اقداماتی که میتواند موثر باشد
راهکارهای دیپلماسی آب برای احیای دریاچه ارومیه

نویسنده: حامد حکمتآرا، پژوهشگر دکتری ژئوپلیتیک دانشگاه تهران
دیپلماسی ایرانی: دریاچه ارومیه به عنوان بزرگترین دریاچه داخلی ایران و دومین دریاچه آب شور جهان در آستانه خشکیدگی کامل و تبدیل به شورهزار قرار گرفته است. در دهههای اخیر، عواملی چون تغییرات اقلیمی، کاهش میزان بارش، تبخیر بالا و مدیریت نادرست منابع آب، به کاهش شدید تراز آبی و وسعت این دریاچه منجر شدهاند. خشک شدن سطح دریاچه، تبدیل آن به شورهزار و افزایش غلظت نمک در بخشهای باقیمانده، نه تنها زیستبوم منطقه را تهدید کرده، بلکه خطر ایجاد طوفانهای نمکی تا شعاع 600 کیلومتری شامل پایتخت را به دنبال دارد. این وضعیت سبب هشدارهای جدی کارشناسان درباره احتمال تبدیل این بحران به فاجعه ملی زیستمحیطی شده است.
در واکنش به بحران خشک شدن دریاچه ارومیه، دولت ایران طرحهای متعددی را برای احیای آن مورد بررسی قرار داده است. از جمله تشکیل ستاد احیای دریاچه ارومیه که با مشارکت دانشگاهها و نهادهای دولتی، برنامهای در این زمینه تدوین کرده و هدف آن، تثبیت شرایط و سپس افزایش تدریجی سطح آب دریاچه طی سالهای آتی است. یکی از اصلیترین اجزای این برنامه، انتقال آب از منابع آب خارج از حوضه دریاچه ارومیه است.
در کنار طرحهای انتقال آب از حوضههای داخلی یا مشترک نظیر رودخانههای ارس و زاب کوچک که در حال اجرایی شدن هستند، طرحهای انتقال آب از حوضههای خارجی نظیر دریاچه وان ترکیه و دریاچه سوان ارمنستان نیز در دست بررسیاند. کارشناسان معتقدند انتقال آب از دریاچه پرآب و عمیق وان نسبت به انتقال آب از دریاچه سوان که بعضاً با مشکل کاهش حجم آب مواجه بوده و با اجرای طرحهای انتقال آب به وضعیت نرمال برگشته است، پایداری و توجیه اقتصادی بیشتری دارد. البته طرحهایی نیز جهت انتقال آب از دریای خزر و خلیج فارس به دریاچه ارومیه نیز مطرح شدهاند که چندان عملیاتی به نظر نمیرسند. ذیلاً راهکارهای دیپلماسی آب برای احیای دریاچه ارومیه مورد بررسی قرار گرفتهاند:
دیپلماسی آب با عراق: زاب کوچک
رودخانه زاب کوچک که از کوهستانهای غرب ایران سرچشمه میگیرد، یکی از منابع اصلی آب شرب و کشاورزی برای اقلیم کردستان عراق در پاییندست آن محسوب میشود. این رودخانه پس از ورود به خاک عراق، نقش حیاتی در تأمین آب سد دوکان ایفا میکند. در سالهای اخیر، کاهش جریان آب زاب کوچک به عراق، به احداث سدهایی در بالادست آن یعنی در ایران نسبت داده شده که موجب کاهش جریان آب در مواقعی از سال در شهرهایی همچون سلیمانیه، کرکوک و قلعهدیزه شده است؛ به ویژه انتقال حدود ۶۰۰ تا ۶۵۰ میلیون متر مکعب آب در سال از سرشاخههای زاب کوچک از طریق سد کانیسیب پیرانشهر (با حجم 327 میلیون متر مکعب) برای احیای دریاچه ارومیه مورد توجه مقامات اقلیم قرار گرفته است.
به گفته مقامات اقلیم کردستان عراق، حدود ۶۰ درصد آب سد دوکان (با حجم 6.97 میلیارد متر مکعب) به عنوان بزرگترین سد و دریاچه مصنوعی این اقلیم از آب زاب کوچک تأمین میشود و کاهش جریان این رودخانه نه تنها باعث کاهش حجم آب سد، بلکه بروز مشکلات جدی برای ساکنان مناطق مرزی را موجب شده است. این مسئله به ادعای آنان به کشاورزی، دامداری و ماهیگیری در مناطق مرزی آسیب زده است و تهدیدی برای امنیت آبی منطقه محسوب میشود. مقامات اقلیم بارها خواستار دخالت دولت فدرال عراق و حضور نمایندهای از اقلیم در مذاکرات و دیپلماسی آب با ایران و ترکیه شدهاند؛ اما تاکنون پاسخ قاطع و مؤثری از بغداد دریافت نکردهاند.
