از آن بود که یک تفاهم یا توافق نانوشته بین دولت بایدن و رئیسی در جریان است. نطفه این تفاهم با مذاکراتی شروع شد که از نیویورک و بین ایروانی و رابرت مالی انجام شد و بعد به مذاکرات قطر و عمان رسید. با شروع جنگ حماس و اسرائیل و بعد از آن حملات گروه‌های مسلح منطقه به مواضع، اهداف و پایگاه‌های آمریکا در سوریه و عراق و همچنین عملکرد نیروهای نظامی در یمن و متعاقب آن حملات آمریکا به نیروهای مسلح منطقه که تاکنون چندین کشته بر جای گذاشته و نیز شکل‌گیری ائتلاف نظامی در دریای سرخ و اعزام ناوگروه‌ها به خلیج فارس حکایت از آن دارد که دیگر توافق نانوشته تهران - واشنگتن از حیز انتفاع خارج شده است. نتیجه آن هم از هفته‌ها پیش برای ایران مشخص بود؛ کمااینکه مجلس نمایندگان مجددا رأی به بلوکه‌کردن اموال آزاد‌شده ایران در بانک‌های قطر داد. درست است که دولت بایدن و مجلس سنا هنوز نظر مثبتی درباره اجرائی‌کردن این مصوبه مجلس نمایندگان ندارند؛ اما نفس مصوبه نشان می‌دهد که دولت بایدن در واپسین روزهای سال ۲۰۲۳ و ورود به سال ۲۰۲۴ که سال انتخابات ریاست‌جمهوری است، دیگر فرصتی برای مذاکره با ایران با هدف ازسرگیری تفاهم یا توافق نانوشته ندارد.

 پس شما هم معتقدید که سال ۲۰۲۴ سال برجام نیست؟

یقینا.

 چرا؟

چون هرچه تنور انتخابات در سال ۲۰۲۴ داغ‌تر شود، فشار جمهوری‌خواهان، منتقدان و هجمه‌های سیاسی و رسانه‌ای علیه دولت بایدن مشخصا در قبال ایران به‌شدت افزایش پیدا خواهد کرد و به دنبال آن کاخ سفید دیگر با فراغ بال نمی‌تواند سیاست خود را در قبال تهران در پیش بگیرد. مضاف بر آن نباید فراموش کنیم که حتی بخشی از دموکرات‌ها هم در مصوبه مجلس نمایندگان رأی به بلوکه‌کردن مجدد اموال ایران در بانک‌های قطر دادند که نشان می‌دهد حتی بخشی از بدنه دموکرات هم در مقابل بایدن قرار گرفته است.

ببینید، آنچه به‌عنوان مذاکرات بین تهران و واشنگتن و شکل‌گیری تفاهم یا توافق نانوشته قبل از جنگ حماس و اسرائیل انجام شد، یک فضای مقدماتی بود که در یک سو، ایران از دست‌زدن به اقداماتی مشخصا در فعالیت‌های هسته‌ای خودداری کند تا وضعیت تنش و اختلافات ایران و آژانس در یک نقطه ثابت و فریز بماند تا اصطلاحا این تنش کنترل و مدیریت شود. در آن سو دولت بایدن هم به صورت چراغ خاموش و بدون اجازه کنگره سعی کرد امتیازاتی را به تهران بدهد که با تبادل زندانیان و آزادی شش میلیارد دلار شروع شده بود؛ یعنی تفاهم یا توافق نانوشته، محوریت خود را روی آن گذاشته بود که تنش تهران - واشنگتن تا زمان روشن‌شدن نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۲۰۲۴ آمریکا در شرایط کنونی کنترل شود و طرفین از تشدید تنش جلوگیری کنند... .

**** کما‌اینکه اکنون هم دولت بایدن با وجود تمام حملاتی که در ۷۰ روز گذشته به مواضع و اهدافش در سوریه و عراق انجام گرفته و همچنین حملاتی که از طرف نظامی‌های یمن در دستور کار بوده، از واکنش جدی و تشدید جنگ جلوگیری کرده است؛ چراکه به شکل مستقیم روی موضوع انتخابات و مسئله افزایش بهای انرژی اثر دارد.

نکته شما کاملا درست است؛ اما یک موضوع بسیار مهم را نباید فراموش کنید.

