از اصرارهای بی بی تا انکارهای باراک

آیا جنگ اجتناب ناپذیر است؟

۱۱ شهریور ۱۳۹۱ | ۱۷:۰۵ کد : ۱۹۰۶۰۹۴ ترجمه برگزیده خاورمیانه
حمله به عراق صدام حسین را از اریکه قدرت پایین کشید اما حمله به ایران نظام این کشور را مستحکم تر خواهد کرد. جنگ طلبان معتقدند که حمله به ایران موجب اختلاف داخلی در این کشور می شود اما باید گفت هر حمله ای به این کشور تنها باعث این می شود که مقامات این کشور قدرتمند تر شوند
آیا جنگ اجتناب ناپذیر است؟

دیپلماسی ایرانی : پنج سال قبل گمانه زنی های قابل توجه رسانه ای درباره اینکه امریکا برای متوقف کردن برنامه هسته ای ایران به این کشور حمله خواهد کرد وجود داشت. برخلاف آن جارجنجال ها، واضح بود که چنین اتفاقی روی نخواهد داد. زمان تغییر کرده است. اکنون جنگ با ایران قریب الوقوع نیست اما اجتناب ناپذیر به نظر می رسد.  اگر از عراق خوشتان آمد بدانید که عاشق ایران نیز خواهید شد.

جنگ با ایران به مراتب بدتر خواهد بود. ایران با مساحتی 4 برابر عراق و جمعیتی 3 برابر این کشور برای شروع کنندگان این جنگ چالش کوچکی نخواهد بود. عراق برنامه هسته ای نداشت در حالی  که ایران دارای برنامه هسته ای است که به خوبی آن را آن طور که می گویند برای مقاصد صلح آمیز گسترش داده و 14 پایگاه صنعتی مختلف وظیفه پشتیبانی از آن را بر عهده دارند.  برخی از آنها  در برابر هر حمله ای مقاومت خواهند کرد و به خوبی محافظت می شوند. بنابراین  حمله هوایی برای نابود کردن این تاسیسات آسان نخواهد بود و به جنگ زمینی هم اصلا نباید فکر کرد.

مشکل دیگر واکنش ایران به حمله امریکا است. بهانه دولت بوش برای حمله به عراق تخطی از تعدادی از قطعنامه های سازمان ملل توسط این کشور بود. وقتی سازمان ملل مجوز استفاده از نیروی نظامی را نداد دولت ایالات متحده آن را نادیده گرفت و عملیات را با مشروعیت بخشیدن خودش آغاز کرد. به هر حال ایالات متحده جنگ را آغاز کرد اما 48 کشور درگیر آن شدند. این یک ائتلاف اجباری و مشترک بود اما به آن مقبولیت بین المللی بخشید. اگر ما به ایران حمله کنیم، هیچ متحدی به غیر از رژیم اسرائیل به ما ملحق نخواهد شد. چندین کشور اقتدارگرای سنی به آرامی اصرار می کنند که ایران شیعه را هدف قرار دهیم اما همکاری ای غیر از این حمایت لفظی نخواهند داشت.هیچ کشور دیگری هم راضی به کشتن ایرانی ها یا کشته شدن توسط آنها نخواهد شد.

در حالی که این حمله در سرتاسر جهان محکوم خواهد شد، اثرات ان در ایران حتی بدتر هم خواهد بود. حمله به عراق صدام حسین را از قدرت ساقط کرد اما حمله به ایران نظام این کشور را مستحکم تر خواهد کرد. جنگ طلبان معتقدند که حمله به ایران موجب اختلاف داخلی در این کشور می شود اما باید گفت هر حمله ای به این کشور تنها باعث این می شود که مقامات این کشور قدرتمند تر شوند همانطور که ماجرای 11 سپتامبر این قدرت را به جرج دبلیو بوش بخشید.

در این نقطه است که ایرانی ها هیچ دلیلی برای مخفی کردن قصدشان برای ساختن بمب نخواهند داشت و دلایلی زیادی برای انجام این کار دارند. یک حمله هوایی در بهترین حالت برنامه هسته ای ایران را به دو سال قبل برمی گرداند. یک حمله هوایی و پس از آن رژه پیروزی برای امریکایی ها  در کار نخواهد بود بلکه به معنای یک حالت نیمه دائم جنگی است. ایرانیان به هدف قرار گرفتن واکنش نشان خواهند داد و کوچکترین تاثیر این حمله افزایش حداقل 4 دلار بر هر گالن بنزین خواهد بود.

