اصلاح دکترین دریایی (قسمت اول)

قایق‌های تندرو عامل پیشرفت یا پسرفت؟

۱۲ شهریور ۱۴۰۴ | ۱۴:۰۰ کد : ۲۰۳۴۹۰۲ اخبار اصلی اخبار داخلی خاورمیانه
نویسنده خبر: محمد مونسان
محمد مونسان در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: تهاجم گسترده ۱۲ روزه دشمنان علیه خاک کشورمان با خسارت مالی حدود ۵۰۰ میلیارد دلاری به ایران به‌وضوح از «عدم بازدارندگی» در برابر ابرقدرت‌ها نشان داشت و نشان داد که کم‌کاری و تعارفات و ملاحظات بی‌دلیل در تامین تجهیزات موثر دفاعی و تهاجمی چقدر می‌تواند خسارت‌بار باشد. علت اصلی این عدم بازدارندگی، اشکالات اساسی در مبانی دکترین دفاعی ایران بوده است که دکترین دریایی را نیز شامل می‌شود. دشمن از این پس باید باور کند که تجاوز به ایران، یک فاجعه جهانی علیه دشمنان را در پی خواهد داشت نه صرفا یکسری عکس العمل‌های نمایشی و بی‌اثر تبلیغاتی برای حفظ آبرو. در این نوشتار در چند قسمت به اشکالاتی از دکترین دریایی ایران اشاره می‌شود. 
قایق‌های تندرو عامل پیشرفت یا پسرفت؟

دیپلماسی ایرانی: 

دسترسی به سرزمین دشمن؛ مهمترین حلقه مفقوده در دکترین دریایی

مسلما مهمترین حلقه مفقوده در توسعه حقیقی و پیشرو در نیروی دریایی (ارتش و سپاه)، عدم وجود الزام «دسترسی به سرزمین دشمن» در دکترین دفاعی ایران بوده است. این حلقه مفقوده مهم به عقیم ماندن اغلب تلاشها و سرمایه‌گذاری‌های بزرگ در حوزه نیروی دریایی منجر شده به گونه‌ای ایران امروزه نمی تواند هیچ تهدید فراسرزمینی واقعی و موثری علیه دشمنان دوردست خود انجام دهد و مرزهای دفاعی ایران محدود به مرزهای خشکی شده است. اگر نیروی دریایی ایران دارای یک دکترین پیشرو و جهنده بود، مرزهای دفاعی ایران امروزه تا آن سوی کره زمین و تا دل اقیانوس‌ها گسترش یافته بود. اصولا مبنای دفاع فراسرزمینی همیشه بر دوش نیروی دریایی کشورها و به‌خصوص بر عهده زیردریایی‌ها بوده است و معمولا به عنوان سکوهای فراسرزمینی پرتاب موشک‌های دوربرد عمل می‌کنند. هر کشوری که در دنیا بخواهد برای دفاع از خود،به چارچوب مرزهای خشکی خود محصور نباشد، به نیروی دریایی خود برای حضور در اقیانوسها تکیه می‌کند. 

برد ناوها و زیردریایی‌ها بعلاوه برد موشک‌های حمل شده، دسترسی مطمئن به هر دشمنی را در هر نقطه از دنیا تضمین می‌کند. در آخرین مورد، آمریکا در اول تیر ماه امسال از شمال اقیانوس هند به کمک زیردریایی اوهایو با پرتاب 30 موشک تاماهاوک به تاسیسات هسته‌ای اصفهان و نطنز حمله کرد. 

«دسترسی به سرزمین دشمن» باید پس از جنگ 12 روزه به محور و مبنای اصلی دکترین دفاعی دریایی ایران تبدیل شود تا جهشی فوق العاده را در تبدیل ایران به یک قدرت جهانی شاهد باشیم.

توجه شود که دسترسی به سرزمین دشمن، یعنی دسترسی به سرزمین مادری اصلی دشمن نه پایگاه‌های منطقه‌ای آنها در کشورهای اطراف. اشتباه بودن این تصور را می‌توان در این روزها مشاهده کرد که هم‌زمان با تهدید به حمله مجدد به ایران، آمریکا در حال تخلیه پایگاه‌های نظامی خود در کشورهای اطراف ایران است تا ایران نتواند حملات تلافی‌جویانه موثری انجام دهد. 

