بی معنی بودن مفهوم متحد استراتژیک در برابر مفهوم منافع ملی

چین و روسیه مثل غرب به منافع خود می اندیشند

۲۸ آذر ۱۴۰۱ | ۱۴:۰۰ کد : ۲۰۱۶۴۹۳ خاورمیانه انتخاب سردبیر
نویسنده خبر: رامین فخاری
رامین فخاری در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: در جهان امروز تنها "موازنه سازی" و مفهوم موازنه حرف نخست را می زند، طرحی که عربستان سعودی با موفقیت آن را پیاده کرده است و از مزایای رابطه با غرب و شرق بهره می برد؛ به این شکل که بخشی از درآمد خود را از فروش انرژی به چین کسب می کند بخشی از تکنولوژی خودش را از چین وارد می کند، اما در عین حال اسلحه را از غرب خریداری می کند، بخشی از سرمایه گذاری خود را در غرب انجام می دهد و توانسته است یک نمونه موفق در زمینه موازنه سازی عمل کند. سیاست خارجی ترکیه نیز به این شکل عمل می کند و هم با چین مبادلات تجاری دارد و هم صادرات خودش را به غرب انجام می دهد.
چین و روسیه مثل غرب به منافع خود می اندیشند

دیپلماسی ایرانی: طی سالیان اخیر مفهومی بنام "متحد استراتژیک" بطور مکرر از زبان سخنرانان و کارشناسان سیاسی بخصوص کارشناسان سیاسی نزدیک به برخی از جریان های سیاسی مطرح شده است. در این نوشته قصد داریم با توجه به بیانیه مشترک عربستان و چین و روابط چین و عربستان و چین و کشورهای عربی به نقد این مفهوم بپردازیم:

1- باید گفت که متحد استراتژیک هر کشور در عرصه بین الملل در درجه نخست منافع ملی و منافع اقتصادی آن کشور است، چین به هیچ عنوان منافع اقتصادی خودش را به پای ایران و حتی هر کشور دیگری از جمله عربستان قربانی نخواهد کرد و هر زمان که ایران بتواند منافع اقتصادی بیشتری را برای چین به نسبت عربستان فراهم کند چرخش چین در راستای ایران و به رسمیت شناختن واژه "خلیچ فارس" و جزایر سه گانه حرکت خواهد کرد، اما در حال حاضر منافع ملی چین این مساله را ایجاب می کند که با عربستان سعودی متحد شود.

2-متحد استراتژیک روسیه نیز در حال حاضر امنیت و سپس صادرات انرژی خودش به اروپاست، در صورتی که ایران موفق بشود که جای روسیه را در مارکت های انرژی اروپا بگیرد، ایران که در حال حاضر بنا به تصور عده ای متحد استراتژیک روسیه است به یک تهدید برای روسیه مبدل خواهد شد.

3-این مساله در باره ایالات متحده نیز کاملا صدق می کند، هوادران اتحاد استراتژیک با روسیه و چین در حال تکرار اشتباهات شاه در رابطه با تکیه بیش از حد به ایالات متحده در مورد روسیه و چین هستند، در آن دروان نیز در سال های آخر منتهی به انقلاب که شاه در سودای افزایش قیمت نفت بود عملا پشت شاه را خالی کردند و این مساله پیروزی انقلاب را تسهیل کرد.

در جهان امروز تنها "موازنه سازی" و مفهوم موازنه حرف نخست را می زند، طرحی که عربستان سعودی با موفقیت آن را پیاده کرده است و از مزایای رابطه با غرب و شرق بهره می برد؛ به این شکل که بخشی از درآمد خود را از فروش انرژی به چین کسب می کند بخشی از تکنولوژی خودش را از چین وارد می کند، اما در عین حال اسلحه را از غرب خریداری می کند، بخشی از سرمایه گذاری خود را در غرب انجام می دهد و توانسته است یک نمونه موفق در زمینه موازنه سازی عمل کند. سیاست خارجی ترکیه نیز به این شکل عمل می کند و هم با چین مبادلات تجاری دارد و هم صادرات خودش را به غرب انجام می دهد.

حکام سعودی به این مساله رسیده اند که صرف تکیه بر آمریکا و گرفتن گارد در برابر چین به این مساله منجر خواهد شد که عربستان سعودی در همه زمینه ها حتی تعین قیمت نفت از آمریکا تاثیر بپذیرد، این مساله در رابطه با وابستگی کامل به روسیه و یا چین بدون داشتن رابطه با سایر کشورها نیز صدق می کند.

