بیطرفی ریاض تا کجا جواب میدهد
قمار استراتژیک عربستان در تنش ایران و اسرائیل

دیپلماسی ایرانی: از ابتدای سال ۲۰۲۵، حدس زده میشد که درگیریای میان اسرائیل و اسرائیل دربگیرد و خاورمیانه در آستانه فاجعه جدیدی باشد. در بحبوحه جنگ ۱۲ روزه میان ایران و اسرائیل و آمادهباش و گاه حملات گروههای مسلح طرفدار ایران در منطقه، یک کشور سکوت استراتژیک را برگزیده است: عربستان سعودی. ریاض گمان میکند با اتخاذ موضع «بیطرفی فعال»، قادر است به طور مؤثر از هرج و مرج برای تأمین منافع ملی بلندمدت خود استفاده کند و در عین حال، درگیری مستقیم را نادیده بگیرد.
از زمان شروع درگیری، عربستان سعودی با دقت لفاظیهای خود را تنظیم کرده است. اگرچه پادشاهی به طور کلی خشونت را محکوم میکند، اما عمداً از نسبت دادن تقصیر صریح به هر طرف خاصی خودداری میکند. درخواستهای عمومی برای کاهش تنش با تعهد به میانجیگری همراه است که قدرتهایی مانند چین و اتحادیه اروپا در مذاکرات صلح را شامل میشود.
فیصل بن فرحان، وزیر امور خارجه عربستان سعودی، اعلام کرد که پادشاهی به دنبال «جلوگیری از خونریزی بیشتر و تسهیل گفتوگو» است (الجزیره، ۲۰۲۵). با این حال، به نظر میرسد در پس این نمایش دیپلماتیک، یک تصمیم حسابشده نهفته است. بنا به گزارشها، ریاض درخواستهای ایالات متحده برای دسترسی به پایگاههای نظامی تعیینشده برای عملیات علیه ایران را رد کرده (رویترز، ۲۰۲۵)، در حالی که همزمان حریم هوایی خود را به هواپیماهای نظامی ایران محدود کرده است. بیطرفی عربستان سعودی بیقید و شرط نیست، بلکه به عنوان یک مانور استراتژیک برای اعمال نفوذ و کنترل عمل میکند.
این بیطرفی با یک هدف اصلی انگیزه میگیرد: حفظ خود. چشمانداز ۲۰۳۰ نقش کلیدی در رویکرد ژئوپلیتیکی عربستان سعودی دارد که هدف آن تغییر اقتصاد از وابستگی به نفت است. این پادشاهی میلیاردها دلار در طرحهایی مانند NEOM و مقاصد گردشگری در امتداد دریای سرخ سرمایهگذاری کرده است. انجام یک درگیری نظامی مستقیم علیه ایران میتواند این برنامهها را به خطر اندازد.
زیرساختهای عربستان سعودی به طور جدی توسط قابلیتهای موشکی ایران تهدید میشوند و یک حمله میتواند به طور بالقوه سالها پیشرفت را از مسیر خارج کند. علاوه بر این، اتحاد آشکار با اسرائیل خطراتی را به همراه دارد. مردم عرب حتی با وجود از سرگیری مذاکرات عادیسازی با مداخلات ایالات متحده در سال ۲۰۲۳، همچنان طرفدار فلسطین هستند. حمایت از اسرائیل در طول درگیریهای فعال میتواند اعتبار عربستان سعودی را در جهان اسلام تضعیف کند و به طور بالقوه میتواند باعث ناآرامیهای داخلی شود. ریاض از بیطرفی اقتصادی سود میبرد؛ افزایش قیمت نفت از ۱۰۵ دلار در هر بشکه فراتر رفته و از ماه آوریل تاکنون حدود 13 میلیارد دلار درآمد بیشتر برای این پادشاهی به ارمغان آورده است (بلومبرگ، 28 مه 2025).
عربستان سعودی اکنون به دلیل موضع بیطرفانه خود، یک میانجی ژئوپلیتیک است. ریاض با طرحریزی عینی، اهمیت خود را در میان بازیگران کلیدی افزایش میدهد. چین، عربستان سعودی را به عنوان یک نیروی تثبیتکننده برای یک مسیر تجاری میبیند، در حالی که ایالات متحده به نفوذ انرژی آن وابسته است. تلاشهای دیپلماتیک عربستان سعودی در منطقه از حمایت محتاطانه اتحادیه اروپا برخوردار بوده است. این استراتژی عربستان سعودی را قادر میسازد تا از همه طرفها شرایط مطلوبی را به دست آورد. اگرچه ریاض رابطه پرتنشی با اسرائیل دارد، اما هر دو یک دشمن مشترک در ایران دارند و مخفیانه روی نگرانیهای اطلاعاتی کار میکنند. با این حال، عربستان سعودی از بررسی دقیق و پیامدهای منطقهای خودداری کرده است. حمایت آشکار از اسرائیل، جایگاه آن را در جهان اسلام به خطر میاندازد و به ایران اجازه میدهد تا مخالفتها را برانگیزد.
بیطرفی استراتژیک عربستان سعودی در مناقشه ایران و اسرائیل، منابع مالی این کشور را حفظ کرده و اعتبار آن را به عنوان یک میانجی دیپلماتیک افزایش میدهد، اما همچنین بخشی از ساختار امنیتی در حال تغییر در شاخ آفریقا با ریشههای تاریخی عمیق است. ایران با هدف تأمین امنیت یک منطقه حائل دریایی، نفوذ خود را در امتداد دریای سرخ از طریق تجدید روابط با اریتره و قراردادهای رسمی سازمان ملل در سومالیلند گسترش داده، در حالی که ریاض از میدان نبرد دور مانده است.