 چه نکته‌ای؟

اینکه از ژانویه سال ۲۰۲۵ وضعیت برای ایران کاملا متفاوت خواهد بود؛ یعنی بهترین زمانی که می‌توانستیم از آن استفاده کنیم تا قبل از پایان سال ۲۰۲۳ بود. اگر در این زمان می‌توانستیم برجام را احیا کنیم و تنش با آمریکا را به نقطه صفر برسانیم یا دست‌کم تنش را تعدیل می‌کردیم، در سال ۲۰۲۴ می‌توانستیم این فضا را ادامه بدهیم؛ اما اکنون دیگر در سال ۲۰۲۴ همه تمرکز آمریکایی‌ها روی انتخابات است. دولت بایدن هم دیگر فعلا به دنبال برنامه‌های گذشته با ایران نخواهد بود؛ چون قطعا بعد از جنگ حماس و اسرائیل فضا به‌شدت دگرگون شده است و تا سال‌ها منطقه و حتی سیاست خارجی آمریکا را تحت‌الشعاع قرار خواهد داد.

 به تبیین بیشتر سال ۲۰۲۵ بازگردیم.

از ژانویه ۲۰۲۵ ما با یک فضای کاملا متفاوت روبه‌رو هستیم. ببینید، ما نهایتا در ژانویه ۲۰۲۵ سه سناریو پیش‌رو داریم؛ یا دولت بایدن در انتخابات پیروز می‌شود و مجددا کلیددار کاخ سفید خواهد بود که قطعا با دولت اول بایدن کاملا متفاوت است؛ چون در یک سنت سیاسی دولت دوم رئیس‌جمهور کاملا با دست باز، فراغ خاطر و اصطلاحا بدون نگرانی و انتحاری‌تر عمل می‌کند.

 چون نگرانی بابت دوره بعد ندارد.

دقیقا، بنابراین دولت بایدن اگر در ژانویه ۲۰۲۵ در کاخ سفید بماند، دیگر رفتار محتاطانه خود را کنار خواهد گذاشت و خبری از مماشات و اصطلاحا انعطاف و انفعال سیاسی و دیپلماتیک نیست. در سناریوی دوم اگر دونالد ترامپ روی کار بیاید که خوب نتیجه آن کاملا مشخص است و دوباره به وضعیت قبل از ژانویه سال ۲۰۲۱ باز‌می‌گردیم و تنش تهران - واشنگتن دوباره اوج خواهد گرفت؛ اما در سناریوی احتمالی دیگر که شانس وقوع آن بسیار کمتر است، شاید یک رئیس‌جمهور دموکرات یا جمهوری‌خواه به غیر از دونالد ترامپ و جو بایدن روی کار بیاید که آن هم اقتضائات خاص خود را دارد و باید ببینیم که نتیجه نهایی انتخابات درون‌حزبی برای انتخابات سال ۲۰۲۴ چه خواهد بود و جمهوری‌خواهان و دموکرات‌ها کدام گزینه‌ نهایی را برای انتخابات معرفی می‌کنند.

 سناریوی پررنگ‌تر جدال مجدد بایدن و ترامپ است که... .

اگر دادگاهی‌ شدن‌های مکرر دونالد ترامپ مانع از حضور قانونی و رسمی او در انتخابات شود، به نظر نمی‌رسد دیگر نامزدهای جمهوری‌خواه پتانسیل پیروزی در برابر جو بایدن را داشته باشند. از آن طرف دموکرات‌ها هم تمام سرمایه خود را در انتخابات سال پیش‌رو روی جو بایدن گذاشته‌اند. به‌همین‌دلیل اگر ترامپ را حذف کنند، تقریبا مسجل است که بایدن می‌تواند یک دوره چهار‌ساله دیگر هم رئیس‌جمهور بماند؛ اما اگر هیچ‌کدام از دادگاه‌های دونالد ترامپ مانع از حضور رسمی و قانونی او نشود، باید دید که جدال دوباره این دو (بایدن و ترامپ) چه نتیجه‌ای برای انتخابات در پی دارد؟ با این حال همان‌گونه که گفتم و دوباره تکرار می‌کنم، چه دونالد ترامپ و چه جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا بشوند و از ژانویه ۲۰۲۵ در کاخ سفید مستقر شوند، وضعیت دیگر کاملا متفاوت خواهد بود و من روزهای خوبی را متصور نیستم؛ بنابراین در سال آینده (۲۰۲۴) که سال انتخابات است، ساختار سیاسی آمریکا به دنبال تشدید تنش هسته‌ای و منطقه‌ای با ایران، آن‌هم در شرایطی که هم‌زمان شاهد جنگ اوکراین، جنگ غزه و همچنین رقابت با چین و روسیه هستیم، نخواهد بود؛ هرچند که باید اعتراف و اذعان کرد که به موازاتش خبری از مذاکره و انفعال هم نیست؛ یعنی سال ۲۰۲۴ چون تمرکز روی انتخابات است، سعی می‌شود وضعیت فعلا کنترل شود و همه چیز بعد از ژانویه ۲۰۲۵ و آغاز به کار دولت جدید در آمریکا روشن خواهد شد.

