زبان و هویت ملی:

پیوندی ناگسستنی میان واژه و وطن

۳۰ آذر ۱۴۰۴ | ۱۴:۰۰ کد : ۲۰۳۶۸۰۴ اخبار داخلی انتخاب سردبیر
مهسا پهلوان در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: زبان، مرز میان ما و دیگران را ترسیم می‌کند. وقتی زبانی از میان می‌رود، نه‌فقط واژگان، بلکه شیوه‌ای از دیدن جهان نیز از دست می‌رود.
پیوندی ناگسستنی میان واژه و وطن

نویسنده: مهسا پهلوان، دکتری زبان شناسی دانشگاه علامه طباطبایی و استاد زبان شناسی دانشگاه دولتی کاشان 

دیپلماسی ایرانی: در جهانی که مرزهای جغرافیایی روزبه‌روز کمرنگ‌تر می‌شوند، زبان همچنان یکی از پررنگ‌ترین نشانه‌های هویت ملی باقی مانده است. ما  از خلال زبان، جهان را می‌بینیم، تجربه می‌کنیم و روایت می‌کنیم. هیچ ملت یا فرهنگی را نمی‌توان بدون زبانش فهمید. زبان، نه فقط ابزار ارتباط، بلکه حافظه‌ جمعی، گنجینه‌ تاریخی و روح زنده‌ یک ملت است. 

از دیرباز، ملت‌ها زبان را نماد وحدت و مظهر ملیت دانسته‌اند. در قرن نوزدهم، جنبش‌های ملی‌گرای اروپا مانند آلمان و ایتالیا، احیای زبان بومی را مقدمه‌ی استقلال سیاسی می‌دانستند. در ایران نیز جنبش مشروطه، با بازگشت به فارسی معیار و توجه به آثار ادبی، کوشید هویت ملی را از خلال زبان بازسازی کند. به همین دلیل است که هرگاه زبان تضعیف شود، احساس تعلق ملی نیز آسیب می‌بیند.

زبان، مرز میان ما و دیگران را ترسیم می‌کند. وقتی زبانی از میان می‌رود، نه‌فقط واژگان، بلکه شیوه‌ای از دیدن جهان نیز از دست می‌رود. به قول زبان‌شناس معروف، ادوارد ساپیر (Edward Sapir)، زبان و فرهنگ آن‌چنان در هم تنیده‌اند که هیچ‌یک را نمی‌توان بدون دیگری درک کرد. اما رابطه‌ی زبان و هویت ملی همواره ساده و یک‌دست نیست. در جوامع چندزبانه، مانند ایران، تنش میان «زبان ملی» و «زبان‌های قومی» وجود دارد.

فارسی زبان رسمی و مشترک کشور است، اما زبان‌های کردی، ترکی، عربی، گیلکی و بلوچی نیز بخشی از بافت فرهنگی ملت‌اند. اگر سیاست‌های زبانی به گونه‌ای باشد که زبان‌های محلی نادیده گرفته شوند، نتیجه‌اش نه وحدت ملی، بلکه احساس طردشدگی فرهنگی خواهد بود. در مقابل، حمایت از زبان‌های محلی و آموزش دوزبانه می‌تواند پیوندی عادلانه‌تر میان هویت قومی و هویت ملی برقرار کند.

بندیکت اندرسن (Benedict Anderson)، نظریه‌پرداز مشهور ملی‌گرایی، در کتاب Imagined Communities می‌گوید ملت‌ها «جماعت‌هایی تصوری» هستند که از طریق زبان مشترک، به ویژه زبان نوشتار و مطبوعات، ساخته می‌شوند. به بیان دیگر، خواندن یک روزنامه یا کتاب به زبانی مشترک، به ما حس «هم‌زمانی با دیگران»می‌دهد؛ حسی که اساس تصور ما از ملت است.

از سوی دیگر، پی‌یر بوردیو (Pierre Bourdieu)یادآور می‌شود که زبان همیشه در میدان قدرت عمل می‌کند. زبانی که به عنوان زبان رسمی و مشروع شناخته می‌شود، قدرت نمادین دارد و سایر زبان‌ها را در موقعیتی فرودست قرار می‌دهد. بنابراین، زبان ملی می‌تواند هم ابزار همبستگی باشد و هم وسیله‌ی سلطه فرهنگی، اگر با سیاست‌های عادلانه همراه نباشد. در جهان امروز، با گسترش رسانه‌های دیجیتال و زبان انگلیسی، بسیاری از زبان‌های بومی در خطر فراموشی‌اند. سازمان یونسکو اعلام کرده که نیمی از زبان‌های جهان تا پایان قرن جاری ممکن است ناپدید شوند. این هشدار نشان می‌دهد که پاسداری از زبان، صرفاً دغدغه‌ای فرهنگی نیست، بلکه ضرورتی برای حفظ تنوع فکری و زیستی بشر است. زبان ملی، رشته‌ای است که نسل‌ها را به هم پیوند می‌دهد؛ اما این رشته زمانی استوار می‌ماند که بتواند در کنار زبان‌های دیگر زیست کند. پاسداشت زبان مادری، در تضاد با عشق به زبان ملی نیست، بلکه مکمل آن است. همان‌گونه که تنوع گل‌ها زیبایی یک باغ را می‌سازد، تنوع زبانی نیز غنای یک ملت را شکل می‌دهد.

