مفهومی که نیاز به درک عمیق دارد

در باب «تنهایی استراتژیک»

۰۱ اسفند ۱۴۰۱ | ۱۶:۰۰ کد : ۲۰۱۷۸۵۲ اخبار اصلی آسیا و آفریقا
مهدی صالحی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: تنهایی استراتژیک کشورها همانند تنهایی انسانها در زندگی است، شاید کمی عارفانه و شاعرانه به نظر آید اگرچه تنهایی استراتژیک انسان ها در فردگرایی امروز نسبت به زمانی که در قبیله زندگی می کردند قابل مقایسه نیست، اما انسانها در این جهان اصالتا، تنها هستند، کشورها نیز همینطور. 
در باب «تنهایی استراتژیک»

نویسنده: مهدی صالحی، کارشناس ارشد روابط بین الملل

دیپلماسی ایرانی: چند صباحی است که درادبیات سیاسی ایران فرضیه "تنهایی استراتژیک ایران" با تمرکز بر جبر ژئوپولیتیکی ایران رایج شده است. اگرچه  اساسا با کلیت این ایده مخالفتی ندارم و حتی در بسیاری از مصادیق آن موافق هستم. بااین وجود، براین باورم که اکثرا کشورهای جهان در تمام ادوار، در تنهایی استراتژیک بسر برده و خواهند برد، اما این مهم برای شماری از کشورها، برجسته تر ونمایان تر است.

تنهایی استراتژیک کشورها همانند تنهایی انسانها در زندگی است، شاید کمی عارفانه و شاعرانه به نظر آید اگرچه تنهایی استراتژیک انسان ها در فردگرایی امروز نسبت به زمانی که در قبیله زندگی می کردند قابل مقایسه نیست، اما انسانها در این جهان اصالتا، تنها هستند، کشورها نیز همینطور. 

اکثر کشورها در جهان در مقاطعی به حق یا ناحق، با دلیل و بی دلیل مورد تهاجم قرار گرفته اند، حال کشوری بنا بر شرایطی  پیشتر در معرض تهاجم بوده و کشور دیگری کمتر. فرضا امریکا، علی رغم این که در پناه آب های اقیانوس قرار دارد اما دوران استعمار انگلیس ها و جنگ های استقلال طلبانه را شاهد بوده است. دیگر سایر نقاط قاره امریکا نیز مصون از تهاجم پرتغالی ها یا اسپانی ها نبوده، بگذریم که امریکا در مقاطعی در "تنهایی استراتژیک خود خواسته" نیز بسر برده است .

موقعیت جغرافیایی تاثیر گذار است اما عامل تعیین کننده اول و اخر این پدیده نیست، به نظر می رسد چیزی که در این فرایند تهاجم (سلبی و ایجابی)، تعیین کننده است قدرت کشور در معنای وسیع کلمه، انسجام داخلی و به عبارتی پیوند معنوی مردم و دولت مستقر است. دیگر مولفه های (ثانویه) قدرت از جمله موقعیت جغرافیایی، وسعت سرزمین، شمار جمعیت، منابع طبیعی، قدرت نظامی و دهها پارامتر دیگر در اینکه کشوری تعرض قرار بگیرد یا نگیرد تاثیر گذار است. به عبارتی صریح تر، اگر شما قوی باشید کمتر کشوری به خود اجازه می دهد به شما دست اندازی کند. شیر سلطان جنگل هم  وقتی پیر شد مورد تعرض حتی همنوعان قرار می گیرد. 

امپراطوری ها را نگاه کنید چرا ایران در برابر اعراب تاب نیاورد، علل سقوط امپراطوری های روم  چه بود؟ به باور نگارنده، علت تنهایی استراتژیک نیست، بلکه آنها از درون ضعیف شده بودند. قبل از اضمحلال، دولتمردان و جامعه روم از لحاظ ذهنی شکست خورده بودند، باورهای ذهنی (معنوی) جامعه فرو ریخته بود. 

چرا حکومت صفوی از سوی افغان های پابرهنه از هم پاشید؟ آیا افغان ها به تنهایی استراتژیک ایران پی برده بودند؟ بر این باورم که آنها اساسا تحلیلی از این مسله نداشتند. قدرت دولت صفوی از امپراطوری عثمانی کمتر نبود، سقوط سلسله صفوی  هزاران علت داشت. سلطان حسین، مرد ضعیف النفسی بود که در دامان زنان حرمسرا پرورش یافته بود و در عین حال درویش مسلک بود و جماعتی که در آن مقطع در پی پختن آش نذری بودند. 

