آینده معادلات ایران در قفقاز پس از امضای توافق بین آذربایجان و ارمنستان با نظارت ترامپ
کریدور آمریکا، چالش ایران

دیپلماسی ایرانی: در رویدادی کمسابقه، الهام علیاف رئیسجمهوری آذربایجان و نیکول پاشینیان نخستوزیر ارمنستان روز جمعه در کاخ سفید و در حضور دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا، توافق صلحی را امضا کردند که به گفته طرفین، به دههها درگیری میان دو کشور پایان میدهد. ترامپ در این مراسم با لحنی طنزآمیز خطاب به رهبران دو کشور عنوان داست که «شما دو نفر قرار است رابطه بسیار خوبی داشته باشید، اگر نداشتید، به من زنگ بزنید تا موضوع را درست کنم». رئیسجمهوری آمریکا اعلام کرد که ارمنستان و آذربایجان متعهد شدهاند کلیه درگیریها را متوقف کنند، روابط تجاری را گسترش دهند و به تمامیت ارضی یکدیگر احترام بگذارند. وی افزود: «ما موفق به برقراری صلح بین آذربایجان و ارمنستان پس از دههها درگیری شدیم». به گفته ترامپ، شرکتهای آمریکایی سرمایهگذاریهای بزرگی در هر دو کشور انجام خواهند داد که تأثیر مثبتی بر وضعیت اقتصادی آنها خواهد گذاشت.
ترامپ همچنین از تلاشهای وزیر روبیو، ویتکاف و سایر مسئولان آمریکایی در شکلگیری این توافق قدردانی کرد و خبر داد که مذاکرات برای امضای توافقهای دوجانبه با دو کشور در زمینههای انرژی، فناوری و هوش مصنوعی نیز در جریان است. او در بخشی دیگر از سخنان خود مدعی شد: «ما تواناییهای هستهای ایران را از بین بردهایم و اگر بخواهند دوباره آن را بسازند، باید مکانهای دیگری پیدا کنند، چون ما تأسیساتشان را نابود کردیم». الهام علیاف در این نشست، توافق صلح را «رویدادی تاریخی» توصیف کرد و گفت که کشورش در حال آغاز یک شراکت راهبردی با ایالات متحده است. او افزود که منشور شراکت آذربایجان و آمریکا ظرف چند ماه آینده نهایی خواهد شد. پاشینیان نیز این توافق را «دستاوردی مهم» دانست و گفت «ما پایههای تاریخ جدیدی را بین دو کشور بنا نهادیم و این توافق جهان را به مکانی بهتر تبدیل خواهد کرد». در چارچوب این توافق، مسیر جدیدی تحت عنوان «مسیر ترامپ برای صلح و شکوفایی بینالمللی» ایجاد خواهد شد که جمهوری آذربایجان را از طریق خاک ارمنستان به منطقه خودمختار نخجوان متصل میکند. به گفته مقامهای آمریکایی، پیشنهاد نامگذاری این مسیر به نام ترامپ از سوی طرف ارمنی مطرح شده است.
واکنش رسمی جمهوری اسلامی ایران به توافق صلح
وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران ساعاتی پس از امضای این توافق، با صدور بیانیهای موضع رسمی کشور را اعلام کرد. در این بیانیه ضمن استقبال مشروط از نهاییشدن متن توافق صلح میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان، بر لزوم رعایت اصولی همچون تمامیت ارضی کشورها و عدم مداخله خارجی تأکید شده است. این بیانیه خاطرنشان میکند که ایران «با دقت روندهای جاری در منطقه قفقاز جنوبی را دنبال میکند و با هر دو کشور همسایه درخصوص این تحولات در ارتباط است». وزارت امور خارجه ضمن ارزیابی این توافق به عنوان «گامی مهم در تحقق صلح پایدار در منطقه»، نگرانی خود را از «پیامدهای منفی هرگونه مداخله خارجی، بهویژه در مجاورت مرزهای مشترک» ابراز کرده است.
در ادامه بیانیه آمده است «ایجاد مسیرهای ارتباطی و رفع انسداد شبکههای مواصلاتی زمانی در خدمت ثبات، امنیت و توسعه اقتصادی ملتهای منطقه خواهد بود که در چارچوب منافع متقابل و بدون مداخلات خارجی انجام گیرد». تهران همچنین بر اتخاذ «تمامی تدابیر سیاسی، حقوقی و اقتصادی برای تأمین حقوق و منافع ملی» تأکید کرده است. وزارت امور خارجه ایران اعلام آمادگی کرده که همکاریهای سازنده و مبتنی بر منافع متقابل با هر دو کشور را ادامه دهد و از سازوکارهای منطقهای همچون «۳+۳» برای صیانت از صلح و توسعه اقتصادی در قفقاز جنوبی بهره گیرد.