که اتفاقا همان زمان استارت انتخابات ریاست‌جمهوری ایران هم زده خواهد شد؟

بله، آن زمان هم باید دید که وضعیت سیاسی ایران برای انتخابات سال ۱۴۰۴ چه شرایطی را رقم خواهد زد؛ اما باید بپذیریم که جنگ حماس و اسرائیل و قبل‌تر از آن جنگ اوکراین واقعا وضعیت را به نقطه‌ای رسانده که به نظر من شرایط را برای از‌سرگیری مذاکره اگر نگوییم غیر‌ممکن کرده است، یقینا شرایط به‌شدت سخت، پیچیده، فرسایشی و زمان‌برتر از قبل شده است. موضوع مهم‌تری که نباید فراموش کنیم، شرایط بعد از پایان جنگ غزه است. باید ببینیم که بعد از پایان جنگ غزه، در هفته‌ها و ماه‌های آتی چه شرایطی در منطقه رقم خواهد خورد و اسرائیل چه سیاستی در پیش خواهد گرفت؟ این پارامتر یقینا، هم بر اقتضائات و نظم سیاسی، امنیتی و دیپلماتیک منطقه خاورمیانه اثر مستقیم دارد و هم می‌تواند سیاست خارجی دولت آمریکا، چه با حضور مجدد جو بایدن و چه با حضور دونالد ترامپ یا هر رئیس‌جمهور دیگری را به‌شدت تحت‌الشعاع خود قرار دهد.

 به بخشی از گفته‌های شما در مصاحبه قبلی بازگردیم که عنوان کرده بودید برجام سال ۲۰۱۵ دیگر پاسخ‌گوی شرایط کنونی نیست. حال چگونه موضوع برجام را پیش می‌کشید؟

ببینید، ما چیزی به اسم برجام در قالب شکل و فرم داریم و هم‌زمان این برجام در قالب محتوا هم قابل طرح است. قطعا شکل و فرم برجامی برای مدیریت و کنترل تنش بین ایران و آمریکا در هر مقطعی کارساز است؛ اما محتوای درونی برجام در سال ۲۰۱۵ قطعا دیگر جواب‌گوی چالش‌ها، مشکلات و اختلافات کنونی ایران و آمریکا در سال ۲۰۲۳ نخواهد بود. اتفاقا به همین دلیل است که دولت بایدن و ایران به جای آنکه روی بازگشت به توافق سال ۲۰۱۵ اتفاق نظر داشته باشند، سعی کردند در یک نگاه واقع‌بینانه یک تفاهم یا توافق نانوشته داشته باشند که در شرایط کنونی تا قبل از انتخابات سال ۲۰۲۴ وضعیت را قابل کنترل و قابل مدیریت کند و بعد از آن روی توافق جدید تمرکز کنند که البته جنگ حماس و اسرائیل این تلاش‌ها را هم به بن‌بست کشاند. همان‌گونه که قبلا گفتم و دوباره هم تأکید می‌کنم، مذاکراتی که قبل از جنگ حماس و اسرائیل در دستور کار بود، یک فضای مقدماتی بود.

 ولی برخلاف گفته شما تهران بارها عنوان کرده است که به‌هیچ‌عنوان حاضر به پذیرش برجام جدید یا برجام ۲ نیست.

