این ابتکار است یا امتیازدهی؟

کنسرسیوم منطقه‌ای - ایرانی غنی‌سازی اورانیوم، از خیال تا واقعیت

۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ | ۱۰:۰۰ کد : ۲۰۳۲۸۴۷ اخبار اصلی پرونده هسته ای
کتایون لامع‌زاده در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: این طرح، اگر با دقت حقوقی و فنی طراحی شود، می‌تواند حق غنی‌سازی ایران را تثبیت کند، سرمایه خارجی جذب کند و روابط منطقه‌ای را بازتعریف کند. اما بی‌توجهی به جزئیات حقوقی یا بدعهدی شرکا می‌تواند آن را به تهدیدی برای استقلال هسته‌ای ایران تبدیل کند. برای موفقیت، ایران باید در اساسنامه کنسرسیوم خطوط قرمزی مانند حفظ ظرفیت تحقیق و توسعه، استقلال فنی و مصونیت در برابر تحریم‌ها را تثبیت کند.
کنسرسیوم منطقه‌ای - ایرانی غنی‌سازی اورانیوم، از خیال تا واقعیت

نویسنده: کتایون لامع‌زاده، روزنامه‌نگار

دیپلماسی ایرانی: در حاشیه دور چهارم گفت‌وگوهای غیرمستقیم ایران و آمریکا در مسقط، پایتخت عمان، خبری غیررسمی اما جنجالی منتشر شد: پیشنهاد تشکیل کنسرسیومی منطقه‌ای برای غنی‌سازی اورانیوم در خاک ایران با مشارکت ایران، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و سهمی نمادین برای آمریکا. 

سفر اخیر عباس عراقچی، معاون وزیر امور خارجه ایران، به عربستان و امارات این گمانه‌زنی را تقویت کرد. گفته شده این کنسرسیوم، که قرار است تحت نظارت کامل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی فعالیت کند، با هدف تأمین نیاز ایران به تداوم چرخه سوخت هسته‌ای و کاهش نگرانی‌های همسایگان درباره برنامه هسته‌ای ایران طراحی شده است.

برآیند تحلیل کارشناسان روابط بین‌الملل و تفسیرهای مطبوعات ایران را درباره زمینه‌های تحقق کنسیرسیوم هسته‌ای، موانع و چالش‌های آن را می‌خوانید:

پیکربندی فنی و ساختار سهام پیشنهادی

بر اساس اخبار غیررسمی از طرح پیشنهادی، تأسیسات کنسرسیوم می‌تواند در نزدیکی نطنز یا یزد ساخته شود و با ظرفیت اولیه ۵۰ هزار سو، توانایی تأمین سوخت برای چهار رآکتور هزار مگاواتی را داشته باشد. سقف غنی‌سازی، مطابق استانداردهای سوخت نیروگاهی، زیر ۵ درصد تعیین شده است. ساختار سهام پیشنهادی به‌گونه‌ای است که ایران با ۴۵ درصد، سهام‌دار اصلی باقی می‌ماند، عربستان سعودی ۲۵ درصد، امارات ۲۰ درصد و آمریکا با ۱ درصد سهمی نمادین خواهد داشت. این «سهم طلایی» آمریکا صرفاً برای حق وتوی اضطراری در شرایط خاص طراحی شده است و نه برای دخالت در مدیریت روزانه یا دسترسی فنی. مکانیزمی برای تضمین تداوم عرضه سوخت در صورت خروج یک شریک یا اعمال تحریم پیش‌بینی شده و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به‌عنوان مرجع داوری تعیین شده است.

