هشدار به جامعه جهانی

به اسم جنگ با ایران نباید غزه را فراموش کرد

۳۰ مرداد ۱۴۰۴ | ۱۲:۰۰ کد : ۲۰۳۴۶۵۲ اخبار اصلی خاورمیانه
ترامپ ممکن است در حال حاضر احساس پیروزی کند، اما ممکن است خلق و خو، ظرفیت یا اراده سیاسی لازم برای تحمیل یک صلح جامع را نداشته باشد. در عوض، او باید بر غزه تمرکز کند. این به معنای تضمین آتش‌بس پایدار، رسیدگی به فاجعه انسانی و زمینه‌سازی برای راه حل دو کشور است. این به معنای حمایت از ابتکاراتی مانند ماموریت تثبیت پیشنهادی نسیبه است و اطمینان از این که صدای فلسطینیان در هر طرح حکومتداری پس از جنگ محوری است. و این به معنای به رسمیت شناختن این است که صلح منطقه‌ای را نمی‌توان بر ویرانه‌های غزه بنا کرد.
به اسم جنگ با ایران نباید غزه را فراموش کرد

نویسنده: دکتر نیل کیلیام، متخصص أمور خاورمیانه و شمال آفریقا

دیپلماسی ایرانی: درگیری ۱۲ روزه بین اسرائیل و ایران در ماه ژوئن، توجه را از کارزار نظامی بی‌وقفه اسرائیل در غزه، جایی که بیش از ۵۷هزار فلسطینی در ۲۱ ماه کشته شده‌اند، منحرف کرد. با این حال، از زمانی که اسرائیل و ایران در ۲۳ ژوئن امسال با آتش‌بس موافقت کردند، ایالات متحده برای از سرگیری مذاکرات بین اسرائیل و حماس فشار آورده است. همچنین با تلاش برای گنجاندن سوریه، در حالی که طبق گزارش‌ها قصد دارد مذاکرات مستقیم با ایران را از سر بگیرد، به دنبال احیای توافق‌نامه‌های ابراهیم بوده است.

با توجه به فضای جدید منطقه‌ای، چشم‌انداز یک توافق صلح گسترده‌تر که به معضلات امنیتی متعدد خاورمیانه بپردازد، ممکن است جذاب و ممکن به نظر برسد. اما دولت ترامپ نباید با فکر به دست آوردن یک جایزه بزرگ اما دست نیافتنی، حواس خود را پرت کند. در عوض، باید تأمین آتش‌بس پایدار در غزه را در اولویت قرار دهد. پایان دادن به خشونت، تسکین فاجعه انسانی، بازگشت گروگان‌ها و بازسازی غزه – از نظر سیاسی، اجتماعی و مادی – باید در حال حاضر در کانون توجه باشد.

تغییر پویایی‌های منطقه‌ای

میزان رنج در غزه سرسام‌آور است. حدود ۹۳ درصد از جمعیت با ناامنی غذایی حاد مواجه هستند و حتی دسترسی به کمک‌های بشردوستانه نیز تهدیدکننده زندگی شده است. چهار نقطه توزیع غذای بشردوستانه غزه (GHF) بسیار خطرناک هستند و غیرنظامیان برای دسترسی به تأسیسات آنها جان خود را به خطر می‌اندازند. حملات هوایی اسرائیل همچنان ادامه دارد و بیش از ۱۳۰ هدف در یک دوره ۲۴ ساعته در ۶ ژوئیه مورد اصابت قرار گرفت که به ده‌ها تلفات غیرنظامی در شهر غزه و مواسی منجر شد.

تمرکز مجدد دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا، بر غزه، پس از آتش‌بس ایران، یک تغییر خوشایند است. در ۱ ژوئیه، رئیس جمهوری اعلام کرد که اسرائیل شرایط آتش‌بس ۶۰ روزه پیشنهادی را پذیرفته است و از حماس خواست که از این امر پیروی کند. مذاکرات بین اسرائیل و حماس، با میانجیگری قطر و ایالات متحده، در ۶ ژوئیه در دوحه از سر گرفته شد و قرار است استیو ویتکوف، فرستاده ویژه ایالات متحده، در روزهای آینده به دوحه برسد.

جلسات این هفته ترامپ با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، در کاخ سفید، اولویت فوری واشنگتن برای پایان دادن به درگیری را برجسته می‌کند، حتی اگر این دیدار به اعلام آتش‌بس منجر نشود. در ۱۰ ژوئیه، ترامپ با وجود گزارش‌هایی مبنی بر توقف مذاکرات، خوش‌بینی محتاطانه‌ای نسبت به دستیابی به توافق «این هفته یا هفته آینده» ابراز کرد.

در عین حال، حملات نظامی اسرائیل و آمریکا به تأسیسات هسته‌ای ایران، پویایی امنیت منطقه‌ای را تغییر داده و عدم قطعیت قابل توجهی ایجاد کرده است، اما به طور بالقوه فضایی را برای دیپلماسی خلاقانه باز می‌کند.

امارات متحده عربی از آن زمان از یک چارچوب امنیتی منطقه‌ای گسترده که ایران و ترکیه را شامل شود، حمایت کرده است. اگرچه این دیدگاه قابل ستایش است، اما خطر انحراف توجه و منابع از مسئله اصلی: وضعیت حل نشده غزه و مسئله گسترده‌تر فلسطین را به همراه دارد. شیطان در جزئیات است؛ و جزئیات غزه است.