دوران قاجار نیز ضعف دولت مرکزی و عدم اگاهی از سیاست بین الملل و عقب افتادگی از صنعت روز، یک موجود ضعیفی که به نمایش گذاشته بود بیگانگان را برآن  داشت که با یک تهدید ساده، هرات را از ایران جدا کنند.

از سویی این واقعیت انکار ناپذیر است که یکی از عناصر قدرت در جهان امروز قدرت اجماع سازی است؛ چیزی که فرضا امریکا در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما از آن برخوردار بود و دونالد ترامپ فاقد آن بود. اما مگر نبود که عراق، لیبی و مصر از دیرباز متحد شوروی (روسیه) بودند اما شاهد بودیم که ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه  به التماس های صدام در زمان حمله امریکایی ها به بغداد پاسخی نداد و در بهار عربی نیز تنها نظاره گر بود. 

تاریخ گواه آن است که وینستون چرچیل، نخست وزیر وقت انگلستان نیز در زمان بمباران لندن (در جنگ جهانی دوم) چقدر به رئیس جمهوری امریکا التماس می کرد که به لندن کمک نظامی کند و... 

از سویی دیگر، همگرایی و یا ائتلاف ها نیز الزاما نمی توانند تهدیدات علیه تنهایی استراتژیک کشوری را منتفی کنند، چرا که کشورها بنا بر مقتضیات قدرت و منافع ملی خود از کشوری حمایت می کنند و یا برعکس.

نگارنده ضدیتی با ایده تنهایی استراتژیک ندارد و حتی آن را یک واقعیت می داند و معتقدم که موقعیت جغرافیایی نیز نقش بسزایی در این چارچوب ایفاء می کند. با این وجود، انعکاس دهنده کل واقعیت در تعاملات و مناسبات بین المللی نیست، فرضا در عراق هر رژیمی به قدرت برسد نمی تواند گسترش و حضور در خلیح فارس را به بایگانی بسپارد، اما اگر عراق سیاست خارجی تهاجمی و یا توسعه طلبی را در دستور کار قرار دهد نمی تواند انتظار داشته باشد که کشوری همانند ایران در این مورد بی تفاوت باشد. در این صورت عراق نمی تواند بگوید من در تنهایی استراتژیک بسر می برم؛ مگر آن که به اندازه کافی قدرتمند شود و به تعبیری به یک قدرت هژمون تبدیل شود و اهداف خود را به کرسی بنشاند. 

تهاجم روسیه به اوکراین نیز منعکس کننده تنهایی استراتژیک مسکو است، اما توجیه کننده حمله نظامی این کشور نمی تواند باشد. روسیه، علی رغم آنکه تمامی مولفه های قدرت از جمله سابقه تمدنی، نژادی تقربیا یکدست (اسلاو) و هویت مذهبی (ارتدکس) و... را دارد اما دولتمردان کرملین همواره در ذهن خود سیاست گسترش به غرب و جنوب در مرزهای خود را در ذهن داشته اند و طبیعی است که نیات راهبردی روسیه تنهایی استراتژیک این کشور را رقم خواهد زد.

کلید واژه ها: تنهایی استراتژیک تنهایی استراتژیک ایران ایران جمهوری اسلامی ایران ژئوپلیتیک استراتژیک ایالات متحده امریکا امریکا روسیه


( ۱۴ )

نظر شما :

محمد ۰۱ اسفند ۱۴۰۱ | ۱۷:۵۵
در تایید سخن شما ، اگر امروز به جای نماینده دولت ایران ، نمایندگان اپوزیسیون به اجلاس مونیخ دعوت شده اند به چه دلیل است ؟ جز اینکه حضور قدرتمند جواد ظریف در چنین مجامعی مورد تمسخر ، بی مهری و سنگ اندازی جریان اصولگرا مواجه می شد و هر کاری می کردند تا محور ظریف - روحانی را زمین گیر کنند. یا زمانی که مشارکت مردم در انتخابات به زیر 50 درصد رسید هر ناآگاهی هم می توانست متوجه شود که اعضای برجام به دولت جدید باج نخواهند داد. آیا مقصر غربی ها هستند یا سیاستمدارانی که حضور پرشور مردم در انتخابات 92 و 96 را نادیده گرفته و سعی در ناامید کردن مردم داشتند ؟
ناشناس۹ ۰۱ اسفند ۱۴۰۱ | ۱۸:۴۸
با احترام به نویسنده ی محترم . اصلا معلوم نیست دقیقا چه می خواهید بگویید .
احمد میری ۰۲ اسفند ۱۴۰۱ | ۱۹:۳۷
نکات دقیق و جالبی در مقاله مطرح شده است .با تشکر از نویسنده
مریم کریمی ۰۲ اسفند ۱۴۰۱ | ۲۲:۵۲
دیدگاه و تحلیل جالبی است