هوش مصنوعی و معمای هسته‌ای:

بازخوانی پرونده‌های هسته‌ای کره شمالی و لیبی برای ترسیم آینده دیپلماسی ایران

۰۸ مرداد ۱۴۰۴ | ۱۴:۰۰ کد : ۲۰۳۴۲۴۱ اخبار اصلی پرونده هسته ای
سید رضا تقوی‌نژاد در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: ابتدا خلاصه‌ای از وضعیت کره شمالی و لیبی را که به هوش مصنوعی ارائه شده بود، مرور می‌کنبم و سپس، نتایج تحلیلی و پیشنهادی هوش مصنوعی را بدون دخل و تصرف بازگو خواهیم کرد.
بازخوانی پرونده‌های هسته‌ای کره شمالی و لیبی برای ترسیم آینده دیپلماسی ایران

نویسنده: سید رضا تقوی نژاد، دکترای روابط بین‌الملل از دانشگاه علامه طباطبایی

دیپلماسی ایرانی: دو مورد آخر و بسیار مهم تلاش آمریکا و کشورهای غربی برای جلوگیری از اشاعه سلاح‌های هسته‌ای، مربوط به کره شمالی و لیبی بودند؛ دو تجربه با پیامدهایی کاملاً متفاوت. در این‌جا خلاصه‌ای از مسیرهایی که این دو کشور طی کردند در اختیار هوش مصنوعی قرار داده شد و از آن خواسته شد، نخست با مقایسه این دو تجربه با وضعیت فعلی پرونده هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران، سناریوهای احتمالیِ موردنظر ایران را پیش‌بینی کند، و دوم، با توجه به این تجربیات، توصیه‌هایی برای حل‌وفصل کم‌هزینه‌تر و کم‌خطرتر این پرونده ارائه دهد. در ادامه، ابتدا خلاصه‌ای از وضعیت کره شمالی و لیبی را که به هوش مصنوعی ارائه شده بود، مرور می‌کنیم و سپس، نتایج تحلیلی و پیشنهادی هوش مصنوعی را بدون دخل و تصرف بازگو خواهیم کرد.

1. کره شمالی: 

کره شمالی که در آغاز از امضاکنندگان معاهده منع اشاعه (NPT) بود، به تدریج وارد مسیر توسعه سلاح‌های هسته‌ای شد و با بازفرآوری پلوتونیوم، سیاستی دوپهلو را در پیش گرفت؛ از یک سو بر عضویت در رژیم‌های بین‌المللی تأکید می‌کرد و از سوی دیگر، با هدف کسب امتیازات سیاسی، امنیتی و اقتصادی از آمریکا، برنامه هسته‌ای خود را پنهان نگه می‌داشت. اما ایالات متحده با اتخاذ رویکرد «جرم و مجازات»، بر بازرسی‌ها و فشارهای یک‌جانبه تأکید داشت، بی‌آن‌که امتیازات مشخصی در قبال عقب‌نشینی پیونگ‌یانگ ارائه دهد. بدعهدی‌های مکرر آمریکا و متحدانش در اجرای وعده‌هایی نظیر «چارچوب توافق‌شده» نیز به از بین رفتن اعتماد و گسترش فضای بی‌اعتمادی انجامید.

کره شمالی در ابتدا تلاش کرد برنامه تسلیحاتی خود را با آنچه بیشتر نیاز داشت – امنیت، روابط سیاسی و اقتصادی با ایالات متحده – معامله کند. با این حال، ایالات متحده رویکرد جرم و مجازات را اتخاذ کرد و وعده‌های داده شده (مانند چارچوب توافق شده) همیشه رعایت نشد. این امر یک حلقه بازخورد ایجاد کرد: کره شمالی احساس کرد که امنیت آن از طریق دیپلماسی تضمین نمی‌شود، که به پیگیری قابلیت‌های آشکار منجر شد. این به نوبه خود، درک تهدید دشمنانش (ایالات متحده، کره جنوبی، ژاپن) را افزایش داد و به فشار بیشتر و تسریع مسابقه تسلیحاتی هسته‌ای در منطقه منجر شد.