تجربه‌های جهانی و ناکامی‌های داخلی

کنسرسیوم‌های چندملیتی سوخت هسته‌ای، مانند یورنکو در اروپا یا مرکز آنگارسک در روسیه، در ادبیات فنی شناخته‌شده‌اند. اما در خاورمیانه، مدلی با سهام توزیع‌شده میان قدرت‌های رقیب بی‌سابقه است. ایران پیش‌تر تجربه‌هایی در این زمینه داشته است، از جمله مشارکت ۴۰ درصدی در کنسرسیوم یورودیف فرانسه در دهه ۱۳۵۰ و پیشنهاد مدیریت بین‌المللی تأسیسات نطنز در سال ۱۳۸۴. این طرح‌ها عمدتاً به دلیل بی‌اعتمادی ساختاری و بدعهدی طرف‌های غربی شکست خوردند. برای نمونه، در ماجرای یورودیف، ایران پس از انقلاب با وجود حفظ سهام، از دریافت سوخت محروم شد. این تجربه نشان می‌دهد هرگونه مشارکت جدید باید با طراحی حقوقی دقیق، ضمانت‌های اجرایی قوی و رعایت خطوط قرمز حاکمیتی همراه باشد.

فرصت‌های راهبردی برای ایران

آنها که موافق چنین تشکیلاتی هستند، نوشته‌اند تشکیل این کنسرسیوم می‌تواند دستاوردهای متعددی برای ایران داشته باشد:

۱- تثبیت حق غنی‌سازی: این ساختار، حق غنی‌سازی ایران را در قالبی چندجانبه و مشروع تثبیت می‌کند و برنامه هسته‌ای را از یک پروژه ملی پرهزینه به شرکتی منطقه‌ای با اعتبار بین‌المللی ارتقا می‌دهد.

۲- جذب سرمایه خارجی: ورود سرمایه از صندوق‌های ثروت ملی عربستان و امارات (با برآورد ۳٫۵ میلیارد دلار برای فاز نخست) می‌تواند منبع ارزی مهمی در شرایط تحریم باشد.

۳- ایجاد بازار صادراتی: فروش خدمات غنی‌سازی، از UF6 تا سوخت رآکتورهای باراکه و پروژه‌های سعودی، ایران را به بازیگری پایدار در بازار منطقه‌ای سوخت هسته‌ای تبدیل می‌کند.

۴- سپر سیاسی: حضور شرکای عربی و سهم نمادین آمریکا می‌تواند از اعمال تحریم‌های یک‌جانبه مانع شود، زیرا تحریم شرکتی با سهام‌داری متحدان واشینگتن از نظر حقوقی و سیاسی پرهزینه است.

۵- امنیت منطقه‌ای: این کنسرسیوم می‌تواند ابتکار امنیت جمعی خلیج‌فارس را از سطح بیانیه‌های سیاسی به ساختاری فنی و پایدار ارتقا دهد.

چالش‌های کنسرسیوم برای ایران

در نقد پیشنهاد تشکیل کنسرسیوم، رسانه‌های ایران به پیشینه تلاش ایران برای غنی‌سازی اورانیوم و بدعهدی‌های کشورهای غربی اشاره کرده‌اند. از دید این رسانه‌ها، این طرح با چالش‌های متعددی روبه‌روست:

۱- عدم کنترل کامل ایران: با ۴۵ درصد سهام، ایران برای تصمیم‌گیری‌های کلان به توافق با حداقل یک شریک عربی نیاز دارد، که ممکن است به‌عنوان نفوذ خارجی تعبیر شود.

۲- ریسک امنیتی: حضور پرسنل خارجی، به‌ویژه آمریکا، خطر افشای اطلاعات یا خرابکاری سایبری را افزایش می‌دهد.

۳- مخالفت‌های داخلی: برخی جریان‌های سیاسی، همکاری با امارات (به دلیل عادی‌سازی روابط با اسرائیل) را خیانت راهبردی می‌دانند.

۴- بی‌اعتمادی تاریخی: سابقه بدعهدی غرب، مانند ماجرای یورودیف، از اعتماد به چنین طرح‌هایی مانع می‌شود.

۵- خطر نفوذ راهبردی: طراحی ضعیف کنسرسیوم می‌تواند به کانالی برای نفوذ خارجی و تضعیف استقلال فناورانه ایران تبدیل شود.

برای کاهش این مخاطرات، لازم است خطوط قرمز حاکمیتی در اساسنامه کنسرسیوم تثبیت شود، از جمله ممنوعیت حضور مستقیم پرسنل آمریکایی، محدودسازی دسترسی به اسناد عمومی، استفاده از فناوری بومی ایران در لایه‌های حساس و ایجاد سامانه‌های حفاظت داده و رمزگذاری چندلایه.

