پس به هر دستی نشاید داد دست
چرا دیدار پزشکیان با ترامپ تجویز صحیحی نیست؟

دیپلماسی ایرانی: دیپلماسی، عاملی است در جهت پیگیری منافع ملی کشورها که در روابط بینالملل نمیتوان از آن چشمپوشی کرد. اساسا دیپلماسی و جنگ دو روی سکه فعالیت کشورها در راستای رسیدن به اهداف سیاست خارجی است و تا حد ممکن باید از راهکارهای مسالمت آمیز دیپلماتیک برای رسیدن به منافع ملی در نظام بینللملل بهره برد. اما دیپلماسی امری فراتر از دیدارهای رهبران کشورها با همدیگر است؛ هر چند نفس دیدار هم به خودی خود میتواند مقدمه تنش زدایی باشد اما دیپلماسی در اصل به معنای چانهزنی برای رسیدن به یک نقطه زینی در مذاکره است. نقطه زینی همان minimax در چانهزنیهاست به این معنی که طرفین از موضع حداکثری خود برای جلب نظر طرف مقابل به میزان لازم عقب مینشینند تا در یک نقطه به توافق برسند. این امر مستلزم یک تعامل دو طرفه است، یعنی مثل خرید و فروش یک ملک، خریدار باید کمی انعطاف نشان داده و قیمت بالاتری را پیشنهاد دهد و فروشنده هم کمی از قیمت اولیه پایینتر بیاید. اینجا قیمت میانه حاصل میشود که مرضی الطرفین است و معامله سر میگیرد و این، همانند نقطه زینی در دیپلماسی به حساب میآید.
پس اگر یک طرف حرفش یک کلام باشد و ذرهای عقب ننشیند، اساسا نقطه زینی حاصل نمیشود پس باید با مذاکره را ترک کرد در برابر اراده آن طرف تسلیم شد. اینجاست که دیپلماسی بی اثر شده و منافع ملی قربانی میشود. تسلیم در مذاکرات فقط در یک حالت توجیه دارد و آن، مجبور شدن است. در واقع اگر راهی جز تسلیم نباشد و دست مذاکره کننده برای قانع کردن طرف مقابل خالی باشد، اینجاست که اراده طرف مقابل تحمیل میشود. چنین حالتی مشابه آن است که در تاریخ ایران با قراردادهای گلستان و ترکمنچای در اذهان مانده است؛ زمانی که قراداد تبدیل به سند تسلیم بی قید و شرط شد و تمامیت ارضی ایران به باد رفت. در آن ایام، شاه قاجار از پیروزی در برابر قوای روس ناامید شده بود و اندک مقاومتهای عباس میرزا هم در جبهه های جنگ، راه به جایی نبردند.
اما تسلیم شدن مرحله آخر است و در دیپلماسی اگر کورسویی از امید وجود داشته باشد، حاکمیت ها نباید در مذاکرات تسلیم شوند؛ آنها باید از کارتهای باقی مانده استفاده کنند تا به هر ترتیب طرف مقابل را به امتیاز دهی وادار کنند. در همین راستاست که مقاومت معمولا جواب میدهد و به عکس، ارسال سیگنال ضعف جری شدن طرفهای مقابل را موجب خواهد شد.
در ارتباط با وضعیت کنونی ما در مذاکرات هستهای، هنوز ایران کارتهایی برای بازی دارد، این در حالیست که طرف مقابل همه کارتها از تحریم همهجانبه گرفته تا عملیات براندازی و در نهایت جنگ را رو کرده است.
در این میان، بحث هایی مثل دیدار مسعود پزشکیان با دونالد ترامپ در حاشیه نشست مجمع عمومی، یک بحث انحرافی در امر دیپلماسی خواهد بود. این مسأله که این روزها خیلی بر سر زبان افتاده، چیزی را در اصل مذاکرات تغییر نخواهد داد و صرفا جنبه رسانهای و تبلیغاتی خواهد داشت. به یاد بیاوریم دیدار اخیر پوتین و ترامپ در ایالت آلاسکا که با تشریفات کامل، استقبال با فرش قرمز و رویکرد گرم و صمیمانه این دو با همدیگر انجام شد، مسأله جنگ اوکراین نه تنها حل نشد که امروزه در مجمع عمومی سازمان ملل، ترامپ تحریم همهجانبه روسیه و بازپسگیری همه اراضی اوکراین را مطرح میکند که این به معنای بازگشت به نقطه صفر دیپلماسی روسیه و آمریکاست. همچنین ترامپ میگوید به خاطر رابطه بسیار خوب او با پوتین، تصور میکرده جنگ اوکراین زودتر از هر جنگ دیگری به پایان برسد، اما نه تنها اینچنین نشد که مواضع امریکا در دوره ترامپ اوضاع را به مراتب پیچیدهتر کرده است.
بنابراین دست دادن و لبخند زدن رهبران کشورها به همدیگر در بهترین حالت امری نمادین است و نباید تحولی شگرف را پیامد آن انتظار داشت.
به علاوه اینکه ترامپ در تجاوز نظامی اخیر رژیم اسرائیل به ایران از او حمایت کامل کرد و در ادامه جنگ، علیه ایران وارد عمل شد. چنین دیداری که لاجرم با روی گشاده و لبخند باید همراه باشد، دهانکجی به شهدای ایران و خسارتی است که به زیر ساختها و شهرهای ایران وارد شد. مهمتر از آن، غرور ملی ایرانیان در این جنگ جریحه دار شد و در میانه مذاکرات با آمریکا، با طرحریزی حمله به کشور خیانت شد. در عملیات هفتم اکتبر که رژیم صهیونسیتی به تلافی آن دو سال است که منطقه را به آتش کشیده، میزان تلفات انسانی رژیم در حدود تلفات ایران در جنگ دوازده روزه بود.
پس چطور میتوان در شرایط کنونی با ترامپ دیدار کرد، با او دست داد و گفتوگو کرد.« چون بسی ابلیس آدم روی هست٫پس به هر دستی نشاید داد دست.»
اینکه روابط دیپلماتیک با آمریکا یا هر کشور دیگری برقرار شود، مسألهای است که نسبت به آن نباید تابو وجود داشته باشد، اما دیپلماسی به شرحی که گفته شد برای رسیدن به نقطه زینی است تا منافع ملی تامین شود. در شرایط سلطه و زورگویی، تا جای ممکن باید مقاومت کرد. اگر پیشنهاد منطقی و قابل قبولی ارائه شد، آنگاه مذاکره میتواند یک راهکار موثر باشد و گرنه برای دیدار و دست دادن و امثال آن، وقت بسیار است.
نظر شما :