همزمان، اسرائیل همکاری استراتژیک خود را با اتیوپی و سومالیلند افزایش داده و الگویی را که در دهه ۱۹۶۰ آغاز شد، احیا کرده است، زمانی که "دکترین پیرامونی" را برای محافظت از خود در برابر همسایگان عرب متخاصم با همکاری با کشورهای غیرعربی مانند اتیوپی، ایران (قبل از ۱۹۷۹) و ترکیه تشکیل داد (Peretz, 1968: Shlaim, 2000).
امروزه شاخ آفریقا در معرض خطر تبدیل شدن به مرحله جدیدی برای این نوع صفبندیهاست. اتیوپی قبلاً وزنه تعادل قدرت اعراب در دریای سرخ بود، اما اکنون بار دیگر درگیر رقابت بین قدرتهای بزرگ، در حال حاضر بین ایران و اسرائیل، شده و عربستان سعودی از نظر استراتژیک سکوت کرده است. دریای سرخ که مدتهاست یک کریدور ژئوپلیتیکی مورد مناقشه بازیگران منطقهای و جهانی بوده، مرتباً تحت فشار است. گبرولد (۲۰۰۷) ادعا کرد که این منطقه به دلیل ظرفیت نهادی شکننده و اهمیت ژئواستراتژیک قابل توجه خود، به طور مداوم به عنوان یک منطقه عبور برای درگیریهای ناشی از خاورمیانه عمل کرده است.
گروه بینالمللی بحران (ICG) هشدار داده است که کریدور دریای سرخ میتواند به سرعت به یک منطقه پرخطر تبدیل شود (ICR، ۷ ژوئن ۲۰۲۵). درگیری فعلی مشابه آنچه چیزی است که در طول جنگ سرد اتفاق افتاد؛ اما این بار عربستان سعودی از قیمت بالای نفت سود میبرد و از اهرم دیپلماتیک استفاده میکند و در عین حال از مسئولیت اثرات سرریز در منطقه اجتناب میکند. این اقدام استراتژیک، کشورهای خط مقدم مانند اتیوپی را در موقعیتی متزلزل قرار میدهد، جایی که آنها باید بدون شبکه امن بیطرفی که عربستان سعودی از آن برخوردار است، تنشهای فزاینده را مدیریت کنند.
عربستان سعودی با هدف کنترل مسیرهای تجاری حیاتی، سرمایهگذاریهای قابل توجهی را در امنیت و زیرساختهای دریای سرخ انجام داده است. افزایش فعالیتهای دریایی ایران در ایجاد اختلال در روابط نیابتی، تهدیدی برای این منافع محسوب میشود. بیثبات کردن شاخ آفریقا نه تنها جریان پناهندگان را تسریع میکند، بلکه خطرات دزدی دریایی و فرصتهایی را برای شبکههای تروریستی نیز افزایش میدهد. نحوه مدیریت ریاض در این چالش نوظهور برای حفظ موضع بیطرفانه آن حیاتی خواهد بود. با این حال، این اقدام متعادلکننده ممکن است در درازمدت پایدار نباشد. اگر درگیری تشدید شود و داراییهای عربستان سعودی را به خطر اندازد یا به موضعگیری قاطع از سوی متحدانش نیاز داشته باشد، ریاض ممکن است به ارزیابی مجدد بیطرفی خود مجبور شود.
در حالی که حمله نیابتی ایران به زیرساختهای عربستان سعودی احتمالاً به تلافی منجر خواهد شد، افزایش حمله به اسرائیل ممکن است ایالات متحده را تحت فشار قرار دهد تا از عربستان سعودی کمک لجستیکی دریافت کند. در چنین مواردی، حفظ بیطرفی میتواند غیرممکن شود و به طور بالقوه همکاری مخفی عربستان سعودی با اسرائیل را افشا کند.
فعلاً انتظار میرود عربستان سعودی موضع علنی خود مبنی بر بیطرفی را حفظ کند و در عین حال همکاری پشت پرده با واشینگتن و تا حد کمتری تلآویو را تعمیق بخشد. عربستان سعودی میتواند از طریق این سیاست که خطرات سیاسی را به حداقل میرساند و در عین حال دستاوردهای استراتژیک را بدون درگیر شدن در خصومتهای آشکار به حداکثر میرساند، از آشفتگیهای منطقهای بهرهبرداری کند. در نهایت، واکنش عربستان سعودی به درگیری بین اسرائیل و ایران، پیچیدگیهای بیطرفی آن را نشان میدهد. اگرچه خود را به عنوان یک میانجی به تصویر میکشد، اما اعمال آن واقعیت عمیقتری را آشکار میکند.
بیطرفی اغلب در چارچوب ژئوپلیتیک خاورمیانه حول محور قدرت و کنترل میچرخد تا صلح. تصمیم پادشاهی برای بیطرف ماندن، یک قمار استراتژیک با هدف تقویت نقش آن به عنوان یک کارگزار قدرت منطقهای است. چالشهای عربستان سعودی با پیشرفت بحران، حفظ اعتبار خود به عنوان یک طرف بیطرف و در عین حال نشان دادن اقتدار خود در مناطق بیثبات خواهد بود.
منبع: هورن ریویو / ترجمه: علی موسوی خلخالی
نظر شما :