کودتای ساختگی یا واقعی؟

انتصاب حاکم نظامی در گینه‌بیسائو و تکرار چرخه ناپایداری سیاسی در آفریقا

۱۶ آذر ۱۴۰۴ | ۱۴:۰۰ کد : ۲۰۳۶۶۱۰ اخبار اصلی آسیا و آفریقا
علیرضا محمدی نیگجه و رسول جعفری در یادداشت مشترکی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسند: گینه‌بیسائو، یک کشور کوچک در غرب آفریقا، از زمان استقلال خود از پرتغال در سال ۱۹۷۳ با بیش از حد لازم ناپایداری‌های سیاسی مواجه بوده است.
انتصاب حاکم نظامی در گینه‌بیسائو و تکرار چرخه ناپایداری سیاسی در آفریقا

نویسنده: دکتر علیرضا محمدی نیگجه، کارشناس ارشد مسایل خاورمیانه و غرب آفریقا و رسول جعفری، کارشناس ارشد مطالعات قاره آفریقا

دیپلماسی ایرانی: این تاریخ پرتنش صرفاً مجموعه‌ای از رویدادهای جداگانه نیست، بلکه یک بافت پیچیده است که از رشته‌های گذشته پیشااستعماری، مبارزه علیه سلطه استعماری و چالش‌های دوران پس از استقلال بافته شده است. درک زمینه تاریخی چشم‌انداز سیاسی گینه‌بیسائو برای فهم مشکلات کنونی کشور و تلاش مداوم برای دستیابی به ثبات بسیار مهم است.

ریشه‌های آشفتگی سیاسی در گینه‌بیسائو را می‌توان به ساختارهای سیاسی پیشااستعماری آن نسبت داد که با جوامع غیرمتمرکز و دینامیک‌های قدرت انعطاف‌پذیر مشخص می‌شدند. این سیستم‌های اولیه در دوران استعماری مختل شدند؛ دورانی که با تحمیل حکومت خارجی و مقاومت ناشی از آن مشخص می‌شود و نهایتاً به مبارزه طولانی‌مدت برای استقلال منجر شد. دوران پس از استقلال، به جای شروع یک دوران نو، با درگیری‌های داخلی، کودتاهای نظامی و محیط سیاسی شکننده روبرو شد، که با تأثیرات خارجی و پویایی‌های منطقه‌ای پیچیده‌تر شد.

امروز، گینه‌بیسائو با مجموعه‌ای از چالش‌های سیاسی معاصر مواجه است که بافت اجتماعی و اقتصادی کشور را تهدید می‌کند. ضعف‌های حکومتی و نهادی، همراه با عوامل اجتماعی-اقتصادی، همچنان بر صحنه سیاسی تأثیر می‌گذارند و اغلب مسیرهای دستیابی به ثبات و توسعه را مسدود می‌کنند. بررسی این مسائل از منظر تاریخی به روشن شدن علل بنیادی آشفتگی سیاسی گینه‌بیسائو و بررسی استراتژی‌های بالقوه برای دستیابی به صلح و رفاه بلندمدت کمک می‌کند.

زمینه تاریخی چشم‌انداز سیاسی گینه‌بیسائو

چشم‌انداز سیاسی گینه‌بیسائو عمیقاً در تاریخ غنی آن ریشه دارد که با مجموعه‌ای از مراحل متمایز مشخص می‌شود، هر یک با ساختارها و تأثیرات سیاسی منحصر به فرد. درک این زمینه تاریخی برای فهم دینامیک‌ها و چالش‌های کنونی کشور حیاتی است. این روایت با ساختارهای سیاسی پیشااستعماری که پایه جوامع منطقه را شکل دادند آغاز می‌شود، سپس به دوران استعماری و مبارزات برای استقلال می‌پردازد و در نهایت به تحولات سیاسی پس از استقلال که گینه‌بیسائو مدرن را شکل داده است، می‌رسد.

ساختارهای سیاسی پیشااستعماری

قبل از ورود استعمار اروپایی، منطقه‌ای که اکنون گینه‌بیسائو نامیده می‌شود، مجموعه‌ای از گروه‌های قومی متنوع بود که هر یک سیستم‌های سیاسی و سلسله‌مراتب اجتماعی خود را داشتند. این گروه‌ها شامل بالانتا، فولا، مانجاکو، ماندینکا و پاپل و دیگران بودند. سازمان سیاسی اغلب حول روابط خویشاوندی، رئیسان قبیله و سیستم‌های مبتنی بر آن قرار داشت.