ابعاد اقتصادی و ترانزیتی توافق؛ از نخجوان تا ایران
یکی از بخشهای مهم این توافق، جنبههای ترانزیتی و اقتصادی آن است که مورد توجه ویژه طرفین قرار گرفته است. نخستوزیر ارمنستان در سخنان خود پس از امضای توافق، اعلام کرد که این پروژه امکان اتصال ریلی ارمنستان به ایران را فراهم میکند؛ اتصالی که به گفته او، «بسیار حائز اهمیت» است. این مسیر جمهوری آذربایجان را به نخجوان متصل کرده و میتواند به توسعه کریدورهای حملونقل در قفقاز جنوبی منجر شود.
پاشینیان توضیح داد که این پروژه میتواند ارتباط ریلی ارمنستان با روسیه را نیز احیا کند و حتی مسیرهای جایگزینی از طریق گرجستان و آذربایجان وجود دارد. او یادآور شد که خطوط ریلی ارمنستان تحت کنترل روسیه است و برای برخی مسیرها نیاز به موافقت آذربایجان خواهد بود. نخستوزیر ارمنستان افزود که این توافق نه تنها به تقویت پیوندهای منطقهای کمک میکند، بلکه میتواند فرصتهایی برای همکاریهای گستردهتر میان ایران، آمریکا، روسیه و حتی چین ایجاد کند. به گفته پاشینیان، «شرکت ایرانی در حال ساخت بزرگراه شمال-جنوب است و در آینده نزدیک ساخت راهآهن در بخش مرزی آغاز خواهد شد» که این امر ظرفیتهای جدیدی برای ترانزیت و تجارت فراهم میکند. مقامهای آذربایجان نیز پیشتر تأکید کرده بودند که ایجاد این مسیر یکی از اهداف کلیدی آنها در مذاکرات صلح بوده است. انتظار میرود با تکمیل این کریدور، مبادلات تجاری، دسترسی به بازارهای آسیای مرکزی و ارتباط با مسیرهای بینالمللی حملونقل تسهیل شود.
«مسیر ترامپ» در قفقاز؛ فرصت ترانزیت یا تله ژئوپلیتیک برای ایران؟
امضای پیشنویس توافق صلح میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان در کاخ سفید و رونمایی از «مسیر ترامپ برای صلح و شکوفایی بینالمللی» (TRIPP یا اصطلاحا «مسیر ترامپ/زنگزور») نه تنها نشاندهنده بازگشت ملموس ایالات متحده به معادلات قفقاز است، بلکه نمادی از تغییر نسبت قوا در منطقه به نفع واشنگتن به حساب میآید. ایالات متحده از طریق میزبانی، نامگذاری و پررنگکردن نقش بخش خصوصی آمریکایی در مدیریت این کریدور، عملا میکوشد نفوذ اقتصادی و سیاسی خود را در گرههای ترانزیتی جنوب قفقاز تحکیم کند؛ اقدامی که بهصراحت از سوی منابع بینالمللی بهعنوان تلاش واشنگتن برای پرکردن خلأ نفوذ روسیه به دلیل تمرکز مسکو بر جنگ اوکراین توصیف شده است.
برای باکو، فتح دسترسی مستقیم به نخجوان، آن هم از طریق خاک ارمنستان به منزله تحقق یک هدف راهبردی و اقتصادی است که سالها در دستور کار تهران-باکو-آنکارا قرار داشت؛ امری که میتواند مانع بستهشدن مسیرهای جایگزین و تقویت موقعیت آذربایجان در عرضه خطوط انرژی و ترانزیت شود. پاشینیان از سوی دیگر، ضمن پذیرش توافق، بر ظرفیت پروژه برای ایجاد پیوندهای ریلی جدید از جمله پیوند به ایران تأکید کرده و آن را فرصتی برای احیای خطوط ریلی و جذب سرمایهگذاری خوانده است؛ با این وجود، خوشبینی ایروان باید در پرتو این واقعیت تحلیل شود که تضمینهای عملی و مالکیتی این مسیر هنوز مبهم است و نقش ناظران یا اپراتورهای خارجی میتواند حاشیه تصمیمگیریهای ملی را تعیین کند.
در مجموع، آنچه در کاخ سفید امضا شد، بیش از آنکه صرفا توافق میان دو همسایه باشد، یک توافق سهجانبه (با حضور نمادین و عملی ایالات متحده) است که منافع اقتصادی کوتاهمدت را با اهداف ژئوپلیتیک و امنیتی میانمدت واشنگتن پیوند میدهد. این ترکیب برای بازیگران منطقهای پیامدهای متفاوتی خواهد داشت؛ «تقویت حضور تجاری-امنیتی آمریکا، تضعیف نسبی کانالهای نفوذ روسیه و ایجاد یک فضای رقابتی جدید و حتی یک کانون تهدید برای ایران».
دیپلماسی محتاط تهران در برابر بازی بزرگ قفقاز جنوبی
واکنش رسمی وزارت امور خارجه ایران، حاوی ترکیبی از استقبال محتاطانه و هشدار نسبت به پیامدهای مداخلات خارجی بود. هرچند تهران از نهاییشدن متن توافق صلح استقبال کرد، اما تأکید ورزید که ایجاد مسیرهای ارتباطی زمانی به نفع ثبات و توسعه است که در چارچوب منافع متقابل و رعایت تمامیت ارضی کشورها صورت گیرد و بدون مداخلات خارجی باشد. این لحن محتاطانه، بازتاب چند نکته راهبردی است؛ نگرانی از تغییر معادله مرزها و دسترسیها در شمال غرب ایران؛ تردید نسبت به مدیریت و مالکیت کریدور توسط کنسرسیومهای خارجی آن هم با نقشآفرینی مستقیم آمریکا در سایه حضور اسرائیل در قرهباغ و ترس از آنکه پروژههای ترانزیتی جدید به ابزاری برای دورزدن و محاصره ژئوپلیتیک ایران بدل شوند.