به طور مشخص، روزنامه خراسان نگرانی از سوءاستفاده اطلاعاتی یا نفوذ امنیتی آمریکا را جدی می‌داند و توصیه می‌کند: در طراحی سازوکار کنسرسیوم، مرزهای روشن حقوقی و فنی برای نقش آمریکا تعیین شود؛ از جمله: ممنوعیت کامل حضور مستقیم نیروهای آمریکایی در محل، دسترسی محدود صرفاً به اسناد عمومی سهامداری و استفاده از فناوری بومی ایران در لایه‌های راهبردی زیرساخت. همچنین می‌توان از طریق ایجاد سامانه‌های حفاظت داده، رمزگذاری چندلایه و تفکیک زنجیرۀ تأمین فنی از زنجیرۀ تصمیم‌گیری سهام‌داران، احتمال نشت اطلاعات یا نفوذ نرم را کاهش داد. به بیان دیگر، مشارکت نمادین آمریکا نباید به بهانه‌ای برای دسترسی بی‌ضابطه به عمق زیرساخت هسته‌ای کشور تبدیل شود.

دیدگاه کارشناسان

سید محمدعماد اعرابی در کیهان شرح مبسوطی از بدعهدی‌غربی‌ها نسبت به ایران درمسیرغنی‌سازی اورانیوم داده و نتیجه گرفته است: ایران طبق پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) از حق غنی‌سازی حتی تا 90 درصد برخوردار است و هیچ چیز نمی‌تواند این حق را از ایران بگیرد. پیشنهاد توقف یا محدودیت غنی‌سازی در ایران و واردات سوخت هسته‌‌ای و اورانیوم غنی‌شده از خارج که این روزها از سوی مقامات آمریکایی مطرح می‌شود؛ پیشنهادی تکراری و غیرقابل قبول است چون تجربه تاریخی ایران به خوبی نشان می‌دهد که این پیشنهاد فقط یک گزینه پوچ است.

حسین آبنیکی، کارشناس مسائل هسته‌ای هم در گفت‌وگو با فرهیختگان هشدار می‌دهد که اگر ایران تأسیسات خود را تعطیل و آن را به چنین پروژه‌ای منتقل کند، مالکیت و کنترل بر صنعت هسته‌ای‌اش را از دست می‌دهد و تصمیم‌گیری‌ها در اختیار شرکای دیگر قرار می‌گیرد که ممکن است با فشارهای خارجی همراه شوند. 

با این حال، او همکاری فنی و علمی با کشورهای منطقه را فی‌نفسه منفی نمی‌داند و تأکید می‌کند که پروژه‌های مشترک علمی و هسته‌ای با کشورهای عربی می‌تواند مفید باشد. اما انتقاد اصلی متوجه این است که چنین همکاری‌هایی نباید به قیمت تعطیلی کامل زیرساخت‌های داخلی و واگذاری قدرت تصمیم‌گیری به دیگران تمام شود.

سید سجاد طباطبایی، کارشناس مسائل بین‌الملل هم به فرهیختگان گفت: ما می‌توانیم ابتکارات بهتری به خرج دهیم؛ اگر واقعاً مسئله آن‌ها رفع نگرانی است، یا بحث نظارت است. نظارت، چارچوب مشخص دارد و همان هم کفایت می‌کند، اما اینکه بخواهیم نظارت بر برنامه هسته‌ای را از سازمان بین‌المللی و آژانس خارج کنیم و به دست کشور دیگر بدهیم، یک‌جور‌هایی نقض حاکمیت ملی ماست.

