۱۳ آبان و بازگشت مضاعف همه تحریم ها

معافیت ۸ کشور از تحریم های نفتی ایران به معنای شکست آمریکا نیست

۱۲ آبان ۱۳۹۷ | ۱۲:۰۰ کد : ۱۹۷۹۸۷۵ اقتصاد و انرژی انتخاب سردبیر
محسن جلیلوند در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی بر این باور است که طی بیانیه دیروز وزارت خزانه داری، آمریکا ذیل تحریم های ثانویه ۱۳ آبان ماه خود، تحریم های حوزه نفتی، کشتیرانی، پولی و مالی را از ۱۴ آبان ماه به طور رسمی اعمال خواهد کرد. در این راستا لیست تحریمی دیروز آمریکا برای فردای ۱۳ آبان ماه به ۷۰۰ مورد رسید که ۳۰۰ مورد هم بیشتر از لیست تحریمی اوباما است. پس اصلا وضعیت به آن خوبی هایی که فکر می شود، نیست. شرایط سختی در پیش روی کشور قرار دارد. باید خود را برای روزهای خیلی سختی آماده کنیم. مضافا تا کنون خبری از کمک اروپایی ها هم نیست. این وضعیت را بدتر هم می کند.
معافیت ۸ کشور از تحریم های نفتی ایران به معنای شکست آمریکا نیست

گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی

دیپلماسی ایرانی – طبق پیش بینی ها در آستانه 13 آبان ماه دولت دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا دیروز (جمعه) بازگشت تمام تحریم‌هایی که بعد از توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ میلادی لغو شده بود را اعلام کرد. در همین حال، وزارت خزانه‌داری آمریکا طی بیانیه ای از افزوده شدن ۷۰۰ نفر به فهرست سیاه تحریم‌های ایران خبر داد. با این حال و به موازات این بیانیه مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا از معافیت هشت کشور مانند هند، کره جنوبی، ژاپن و چین از تحریم‌های نفتی ایران خبر داده است. دیپلماسی ایرانی برای بررسی این مساله گفت وگویی را با محسن جلیلوند، کارشناس مسائل بین الملل ترتیب داده است که در ادامه می خوانید: 

24 ساعت مانده به اعمال تحریم‌های ثانویه ایالات متحده آمریکا با محوریت به صفر رساندن فروش نفت ایران این کشور اعلام داشت ۸ کشور از جمله هند، کره جنوبی، چین و ژاپن از تحریم های ثانویه معاف هستند؛ این در حالی است که دیروز (جمعه) دولت دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا بازگشت تمام تحریم‌هایی که بعد از توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ میلادی لغو شده بود را اعلام کرد. آیا این مواضع متناقض به خصوص معافیت 8 کشور از تحریم نفتی نشان از شکست طرح های ترامپ دارد و یا این که می توان برنامه‌های جدیدی ذیل این اقدام واشنگتن در آینده مشاهده کرد؟ 