1. Anderson, Benedict. Imagined Communities. Verso, 1983.

2. Bourdieu, Pierre. Language and Symbolic Power. Harvard University Press, 1991.

3. Sapir, Edward. Language: An Introduction to the Study of Speech. Harcourt, 1921.

4. Habermas, Jürgen. The Theory of Communicative Action. Beacon Press, 1984.

5. Fishman, Joshua A. Language and Nationalism: Two Integrative Essays. Rowley, MA: Newbury House, 1972.  
 

کلید واژه ها: زبان مهسا پهلوان میهن وطن زبان فارسی هویت ملی زبان ملی ملت فرهنگ فرهنگ ملی


( ۵ )

نظر شما :

علی روا ۳۰ آذر ۱۴۰۴ | ۱۵:۰۱
سلام زبان شناسی درصد مهمی را در علوم‌پایه به اهمیت خود تخصیص می‌دهد این علم از روابط و تعاملات اجتماعی و روانی سرچشمه یافته و بهر معانی را به خود داده است در روابط ساختاری تشکیلاتی و جوامع چه کوچک و بزرگ زبان شناسی رفتاری باعث اتحاد زیستی میگردد جوامعی که زبان رفتاری واحدی دارند قدرت سیاسی پایدار را در اختیار میگیرند زبان واسطه تعامل است مرز نمی‌شناسد اگر به اشعار حافظ و سعدی و.... از نگاه غربی و دیدگاه آنان نظری اندازیم گوته و...لحاظ زبان شناسی اشعار را معیار دانسته اند کتابی،۲ هزار سال قبل سان تزو سیاستمدار رزمی و تئورسین شرقی نوشته ولی اکنون افرادی که در پایه زبان شناسی رزمی مطالعه می‌کنند متوجه زبان وی می‌شوند زبان تابع مرز و مکان در گروه‌های متعامل شامل تعاملات است مثلا محدوده کشور زبان مشترک و درک شناختی واحد دارند ولی در علوم محدوده زبانی فراتر می‌رود و شامل حتی زمان هم نمی‌شود جوامع اطلاعاتی در رده سیاسی بالا درک زبانی مشترک پیدا میکنند درس زبان شناسی از علوم فوق العاده ارزشمند در روابط سیاسی و نظامی میباشد این علم علمی در حد علوم پایه برای روابط و تعاملات در سطوح مختلف میباشد
انوشیروان ابراهیمی ۰۱ دی ۱۴۰۴ | ۰۲:۴۷
قبل از جنگ جهانی اول مکتب های سیاسی وحکومتی چندان رواج و رونقی نداشتند، لذا مکتبهای سیاسی نوین( سوسیالیسم،کاپتالیسم در تئوری از طرف مارکس و انگلس،کنت...) مشتریانی کسب کردند ،از جمله لنین طرفدار وبنیانگذار حکومت سوسیالیستی شوروی،که بعدا مائو و دیگران هم دنباله روی وی گشتند،در مقابل مکتب سرمایه داری اورپا و آمریکا هم بساط خود را داشت، و هر کدام تزها و مقالات خود را ترویج میکردند، در این هنگامه مکتب سومی هم با نام فاشیسم ،نازیسم،( ناسیونالیسم،ملی گرایی افراطی،و شونیزیم مثل قارچ رشدی سریع در آلمان هیتلری،و ایتالیای موسیلینی، به میدان وارد شد،ولی چون هیچ گونه اندیشه وتز مشخص بر پایه علم اقتصاد و سیاست،و هومانیسم،لیبرالیزم.... نداشت ،لذا به راهای انحرافی وفربکارانه سعی در گمراه کردن و مشغول نمودن ملتها داشتند،( از جمله نژاد گرایی خیالی آریایی،و قوم برتر سفید پوست موطلایی وووو مردم را فریب داده و تسلط شان را که بر پایه استبداد وراسیسم بود محکم و ترویج مینودند، از جمله رضا خان بیسواد هم کور کورانه به خیال اینکه گویا از نژاد واهی آریایی و عمو زادهگان هیتلر هستند،شروع به ترویج قوم گرایی و تهدید و تحقیر اقوام غیر اریایی و به نوعی ملت را مشغول نمودند ،چون ایدئولوژی مسخره راسیسم و فاشیسم هیچ نو اوری در چنته نداشت و هیچ وعده وعیدی به غیر از خود ستایی و نژاد پرستی نداشتند با این بهانه که قوم بر تر آریایی جهان را فتح خواهد کرد،و شریک هیتلر عمو زاده خواهند شد!! لذا در این میان اقوام مختلف ایران را به زور و نیرنگ تشویق به تغییر زبان و مدنیت و تبدیل تمام زبانها به یک زبان و تبدیل تمام اقوام به یک قوم که ظاهرا از فامیلهای هیتلر محسوب خواهند شد، و چه بسا در این میان چه نفاقهای قومی وتشدد در ارتباط با ترفندهای ملت سازی که نکردند!. قدغن کردن کلیه،لباسها،فرهنگهاو زبانهای محلی و جریمه محصلین در مدارس که به زبان محلی صحبت مینمودند جزو اولویتهای نظام دیکتاتوری پهلوی بود، وچه بسا عواقب و آثار تنشهای قومی هنوز هم از ذهن ها پاک نشده، وعده ای گمراه دنبال عناصر خود فروخته ای مثل کسروی،فروغی،داور،افشار ،طباطبایی وووو با راه اندازی مکتب شونیزم دنبال تخلیه عقدهای تاریخی هستند،تا بلکه به این طریق خود را اقناع و ممنون نمایند.ولی زمان عوض شده چطور مکتب کومونیزم،فاشیزیم، ،مونارشیسم ،سلطنت ،ارباب رعیتی، و همچنین آپارتاید قومی هم به زباله دان تاریخ پیوسته و تلاش مذبوهانه این نوچگان فاشیسم هم با شکست روبرو خواهد شد.