بن بست مذاکراتی در شرایط فعلی

تهران و چرخه‌ «فشار ـ تهدید ـ بن‌بست»

۱۲ مهر ۱۴۰۴ | ۰۸:۰۰ کد : ۲۰۳۵۴۵۴ اخبار اصلی پرونده هسته ای
بازگشت تحریم‌های موسوم به «ماشه» در هفته ای که گذشت و پیش تر از آن، تجربه تلخ جنگ ۱۲ روزه میان ایران و اسرائیل، صحنه خاورمیانه را به نقطه‌ای پرابهام و متزلزل رسانده است؛ نقطه‌ای که بسیاری از تحلیلگران آن را «بن‌بست دیپلماتیک» می‌نامند. هرچند غرب در موضع‌گیری‌های علنی خود همچنان از «باز بودن درِ مذاکره» سخن می‌گوید، اما در عمل، پیش‌شرط‌های سختی را مطرح کرده که ایران آنها را غیرقابل‌پذیرش می‌داند.
تهران و چرخه‌ «فشار ـ تهدید ـ بن‌بست»

مهدی بازرگان، رزونامه نگار

دیپلماسی ایرانی: بازگشت تحریم‌های موسوم به «ماشه» در هفته ای که گذشت و پیش تر از آن، تجربه تلخ جنگ ۱۲ روزه میان ایران و اسرائیل، صحنه خاورمیانه را به نقطه‌ای پرابهام و متزلزل رسانده است؛ نقطه‌ای که بسیاری از تحلیلگران آن را «بن‌بست دیپلماتیک» می‌نامند. هرچند غرب در موضع‌گیری‌های علنی خود همچنان از «باز بودن درِ مذاکره» سخن می‌گوید، اما در عمل، پیش‌شرط‌های سختی را مطرح کرده که ایران آنها را غیرقابل‌پذیرش می‌داند.

این دوگانگی آشکار باعث شده فضای منطقه بیش از آنکه به سمت گفت‌وگو حرکت کند، به سوی تشدید فشارها و آماده‌سازی برای سناریوهای بحرانی‌تر پیش رود. در همین راستا واشنگتن پست در گزارش تازه خود پرده از شروط ایالات متحده با ایران برداشته که تقریبا فرقی با عدم مذاکره ندارد. ولی نصر، استاد برجسته روابط بین‌الملل در دانشگاه جان هاپکینز و مشاور پیشین دولت اوباما، این وضعیت را «قمار خطرناک» توصیف می‌کند. او معتقد است هرچه آغاز دوباره مذاکرات به تعویق بیفتد، احتمال بازگشت به درگیری مستقیم میان ایران و آمریکا یا حتی ایران و اسرائیل افزایش می‌یابد. به گفته او، تحریم‌های تازه اعمال‌شده می‌توانند روند گفت‌وگو را برای ماه‌ها به تأخیر بیندازند و همین امر خطر ازسرگیری درگیری‌ها را بیشتر می‌کند.

بازگشت قطعنامه‌های شورای امنیت، به‌ویژه ممنوعیت تسلیحاتی، محدودیت‌های موشکی و تحریم‌های مالی، فشار اقتصادی و روانی بر ایران را دوچندان کرده است. این روزنامه امریکا در ادامه مطلب خود تأکید کرده این تحریم‌ها، اقتصادِ از قبل بحران‌زده ایران را به مرز شکنندگی رسانده‌اند. سقوط آزاد ریال در بازار ارز داخلی و جهش تورم، نشانه‌های عینی این فشارهاست. با وجود این، مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور ایران، در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل کوشید اثرگذاری تحریم‌ها را کم‌اهمیت جلوه دهد و بر توان ایران برای عبور از بحران‌ها تأکید کند. او در عین حال هشدار داد دیوار بی‌اعتمادی میان تهران و واشنگتن بسیار ضخیم است.