در سطح داخلی، به‌ویژه در دوران رهبری کیم جونگ اون، انگیزه‌ها به سمت مشروعیت‌بخشی به برنامه هسته‌ای تغییر جهت یافت و هدف از آن دیگر صرفاً چانه‌زنی با قدرت‌های خارجی نبود. سیاست «سونگون» (ارتش‌محور)، که ارتش خلق کره را محور بقای نظام می‌دانست، بر نظامی‌گری اولویت بخشید و مسیر را برای توسعه آشکار تسلیحات هسته‌ای هموار کرد. تداوم فشارهای خارجی و نبود یک دیپلماسی متقابل و مؤثر، کره شمالی را متقاعد ساخت که تسلیحات هسته‌ای آشکار تنها تضمین واقعی برای بقای رژیم است. در نتیجه، کشور رسماً به آزمایش‌های هسته‌ای رو آورد.

2. لیبی:

برنامه هسته‌ای لیبی که با به قدرت رسیدن معمر قذافی در سال ۱۹۶۹ آغاز شد، بیشتر با «پیگیری پنهانی» سلاح هسته‌ای شناخته می‌شود. انگیزه‌های قذافی برای این مسیر، مقابله با برنامه هسته‌ای اسرائیل، بازدارندگی در برابر تهدیدات خارجی و ارتقای جایگاه بین‌المللی لیبی بود. با وجود امضای NPT  در سال ۱۹۷۵ و انعقاد توافق‌نامه پادمان با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در سال ۱۹۸۰، لیبی هم‌زمان به دنبال راه‌های مخفیانه برای دستیابی به سلاح بود. تلاش برای خرید بمب از چین در دهه ۷۰، و درخواست فناوری هسته‌ای از اتحاد جماهیر شوروی، که به ساخت یک راکتور تحقیقاتی در سال ۱۹۸۱ انجامید، از جمله مصادیق این تلاش‌ها بود. 

پایان ناگهانی این برنامه در ۱۹ دسامبر ۲۰۰۳ اعلام شد، زمانی که لیبی داوطلبانه از کلیه برنامه‌های تسلیحات کشتارجمعی خود صرف‌نظر کرد. این تصمیم حاصل مجموعه‌ای از عوامل داخلی و خارجی بود: تحریم‌های طولانی‌مدت، انزوای بین‌المللی، ناکارآمدی‌های فنی برنامه و مذاکرات محرمانه با آمریکا و بریتانیا که از اوایل ۲۰۰۳ آغاز شده بود، زمینه را برای خروج از بحران فراهم کرد. حمله نظامی آمریکا به عراق و سقوط صدام حسین نیز به‌عنوان یک هشدار مستقیم برای قذافی عمل کرد. توقیف یک کشتی حامل قطعات هسته‌ای به مقصد لیبی در اکتبر ۲۰۰۳ نیز بر آسیب‌پذیری شدید برنامه صحه گذاشت. 

پس از اعلام خلع سلاح، لیبی همکاری گسترده‌ای با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی آغاز کرد و اطلاعات دقیق‌تری درباره فعالیت‌های پنهانی خود ارائه داد. این پرونده، از دید بسیاری از تحلیل‌گران، به الگویی برای نمایش «هزینه‌های کنار گذاشتن برنامه هسته‌ای» تبدیل شد، به‌ویژه پس از تحولات سال ۲۰۱۱ و سرنگونی قذافی.

نتایج هوش مصنوعی: مقایسه وضعیت ایران با کره شمالی و لیبی

شباهت ایران به کره شمالی (در مسیر تقابل و حفظ قابلیت):

• پافشاری بر حق غنی‌سازی و توسعه برنامه هسته‌ای: ایران، مانند کره شمالی، بر حق خود برای داشتن چرخه کامل سوخت هسته‌ای پافشاری کرده و حتی پس از خروج آمریکا از برجام، گام‌های خود را در جهت کاهش تعهدات هسته‌ای و افزایش سطح غنی‌سازی فراتر از محدودیت‌های توافق شده برداشته است. این وضعیت شبیه رویکرد کره شمالی است که با وجود فشارهای خارجی، به توسعه توانمندی‌های هسته‌ای خود ادامه داد.

• عدم اعتماد به غرب و تجربه نقض توافقات: خروج آمریکا از برجام و عدم توانایی اروپا در جبران کامل آثار تحریم‌ها، بی‌اعتمادی عمیقی در ایران نسبت به تعهدات غرب را موجب شده است. این تجربه شباهت زیادی به مورد کره شمالی دارد که وعده‌های محقق‌نشده غربی‌ها را به عنوان دلیلی برای عدم پایبندی خود به توافقات پیشین مطرح کرد.

• فشار حداکثری و تاثیر معکوس: سیاست «فشار حداکثری» آمریکا به جای وادار کردن ایران به عقب‌نشینی کامل، به حرکت ایران به سمت افزایش قابلیت‌های هسته‌ای خود منجر شده است، که می‌تواند یادآور واکنش کره شمالی به دیپلماسی «جرم و مجازات» باشد.

