تحلیل سخنرانی رئیس جمهوری امریکا در هشتادمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد
پنج نکته درباره سخنرانی طولانی ترامپ

نویسنده: پرهام مداح، دانشجوی مقطع دکتری روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطبایی (ره)
دیپلماسی ایرانی: سخنرانی دونالد ترامپ در هشتادمین نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد، واجد ابعاد متعددی است که آن را به متنی قابل تحلیل در حوزه سیاست بینالملل بدل میسازد. این سخنرانی نه تنها بیانگر اولویتهای سیاست خارجی ایالات متحده در دوران ترامپ، بلکه بازتابی روشن از شخصیت سیاسی و سبک رهبری اوست؛ شخصیتی که بر پایه خودشیفتگی افراطی و تمایل به بازتعریف نظم جهانی حول «سوژگی شخصی» استوار است. در این راستا، سخنرانی ترامپ را میتوان مصداقی بارز از «نارسیسیسم سیاسی» دانست؛ جریانی که در آن رهبر سیاسی میکوشد نه صرفاً کشورش، بلکه کلیت نظام بینالملل را به مثابه صحنهای برای نمایش خود بدل سازد. در ادامه به برخی از مهمترین محورهای سخنرانی چهل و هفتمین رییس جمهور ایالات متحده آمریکا اشاره میشود.
۱. ایران؛ غیبت معنادار در گفتمان ترامپ
بر خلاف انتظار، ایران تنها حضوری گذرا در سخنرانی ترامپ داشت. دونالد ترامپ با تکرار مواضع قبلی خودش در مورد جمهوری اسلامی ایران در این سخنرانی نیز ایران را بزرگترین حامی تروریسم در جهان معرفی کرد که حق دستیابی به سلاح اتمی را ندارد. البته ترامپ با تاکید بر نابودی صنعت هسته ای ایران از طریق بمباران آمریکا در خلال جنگ دوازده روزه، در پی آن بود تا اطمینان خاطر استواری را برای جامعه جهانی ایجاد کند که دیگر جمهوری اسلامی ایران خطری برای جهان نخواهد د اشت. تاکید بر "عدم حق ایران در دستیابی به سلاح اتمی" و در عین حال "اقرار به نابودی صنعت هسته ای ایران" از جمله تنقاضات گفتمانی ترامپ است که در سایر مواضع قبلی او در مورد جنگ روسیه و اوکراین و همچنین جنگ فلسطین و رژیم صهیونیستی مسبوق به سابقه بوده است. اما به طور کلی در این سخنرانی – برخلاف انتظار – واژه «ایران» به ندرت تکرار شد و بخش ناچیزی از زمان سخنرانی به آن اختصاص یافت. این امر نه به معنای حل و فصل پرونده ایران، بلکه نشاندهنده انتقال اولویتهای گفتمانی ترامپ از خاورمیانه به حوزه ایندو پاسیفیک و همچنین در اولویت قرار نداشتن ایران (حداقل در گفتار) است. این جابهجایی معنایی که همراستا با اسناد امنیت ملی آمریکاست چین را بهعنوان تهدید و اولویت اصلی آمریکا معرفی میکند. بر مبنای نظریه «رئالیسم تهاجمی» چنین تغییر اولویتی بیانگر تلاش آمریکا برای تمرکز بر مهار قدرتهای تجدیدنظرطلب در محیطی استراتژیکتر است.
۲. چین؛ دشمن راهبردی و بازتعریف ایندوپاسیفیک
بخشی از سخنرانی ترامپ نیز به چین اختصاص یافت. برخلاف لحن ترامپ در مورد ایران که از صراحتی کامل برخوردار بود، اما در مورد چین وی از استراتژی کنایه گویی استفاده کرد. وی تلویحا چین را موجودیتی تجدیدنظرطلب، تهدیدی برای نظم بینالملل و عاملی برهمزننده معرفی کرد که با فعالیت های مختلف خود به دنبال ایجاد تغییراتی در نظام بین الملل است. در روایت ترامپ حمایت چین از انرژیهای پاک و اقدامات این کشور برای تقویت توربین های بادی و همچنین کاهش تولید کربن در جهان بهعنوان اقدامی مخل نظم جهانی و خلاف خیر جمعی جهانی تصویر شد. همچنین در این خوانش اروپا نیز به عنوان موجودیتی پیرو چین در راستای انرژی های تجدید پذیر مورد سرزنش ترامپ واقع شد.