اما در ورای مواضع رسمی، واقعیت این است که بازگشت تحریم‌ها و فقدان سازوکار پایدار برای صلح پس از آتش‌بس جنگ ۱۲ روزه، عملاً راه دیپلماسی را به یک بن‌بست کشانده است. آتش‌بس میان ایران و اسرائیل نه مکتوب بود، نه سازوکار نظارتی داشت و نه نقشه‌راهی برای کاهش تنش‌ها ارائه می‌کرد. همین امر موجب شده هر لحظه امکان بازگشت به درگیری وجود داشته باشد. تهدیدات علنی بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، مبنی بر ادامه گزینه نظامی علیه ایران، نشان می‌دهد تل‌آویو نه تنها به توافق آتش‌بس پایبند نیست، بلکه آماده تکرار دور تازه‌ای از حملات است.

شروط چهارگانه واشنگتن و سایه جنگ اسرائیل

در این میانه، سیاست رسمی آمریکا بیش از هر چیز بر «افزایش فشار» استوار است. یک مقام آمریکایی اعلام کرده دولت ترامپ برای آغاز هرگونه مذاکره جدید با ایران، چهار شرط اصلی را تعیین کرده است؛ به این معنا که گفت‌وگوها باید مستقیم و «معنادار» باشند، تهران باید غنی‌سازی اورانیوم را به صفر برساند، ایران ناگزیر است محدودیت‌های سختی بر برنامه موشکی خود بپذیرد و در نهایت، باید تأمین مالی نیروهای نیابتی‌اش در منطقه را متوقف کند. این شروط عملاً همان موانع حل‌نشده دورهای قبلی مذاکرات هستند که ایران پیش‌تر آنها را خطوط قرمز خود معرفی کرده است. از نگاه تهران، این شروط به معنای تسلیم کامل در برابر خواسته‌های واشنگتن و عبور از اصول امنیت ملی کشور است. بنابراین، احتمال پذیرش آنها بسیار اندک به نظر می‌رسد.

هم‌زمان، اسرائیل سایه جنگ را بر سر منطقه نگاه داشته است. مقام‌های این رژیم بارها اعلام کرده‌اند که آماده حملات بیشتر علیه ایران هستند. حمله ۱۳ ژوئن اسرائیل به تأسیسات هسته‌ای ایران، جنگ ۱۲ روزه اخیر را شعله‌ور کرد و نشان داد هرگونه اقدام محدود می‌تواند به درگیری گسترده بدل شود. اصطلاح «چمن‌زنی» که سال‌ها در مورد حملات دوره‌ای اسرائیل به غزه استفاده می‌شد، اکنون در تحلیل‌ها درباره ایران نیز به کار می‌رود؛ یعنی حملات مقطعی برای عقب انداختن برنامه هسته‌ای ایران، بی‌آنکه چشم‌انداز روشنی از پایان بحران ارائه شود.

با این حال، برخی کارشناسان معتقدند درگیری تمام‌عیار میان ایران و اسرائیل همچنان بعید است. افشون استوار، استاد دانشکده عالی نیروی دریایی آمریکا، می‌گوید: «احتمالاً این رویارویی به یک چرخه درگیری کم‌شدت اما طولانی‌مدت محدود خواهد شد.» چنین چرخه‌ای می‌تواند همواره منطقه را در حالت آماده‌باش نگه دارد و در عین حال راه‌حل سیاسی پایداری نیز ارائه ندهد.

منطقه‌ای خسته از جنگ، اما گرفتار چرخه فشار و تهدید

کشورهای عربی خلیج فارس، بیش از هر طرف دیگری، از تشدید تنش‌ها آسیب‌پذیرند. حضور ده‌ها پایگاه نظامی آمریکا در بحرین، کویت، قطر، عربستان سعودی و امارات، این کشورها را در معرض خطر مستقیم واکنش‌های احتمالی ایران قرار می‌دهد. یکی از مقامات ارشد عربی به صراحت هشدار داده است که «منطقه امروز توان تحمل یک جنگ دیگر میان ایران و اسرائیل را ندارد. هزینه آن بسیار سنگین خواهد بود.» او تأکید کرده تنها گزینه عقلانی، کاهش تنش است.