مارک فیتزپاتریک: امکان‌سنجی کنسرسیوم

مارک فیتزپاتریک، پژوهشگر موسسه بین‌المللی مطالعات استراتژیک (IISS) و دیپلمات بازنشسته آمریکایی، ایده کنسرسیوم چندجانبه برای مدیریت سوخت هسته‌ای را جذاب اما از نظر دیپلماتیک بسیار پیچیده و دشوار می‌داند. او به هم‌میهن گفته است: «ایده کنسرسیوم بین‌المللی برای مدیریت غنی‌سازی اورانیوم تازگی ندارد. حدود ۱۵ سال پیش، در مجامع کارشناسی درباره آن بحث کردم. هدف اصلی این ایده، ایجاد نهادی با سهام مشترک کشورهای استفاده‌کننده از سوخت هسته‌ای است که پرسنل خارجی به‌عنوان ناظر در تأسیسات غنی‌سازی ایران حضور داشته باشند. این حضور می‌تواند به‌عنوان «نظارت جمعی» عمل کند و از انحراف برنامه هسته‌ای ایران به سمت تسلیحاتی جلوگیری کند. بااین‌حال، این ایده از ابتدا با چالش‌های جدی مواجه بود. در صورت بروز بحران یا تصمیم ایران به ساخت سلاح هسته‌ای، پرسنل خارجی می‌توانند اخراج شوند و تأسیسات کنسرسیوم مصادره شود. افزون بر این، اجرای چنین طرحی به سطح بالایی از اعتماد متقابل نیازمند است که در حال حاضر وجود ندارد.»

فیتزپاتریک در این باره که آیا شراکت هسته‌ای ایران و عربستان سعودی امکان‌پذیر است، می‌گوید: «بهبود روابط ایران و عربستان در دوره اخیر نکته‌ای مثبت است، اما پایداری این روابط نامشخص است. غنی‌سازی مشترک به روابط حسنه‌ای نیازمند است که دهه‌ها دوام بیاورد. مسئله دیگر، پذیرش نقش شریک دوم توسط عربستان است. آیا ریاض حاضر است غنی‌سازی در خاک ایران انجام شود؟ بعید به نظر می‌رسد. از سوی دیگر، اگر تأسیسات در عربستان باشد، ایران آن را نمی‌پذیرد. میزبانی کشور ثالث ممکن است برخی موانع را کاهش دهد، اما خود پیچیدگی‌های جدیدی ایجاد می‌کند. در مجموع، این ایده برای بحث‌های پژوهشی جذاب است، اما برای اجرا توسط دولت‌ها بیش از حد غیرعملی به نظر می‌رسد.»

نتیجه‌گیری

کیهان پیشنهاد غنی‌سازی اشتراکی را «پوچ» می‌داند و مارک فیتزپاتریک هم معتقد است این ایده را بیشتر رسانه‌ها می‌پسندند و دولت‌ها از آن استقبال نخواهند کرد و در نتیجه، عملی نخواهد بود.

دیدگاه دیگر این است که کنسرسیوم هسته‌ای خلیج‌فارس نه یک پیروزی دیپلماتیک مطلق است و نه ابزار نفوذ رقبا. این طرح، اگر با دقت حقوقی و فنی طراحی شود، می‌تواند حق غنی‌سازی ایران را تثبیت کند، سرمایه خارجی جذب کند و روابط منطقه‌ای را بازتعریف کند. اما بی‌توجهی به جزئیات حقوقی یا بدعهدی شرکا می‌تواند آن را به تهدیدی برای استقلال هسته‌ای ایران تبدیل کند. برای موفقیت، ایران باید در اساسنامه کنسرسیوم خطوط قرمزی مانند حفظ ظرفیت تحقیق و توسعه، استقلال فنی و مصونیت در برابر تحریم‌ها را تثبیت کند. در شرایط کنونی، با توجه به نیاز ارزی، فشارهای خارجی و ضرورت بهبود روابط منطقه‌ای، پذیرش مشروط این طرح عقلانی‌ترین مسیر است. این کنسرسیوم، اگر به‌درستی مهندسی شود، می‌تواند به‌عنوان بیمه‌ای دیپلماتیک برای برنامه هسته‌ای ایران عمل کند.

کلید واژه ها: کنسریوم غنی‌سازی اورانیوم ایران و امریکا ایران و امریکا و امارات ایران و امریکا و عربستان کتایون لامع زاده ایران عربستان غنی سازی غنی سازی اورانیوم ایران هسته ای


نظر شما :