اما ایران به ویژه از طریق وزارت نیرو و مقامات محلی در استان آذربایجان غربی همواره اعلام کرده است که احداث سدهایی مانند سد سردشت (با حجم 387 میلیون متر مکعب) در چارچوب حقوق بینالملل و به منظور مدیریت بهینه منابع آب کشور انجام شدهاند. هدف اصلی این پروژهها، احیای دریاچه ارومیه و جلوگیری از گسترش بیابانزایی است که میتواند کل منطقه و از جمله عراق را تحت تأثیر خود قرار دهد. ایران همچنین تأکید دارد که کاهش حجم آب رودخانه زاب کوچک، بیشتر تحت تأثیر خشکسالی و کاهش بارندگی است و در اطلاعیههای رسمی به ادامه جریان آب رودخانه اشاره شده و گفته شده که هیچگونه عمدی یا بسته شدن کامل در کار نبوده است.
دیپلماسی آب با ترکیه: دریاچه وان
طرح انتقال آب به حجم حدود 1.5 تا 2 میلیارد متر مکعب در سال از دریاچه وان (با حجم 642.1 میلیارد متر مکعب) به دریاچه ارومیه برای اولین بار در مرداد ۱۳۹۵ توسط عیسی کلانتری، رئیس وقت ستاد احیای دریاچه ارومیه مطرح شد. او مدعی بود که دریاچه وان با مازاد آب روبهرو است و تخلیه بخشی از این آب به دریاچه ارومیه نه تنها به نفع ایران، بلکه به نفع ترکیه نیز خواهد بود. اما بر اساس اظهارات مسعود تجریشی، رئیس وقت کارگروه علمی ستاد احیای دریاچه ارومیه، انتقال آب دریاچه وان هرگز به عنوان یک گزینه رسمی در دستور کار دولت ایران نبوده و صرفاً پیشنهاد آن توسط طرف ترکیهای مطرح شده است.
مطالعات اولیه توسط دانشگاههای ایرانی و اروپایی درباره بررسی سازگاری زیستمحیطی دو دریاچه نشان داد که از منظر شیمیایی و بیولوژیکی، آب دریاچه وان با دریاچه ارومیه سازگار نیست. بررسیهای انجامشده به روشنی نشان دادهاند که اختلاف در سطح پیاچ، میزان شوری، ترکیبات معدنی و وجود زیستموجودات خاص در دو دریاچه، امکان ادغام یا جابهجایی آب بدون خسارت جدی را غیرممکن میسازد. از جمله اینکه پیاچ دریاچه وان ۹.۲ و دریاچه ارومیه ۷.۴ است که این اختلاف میتواند مرگ آبزیان دریاچه ارومیه را باعث شود.
همچنین گروه جغرافیای دانشگاه وان نیز اعلام کرده که انتقال آب از دریاچه وان با توجه به میزان فعلی تبخیر در این دریاچه و روند کاهشی در سایر دریاچههای منطقه، ممکن است خود دریاچه وان را هم در معرض خطر خشکی قرار دهد. اگرچه برخی مسئولان مخصوصاً استانی بر این طرح پافشاری دارند؛ اما به طور کلی، نه تنها وزارت امور خارجه ایران، بلکه حتی دولت ترکیه نیز رسماً چنین پروژهای را تأیید نکرده است. در حالی که برخی مدعیاند دولت ترکیه به شرط ساخت یک نیروگاه برقآبی در مسیر انتقال و تأمین هزینههای پروژه، آمادگی همکاری آبی با ایران را دارد؛ اما پروژههای آبی مشابه ترکیه از جمله در قالب پروژههای گاپ و داپ نشان میدهد که این کشور خود از مهمترین مجریان نیروگاههای برقآبی در منطقه است و باید با پیشنهادهای دیگری از جمله تهاتر انرژی، این درخواست را پیگیری کرد.
