زندگی ارجح بر مرگ است
راهبرد صلح حتی در زمان جنگ

دیپلماسی ایرانی: جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نمایشی از شجاعت ایرانیان در مقابله نه با بغداد، بلکه با دنیای پشتیبان صدام بود. اما این جنگ نیز با پذیرش جام زهر به پایان رسید.
در این روزهای سخت و دشوار از تاریخ ایران، نگذاریم در فرصت های باقی مانده جام های زهری به خورد ایران و ایرانیان دهند که نه از ایران اثری بماند و نه از ایرانیانی که در این جغرافیای تاریخی تاکنون سرفراز ایستاده اند.
صلح و زندگی، بر جنگ و مرگ ارجح است. در طول تاریخ پر فراز و نشیب این سرزمین کهن، رمز ماندگاری ایران و ایرانیان بیش از آنکه بر پایه جنگ طلبی باشد، بر سیاست ورزی و صلح طلبی استوار بوده است.
پس از چهار دهه بحران میان تهران و تل آویو، حملات اسرائیل و آمریکا به ایران به نتایج بسیار تلخی منجر شده است. با این وجود برخی که حداقل در سلامت عقل آنان باید شک کرد، هنوز شعار دور از شعور داده و بر طبل توخالی پیروزی در حال و آینده می دمند. این جریانات را اگر همراهان خواسته و یا ناخواسته نتانیاهو نخوانیم، گروه های تندرویی هستند که برای پزشکیان جواز مرگ و برای ترامپ دستور ترور صادر می کنند. واقعا راهکارهای برخواسته از جمود فکری این جریان های منحرف و دور از عقلانیت، ثمره ای جز ویرانی برای ایران نخواهد داشت. همان گونه که تاکنون دست آوردی جز ویرانی و..... نداشته است.
بازی تمام شده است. خطر جدی است. حرکت اشتباه ضربات جبران ناپذیر به ایران وارد خواهد کرد. این سخن به معنای مجوز مذاکرات منجر به تسلیم نیست، این سخن مجوز بهکارگیری عقلانیت منطبق بر ظرفیت کشور در تعاملات بینالمللی و منطقهای است. دستور کار برای یافتن راهی کم هزینه برای خروج از بنبست فعلی است. پس از جنگ تحمیلی اسرائیل علیه ایران باید کشور از مدار و تأثیرات جریانات تندرو دور شود، و اگر جز این باشد بهطور جدی کیان کشور با جدی ترین خطر تاریخ معاصر خود مواجه خواهد شد.
بس است. دیگر این پیکره رنجور ایران تحمل این همه توهم، زخم و نادانی را ندارد.
عزیزانی که راه امام حسین (ع) را سرمشق اداره کشور نشان داده و بر طبل جنگ و شهادت می نوازند، بدانند که اگر راه گریز از جنگ باز بود، امام در کربلا توقف نمی کرد و مهمتر آنکه بدانند و بدانیم که کربلا و عاشورا یک تراژدی بوده و نمی بایست و نمی باید الگویی برای حکمرانی و کشورداری باشد.
قبل از جنگ تحمیلی اسرائیل علیه ایران ، همه دغدغه مندان ایران نوشتند و فریاد زدند جنگ با اسرائیل، یعنی جنگ با آمریکا، ولی جناح تندرو، متوهم و بی دانش این اصل راهبردی را درک نکرد و کشور را در بنبست کنونی گرفتار کرد.
و امروز یک لحظه تعلل در گشودن راهی که ایران را از جنگ دور کند، خیانت به کشور است و نسل های آینده نیز این خیانت را فراموش نخواهند کرد.
پزشکیان قبل از جنگ اعلام داشت که وی با مذاکره موافق و .... است، پس از آن با مجوز مذاکرات شروع شد. در اظهارات اخیر نیز رئیس جمهوری باز اعلام داشته که مذاکرات تحت نظارت و در هماهنگی با رهبری است. این اعلام نظر صریح و شفاف عصبانیت جناح تندرو را سبب شده زیرا محدود شدن دامنه مانور آنان در آتش افروزی را باعث شده است.
در شرایطی که تروئیکای اروپایی (انگلیس، آلمان و فرانسه) طی روزهای آینده نامه فعالسازی مکانیسم ماشه را به شورای امنیت سازمان ملل ارسال خواهند کرد غفلت از خطرات این تحول بر ایران و عدم انجام تمهیدات برای جلوگیری از ورود به بحرانی پیچیده و چند وجهی ضرورتی اجتناب ناپذیر است.
در عرصه سیاست و خصوصا در صحنه بینالمللی دنبال عدالت نگردیم. دنیای واقعی دنیای قدرت و ظلم است. این سخن به معنای تسلیم نیست. می شود ایران از این دنیای ناعادلانه سهم خود را دریافت کند، همان گونه که دیگران دریافت کردهاند. بپذیریم که ما تافته جدا بافته نبوده و نیستم.
نکته آنکه، اگر در توهم قدرت بمانیم و ارزیابی صحیح از ظرفیت خویش نداشته باشیم، قدرت هم جنگ و هم صلح را تحمیل و مدیریت میکند، در حالی که شما نه بهدنبال جنگ و نه مذاکره هستید.
این واقعیت عریان همه مفاهیمی است که از حقوق بشر تا مشروعیت بخشیدن به تجاوز را توجیه و راه را برای تن دادن به آنچه مطلوب اوست هموار میکند.
ای کاش از آسمان به زمین بیاییم به واقعیتهای زمینی تن دهیم. هر چند، آسمانی نیست و زمین نیز در خطر جدی است. باشد که با تکیه و به آغوش گرفتن همه آحاد مردم و... قدرت را در دامن مردم و رویکردهای ایجابی در داخل و خارج بیابیم.
نظر شما :