قایق‌های تندرو عامل پیشرفت یا پسرفت؟

با شروع جنگ تحمیلی 8 ساله، ایران عملا در خلیج فارس در برابر ناوهای بزرگ آمریکایی حرفی برای گفتن نداشت. ساخت ناوهای بزرگ و زیردریایی‌ها هم به بیش از 10 سال زمان نیاز داشت. لذا ایران با ورود به حوزه قایق‌های مسلح توپدار و اژدر افکن پر تعداد در خلیج فارس عملا حضور موثر و همیشگی خود را در خلیج فارس به دشمنان تحمیل کرد. از آنجاکه خلیج فارس یک دریای تقریبا بسته و محدود محسوب می‌شود که در اغلب فصل-های سال دارای ارتفاع امواج کوچک و غیرطوفانی است، لذا انتخاب قایق‌های تندرو یک انتخاب درست بود. قایق‌های تندرو در برابر امواج بزرگ، بسیار آسیب‌پذیر بوده و دچار افت زیاد سرعت و تلاطم شدید می‌شوند به گونه‌ای که پرتاب سلاح از آنها با مشکل مواجه می‌شود. لذا این قایق‌ها برای دریای عمان عملا کارایی ندارند و فقط برای خلیج فارس، آن هم فصول غیرطوفانی کاربرد دارند. مشکل از آنجا شروع شد که دکترین دریایی ایران به موقع، روزآمد نشده و هنوز حوزه فکری آن در خلیج فارس متمرکز بوده است.

ایران با تجهیزاتی که امروز دارد تسلط خوبی بر خلیج فارس دارد ولی هنوز هم پروژه‌های متعددی از قایق‌های تندرو با سرعت‌های بالاتر تعریف می‌کند. این در حالیست که اگر دکتر دفاعی ایران به موقع به روز می‌شد، باید به‌جای «تمرکز بیش از حد و عادت‌گونه» روی قایق‌های تندروی محصور در خلیج فارس، یک گام بالاتر گذاشته و روی شناورهایی با قابلیت ماندگاری در آبهای اقیانوسی تمرکز می‌کرد. البته اقدامات خوبی در سال‌های اخیر شروع شده ولی باز هم ناقص است چراکه هیچ‌کدام از ناوهای بزرگ فعلی ایران توانایی پرتاب موشک‌های دوربرد با برد بالای ۵هزار کیلومتر (یا حتی دو هزار کیلومتر) برای «دسترسی مستقیم به سرزمین دشمن» ندارند و اغلب دارای موشک‌های پدافندی یا موشک‌های آفندی برد کوتاه هستند.

همین نقیصه در مورد زیردریایی‌ها نیز وجود دارد و ایران علیرغم داشتن زیردریایی‌های پرتعداد، هیچ‌کدام قابلیت پرتاب موشک دوربرد یا برد متوسط ندارند. ایران ۲۳ فروند زیردریایی کوچک غدیر (۱۲۰ تنی) ساخته است که عمدتا برای آبهای خلیج فارس مناسب هستند نه دریای عمان و آبهای مواج. ایران تنها 1 فروند زیردریایی فاتح ۵۰۰ تنی ساخته که تا حدودی قابلیت حضور در دریای عمان را دارد. این به‌روشنی نشان می‌دهد که حوزه اصلی تمرکز نیروی دریایی ایران در خلیج فارس بوده ‌در حالی‌که در سه دهه اخیر، عمده تهدیدات ایران در آب‌های خارج از خلیج فارس بوده است. این نقص نه بدلیل ناتوانی فنی و علمی بلکه بخاطر نقص در مبانی دکترین دفاعی است. شاید بخشی از این نقیصه هم مربوط به سرگردانی ایران بین اصول نبرد نامتقارن و متقارن بوده که آیا ایران فقط باید تفکر دفاعی در خانه داشته باشد یا تهاجم به دشمن در خانه دشمن. در دیدگاه نبرد نامتقارن، دسترسی به سرزمین دشمن ضرورتی ندارد ولی در دیدگاه نبرد متقارن، «دسترسی به سرزمین دشمن»، مهمترین، ضروری‌ترین و ارزشمندترین نیاز نظامی است. 

