تفاوتهای تعاملات سه کشور
مقایسه تطبیقی روابط تجاری ایران با چین و روسیه

نویسنده: عباس عبدالخانی، پژوهشگر مسائل اقتصادی
دیپلماسی ایرانی: روابط تجاری ایران با روسیه و چین تصویری روشن از تفاوتهای بنیادین در ساختار، ماهیت و چشمانداز همکاریهای اقتصادی ارائه میدهد. ایران و روسیه عمدتاً به واسطه نزدیکیهای سیاسی و امنیتی در یک جبهه قرار دارند، اما روابط اقتصادی دو کشور هنوز به سطحی نرسیده که مکمل یا پایدار باشد. در مقابل، روابط تجاری ایران با چین طی دو دهه اخیر نه تنها گسترش یافته، بلکه بر پایه نیازهای واقعی و متقابل اقتصادی شکل گرفته است.
ایران و روسیه هر دو صادرکننده نفت و گاز هستند و همینرقابت آنها در بازارهای جهانی را باعث میشود. پس از جنگ اوکراین، روسیه بخش عمدهای از نفت خود را با تخفیف به بازارهای آسیایی عرضه کرد و سهم ایران در این بازارها کاهش یافت. صادرات روسیه به ایران محدود به غلات، فلزات اساسی، محصولات پتروشیمی و برخی ماشینآلات است و حجم تجارت دو کشور در سال ۲۰۲۳ تنها حدود ۴.۲ میلیارد دلار بود.
روابط ایران و چین اما ساختاری مکمل دارد. چین بزرگترین واردکننده انرژی در جهان است و ایران تأمینکننده اصلی نفت خام آن است. حتی در شرایط تحریم، چین خریدار نفت ایران باقی مانده و مسیرهای مالی و حملونقل پیچیده را برای ادامه واردات نفت به کار گرفته است. در سال ۲۰۲۳، ایران روزانه بین ۹۰۰ هزار تا ۱.۱ میلیون بشکه نفت به چین صادر کرد که ارزش سالانه آن حدود ۳۲ میلیارد دلار برآورد میشود.
چین همچنین تأمینکننده اصلی کالاهای مصرفی، واسطهای و سرمایهای ایران است؛ از لوازم خانگی و پوشاک گرفته تا ماشینآلات صنعتی و تجهیزات سنگین. حجم تجارت ایران و چین در همان سال حدود ۱۵ میلیارد دلار بود؛ بیش از سه برابر حجم تجارت ایران و روسیه. این ترکیب نشان میدهد روابط ایران و چین بر پایه نیازهای متقابل شکل گرفته و پایدارتر است.
روابط دو کشور در دو دهه اخیر روندی صعودی داشته و پس از توافق ۲۵ ساله همکاریهای جامع، تمرکز بر انرژی، زیرساخت، حملونقل و فناوری بیشتر شد. در مقابل، همکاری ایران و روسیه بیشتر به پروژههای خاص مانند نیروگاه بوشهر و پروژههای ریلی و انرژی محدود بوده و جریان گسترده کالا و خدمات شکل نگرفته است.
ساختار اقتصادی دو کشور دلیل دیگری برای تفاوت روابط است. روسیه و ایران هر دو صادرکننده مواد خام انرژی هستند؛ بنابراین امکان تکمیلکنندگی اندک است. چین اما اقتصاد تولیدمحور دارد، نیازمند انرژی است و بازار وسیعی برای کالاهای خود دارد. این الگوی مکمل روابط ایران و چین را گستردهتر و استراتژیکتر کرده است.
از منظر ژئوپلیتیک، ایران جایگاهی کلیدی در ابتکار «کمربند و جاده» دارد. توسعه بنادر، خطوط ریلی و کریدورهای ترانزیتی میتواند ایران را به حلقهای مهم در زنجیره تأمین چین بدل کند. روسیه اما به دلیل جنگ اوکراین و تحریمهای غرب، بیشتر به مسیرهای جایگزین صادرات خود میاندیشد و نقش ایران بیشتر به گذرگاه محدود میشود.
روابط ایران و چین حتی در اوج تحریمها ثابت مانده است، در حالی که روابط ایران و روسیه بیشتر تابع تحولات سیاسی و امنیتی بوده و رشد پایداری نداشته است. رقابت روسیه و ایران در بازار انرژی نیز باعث اصطکاک منافع شده است، در حالی که ایران و چین رابطهای همافزا دارند.
نتیجهگیری روشن است: آینده تجارت ایران بیش از هر کشور دیگری به چین وابسته است. این رابطه بر پایه نیازهای متقابل شکل گرفته و دوام خواهد داشت. روابط با روسیه به دلیل رقابت انرژی و محدودیت صادراتی همچنان محدود باقی میماند.
ایران باید از فرصتهای همکاری با چین برای توسعه صنایع پاییندستی، سرمایهگذاری مشترک در زیرساختها و ارتقای فناوری بهره گیرد. بهرهگیری هوشمندانه از موقعیت ژئوپلیتیکی در طرح کمربند و جاده، نقش ایران را در تجارت و انرژی منطقه تقویت میکند. انتخاب مسیر چین به عنوان شریک اقتصادی اصلی، فرصتی استراتژیک برای رشد پایدار و تثبیت جایگاه ایران در اقتصاد جهانی فراهم میآورد.
نظر شما :