تفاوت با کره شمالی:

• عضویت در NPT: ایران برخلاف کره شمالی که از NPT خارج شد، هنوز عضو این پیمان است و فعالیت‌های خود را تحت نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) قرار داده، هرچند همکاری‌ها در دوره‌هایی کاهش یافته است. خروج کامل از NPT، که اخیراً طرح‌هایی در مجلس ایران در این خصوص مطرح شده است، می‌تواند وضعیت را به کلی تغییر دهد.

• قابلیت‌های بازدارندگی متعارف: ایران علاوه بر برنامه هسته‌ای، از توان موشکی و منطقه‌ای قابل توجهی برخوردار است که به آن اهرم‌های بازدارندگی دیگری علاوه بر توان هسته‌ای می‌دهد. کره شمالی عمدتاً به توان هسته‌ای خود برای بازدارندگی متکی است. 

شباهت به لیبی (در فشار تحریم‌ها):

• تحریم‌های اقتصادی شدید: ایران نیز مانند لیبی پیش از توافق، تحت تحریم‌های اقتصادی بسیار سنگینی قرار دارد که فشار زیادی بر اقتصاد کشور وارد کرده است. این تحریم‌ها هدف اصلی‌شان وادار کردن ایران به تغییر رفتار است. 

تفاوت با لیبی: 

• عدم تصمیم قاطع برای خلع سلاح: برخلاف قذافی که در نهایت تصمیم به کنار گذاشتن کامل برنامه هسته‌ای خود گرفت، ایران به وضوح چنین رویکردی را در پیش نگرفته است و همچنان بر ماهیت صلح‌آمیز و حق خود برای برنامه هسته‌ای پافشاری می‌کند.

• درس عبرت لیبی: جمهوری اسلامی ایران سرنوشت قذافی پس از خلع سلاح هسته‌ای را به عنوان یک «درس عبرت» می‌بیند و این مسئله به یکی از دلایل اصلی برای عدم اعتماد و مقاومت در برابر فشارها برای کنار گذاشتن کامل برنامه هسته‌ای تبدیل شده است. این درس عبرت قوی‌تر از هرگونه مشوق اقتصادی عمل می‌کند و انگیزه برای حفظ سطحی از توانمندی هسته‌ای را افزایش می‌دهد.

• توانمندی‌های داخلی: در حالی که برنامه لیبی از ضعف فنی و سوءمدیریت رنج می‌برد، برنامه هسته‌ای ایران از نظر فنی پیشرفت قابل توجهی کرده و از دانش و زیرساخت‌های داخلی نسبتاً قوی‌تری برخوردار است.

پیش‌بینی وضعیت برای برنامه هسته‌ای ایران

با توجه به عوامل فوق، محتمل‌ترین سناریوها برای برنامه هسته‌ای ایران در یک دهه آتی عبارتند از: 

1. ابهام هسته‌ای پایدار یا حرکت به سوی قابلیت آستانه‌ای: ایران به توسعه توانمندی‌های هسته‌ای خود ادامه می‌دهد، اما احتمالاً از آستانه ساخت بمب (آزمایش علنی) عبور نمی‌کند، مگر اینکه احساس کند موجودیتش به شدت تهدید شده است. این وضعیت به ایران امکان می‌دهد تا اهرم فشار هسته‌ای خود را حفظ کند و در عین حال از پیامدهای مستقیم و شدید یک «کشور هسته‌ای» (مانند تحریم‌های فلج‌کننده بیشتر و احتمال حمله نظامی) اجتناب کند. غنی‌سازی با درصد بالا، افزایش سانتریفیوژهای پیشرفته و کاهش نظارت آژانس، بخش‌هایی از این استراتژی خواهد بود. این وضعیت با رویکرد ابقای ابهام کره شمالی در سال‌های اولیه و قبل از آزمایش‌های آشکار، شباهت دارد.

2. مذاکرات متناوب و توافقات موقت: در دوره‌هایی که فشارها بالا می‌گیرد یا نیاز به کاهش تنش احساس می‌شود، مذاکرات مجدداً آغاز خواهد شد. این مذاکرات ممکن است به توافقات موقت یا ترتیبات کم‌تر برای کم‌تر منجر شود که محدودیت‌هایی را بر برنامه هسته‌ای ایران اعمال می‌کند و در ازای آن، برخی تسهیلات اقتصادی فراهم می‌شود. اما احتمال یک توافق جامع که به خلع سلاح کامل و برگشت‌ناپذیر منجر شود، بسیار پایین است، مگر اینکه تغییرات ریشه‌ای در رویکرد ایران یا تعهدات غرب رخ دهد. عدم اعتماد متقابل، هم از سوی ایران (به دلیل نقض برجام) و هم از سوی غرب (به دلیل فعالیت‌های منطقه‌ای و موشکی ایران)، مانع اصلی یک توافق پایدار خواهد بود.