تمرکز روی سرعت قایق‌های تندروی ایران

ایران مدل‌های مختلفی از قایق‌های تندرو با سرعت‌های مختلف را داراست (هر گره حدودا کمتر از 2 کیلومتر بر ساعت است): قایق‌های سراج (۶۰ گره با راکت کاتیوشا)، یامهدی (۵۰ گره با راکت انداز)، ذوالفقار (۵۲ گره با موشک کوثر با برد ۲۵ کیلومتر)، آذرخش (۵۰ گره با موشک برد ۳۰ کیلومتر)، باور (۸۶ گره با سلاح کروز نامشخص) و حیدر ۱۱۰ (۱۱۰ گره با سلاح کروز نامشخص). مشخص است که قایق‌های تندرو بدلیل ضعف ذاتی پایداری و تناژ کم نمی‌توانند تسلیحات سنگین و دوربرد حمل کنند لذا برد موشک‌های آنها بسیار محدود و در حد چند ده کیلومتر است.

توجه بیش از حد به سرعت قایق به‌جای موشکهای قابل پرتاب

افزایش بیش از حد سرعت قایق تندرو مصادف با خطرات جانی سرنشینان است. قایقی که ۱۱۰ گره (حدود ۲۰۰ کیلومتر بر ساعت) سرعت می‌رود؛ اولا) دچار حرکات شدید در سرعتهای بالا است که پرتاب سلاح را دشوار می‌کند و امکان پرتاب سلاح سنگین و دوربرد وجود ندارد ثانیا) کوچکترین ناپایداری در سرعت بالا می‌تواند به قیمت جان سرنشینان تمام شود. این در حالیست که سرعت موشکها معمولا چند ماخ (چند برابر سرعت صوت) است (سرعت صوت حدود ۱۲۰۰ کیلومتر بر ساعت).

حال یک سوال منطقی اینست که: آیا بهتر نیست به‌جای تمرکز روی سرعت قایق (که خطرات جانی برای سرنشین دارد)، روی شناورهایی کار کنیم که پایداری و خواص دریامانی بالاتری داشته باشند که بتوان موشکهای دور بردتر با سرعت چند ماخ (چند هزار کیلومتر بر ساعت) روی آنها نصب کرد؟ آیا در این صورت دسترسی به دشمن سریعتر، ایمن‌تر و کاملتر نیست؟ در مورد قایق‌های تندرو باید بپذیریم که از این قایق‌ها نمی‌توان انتظار معجزه داشت و انتهای مسیر آنها، یک کوچه بن‌بست است. بلوغ قایق‌های تندرو در ایران به حد کافی حاصل شده است و باید یک قدم بالاتر گذاشت و به شناورهای اقیانوسی با قابلیت حمل موشک‌های دوربرد فکر کرد. اصولا در مهندسی دریایی برای طراحی شناورها، نوع سلاح (وزن، برد و دقت) وابسته به پایداری پلتفرم (شناور حامل سلاح) است. نمی‌توان از یک پلتفرم متلاطم ولی پرسرعت انتظار حمل و پرتاب موشکهای دوربرد داشت. پس بنابراین در اینجا به یک دوراهی و یک انتخاب مهم می‌رسیم: ۱)سرعت بیشتر شناور (برای چند گره بیشتر) ولی تسلیحات ضعیفتر، ۲)تسلیحات بهتر (با برد چند صد یا چند هزار کیلومتری و سرعت چند ماخ) ولی با سرعت کمتر شناور. اصولا طراحی و انتخاب نوع بدنه و خطوط بدنه شناور در این دو انتخاب کاملا باهم متفاوت است.     

تسلط بر خلیج فارس

ایران به واسطه جزایر متعدد در خلیج فارس و حضور قایق‌های تندرو و موشک‌های با برد مناسب در این جزایر و همچنین در امتداد سواحل خلیج فارس و همچنین وجود زیردریایی‌های پرتعداد کوچک غدیر در خلیج فارس عملا تسلط خوبی بر خلیج فارس دارد. معلوم نیست چرا باز هم تمرکز بیشتر بر قایق‌ها و خلیج فارس (به‌جای تمرکز بیشتر برای حضور موثر و مداوم در محیط دریای عمان و آبهای اقیانوسی) وجود دارد؟

