جنگ اوکراین رقم زد (بخش اول)
بازدارندگی هستهای اروپا در برابر روسیه

نویسنده: لارنس فریدمن، استاد بازنشسته مطالعات جنگ در کینگز کالج لندن
دیپلماسی ایرانی: در طول جنگ روسیه و اوکراین، تشدید درگیری هستهای یک احتمال همیشگی در نظر گرفته شده، اگرچه تاکنون از آن اجتناب شده است. این جنگ سهولت ایجاد تهدیدهای هستهای و سرعت ایجاد نگرانیها را نشان داده است. در مقالهای برای این مجله که در اواخر سال 2023 منتشر شد، استدلال کردم که نتیجه آن «وحشت پیشگیرانه» در غرب بوده است. سیاستگذاران و مفسران فرض میکردند که ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه، اگر به گوشهای رانده شود، میتواند از سلاحهای هستهای به خوبی استفاده کند. این امر به احتیاط غیرضروری در مورد حمایت از اوکراین منجر شد. به دلایل زیادی که بعید است پوتین اولین کسی باشد که تابوی هستهای را میشکند، توجه کمی شد. سنجش عواقب از قبل دشوار خواهد بود، پیروزی تضمین نمیشود، نمیتوان از پاسخهای شدید دیگران، از جمله ایالات متحده، جلوگیری کرد و کشورهای دوست روسیه، مانند چین، از آن بیزار خواهند شد.
پوتین مطمئناً به دنبال راههایی برای ابراز تهدید هستهای، از جمله دستکاری در دکترین هستهای بود. اگر جنگ به سمت نامطلوبی برود، او ممکن است حتی بیپرواتر شود. اما تاکنون در عمل بسیار خویشتندارانهتر از آن چیزی بوده که لفاظیها نشان میدهند، و خطوط قرمز فرضی با استفاده از ابزارهای غیرهستهای برای نشان دادن نارضایتی مسکو و ارضای هرگونه تمایل به تلافیجویی، پشت سر گذاشته شدهاند. منطقی است که فرض کنیم از نظر پوتین، استفاده از سلاح هستهای بهتر است برای شدیدترین احتمالات، زمانی که کشور با تهدید وجودی روبهروست، نگه داشته شود.
در این مقاله، به موضوع هستهای دیگری که جنگ مطرح کرده است، میپردازم تا نکته مشابهی را مطرح کنم. در اوایل سال ۲۰۲۵، نقش نیروهای هستهای بریتانیا و فرانسه در بحثهای مربوط به چگونگی تضمین امنیت اوکراین پس از توافق صلح با میانجیگری ایالات متحده، مورد توجه قرار گرفت. این موضوع با نگرانیهای کلیتری در مورد وضعیت چتر هستهای ایالات متحده گره خورد. سوال اول این بود که آیا ایالات متحده در صورتی که نیرویی به رهبری بریتانیا و فرانسه بخواهد نوعی ضمانت امنیتی برای اوکراین ارائه دهد، «پشتیبانی» ارائه خواهد داد یا خیر. این امر به سوال دوم منجر شد: اگر ایالات متحده پشتیبانی ارائه ندهد، این چه چیزی میتواند نشاندهنده آمادگی ایالات متحده برای عمل به تعهدات ماده ۵ خود در صورت فشار روسیه علیه کشورهای ناتو در جنگ آینده باشد؟ این به نوبه خود به سوال سوم منجر شد: با افزایش تردیدها در مورد تعهد ایالات متحده به امنیت اروپا، آیا بریتانیا و فرانسه میتوانند یک سپر هستهای جایگزین ارائه دهند؟
این سوالات فاقد پاسخ هستند، یا حداقل پاسخها عمداً مبهم نگه داشته شدهاند. برای همه بازیگران مناسب است که از صراحت بیش از حد در مورد آنچه ممکن است در شرایطی که ممکن است هرگز پیش نیاید، انجام دهند، خودداری کنند. بدون بیانیه قطعی آمریکا مبنی بر ترک ناتو، نه لندن و نه پاریس برای نقش برجستهتر نیروهای خود تلاش نخواهند کرد. آنها میخواهند ایالات متحده همچنان بخشی از امنیت اروپا باشد و هیچ کاری برای تشویق دولت ترامپ به این باور که میتواند با خیال راحت متحدان خود را رها کند، انجام نخواهند داد. با این حال، این بدان معنا نیست که این نیروها نقشی ندارند، به ویژه در زمینه حمایت آنها از اوکراین.
بحثها در مورد استراتژی هستهای به سرعت به سمت احتمالات شدید پیش میرود. هنگامی که موضوع نقش احتمالی نیروهای هستهای بریتانیا و فرانسه مطرح میشود، تحلیلگران به زودی آنها را در برابر بدترین سناریوها آزمایش میکنند، زمانی که ناگزیر ناکارآمد خواهند یافت. با این حال، استراتژی هستهای در مورد ارائه یک اثر بازدارنده کافی برای جلوگیری از بدترین سناریوهاست و این امر میتواند بدون تغییرات قابل توجه در سیاست اعلامی یا ساختار نیروها حاصل شود.
شرایط ممکن است به طرز چشمگیری تغییر کند، همانطور که در قمار پوتین در آغاز تهاجم تمام عیار به همسایه روسیه و نوسانات دولت ترامپ دیدهایم. این موضوع در اوایل مارس ۲۰۲۵، زمانی که به نظر میرسید رها کردن کامل اوکراین توسط ایالات متحده در دستور کار است، بسیار چالش برانگیزتر از اوایل ماه مه به نظر میرسید، زیرا دولت ترامپ به طور آزمایشی به اعمال فشار کمتر بر اوکراین و بیشتر بر روسیه در تلاشهایش برای پایان دادن به جنگ را آغاز کرد (بدیهی است که هیچ تضمینی وجود ندارد که این الگو ادامه یابد).
استراتژی هستهای، مانند هر استراتژی دیگری، باید در وهله اول به مشکل موجود معطوف شود تا از گرفتار شدن در گمانهزنیها در مورد مشکلات احتمالی آینده، که ممکن است هرگز پیش نیایند و اگر پیش بیایند، شکل متفاوتی از آنچه در حال حاضر پیشبینی میشود، به خود خواهند گرفت، جلوگیری شود. به طور خلاصه: اگر اوکراین در جنگ شکست بخورد، مشکلاتی که غرب با آن روبهرو خواهد شد عظیم و طاقتفرسا خواهد بود. اگر روسیه همچنان در مطیع کردن اوکراین شکست بخورد، چالش بازدارندگی در آینده آسانتر خواهد بود. بنابراین، استدلال من در این مقاله این است که به دلیل اوکراین، وزن بیشتری به نقش بازدارنده نیروهای بریتانیا و فرانسه داده میشود، اما در این زمینه خاص، چه وزنی است که میتوانند تحمل کنند.
منبع: موسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک (IISS) / ترجمه: سید علی موسوی خلخالی
ادامه دارد...
نظر شما :