پس از آن پیامدهای ناخواسته وجود دارد. چه می شود اگر یک روز پس از آغاز بمباران یک گزارش اطلاعاتی به دست بیاید که بگوید حزب نظامی پاکستان از حمله  امریکا به چهارمین کشور مسلمان خشمگین شده و این که تعدادی از تسلیحات هسته ای آنها گم شده است و ممکن است که آنها از آن استفاده کنند؟

آیا انجام این سناریو از کشوری که میزبان بن لادن و طراح حملات تروریستی بمبئی بوده است غیرممکن است؟ گزارشی که اخیرا در نیویورک تایمز منتشر شده است احتمال واقعی اینکه زرادخانه هسته ای پاکستان به دست اسلام گرایان افراطی افتاده است را تقویت می کند.

اما چرا با اینکه جنگ ایده بدی به نظر می رسد، اجتناب ناپذیر است؟ جواب این است: سیاست های داخلی امریکا. همانطور که میت رامنی در مناظره جمهوری خواهان در ایووا به روشنی نشان داد در صورتی که وی در انتخابات ماه نوامبر برنده شود، اسرائیل سیاست های خاورمیانه ای رامنی را به وی دیکته خواهد کرد. وی مانند بوش به یک جنگ نیاز دارد تا اذهان عمومی را از شکست سیاست های اقتصادی اش منحرف کند، درست مانند کاری که بوش انجام داد. در صورتی که باراک اوباما پیروز شود شاید امیدی برای نتیجه متفاوت باقی بماند.

دنیس راس که در همه دولت های امریکا از زمان جیمی کارتر به جز دولت بوش کار کرده است در مقاله ای در نیویورک تایمز درباره راه هایی برای کاهش اشتیاق رژیم اسرائیل برای حمله به ایران نوشته است. برنامه وی برای به تعویق انداختن جنگ شامل این موارد است: تهیه پوشش سیاسی برای حمله توسط اسرائیل،  تامین حمایت سیاسی وقتی که این جنگ رخ می دهد و تامین تسلیحات بیشتر و بیشتر برای ممکن کردن آن.

با بمب های پناهگاه خراب کن و ارائه قابلیت سوختگیری نیمه هوایی که از سوی ایالات متحده به اسرائیل داده می شود این رژیم قادر به آغاز جنگ است اما از پایان دادن به آن عاجز خواهد بود. ایالات متحده همواره برای دفاع از منافعش و همین طور اسرائیل وارد درگیری شده است.

نتانیاهو می داند که که دوست قدیمی اش رامنی شانس زیادی برای ورود به کاخ سفید نخواهد داشت و می داند در صورتی که اوباما مجددا انتخاب شود قدرت وی برای تحت فشار قرار دادن اوباما به شدت کاهش خواهد یافت. بنابراین بدون شک این لیست پیش از این به مقامات امریکایی ارائه شده است و به منظور جلوگیری از بحران در بحبوحه مبارزات انتخاباتی، در حال حاضر وعده قبول کردن آن داده شده است. این مقاله توسط  راس فقط برای آماده سازی افکار عمومی در روز نتیجه نهایی بدست آمده است.

اگر رژیم اسرائیل به صلح با فلسطین برسد،  شاید اندکی از بهانه گیری  های تهران هم کاسته شود! نمای کلی از این حل و فصل از زمان دولت کلینتون بر روی میز است. با این حال نتانیاهو، مناخیم بگین نیست؛ کسی که به کمک جیمی کارتر برای یک توافقنامه با مصر با آنها به گفتگو پرداخت. نتانیاهو ترجیح می دهد از قدرت استفاده کند تا اینکه به صلح فرصتی دهد. حتی اگر به معنای جنگی باشد که وی نمی تواند در آن به پیروزی دست یابد و ایالات متحده هم ظاهرا نمی تواند از ان جلوگیری کند.

منبع: هافینگتون پست

ترجمه: تحریریه دیپلماسی ایرانی/20

انتشار اولیه : چهارشنبه 8 شهریور 1391 / بازانتشار: شنبه 11 شهریور 1391

کلید واژه ها: برنامه هسته ای ایران ایران و امریکا


نظر شما :