یک رویکرد عمل‌گرایانه و کشورهای خلیج فارس

لانا نسیبه، فرستاده ویژه وزیر امور خارجه امارات متحده عربی، به عنوان صدای اصلی در حمایت از یک رویکرد عمل‌گرایانه و اصولی به درگیری در این منطقه محاصره‌شده، ظاهر شده است. سال گذشته، او یک مأموریت بین‌المللی موقت برای رسیدگی به بحران انسانی، احیای قانون و نظم و زمینه‌سازی برای حکومت‌داری را خواستار شد.

او استدلال کرد که غزه به یک مأموریت تثبیت‌کننده سیاسیِ زمان‌بندی‌شده و با محوریت سیاسی به رهبری یک ائتلاف معتبر با حمایت ایالات متحده و اعراب نیاز دارد. نکته مهم این است که او این ابتکار را نه به عنوان جایگزینی برای حق تعیین سرنوشت فلسطینیان، بلکه به عنوان پلی ضروری به سوی یک تشکیلات خودگردان اصلاح‌شده فلسطینی و یک راه‌حل دو دولتیِ پایدار مطرح کرد. اظهارات او نشان دهنده تمایل اماراتی‌ها برای ایفای نقش دیپلماتیک قاطعانه‌تر در شکل‌دهی به حکومت‌داری پس از جنگ در غزه است.

به طور جداگانه، نسیبه اخیراً در مقاله‌ای در فایننشال تایمز، بر لزوم یک چارچوب صلح جامع‌تر و پایدارتر تأکید کرد – چارچوبی که نه تنها به بحران فوری غزه بپردازد، بلکه پویایی‌های منطقه‌ای گسترده‌تر، به ویژه ایران را نیز در بر بگیرد. او بحران غزه را نشانه‌ای از شکست گسترده‌تر در ایجاد یک معماری امنیتی پایدار منطقه‌ای دانست و پیشنهاد کرد که هرگونه راه‌حل بلندمدت باید شامل گفت‌وگو با همه بازیگران کلیدی منطقه‌ای، از جمله ایران و اسرائیل، برای جلوگیری از تشدید تنش‌ها در آینده و تقویت ثبات باشد.

در واقع، پویایی‌های منطقه‌ای همچنان در حال تکامل هستند. تصمیم رئیس جمهور ترامپ در ۳۰ ژوئن برای لغو تحریم‌های سوریه، که با تشویق ریاض انجام شد، نشان دهنده تغییر دیگری است. این تصمیم نشان دهنده یک قمار حساب شده توسط عربستان سعودی برای خارج کردن دمشق از مدار تهران است. و این امر – البته با احتیاط – در را به روی مسیری به رهبری ایالات متحده برای عادی‌سازی روابط سوریه با اسرائیل باز می‌کند.

گزارش‌های مربوط به جلسات محرمانه بین مقامات سوری و اسرائیلی در ابوظبی (که توسط هر دو طرف تکذیب شده است) نشان می‌دهد که پایتخت‌های عربی خلیج فارس به طور فزاینده‌ای سرعت تلاش‌های صلح را هدایت می‌کنند و اغلب از ابتکارات واشینگتن پیشی می‌گیرند. این گزارش‌ها نشان دهنده اعتقاد رو به رشد در میان رهبران عربی خلیج فارس است که ثبات منطقه‌ای مستلزم تجدید نظر در دشمنی‌های قدیمی از طریق ادغام اقتصادی و تجدید نظر استراتژیک است – حتی اگر این به معنای تعامل با دشمنان دیرینه در پشت درهای بسته باشد.

با این حال، چنین اهداف بلندمدتی نباید به قیمت از دست رفتن رسیدگی به بحران حاد غزه تمام شود. صلحی که بر پایه‌های لرزان بنا شود، بعید است دوام بیاورد. بدون حل اولیه مناقشه غزه، توقف خشونت شهرک‌نشینان، توقف الحاق خزنده کرانه باختری توسط اسرائیل و ایجاد مسیری مناسب برای تشکیل کشور فلسطین، هرگونه چارچوب منطقه‌ای ناقص و احتمالاً ناپایدار خواهد بود.

تلاش‌ها برای ارائه یک چارچوب جامع پیچیده در گذشته – و در شرایط بسیار امیدوارکننده‌تر – موفقیت کمی داشته‌اند. حتی پس از آزادسازی کویت در سال ۱۹۹۱، زمانی که ایالات متحده ابرقدرت جهانی بی‌چون و چرا بود و بسیاری از کشورهای منطقه ضعیف و فرسوده شده بودند، تحقق وعده روند صلح مادرید فراتر از توان واشینگتن بود.

ترامپ ممکن است در حال حاضر احساس پیروزی کند، اما ممکن است خلق و خو، ظرفیت یا اراده سیاسی لازم برای تحمیل یک صلح جامع را نداشته باشد. در عوض، او باید بر غزه تمرکز کند. این به معنای تضمین آتش‌بس پایدار، رسیدگی به فاجعه انسانی و زمینه‌سازی برای راه حل دو کشور است. این به معنای حمایت از ابتکاراتی مانند ماموریت تثبیت پیشنهادی نسیبه است و اطمینان از این که صدای فلسطینیان در هر طرح حکومتداری پس از جنگ محوری است. و این به معنای به رسمیت شناختن این است که صلح منطقه‌ای را نمی‌توان بر ویرانه‌های غزه بنا کرد.

منبع: چتم هاوس / ترجمه: سید علی موسوی خلخالی

کلید واژه ها: اسرائیل ایران غزه امریکا حمله نظامی به ایران حمله اسرائیل به ایران حمله اسرائیل به غزه فلسطین فلسطینیان نوار غزه فلسطین و اسرائیل اسرائیل و فلسطین منطقه خاورمیانه امارات متحده عربی عادی سازی روابط با اسرائیل عربستان سعودی


نظر شما :