اما سیاست اعلامی واشنگتن خلاف این مسیر حرکت می‌کند. دولت ترامپ معتقد است تشدید فشار و اعمال تحریم‌های ماشه‌ای می‌تواند «محیط لازم برای یک راه‌حل دیپلماتیک» را فراهم کند. این دیدگاه با نگرانی متحدان اروپایی و عربی آمریکا مواجه شده است. مقام‌های اروپایی می‌گویند «اسنپ‌بک» هرگز گزینه ترجیحی آنها نبود و همچنان به دنبال جلوگیری از تشدید تنش هستند. آنها تصریح می‌کنند «درِ دیپلماسی هنوز باز است» اما به راه‌حل نظامی باور ندارند.

از سوی دیگر، در داخل ایران نیز فشار اقتصادی ناشی از تحریم‌ها می‌تواند زمینه اعتراضات اجتماعی را فراهم کند. این همان نقطه‌ای است که برخی تحلیلگران آن را هدف پنهان سیاست فشار حداکثری آمریکا می‌دانند؛ رساندن ایران به شکننده‌ترین وضعیت داخلی، به گونه‌ای که یا در داخل شاهد اعتراضات گسترده باشد یا در خارج با جنگ نیابتی جدیدی از سوی اسرائیل مواجه شود.

با این حال، تجربه سال‌های گذشته نشان داده ایران در برابر فشار خارجی بیش از آنکه کوتاه بیاید، مسیر مقاومت را برگزیده است. تهدید به تعلیق یا قطع همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از طریق توقف سند قاهره، تلاش برای تغییر دکترین نظامی، دفاعی و حتی هسته ای، طرح خروج از پیمان NPT و ... از سوی برخی نمایندگان مجلس، نشانه‌ای از همین رویکرد است. هرچند چنین اقداماتی می‌تواند نگرانی‌های بین‌المللی را افزایش دهد و احتمال تقابل نظامی را بیشتر کند، اما در عین حال نشان می‌دهد تهران حاضر نیست در برابر شروط سخت واشنگتن تسلیم شود.

در نهایت، آنچه در منطقه مشاهده می‌شود، «بن‌بست دیپلماتیک» است. چون غرب در ظاهر از مذاکره سخن می‌گوید اما در عمل پیش‌شرط‌هایی می‌گذارد که عملاً مانع آغاز گفت‌وگو می‌شود؛ اسرائیل سایه جنگ را پررنگ نگه داشته تا هر لحظه بتواند حمله‌ای تازه را توجیه کند؛ کشورهای عربی نگرانند که یک درگیری جدید، امنیت شکننده‌شان را از هم بپاشد؛ و ایران، در میان فشار تحریم‌ها و تهدید جنگ، همچنان بر مقاومت و حفظ خطوط قرمز تأکید دارد.

این وضعیت می‌تواند به چرخه‌ای از «فشار ـ تهدید ـ بن‌بست» تبدیل شود که هر بار منطقه را به مرز بحران تازه‌ای می‌برد. همان‌طور که ولی نصر هشدار داده، هرچه آغاز مذاکرات واقعی بیشتر به تأخیر بیفتد، احتمال شعله‌ور شدن دوباره آتش جنگ بالاتر می‌رود. شاید تنها راه برون‌رفت، اراده‌ای جدی از سوی همه طرف‌ها برای بازتعریف مسیر دیپلماسی باشد؛ مسیری که تاکنون زیر خاکستر تحریم‌ها و تهدیدها مدفون مانده است./شرق

کلید واژه ها: ایران آمریکا اسرائیل مذاکرات جنگ


نظر شما :