چالش های اقتصاد سیاسی در خاورمیانه چیستند؟

وابستگی به نفت و رانت، بلای جان کشورهای منطقه

۱۴ دی ۱۳۹۹ | ۱۵:۰۰ کد : ۱۹۹۸۶۷۲ اقتصاد و انرژی خاورمیانه انتخاب سردبیر
پرهام پوررمضان در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: دولت های خاورمیانه به راحتی می توانند تبدیل به دولت های رانتیر شوند و همین امر سبب می شود که اصلاحات اقتصادی سخت باشد. یک ویژگی مهم دیگر  این دولت ها با فراز و فرود های متفاوت آن است که تقریبا انرژی عامل اصلی منبع در آمد این کشورهاست.
وابستگی به نفت و رانت، بلای جان کشورهای منطقه

پرهام پوررمضان، پژوهشگر اندیشکده روابط بین الملل

دیپلماسی ایرانی: در ادبیات سیاسی مدرن وقتی صحبت از خاص بودن یک منطقه یا یک ناحیه جغرافیایی می شود، این خاص بودن را بر مبنای شاخص ها و المان های متفاوتی در نظر می گیرند، آن پارامتری که ما در این یادداشت به آن خواهیم پرداخت مسئله مهم اقتصاد سیاسی و نگاه دولت های منطقه به این پارامتر است.

اما شاید در ابتدا بهتر باشد کمی در رابطه با مفاهیمی چون خاورمیانه و اقتصاد سیاسی مطالبی را به عرصه تحلیل بیاورم. امروزه در ادبیات مدرن و نوین بر اساس اسناد تاریخی و سیاسی خاورمیانه را منطقه ای گسترده می دانند که در برگیرنده کشورهای جنوب آسیا و شمال آفریقاست که در گذشته این منطقه  شامل افغانستان، پاکستان، هندوستان و برمه نیز می شده است. 

اما مقصود از اقتصاد سیاسی چیست؛ امروزه شاید نظریات مختلفی اعم از لیبرالیستی و یا کمونیستی نیز در این باب مطرح است اما شاید ساده ترین تعریف از این پارامتر عبارت است از علم قوانین تولید و توزیع نعمت‌های مادی در مراحل مختلف تکامل جامعه انسانی. حال با این تعاریف که از دو مقوله مهم خاورمیانه و اقتصاد سیاسی ارائه شد در این یادداشت در پی پاسخ به این سوال خواهم بود که در دولت های خاورمیانه با فراز و فرودهای متفاوت نگاه به اقتصاد سیاسی چگونه است؟

برای پاسخ به این سوال باید چالش های دولت های این منطقه را بررسی کنیم؛ در ابتدا باید مطرح کرد که دولت ها در این منطقه با مسئله ای مهم تحت عنوان فربه شدن روبه رو هستند و همین مسئله سبب می شود که دولت ها تقریبا در همه بخش ها البته به جز کشاورزی بتوانند در قبال جامعه رابطه کارگر – کارفرمایی ایجاد کنند. 

در پارامتر بعدی می توان بیان کرد که بیشتر دولت ها در این منطقه میل به هزینه کرد دارند تا سرمایه گذاری و متاسفانه شاهد این مسئله هستیم که این هزینه کرد نیز از در آمد ناخالص ملی صورت می گیرد.

در نگاه بعدی می توان بیان کرد که دولت ها در این منطقه به طور عمده نفوذ و تسلط بسیار زیادی بر اقتصاد دارند و همین پارامتر سبب شده است که یک بخش خصوصی قوی در این منطقه شکل نگیرد.

مسئله بعدی که حائز اهمیت است این است که این دولت ها به راحتی می توانند تبدیل به دولت های رانتیر شوند و همین امر سبب می شود که اصلاحات اقتصادی سخت باشد.

یک ویژگی مهم دیگر  این دولت ها با فراز و فرود های متفاوت آن است که تقریبا انرژی عامل اصلی منبع در آمد این کشورهاست.

در نگاه بعدی می توان بیان کرد که اخذ مالیات برای این دولت ها از جایگاه والایی برخوردار است تا آنجا که بعضا در این دولت ها بودجه کشور مالیاتی است اما در آخرین چالش این کشورها که شاید که عامل توسعه نیز بتوان از آنها نام برد این است که این کشورها عمدتا با درگیر کردن سرمایه داران بخش خصوصی در پروژه های دولتی یک طبقه جدید در جامعه ایجاد می کنند که شاید از آن بتوان به عنوان بورژوازی دولتی نام برد.

در پایان این یادداشت باید مطرح کرد که به طور اغلب اقتصاد سیاسی در مدیریت راهبردی و سیاستگذاری کشورهای این منطقه بازیگر اصلی نیست و همین مسئله سبب شده است که شاید بسیاری از کشورهای این منطقه با چالش های عدیده اقتصادی مواجه باشند. 

کلید واژه ها: اقتصاد خاورمیانه وابستگی به نفت کشورهای منطقه رانت اقتصاد رانتی نفت اقتصاد نفتی


( ۲ )

نظر شما :

خسرو ۱۴ دی ۱۳۹۹ | ۱۹:۳۲
همین نفت در فنلاند و انگلیس نیز درآمد قابل توجهی است حال چرا دولت هایشان رانتیر نمی شود ؟