دیپلماسی آب با ارمنستان: دریاچه سوان
دریاچه سوان هرچند در حال حاضر از وضعیت مناسبی برخوردار است؛ اما این دریاچه هم با انتقال آب بین حوضههای فرعی ارس توانسته است به پایداری برسد. در این راستا، ارمنستان تونل آرپا – سوان را جهت انتقال 270 میلیون متر مکعب آب و تونل وروتان – آرپا – سوان را برای انتقال 165 میلیون متر مکعب آب مازاد این دو رودخانه حوضه ارس به دریاچه سوان طراحی و ساخته است. رودخانه وروتان از استان کمجمعیت و کوهستانی سیونیک در مرز جنوبی ارمنستان سرچشمه گرفته است و وارد بخش اصلی خاک جمهوری آذربایجان میشود. رودخانه آرپا نیز از دیگر استان کمجمعیت و کوهستانی بخش جنوبی ارمنستان یعنی وایوتسجور سرچشمه میگیرد و وارد خاک جمهوری خودمختار نخجوان میشود. پس از بهرهبرداری از این تونلها، کاهش سطح دریاچه سوان به تدریج در حال جبران شدن است.
برای اولین بار، محمدجواد محمدیزاده، رئیس وقت سازمان حفاظت محیط زیست در سال 1391 از توافق اولیه برای واردات آب از ارمنستان خبر داد. همچنین علی علیلو، نماینده وقت شبستر نیز در سال 1394 اظهار داشت که با استفاده از سه ایستگاه پمپاژ، آب از سرچشمههای رودخانه کورا و دریاچه سوان (با حجم 33.2 میلیارد متر مکعب) به دریاچه ارومیه منتقل خواهد شد؛ میزان پیشبینیشده برای انتقال آب در این طرح حدود 1.9 تا 2.5 میلیارد متر مکعب در سال عنوان شده است. در این طرح، ایران با ارائه نفت و گاز با ارزش افزوده به ارمنستان به صورت تهاتر، آب مورد نیاز خود را تأمین خواهد کرد. با این حال، حمید چیتچیان، وزیر وقت نیرو با ابراز تردید نسبت به عملی بودن این طرح اعلام کرد که ایدههایی چون انتقال آب از ارمنستان بیشتر در حد نظریه هستند و هنوز به مرحله اجرایی نرسیدهاند. به گفته او، طرحهای اجرایی به مطالعات عمیق، محاسبه اختلاف ارتفاع، ارزیابی زیستمحیطی و زیرساختهای عظیم نیازمند هستند که این امر در کوتاهمدت امکانپذیر نیست.
نتیجهگیری
حداقل نیاز زیستمحیطی دریاچه ارومیه سالیانه ۳.۱ میلیارد متر مکعب آب است که باید در طول سال وارد عرصه آبی دریاچه شود. البته این مقدار تنها مقدار آبی است که موجب خواهد شد دریاچه کارکردهای اکولوژیک خود را حفظ کند و اگر در دراز مدت این حجم آب وارد بستر دریاچه شود، سطح تراز دریاچه ارومیه به تراز اکولوژیک خود خواهد رسید. در سالهای پیش از خشکیدگی دریاچه، حجم آب جریان ورودی به آن همواره بالاتر از حداقل نیاز زیستمحیطی بود؛ و بدین جهت، دریاچه ارومیه وسعت تاریخی خود را کمابیش حفظ کرده بود و پدیدار شدن شورهزار در بستر خشک شده دریاچه را شاهد نبودیم.
اما در سالهای اخیر به دلیل تغییرات اقلیمی و نیز افزایش برداشتهای سطحی و زیرزمینی به خصوص به دلیل توسعه سریع کشاورزی سنتی در سطح حوضه، حجم آب ورودی به شدت کاهش یافته است و عموماً به کمتر از یک چهارم نیاز زیستمحیطی در سال میرسد. در نتیجه، هرچند مدیریت بهینه منابع در حوضه و به خصوص در بخش کشاورزی ضروری است، اما با توجه به حجم کمبود آب و نیز کاهش حجم بارشها در منطقه و کشور، نیاز به انتقال آب بین حوضهای به دریاچه ارومیه نیز احساس میشود.
در زمینه انتقال آب از حوضههای داخلی یا مشترک، انتقال آب از رودخانه زاب کوچک در دست اجراست. این رودخانه واقع در حوضه دجله – فرات که از پهنه ایران سرچشمه میگیرد و سپس وارد خاک عراق میشود و سرچشمههای آن شامل سد کانیسیب در فاصله کمتر و حدود 75 کیلومتری دریاچه ارومیه قرار دارد، در اولویت است؛ چراکه کشورمان به عنوان کشور بالادستی میتواند حقآبه خود از زاب کوچک را بهرهبرداری کند و حجم آب انتقالی به دریاچه ارومیه، جزئی از همین حقآبه را شامل میشود که از بخشی از استان آذربایجان غربی به بخش دیگری در همان استان منتقل خواهد شد. در این زمینه، تقویت دیپلماسی آب با عراق و اقلیم کردستان برای انعقاد توافقنامهای برای تضمین حقوق آبی طرفین، حساسیتهای موجود را از بین خواهد برد و به منطقهگرایی نیز کمک خواهد کرد.