۳. اروپا و انتقادات چندوجهی
ترامپ در سخنرانی خود اروپا را نیز بینصیب نگذاشت. او سیاستهای مهاجرتی اتحادیه اروپا را به شدت مورد انتقاد قرار داد و این قاره را در مقام بازیگری منفعل و وابسته به ایالات متحده بازنمایی کرد. گفتمان ترامپ در این زمینه یادآور تحلیلهای فوکویی است: بازنمایی اروپا بهعنوان «دیگری ضعیف» ابزاری برای تثبیت هژمونی آمریکا و مشروعیتبخشی به نقش رهبری اوست. در این راستا ترامپ از ابراز هیچگونه انتقادی نسبت به اروپا مضایقه نکرد تا جایی که فعالیت های برخی کشورهای اروپایی در مورد شناسایی فلسطین را پاداشی برای جنایت تروریستی هفتم اکتبر عنوان کرد. انتقادات فراوان ترامپ به اروپا طی سالیان اخیر امری مسبوق به سابقه بوده است. این مساله از بعد از جنگ اوکراین و روسیه و کشمکشهای به وجود آمده بر سر اختصاص بودجه کشورهای اروپایی به ناتو برای تحقق امنیت دسته جمعی شدت گرفته است. می توان تصویر مخابره شده از اتاق بیضی شکل ترامپ و ترکیب قرارگیری کشورهای اروپایی در برابر او در اوت گذشته را به عنوان حس ریاست ترامپ بر اتحادیه اروپا – به عنوان موجودیتی ضعیف که قائم به خود اراده و توانایی اعمال کاری را ندارد – قلمداد کرد.
۴. انتقادات به بایدن؛ مهاجرت و اوکراین
بخش مهمی از سخنان ترامپ به انتقاد مستقیم از سیاستهای جو بایدن اختصاص داشت. او ضمن حمله به سیاستهای مهاجرتی بایدن، مدعی شد که قوانین مهاجرتی دولت او تضعیف انسجام ملی آمریکا و تهدیدی علیه امنیت داخلی آمریکا را سبب بوده است. در این زمینه نیز ترامپ با اشاره به اقدامات دولتش در برقراری نظم در واشینگتن و برخورد با مهاجرین به بازنمایی تصویر خود به عنوان ناجی میراث آمریکا پرداخت. علاوه بر این، ترامپ ادعا کرد که اگر او رئیسجمهور باقی مانده بود، «جنگ اوکراین هرگز آغاز نمیشد». این ادعا در چارچوب گفتمان «رهبری قدرتمند» ترامپ قابل تبیین است؛ گفتمانی که بر محوریت نقش فردی او در بازدارندگی بحرانها تأکید میکند.
۵. خودستایی و تلاش برای مشروعیت تاریخی
در سراسر سخنرانی، ترامپ بارها بر دستاوردهای شخصی خود تأکید کرد: از پایان دادن به جنگها و جلوگیری از ورود مواد مخدر به آمریکا از طریق بمباران کشتی های ونزوئلایی گرفته تا نجات میلیونها جان. این خودستایی افراطی فراتر از سیاست روزمره است و میتوان آن را تلاشی برای ثبت نام خود در تاریخ تعبیر کرد. در واقع، ترامپ میکوشد خود را در قامت ناجی جهان معرفی کند و این نوعی دستوپا زدن برای کسب جایزه صلح نوبل و جاودانگی در حافظه تاریخی است؛ انگیزهای که ریشه در خودشیفتگی سیاسی او دارد.
نتیجهگیری
سخنرانی ترامپ در هشتادمین مجمع عمومی سازمان ملل را میتوان تجلی گفتمانی از «نارسیسیسم سیاسی» دانست. وی کوشید برای تثبیت جایگاه فردی خود در تاریخ، خود را یگانه بازیگر مشروع و همچنین عقلانی در نظام بینالملل معرفی کند. همچنین میتوان خروجی این سخنرانی را به نوعی تغییر سیاست خارجی آمریکا از حوزه خاورمیانه به حوزه ایندوپاسفیک تعبیر کرد. اما این مساله هیچگاه نباید به عنوان کم اهمیت شدن خاورمیانه تلقی شود. در واقع ترامپ برای تاریخسازی و همچنین تثبیت نام خود در سپهر سیاسی آمریکا به دنبال آن است تا به والاترین هدف نائل بیاید که همانا مهار چین است. وی برای رسیدن به این نقطه از مقدماتی همچون مهار ایران، خاتمه دادن به جنگ هند – پاکستان، روسیه – اوکراین و ارمنستان – آذربایجان استفاده کرده است تا به نوعی جامعه جهانی را برای مقابله خود با چین آماده کند.
نظر شما :