رفتار تهران در این مرحله را باید عملگرایانه و مبتنی بر احتیاط خواند. چون از یک سو، ایران نمیخواهد صلح و بازگشایی مسیرها را مانعی برای توسعه منطقهای بداند؛ از سوی دیگر، ورود ناگهانی و بدون تضمین حقوق و منافع ملی به پروژهای که اپراتور و شرکای آن عمدتا خارجی هستند، قابل پذیرش نیست. بنابراین استراتژی فعلی تهران، رصد دقیق، مطالبه جزئیات فنی و حقوقی و حفظ ظرفیتهای دیپلماتیک برای ایفای نقش در سازوکارهای منطقهای مانند «۳+۳»، منطقی و منطبق با منافع ملی کوتاهمدت و میانمدت به نظر میآید.
فرصتها، تهدیدها و نقدی ملایم بر ضعفهای دیپلماتیک داخلی
از منظر راهبردی، کریدور زنگزور، هم فرصت و هم تهدید است. فرصت از این باب که پیوندهای ترانزیتی جدید میتواند دسترسی تهران به بازارهای آسیای میانه و اروپا را تقویت کند و پروژههای زیربنایی ایران (مانند بزرگراه شمال-جنوب و ظرفیتهای ریلی) را تکمیل کند؛ اما تهدید در آن است که اگر مدیریت و مالکیت این مسیر در اختیار کنسرسیومهای آمریکایی-خارجی قرار گیرد، ایران از آنِ رقبا حذف خواهد شد و فضای ترانزیتی منطقهای به نفع بازیگرانی شکل خواهد گرفت که منافع امنیتیشان در تقابل با تهران است. برخی گزارشها حاکی از آن است که بخشهایی از مدیریت و سرمایهگذاری در این پروژه به کنسرسیومهای خارجی واگذار خواهد شد که این نگرانی را تشدید میکند.
در برابر این دورنما، تهران باید سه محرک عملی را در اولویت قرار دهد؛ اول، شفافسازی حقوقی و فنیِ مالکیت و مدیریت کریدور و تضمین ورود ایرانیان به کنسرسیومهای عملیاتی؛ دوم، تقویت دیپلماسی چندجانبه منطقهای برای تبدیل این مسیر به یک پروژه مشترک منطقهای تحت نظارت کنترلی که منافع همه همسایگان را حفظ کند؛ سوم، تسریع در تکمیل زیرساختهای داخلی (ریلی و بندری) تا ایران بتواند بهعنوان هاب واقعی شمال-جنوب نقشآفرینی کند.
در همین حال، لازم است یک نکته داخلی را هم گوشزد کرد که برخی رفتارها و تصمیمات درون دولت و حلقههای مرتبط با مرزهای شمال غرب، ازجمله رفتوآمدها و پیگیریهای منطقهای توسط برخی چهرهها، بهگونهای برداشت شده که گویی نگاههای قومگرایانه محلی یا گرایشهای همزبانی با باکو بر اولویتهای کلان ملی سایه میاندازد. در همین باره باید اذعان داشت که سفرهای مکرر مسعود پزشکیان به باکو و خطانماییهای تشریفاتی در تعاملات رسمی بین رؤسای جمهور دو کشور ایران و آذربایجان، در خُردهمقیاسها میتواند بهصورت چراغخاموش «پالس مثبتی» در جهت تسهیل برخی منافع خارجی عمل کند؛ امری که بهجای تمهید همکاری هوشمندانه، زمینه سوءبرداشت و کاهش ظرفیت چانهزنی تهران را فراهم میآورد. سیاست خارجی اثرگذار نیازمند انسجام ملی، هماهنگی نهادی و دشوارساختن مسیر نفوذ خارجیها از طریق شکافها و مناسبات محلی است.
در جمعبندی، ایران اکنون در موقعیتی قرار دارد که باید همزمان از فرصتهای اقتصادی و ترانزیتی ناشی از بازگشایی مسیرها بهره ببرد و هم از تبدیل این مسیرها به ابزارهای فشار و محاصره ژئوپلیتیک جلوگیری کند. حفظ احتیاط دیپلماتیک، مطالبه سهم مدیریت، تسریع در پروژههای زیربنایی داخلی و ترمیم خلأهای اطلاعاتی و هماهنگی بیندستگاهی، ارکان یک پاسخ متوازن به تحولات اخیر قفقاز خواهند بود. در غیر این صورت، ممکن است تهران در کوتاهمدت بعضی فرصتها را از دست بدهد و در میانمدت با تنگنای استراتژیک جدیتری مواجه شود./شرق
نظر شما :