علیرغم این که این خبر (معافیت 8 کشور از تحریم نفتی) در ظاهر بسیار مثبت است و نشان از شکست برنامه های ترامپ دارد، اما در لایه های بعدی اصلاً نمی توان این دست از مواضع را شکست برنامه های کاخ سفید دانست. تنها مسئله ای که اینجا باید به آن اشاره کرد این است که از ابتدا معلوم بود ترامپ توان به صفر رساندن فروش نفت ایران را در بازه کمتر از ۸ تا ۹ ماه ندارد. این مسئله نیاز به یک پروسه دقیق و نیز صرف زمان دارد. البته این را هم باید گفت که میان تولید و فروش نفت تفاوت های بسیاری وجود دارد. چون ایران حتی اگر بتواند تولید خود را کماکان ادامه دهد، مادامی که نتواند فروش سابق را داشته باشد، این مسئله بر تولید هم تاثیر سوء خود را خواهد گذاشت، چرا که اگر ایران نتواند نفت خود را بفروشد، تولید آن هم به صرفه نخواهد بود و تنها صرف هزینه است. البته در شرایط بحرانی و حساس تهران در گذشته هم اقدام به تولید و ذخیره آن در کشتی ها و یا انبارهایی داشته است. یکی از مهمترین انبارهای آن در روتردام هلند است. البته این راهکار هم تنها برای ذخیره 50 تا 100 هزار بشکه جواب می هد. اما مسئله تولید ۴ میلیون بشکه نفت چیزی نیست که بتوان آن را با ذخیره و انبار کردن حل کرد. البته این را هم باید گفت که بازار فروش نفت تنها به بازار رسمی ختم نمی شود، بلکه به موازاتش بازارهای خاکستری و سیاه هم برای عرضه و فروش نفت خام وجود دارد. لذا ایران می تواند در این دو بازار نفت خود را هم به فروش برساند. لذا در سایه این نکات باید گفت که معافیت هشت کشور از تحریم های ثانویه آمریکا نشان از شکست نیست، بلکه تطبیق آمریکا با واقعیت های میدانی است. اگر شما به این نوع معافیت ها هم نگاه کنید متوجه می شوید که آن چیزی که در کلام و ظاهر به ذهن می آید با آن چیزی که مدنظر آمریکا است بسیار تفاوت می کند. مثلا واشنگتن، ترکیه را از تحریم های آمریکا معاف کرده است به شرطی که آنکارا نفت خود را از اقلیم کردستان عراق خریداری کند که در آن صورت با حضور شرکت های نفتی امریکایی در خاک کردستان تخفیف هایی هم به ترکیه داده خواهد شد. البته در این میان ترکیه هم چندان رغبتی به این مسئله ندارد، چرا که اگر چه این کشور به نفت نیاز مبرم دارد، اما به دلیل تنشی که با کردها دارد، نمی خواهد وابستگی نفتی به اربیل داشته باشد. یا معافیتی که آمریکا برای کشوری مانند هند از تحریم‌های نفتی قائل شده طوری است که دهلی نو باید به مرور زمان بازارهای دیگری را برای خود پیدا کند. در نتیجه می بینید که مسئله به این سادگی نیست که برخی رسانه‌های داخلی با هیجان به آن نگاه می کنند. تنها نکته اینجاست که ترامپ نتوانسته در بازه زمانی کمتر از یک سال اهداف اعلامی خود را که به صفر رساندن واقعی فروش نفت ایران است، محقق کند که این هم بسیار طبیعی است. در کنارش هم شاهدیم که طی بیانیه دیروز وزارت خزانه داری، آمریکا ذیل تحریم های ثانویه 13 آبان ماه خود، تحریم های حوزه نفتی، کشتیرانی، پولی و مالی را از 14 آبان ماه به طور رسمی اعمال خواهد کرد. در این راستا لیست تحریمی دیروز آمریکا برای فردای 13 آبان ماه به 700 مورد رسید که 300 مورد هم بیشتر از لیست تحریمی اوباما است. پس اصلا وضعیت به آن خوبی هایی که فکر می شود، نیست. شرایط سختی در پیش روی کشور قرار دارد. باید خود را برای روزهای خیلی سختی آماده کنیم. تا این لحظه هم که با دیپلماسی ایرانی مصاحبه می کنم خبری از کمک اروپایی ها نیست. این وضعیت را بدتر هم می کند.

مسئله فروش نفت ایران تا چه اندازه در برنامه های ترامپ نقش کلیدی را ایفا می کند. آیا می‌توان گفت با شکست این بخش از طرح کاخ سفید کلیه برنامه های ایالات متحده به شکست خواهد انجامید؟ 

ببینید بستر و کانون تحریم های آمریکا چه در دوره اوباما و چه در دوره ترامپ بر سر مسئله فروش نفت ایران بوه است. چرا که اقتصاد ما وابسته به فروش نفت است. برای اهمیت این مسئله این تحلیل را مطرح می کنم که شاید اولین بار باشد در رسانه ها به آن پرداخته شده است. در زمان عکس شدن صنعت نفت ایران، انگلستان از طریق شرکت نفت برمه 51 درصد سهام نفت ایران را خریداری کرد. شاید کمتر کسی بداند که برمه جزء کشورهای نفتی جهان است. اگرچه در ظاهر بسیاری از رسانه‌ها مسئله کشتار مسلمانان روهینگا در برمه را ناشی از اختلافات قومی و مذهبی و دینی می‌دانند که البته آن هم موثر است، اما هیچ گاه به دلایل ژئوانرژیک آن اشاره نشده است. همان طور که گفته شد برمه برای خود دارای ذخایر نفتی است. آمریکا با توجه به این مسئله به دنبال آن بود که به دلیل نزدیکی برمه به چین و تولید ۳۰۰ هزار بشکه نفت این کشور، طی یک برنامه ریزی نفت این کشور را جایگزین نفت ایران به بازار چین کند، اما از آن طرف چین هم تمایلی نداشت که نفت خود را زیر فشار آمریکا از لائوس بخرد. بنابراین پکن هم به تحریک ارتش پرداخت، چرا که مناطق نفت خیز این کشور در استان های مسلمان نشین برمه قرار داشت. لذا در بستر این تضاد منافع شاهد بودیم که کشتار وسیعی در قبال مسلمانان این کشور روی داد. پس می بینید که آمریکا برای این که جایگزینی در قبال بازار نفت ایران پیدا کند چه اقدامتی را مد نظر دارد. پس به صفر رساندن فروش نفت ایران تا به این اندازه حیاتی است. 

