بی‌زمانیِ مزمن

بیماری تحلیل سیاسی در ایران

۰۲ خرداد ۱۴۰۴ | ۱۴:۰۰ کد : ۲۰۳۲۹۸۸ اخبار اصلی اخبار داخلی
نویسنده خبر: عابد اکبری
عابد اکبری در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: تحلیل‌گری که با تاریخ سر و کار دارد، می‌داند هیچ اکنونی تکرار کامل گذشته نیست. شباهت‌ها اغلب سطحی‌اند و تفاوت‌ها تعیین‌کننده. شرایط بین‌المللی، وزن نسبی بازیگران، صورت‌بندی‌های ژئوپلیتیکی و ظرفیت‌های داخلی، همگی در حال دگرگونی‌اند.
بیماری تحلیل سیاسی در ایران

دیپلماسی ایرانی: یکی از بنیادین‌ترین اختلالات در فضای اندیشه و تحلیل سیاسی ایران، نه کم‌توجهی به تحولات، بلکه ناتوانی در فهم «موقعیت تاریخی اکنون» است. در جهانی که از لایه‌های درهم‌تنیده قدرت، بازترسیم موازنه‌ها، و پویایی کنشگران متکثر شکل گرفته، سیاست‌ورزی نیازمند چیزی فراتر از ارجاع صرف به گذشته یا آینده است: نیازمند درک معاصرت.

در ادبیات جامعه‌شناسی تاریخی، معاصرت به معنای زندگی در زمان حال نیست، بلکه به معنای توانایی فهم شرایط منحصربه‌فرد اکنونی‌ست؛ اکنونی که حاصل تنش میان گذشته‌های رسوب‌کرده و آینده‌های محتمل است. در این چارچوب، تصمیم‌گیری سیاسی نه تکرار نسخه‌های آشنا، بلکه حرکت در میانه ابهام‌ها، تضاد منافع و امکانات محدود است.

با این حال در فضای عمومی ایران ما با نوعی بی‌زمانی مزمن مواجه‌ایم؛ نوعی گسست تحلیلی از اکنون که خود را در شکل داوری‌های قطعی، واژگان بی‌تناسب و کلان‌گویی‌های تاریخی نشان می‌دهد. گویی زمان ایستاده و هیچ تغییر مفهومی یا ساختاری در مناسبات قدرت رخ نداده است. در این منظر، کنش دیپلماتیک یا تصمیم راهبردی، نه در نسبت با اقتضائات لحظه تاریخی، بلکه در نسبت با آموزه‌های ازپیش‌معلوم داوری می‌شود.

نقدهایی که این روزها در واکنش به برخی تحولات مطرح می‌شوند بیش از آن‌که محصول تحلیل موقعیت باشند، بازتاب انتظارات ازلی و ابدی‌اند. این نوع نگرش تاریخ را به دفتر حساب سیاسی فرو می‌کاهد و از سیاست، تصویری می‌سازد تهی از زمان‌مندی، پیچیدگی و اضطرار. انگار همه چیز باید یا تکرار موفقیت‌های اسطوره‌ای باشد یا نشانه‌ای از خیانت و عدول.

اما تحلیل‌گری که با تاریخ سر و کار دارد، می‌داند هیچ اکنونی تکرار کامل گذشته نیست. شباهت‌ها اغلب سطحی‌اند و تفاوت‌ها تعیین‌کننده. شرایط بین‌المللی، وزن نسبی بازیگران، صورت‌بندی‌های ژئوپلیتیکی و ظرفیت‌های داخلی، همگی در حال دگرگونی‌اند. سیاست‌ورزی در چنین جهانی، یعنی توانایی اندیشیدن در وضعیت‌هایی که پیش‌تر تجربه نشده‌اند؛ نه بازخوانی حافظه بلکه بازسازی افق.

ناتوانی از درک معاصرت تحلیلی می‌سازد که در برابر واقعیت مقاومت می‌کند، نه آن‌که آن را تبیین کند. داوری‌های انتزاعی، بدون فهم موقعیت، نه تنها به خطای تحلیلی می‌انجامند، بلکه به‌تدریج سرمایه عقلانیت سیاسی را فرسوده می‌کنند. جامعه‌ای که نسبت به زمانه خود بی‌حس شود، دیر یا زود، به قربانی تعلیق در گذشته یا توهم در آینده بدل خواهد شد.

عابد اکبری

نویسنده خبر

دکتر عابد اکبری، کارشناس مسائل اروپا

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: عابد اکبری سیاست سیاست خارجی سیاست خارجی ایران تحلیل تحلیل سیاست خارجی تحلیل سیاست بین الملل سیاسی فهم


( ۲ )

نظر شما :