3. تشدید تنش‌ها و ریسک بحران: در صورت عدم موفقیت دیپلماسی و ادامه پیشرفت برنامه هسته‌ای ایران، خطر تشدید تنش‌ها و درگیری‌های منطقه‌ای افزایش می‌یابد. این می‌تواند حملات سایبری، عملیات‌های خرابکارانه و حتی اقدامات نظامی محدود از سوی بازیگران منطقه‌ای یا فرامنطقه‌ای را شامل شود. هرچند درگیری نظامی گسترده بعید به نظر می‌رسد، اما نمی‌توان آن را کاملاً منتفی دانست.

کم‌خطرترین سیاست از سوی ایران: با توجه به تجارب گذشته و پیچیدگی‌های ژئوپلیتیک، کم‌خطرترین سیاست از سوی ایران می‌تواند در محورهای زیر خلاصه شود:

1. حفظ انعطاف‌پذیری هسته‌ای و دیپلماتیک بدون عبور از خط قرمز: ایران باید به گونه‌ای برنامه هسته‌ای خود را مدیریت کند که توانایی فنی خود را حفظ کند و حتی ارتقا دهد، اما از «آستانه تسلیحاتی» (که با آزمایش هسته‌ای یا تولید مواد شکافت‌پذیر با خلوص بسیار بالا برای ساخت بمب شناخته می‌شود) عبور نکند. این به ایران اهرم فشار در مذاکرات می‌دهد، اما از پیامدهای فاجعه‌بار یک «کشور هسته‌ای» جلوگیری می‌کند. 

2. جلب اعتماد بین‌المللی از طریق شفافیت: حتی با وجود بی‌اعتمادی به غرب، همکاری‌های شفاف و معنادار با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) و پایبندی به تعهدات NPT می‌تواند تا حدودی فشار بین‌المللی را کاهش دهد و از ایجاد اجماع علیه ایران جلوگیری کند. این به ایران اجازه می‌دهد تا برنامه صلح‌آمیز خود را مشروعیت بخشد. 

3. اولیت‌بندی ثبات اقتصادی و رفاه عمومی: تجربه لیبی نشان داد که تحریم‌های پایدار می‌تواند یک «رژیم» را خسته کند. برای ایران، اولویت‌دهی به رفع تحریم‌ها از طریق دیپلماسی واقع‌گرایانه و کاهش تنش‌های منطقه‌ای، به منظور بهبود وضعیت اقتصادی و رفاه مردم، می‌تواند به کاهش خطرات داخلی و خارجی منجر شود. این به معنای دور شدن از سیاست «اقتصاد مقاومتی» که به انزوای بیشتر منجر می‌شود، و حرکت به سوی بازتعریف منافع ملی در بستر تعامل سازنده با جهان است.

4. کاهش تنش‌های منطقه‌ای: سیاست‌های منطقه‌ای ایران نقش مهمی در تشدید یا کاهش تنش‌ها و در نتیجه، در میزان فشار بر برنامه هسته‌ای این کشور دارد. کاهش فعالیت‌هایی که از سوی کشورهای منطقه و غرب بی‌ثبات‌کننده تلقی می‌شوند، می‌تواند فضای دیپلماتیک را برای حل و فصل مسائل هسته‌ای بازتر کند.

به طور خلاصه، ایران در یک دوراهی قرار دارد: حرکت به سمت الگوی کره شمالی و پذیرش انزوای کامل با تبعات سنگین آن، یا تلاش برای یافتن یک مسیر میانی که ضمن حفظ توانمندی‌های هسته‌ای، از طریق دیپلماسی واقع‌بینانه و کاهش تنش‌ها، به ثبات و رفاه بیشتری دست یابد. مسیر دوم، هرچند دشوار و نیازمند سازش‌های متقابل است، اما به مراتب کم‌خطرترین گزینه برای آینده ایران خواهد بود. 

کلید واژه ها: پرونده هسته ای ایران پرونده هسته ای ایران کره شمالی لیبی سید رضا تقوی نژاد برنامه هسته ای ایران تحریم ان پی تی خروج از ان پی تی


( ۲۳ )

نظر شما :