اما این دست مواضع در فاصله زمانی ۲۴ ساعت مانده به اعمال رسمی تحریم های ثانویه و در سایه برگزاری انتخابات میان دوره ای کنگره نباید شکستی در برنامه‌های انتخاباتی ترامپ و متعاقب جمهوری‌خواه دانست؟

خیر. نباید این دست از مواضع را برنامه‌های کوتاه و مقطعی دانست. آمریکا کشوری ساختارگرا است و این ساختارها هستند که تصمیمات کلان را می گیرند. لذا زمانی که آمریکا به این نتیجه رسیده است که می تواند به مرور زمان فشارها را برای به صفر رساندن فروش نفت ایران داشته باشد تصمیم گرفته برخی کشورها را از خرید نفت ایران و تحریم ها معاف کند. پس می بینید که با این دست از مواضع سیاست ها، برنامه ها و انتخابات تحت تاثیر قرار نمی گیرد. اتفاقا واشنگتن به این درک درست رسیده است که با تندتر کردن فضا امکان ایجاد گسل میان خود با هند، چین، ژاپن و دیگر کشورها را پیدا می کند. لذا به مروز زمان برنامه های خود را در خصوص به صفر رساندن فروش نفت ایران اعمال می کند. پس این معافیت یک معافیت دائمی و کلی نیست، بلکه به مرور زمان تا اسفندماه بستر برای به صفر رسیدن فروش نفت ایران شکل خواهد گرفت و من معتقدم که تاثیر واقعی تحریم های ثانویه ۱۳ آبان در اواخر سال جاری شمسی و یا اوایل سال آینده بر کشور تحمیل خواهد شد و آن موقع است که خود را کاملا نشان خواهد داد.

مضافا بر نکاتی که بیان شد، اتهامات امنیتی اخیر اروپا نسبت به ایران وضعیت را به کدام سم وسو خواهد کشاند؟

در این راستا دو تحلیل وجود دارد؛ اول این که پشت تمام این اتهام افکنی ها آمریکا، عربستان و اسرائیل برای به حاشیه بردن قتل خاشقجی و ناتوان کردن سازوکار اتحادیه اروپا قرار دارند، چنان که سخنان دیروز نتانیاهو در بلغارستان هم موید آن است. اما در تحلیل دوم که قدری بدبینانه است می‌توان این گونه برداشت کرد که اروپا چون توان حمایت از ایران و در مقابل تحریم های ۱۳ آبان را ندارد به دنبال راه گریزی است تا بتواند از تعهدات خود شانه خالی کند. چنان که دیپلماسی ایرانی هم در یک ترجمه به آن اشاره داشت تاکنون هیچ کشوری در اروپا حاضر به میزبانی این سازوکار ویژه نیست و طبق برخی گمانه‌زنی‌های اخیر قرار بر آن شده است اتحادیه اروپا دفتری را در نام سن مارینو، جزیره ای با جمعیت  ۳۰ هزار نفری افتتاح کند، آن هم در شرایطی که آمریکا با کوچک ترین فشار بر این جزیره می‌تواند تمام مسائل را تحت الشعاع قرار دهد. مضافا اقدام اخیر آمریکا مبنی بر خروج از توافق منع سلاح های هسته ای میان برد اکنون امنیت قاره سبز را به خطر انداخته است، چرا که موشک های میان برد هسته ای هیچ گاه به آمریکا نمی رسد، اما این موشک ها می تواند قلب اتحادیه اروپا را نشانه بگیرد. پس می‌بیند با کوچک ترین اقدام آمریکا می تواند تمام برنامه های اتحادیه اروپا را تحت الشعاع قرار دهد. شاید به همین دلیل است تا کنون اروپا در انجام تعهدات خود تعلل کرده است. اما با این وصف امیدوارم که هر چه زودتر قاره سبز هم در قبال حمایت از ایران دست به کار شود.

کلید واژه ها: ترکیه چین هند اقلیم کردستان عراق کره جنوبی ژاپن فروش نفت ایران محسن جلیلوند تحریم های ثانویه آمریکا


( ۷ )

نظر شما :