در هر زمانی کشور A  در همه مسائل اقتصادی امنیتی و نظامی اش صرفا به کشور B یا C تکیه بدهد در هر زمان که منافع اقتصادی کشور B یا منافع امنیتی کشور C اقتضا کند کشور A را بر پای منافع اقتصادی و امنیتی خود قربانی خواهند کرد، زیرا اقتصاد و امنیت مردم خودشان نسبت به مردم کشور A در اولویت هست.

در جایی که مفهوم منافع ملی حرف اول را می زند یک شخص در ایران نباید به خودش اجازه بدهد که "چینوفیل" یا "روسوفیل"یا و یا "آنگلاساکسونوفیل" و یا به عبارت دیگر "غرب گرا" و "شرق گرا" افراطی باشد، مساله ای که در اندیشه های حضرت امام خمینی(ره) نیز نفی شده بود، ضمن اینکه منافع ملی ایران این نیاز را ایجاد خواهد کرد که به همه این کشورها به شرط عدم دشمنی از سوی این کشورها رابطه دوستانه اقتصادی و سیاسی داشته باشیم، در دوران حکومت پهلوی ایران تجربه تلخ "غرب گرا" را در بدنه حکومت و تجربه "روسوفیل" بودن را در گروهای مسلحی که علیه پهلوی ها می جنگیدند (از جمله حزب توده، سازمان چریک های فدایی خلق و....) را لمس کرد، نتیجه این سیاست ها این بود که آمریکایی ها پشت شاه را خالی کردند، شوروی هم عرصه را به پناهندگان روسوفیل ایرانی مبدل به جهنم کرد (به کتاب خانه دایی یوسف و خاطرات سفرخان مراجعه شود).

چین دوست ایران است، روسیه هم دوست ایران است، به شرطی که ایران موازنه را بین چین و روسیه با سایر کشورهای اروپایی نیز بر قرار کند؛ اگر این موازنه برقرار نشود هر زمانی که لازم باشد چین و روسیه طرف منافع ملی خودشان را خواهند گرفت. از دیدگاه واقع گرایی نیز هیچ ایرادی به چین و روسیه وارد نیست زیرا تامین معیشت مردم خودش را در اولویت قرار داده است و این مساله حتی به این منجر خواهد شد که روابط ایران با چین و روسیه هم تیره تر شود. 

مشابه اتفاقی که هفته قبل در بیانیه مشترک بین رئیس جمهوری چین و پادشاه عربستان رخ داد و منجر به ترک برداشتن مفهوم متحد استراتژیک در اذهان بعضی از مردم ایران شد. البته این به مفهوم دشمنی با چین نیست، در هر زمانی که ایران توانست اقتصاد خودش را تقویت کند و بین چین و سایر کشورها موازنه برقرار کند. 

چین و روسیه ناگزیر هستند در مجادلات منطقه ای طرف ایران را بگیرند، اما با یک ایران با اقتصاد ضعیف که اقتصادش صرفا به صادرات انرژی به چند کشور محدود وابسته است نباید انتظاری بیشتر از این از بیگانگان داشت.

رامین فخاری

نویسنده خبر

کارشناسی علوم سیاسی و کارشناسی ارشد مطالعات خاورمیانه علامه طباطبایی

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: ایران و چین ایران و روسیه ایران و امریکا ایران و اروپا ایران و غرب چین و عربستان ایران و چین و عربستان سفر شی جین پینگ به عربستان


( ۷ )

نظر شما :

محمد ۲۸ آذر ۱۴۰۱ | ۱۸:۲۵
آنچه عجیب است ، نه رفتار چین بلکه واکنش مسئولان ما ست . بیش از چهل سال از زمانی که مسئولان دولتی ما صاحب منسب شده اند گذشته است و انتظار می رود بعد از اینهمه سال ، اصول اولیه سیاستورزی را یاد گرفته باشند . وقتی اساس یک کشور بر پایه آرای مردم باشد و در زمانی که این آرا به زیر نصف کاهش پیدا می کند و همزمان ارزش پول ملی هم نصف می شود و خیابانها ملتهب است و مردم ناراحت و نگران ، نمی توان انتظار داشت که یک ابرقرت ، دلش به حال ما بسوزد. چین و روس از انگلیس و امریکا بدتر هستند ، این را تاریخ به ما می گوید اما مسئولان نظام باید بدانند که میزان رای ملت است و بس و باید از تجربه تلخ این دوسال گذشته درس گرفته و دوباره به آرای مردم احترام بگذارند
ناشناس ۲۹ آذر ۱۴۰۱ | ۱۴:۳۰
چین و روسیه از انگلیس و آمریکا بدتر هستند ؟! و تازه تاریخ به ما میگه ؟! گیریم روسیه اینگونه باشد که با دلایل زیاد قابل رد کردن است . چین دیگر چرا ؟ تو برای این ادعا فکتی هم داری ؟ عشقتان به غرب کاملا سرریز شده .