اینکه تهران در مواضع اعلامی چه می‌گوید و در عمل چه رفتاری دارد، دو موضوع و دو مقوله کاملا متفاوت است. هیچ‌گاه نباید مواضع اعلامی را به‌مثابه رفتار عملی دولت‌ها در نظر گرفت. آنچه رئیسی، امیرعبداللهیان، باقری‌کنی، کنعانی و دیگر مدیران می‌گویند، صرفا جنبه داخلی دارد و پاسخ به رسانه‌ها و نیز طیف حامیان دولت سیزدهم است؛ ضمن اینکه دولت رئیسی با در نظر گرفتن شرایط کنونی بیش از هرکس دیگری به این واقعیت اذعان و اعتراف دارد که برای برون‌رفت از بحران فعلی باید به سمت لغو تحریم‌ها، چه با توافق سال ۲۰۱۵ یا با توافق جدید حرکت کند.

 باز هم در تقابل با نگاه شما امیرعبداللهیان شنبه هفته گذشته تأکید کرد که هرچه جلوتر می‌رویم، برجام بی‌خاصیت‌تر می‌شود.

باز هم به گفته قبلی خودم باز‌می‌گردم. شما نباید اینجا مواضع اعلامی را به‌مثابه رفتار عملی در نظر بگیرید. مطمئن باشید هر زمانی که فرصت برای مذاکره پیش بیاید، قطعا دولت رئیسی و شخص امیرعبداللهیان از آن استقبال می‌کند؛ کما‌اینکه در ادامه همان جمله وزیر امور خارجه دولت سیزدهم، او این موضوع را اذعان کرد که برجام کماکان در دستور کار است و ما آماده مذاکره با طرف مقابل هستیم. این نشان می‌دهد تهران در شرایط کنونی می‌داند که هیچ راهی به جز مذاکره برای کنار‌گذاشتن تحریم‌ها وجود ندارد. حال برای این لغو تحریم‌ها یا باید به مذاکرات جدید برود یا اینکه برجام سال ۲۰۱۵ را با اقتضائات سال ۲۰۲۴ به‌روز‌رسانی کند که منافع و انتظارات دو طرف برآورده شود. البته مجددا یادآور می‌شوم، هم به واسطه جنگ حماس و اسرائیل و هم مسئله انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۲۰۲۴، فعلا مذاکره و توافقی با هر نگاه و قرائتی در کار نیست. حتی تفاهم یا توافق نانوشته قبل از طوفان‌الاقصی هم به بن‌بست رسیده است. اگر می‌بینید که امروز تهران و واشنگتن دست به ماشه نشده‌اند، به دلیل تبعات بعدی آن است که طرفین را از تشدید تنش و شکل‌گیری جنگ گسترده بر‌حذر می‌دارد./شرق

عبدالرحمن فتح الهی

نویسنده خبر

روزنامه نگار و کارشناس ارشد روزنامه نگاری سیاسی و عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی.

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: ابوالقاسم دلفی ایران آمریکا اسرائیل حماس نوار غزه برجام تحریم محمدجواد ظریف محد باقر نوبخت حسین امیرعبداللهیان سید ابراهیم رئیسی حسن روحانی عراق سوریه مذاکرات روسیه اوکراین


( ۳ )

نظر شما :

مهندس مهراب لاهیجانی ۲۵ آذر ۱۴۰۲ | ۱۱:۱۴
نویسنده محترم همچنان در پی گزاره اشتباه لغو تحریم‌ها است. واضح است که تحریم ها برای تغییر رفتار ایران ( فارغ حق و ناحق ) وضع شده است. هر نوع مذاکره برای لغو تحریم ، اولا به منزله موثر بودن ان است و در واقع مشوق به تحریم کننده است و ثانیا موجد وجاهت برای تحریم کننده است. لذا منطقا خلاف عقل است. زیرا مادامی که نتیجه (تغییر رفتار ) حاصل نشود تحریم ادامه دارد. فقط با تحقق دو شرط ، خنثی سازی تحریم و ایجاد توازن راهبردی ، امکان برداشت تحریم وجود دارد و مابقی طرق همانند راه حسن روحانی و محمود سریع القلم در کف ان و علی فرض داشتن حسن نظر خیال پردازی بیش نیست. در عهد عتیق سرنوشت مصر به عنوان کشوری که اسرایل را به رسمیت شناخت و با امریکا رابطه گسترده برقرار کرد و در عهد جدید اکراین که با تفکرات رومانتیک (همانند داخلی های ما ) سرنوشت خود را به تعهدات بی مایه امریکا ، انگلیس و روسیه سپرد ، مقابل ما است.