پیامدهای داخلی و منطقهای چیستند؟
لبنان و چالش خلع سلاح حزبالله

نویسنده: علی اصغر بصیری جم، کارشناس ارشد روابط بین الملل
دیپلماسی ایرانی: لبنان، کشوری کوچک اما با موقعیتی استراتژیک در قلب غرب آسیا، همواره صحنه رقابتها و تقابلهای منطقهای و بینالمللی بوده است. از جنگهای داخلی دهه ۱۹۷۰ تا بحرانهای سیاسی و اقتصادی اخیر، ثبات این کشور همواره شکننده باقی مانده است. در این میان، حزبالله به عنوان بازیگری نظامی، سیاسی و اجتماعی از زمان تاسیس خود نقشی کلیدی در موازنه قدرت داخلی و مقابله با تهدیدات خارجی را در کنار دولت ایفا کرده است.
حزبالله که در دهه ۱۹۸۰ با حمایت ایران شکل گرفت، امروز نه تنها یک نیروی نظامی قدرتمند در جنوب لبنان است، بلکه با فعالیت های متنوع خود توانسته است بخش بزرگی از جامعه شیعه و جریانهای مختلف سیاسی و اجتماعی این کشور را نمایندگی کند. علاوه بر آن، شبکه گستردهای از خدمات اجتماعی، آموزشی و بهداشتی را در عمق جوامع لبنان اداره میکند که در غیاب آن، خلأ بزرگی در جامعه و اقتصاد لبنان ایجاد خواهد شد.
از منظر ژئوپلیتیک، حزبالله حلقه اتصال ایران با لبنان و محور مقاومت در غرب آسیا و مانع اصلی پیشروی اسرائیل در منطقه است که بر همین اساس در این دوره از ریاست جمهوری ترامپ، اسرائیل با سوء استفاده از حمایت های گسترده کاخ سفید طرحی را به منظور خلع سلاح این گروه از طریق ایالات متحده به دولت لبنان ارائه کرده است تا درصدد کاهش نفوذ ایران و تغییر موازنه قدرت به سود خود باشد. بهویژه پس از جنگ ۲۰۲۵ و بحرانهای اقتصادی داخلی، این فشارها شدت یافته و دولت جوزف عون را در موقعیتی دشوار قرار داده است.
در طرحی که ایالات متحده در اوت ۲۰۲۵ به دولت لبنان ارائه کرده است، مقرر شده است که تا پایان سال ۲۰۲۵ دولت لبنان به خلع سلاح حزبالله متعهد میشود. در مقابل، اسرائیل وعده توقف حملات نظامی زمینی، هوایی و دریایی را میدهد.
۱. در عرض ۶۰ روز: عقبنشینی اسرائیل از پنج موقعیت دائمی در جنوب لبنان و بررسی آزادی اسرا توسط صلیب سرخ، همراه با آغاز جمعآوری سلاحها توسط ارتش لبنان.
۲. در عرض ۹۰ روز: تکمیل عقبنشینی اسرائیل و آغاز برنامههای بازسازی اقتصادی در لبنان.
۳. در عرض ۱۲۰ روز: خلع سلاح کامل حزبالله از جمله موشکها و پهپادها و تشکیل کنفرانسی بینالمللی با حضور آمریکا، فرانسه، عربستان سعودی، قطر و دیگر کشورها برای حمایت مالی و بازسازی لبنان.
اگرچه این طرح در ظاهر برای تقویت دولت مرکزی و پایان دادن به درگیریها و مشکلات داخلی است، اما در عمل بیشتر به تأمین امنیت و ثبات اسرائیل و تضعیف محور مقاومت و البته دولت لبنان میانجامد، نگاهی به پیشینه آتشبسها و صلحنامههای اسرائیل از امری دیگر حکایت دارند.
پیامدهای داخلی
خلع سلاح حزبالله پیش از هر چیز بازدارندگی لبنان در برابر تجاوزات اسرائیل را از میان میبرد. اگرچه ارتش لبنان ساختاری منسجم را داراست اما تجربه نشان داده است که به تنهایی توان مقابله با تهدیدات خارجی را ندارد و در نتیجه کشور در برابر مداخلات آسیبپذیر میشود. از سوی دیگر، فقدان حزبالله میتواند زمینهساز ظهور و تکثر گروههای افراطی، جهادی و شورشی شود، گروه هایی که هیچ کنترلی بر آنها نیست و تنها بر بی ثباتی بیشتر منطقه دامن میزنند؛ مشابه تجربه سوریه که به بیثباتی طولانیمدت انجامید. در بُعد اجتماعی نیز، حذف شبکه خدماتی حزبالله فشار مضاعفی بر مردم، افزایش نارضایتی عمومی و در نتیجه فشار بیشتر به دولت را در پی دارد.
پیامدهای منطقهای
تضعیف حزبالله به معنای کاهش نفوذ ایران در لبنان و کل محور مقاومت است. این امر راه را برای گسترش پیمان ابراهیم، عادیسازی روابط با اسرائیل و حتی تحقق ایده «اسرائیل بزرگ» هموار میسازد. چنین تغییری نه تنها توازن قوا در لبنان، بلکه معادلات کل غرب آسیا از فلسطین و سوریه تا اردن و مصر را تحت تأثیر قرار خواهد داد و البته در بلند مدت کشورهای عربی نیز از آثار آن در امان نخواهند بود گرچه در کوتاه مدت برای آنان دارای منافع باشد.
مقایسه با تجربه سوریه
سقوط بخشی از دولت اسد در سوریه نمونه روشنی است که لبنان میتواند از آن درس بگیرد. فشارهای خارجی، بحران اقتصادی و ضعف دولت مرکزی، دمشق را به سمت بیثباتی کشاند. با عملیاتی شدن این طرح نیز لبنان در همان مسیر و در سراشیبی بی ثباتی مانند سوریه قرار خواهد گرفت. البته اگرچه ارتش منسجمتر لبنان، حضور نیروهای یونیفل و حمایت مردمی از حزبالله از جمله عواملی هستند که میتوانند مانع فروپاشی کامل شوند.
جمعبندی
خلع سلاح حزبالله نه یک تصمیم داخلی، بلکه نتیجه فشارهای بیرونی است و پیامدهای آن بسیار فراتر از لبنان خواهد بود. این روند میتواند دولت عون را که در فشارهای بیامان داخلی و خارجی گرفتار آمده به لبه پرتگاه ببرد و وارد بحرانی همهجانبه کند، بحرانی که لبنان را قربانی تغییرات فراوان و بازآفرینی توازن ژئوپلیتیک کل منطقه به نفع اسرائیل قرار خواهد دهد. اما راه حل نه خلع سلاح حزب الله بلکه افزایش تعامل و همکاری دو طرفه دولت لبنان با این نیروی سازمان یافته در راستای اتحاد و انسجام داخلی است، نه دولت و نه حزب الله در این مقطع حساس که اسرائیل با حمایتهای واشینگتن بیمحابا در حال آتشافروزی و جنگ طلببی در منطقه است، نباید یکدیگر را دشمن بپندارند. آینده لبنان در گرو مدیریت هوشمندانه این بحران است؛ بحرانی که اگر به درستی مهار نشود، میتواند نه تنها ثبات لبنان، بلکه امنیت غرب آسیا را به مخاطره بیندازد.
نظر شما :