در زمینه انتقال آب از حوضههای خارجی، اولویت اول مربوط به انتقال آب از دریاچه پرآب وان ترکیه در 165 کیلومتری دریاچه ارومیه است. تفاوت در میزان پیاچ دو دریاچه و خطرات احتمالی آن برای آبزیان، در شرایطی که دریاچه ارومیه تا خشک شدن کامل و از بین رفتن بیشتر آبزیان پیش رفته و حالا جان انسانها به دلیل طوفانهای نمکی و سمی در خطر است، چندان مورد بحث نیست. در این راستا ایران میتواند با طرح موضوع سدسازیهای ترکیه در بالادست ارس در قالب پروژه داپ از ترکیه بخواهد در قبال این سدسازیها که اثرات منفی بر پاییندست حوضه از جمله ایران داشته و توافقی برسر آنها انجام نشده است، رضایت بدهد ایران با هزینه خودش، خط انتقال آب از دریاچه وان به دریاچه ارومیه را اجرا و کمتر از نیم درصد از حجم آب این دریاچه پرآب را با تهاتر انرژی منتقل کند. بدین ترتیب، مناطق مرزی ترکیه به لحاظ انرژی به واردات از ایران وابسته خواهند شد و با این مبادله و وابستگی متقابل، خطر هیدروهژمونیگری ترکیه در حوضه ارس کاهش خواهد یافت. در نتیجه، دیپلماسی آب بین ایران و ترکیه به الگوی موفق و درهم تنیدهای تبدیل خواهد شد که ضمن رفع اختلافات آبی در حوضه ارس، موضوع دریاچه ارومیه را نیز حل و فصل خواهد کرد.
اولویت بعدی در زمینه انتقال آب از حوضههای خارجی در شرایط فعلی، به انتقال آب از دریاچه سوان به دریاچه ارومیه مربوط است؛ چراکه این دریاچه به لحاظ حجم آب همچون دریاچه وان پرآب و عمیق نیست و با پروژههای انتقال و مدیریت منابع آب اجرا شده از سوی ارمنستان، جلوی کاهش سطح و حجم آن گرفته شده است. دیپلماسی آب با ارمنستان میتواند بدین گونه باشد که ایران تقاضای انتقال بخشی از آب دریاچه سوان و رودخانههای آرپا و وروتان و برداشت آن در رودخانه ارس را در ازای تهاتر انرژی با ارمنستان ارائه و تأکید کند که انتقال آب در زمانهایی انجام خواهد شد که دریاچه سوان دچار کمبود آب نباشد. البته این گزینه بیشتر برای زمانی است که دیپلماسی آب با ترکیه برسر ارس و دریاچه ارومیه به نتیجه نرسد؛ در این صورت، ایران میتواند در پروژههای مدیریت، مهار و انتقال آب در بخشهای مختلف ارمنستان که بعضاً بالادست ارس هم محسوب میشود، ورود کند.
درباره انتقال آب از رودخانه ارس، سوای کاهش حجم آب این رودخانه بر اثر برداشتهای رو به افزایش کشورهای ساحلی آن و افزایش حساسیتها نسبت به هرگونه برداشت بیشتر؛ حجم آب انتقالی از ارس به تبریز و دیگر مناطق استان آذربایجان شرقی نیز مجموعاً 180 میلیون متر مکعب در سال برابر با حقآبه تعیین شده برای این استان ساحلی ارس است که 100 میلیون متر مکعب از آن به صورت پساب به دریاچه ارومیه وارد خواهد شد. پس به طور کلی، این طرح نقش مهمی در احیای دریاچه ارومیه ندارد و نخواهد داشت و صرفاً میتواند بخشی از کاهش جریان آب ورودی از سمت استان آذربایجان شرقی به دریاچه را جبران کند. در نتیجه، پیگیری طرحهای انتقال آب بین حوضهای که صرفاً با هدف احیای دریاچه ارومیه اجرایی میشوند، در این زمینه مورد نیاز است. اما انتقال آب از زاب کوچک به تنهایی نمیتواند حجم آب دریاچه ارومیه را به تراز اکولوژیک آن برساند و افزایش حجم آب انتقالی از این حوضه در بالادست عراق نیز احتمالاً باعث اختلال در عملکرد سد دوکان و تشدید تنشهای آبی موجود با اقلیم کردستان عراق خواهد شد. بنابراین لازم است انتقال آب از دریاچههای وان یا سوان از طریق تقویت دیپلماسی آب با ترکیه و ارمنستان مورد بررسی قرار گیرند.
نظر شما :