سردار تنگسیری در ۱۰ اردیبهشت امسال اعلام کردند قایقی با سرعت ۱۱۶ گره (۲۱۵ کیلومتر بر ساعت!) ساخته‌ایم. معلوم نیست این رویکرد عادت گونه به سرعت قایق‌ها قرار است تا کجا ادامه پیدا کند؟ باید بپذیریم که ظرفیت مالی، ظرفیت نیروی انسانی و ظرفیت علمی ما بی‌نهایت نیست و باید آنها را روی اولویت‌های بالاتر و مهمتر متمرکز می‌کنیم. این‌که هنوز هم برای دانشگاه‌ها و پژوهشکده‌ها پروژه‌هایی با موضوع قایق‌های تندرو تعریف می‌شود و سمینارها و کنفرانس‌هایی با موضوع قایق‌های تندرو برگزار می‌شود واقعا جای تعحب و تفکر دارد. باید این ظرفیت‌ها را روی گام‌های بعدی متمرکز کرد و از جنگ ۱۲ روزه درس عبرت گرفت وگرنه به‌جای پیشرفت دچار پسرفت و پرداختن به عادتهای قدیمی شده‌ایم. 

جنگ شناختی دشمنان

شاید بخشی از توجه بیش از حد ما به قایق‌های تندرو و تغییر ندادن اولویت‌ها، ناشی از جنگ شناختی دشمنان برای فریب فرماندهان و مدیران باشد. در چهار دهه گذشته همواره فیلم‌ها و اخبار و مصاحبه‌های متعددی توسط دشمنان و بدخواهان و رقبای ایران اندر وصف قایق‌های تندرو در خلیج فارس انجام شده که بخشی از آن اعتراف به قدرت ایران در خلیج فارس بوده ولی بخشی از آن می‌تواند ناشی از جنگ شناختی برای فریب ایران برای ایجاد شور و شعف مضاعف در فرماندهان برای ادامه مسیری باشد که انتهای آن بن‌بست است.  

پیشنهادی برای تغییر

گام بعدی می‌تواند تمرکز روی طراحی و ساخت شناورهای تناژ متوسط با خواص دریامانی عالی در محیط باز اقیانوسی مانند شناورهای سوآث یا SWATH باشد که علی‌رغم داشتن تناژ نه چندان زیاد، پایداری بسیار خوبی در معرض امواج دریا دارند و می‌توانند به عنوان یک پلتفرم آرام و پایدار برای نصب موشک‌های دوربرد و سنگین با سرعت چند ماخ استفاده شوند. ولی عیب این نوع شناورها این است که سرعت پایینی دارند و نمی‌توانند به سرعت قایق‌های تندرو برسند. اینجاست که انتخاب بین دو گزینه فوق‌الذکر اهمیت پیدا می‌کند که اولویت ما سرعت شناور است یا کیفیت تسلیحات قابل حمل روی آن. در این صورت می‌توانیم دسترسی به دشمن را آسان‌تر، دقیق‌تر و واقعی‌تر کنیم. پا را به‌طور مطمئن از خلیج فارس بیرون بگذاریم و حضور دائمی و مطمئنی در دریای عمان و شمال اقیانوس هند داشته باشیم و با داشتن موشک‌های دوربرد روی این شناورها، دشمنان و منافع آنها را در فاصله چند هزار کیلومتری تهدید کنیم مانند «جزیره دیه گو گارسیا»، پایگاه پشتیبانی اتمی آمریکا در دل اقیانوس هند. در گام‌های بعدی مطمئنا باید دسترسی مستقیم به خاک آمریکا و اروپا با ناوهای بزرگتر و سنگین‌تر و موشک‌های دوربردتر در برنامه‌ریزی‌ها باشد. اینجا باید دکترین دفاعی هرچه زودتر روزآمد شود. 

محمد مونسان

نویسنده خبر

استاد دانشگاه و عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شاهرود

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: شناور ایران دریایی ایران دفاعی ایران قایق تندرو سرعت شناور خلیج فارس محمد مونسان قدرت دریایی ایران قدرت دریایی


( ۳ )

نظر شما :

هادی امامی ۱۲ شهریور ۱۴۰۴ | ۱۵:۳۷
این قایق ها نقطه قوت ایران هستند ولی باید مدرن تر شوند.