جنبه‌های کلیدی ساختارهای سیاسی پیشااستعماری:

•    ساختارهای قدرت غیرمتمرکز با رئیسان محلی و بزرگان.
•    تأکید قوی بر اجماع جامعه و سنت‌های محلی.
•    تأثیر اسلام در برخی مناطق، به ویژه میان فولا و ماندینکا.

به عنوان مثال، بالانتا جامعه‌ای نسبتاً برابرگرا داشتند که تصمیمات به صورت جمعی توسط بزرگان روستا اتخاذ می‌شد. فولا و ماندینکا، در مقابل، سیستم‌های متمرکزتری داشتند که تحت تأثیر حکومت اسلامی بودند و رهبران مذهبی را در سلسله‌مراتب سیاسی ادغام می‌کردند. این تنوع در ساختارهای سیاسی با ورود استعمار اروپایی به شدت مختل شد.

دوران استعماری و مبارزه برای استقلال

دوران استعماری در گینه‌بیسائو در اواخر قرن نوزدهم آغاز شد، زمانی که کاوشگران و بازرگانان پرتغالی در منطقه مستقر شدند. تحمیل حکومت استعماری با مقاومت مردم محلی مواجه شد، که تحت سیاست‌های مالیات سنگین و کار اجباری قرار داشتند. اداره استعماری پرتغال تلاش کرد با تضعیف ساختارهای سنتی و اعمال سیستم‌های اروپایی، قدرت را تثبیت کند.

در این دوران، مبارزه برای استقلال شکل گرفت. تحت تأثیر جنبش‌های ضداستعماری در سراسر آفریقا، احساسات ملی‌گرایانه در میان نخبگان تحصیل‌کرده و گروه‌های قومی مختلف رشد کرد. حزب آفریقایی برای استقلال گینه و کیپ ورد (PAIGC) که در سال ۱۹۵۶ توسط آمیلکار کابرال و دیگران تأسیس شد، نیروی اصلی مبارزه علیه سلطه پرتغال شد.

سال‌های کلیدی:

•    ۱۹۵۶: تأسیس PAIGC
•    ۱۹۶۳: آغاز جنگ استقلال
•    ۱۹۷۳: اعلام استقلال

جنگ چریکی تحت رهبری PAIGC علیه پرتغال با نبردها و پیروزی‌های راهبردی مهمی همراه بود. رهبری و چشم‌انداز آمیلکار کابرال در متحد کردن گروه‌های قومی مختلف تحت هدف مشترک استقلال نقش حیاتی داشت. این درگیری تا سال ۱۹۷۳ ادامه یافت، زمانی که گینه‌بیسائو به صورت یکجانبه استقلال خود را اعلام کرد و این استقلال پس از انقلاب میخک در پرتغال در ۱۹۷۴ رسماً به رسمیت شناخته شد.

تحولات سیاسی پس از استقلال

دوران پس از استقلال در گینه‌بیسائو با تلاش برای ایجاد یک سیستم سیاسی پایدار و رسیدگی به چالش‌های اجتماعی-اقتصادی به ارث رسیده از دوران استعماری مشخص می‌شود. PAIGC که رهبری جنبش استقلال را بر عهده داشت، به حزب حاکم تبدیل شد و سعی کرد دولت سوسیالیستی با برنامه‌ریزی متمرکز و کنترل بر منابع کلیدی ایجاد کند.

با این حال، سال‌های ابتدایی استقلال با ناپایداری سیاسی، مشکلات اقتصادی و رقابت‌های داخلی قدرت همراه بود. ترور آمیلکار کابرال در ۱۹۷۳ خلأ رهبری ایجاد کرد که پر کردن آن دشوار بود. برادر ناتنی او، لوئیس کابرال، اولین رئیس‌جمهور گینه‌بیسائو شد، اما دولت او با چالش‌های متعددی از جمله جناح‌بندی در PAIGC و مشکلات اقتصادی مواجه شد.

چالش‌های دوران پس از استقلال:

•    وابستگی اقتصادی و کمبود زیرساخت‌ها
•    جناح‌بندی سیاسی و مداخلات نظامی
•    تلاش‌ها برای برقراری حکومت دموکراتیک

این چشم‌انداز سیاسی با کودتای سال ۱۹۸۰ به رهبری ژائو برناردو ویرا که لوئیس کابرال را از قدرت برکنار کرد، پیچیده‌تر شد. حکومت ویرا تا سال ۱۹۹۹ ادامه داشت و با دوره‌های اقتدارگرایی، تلاش برای اصلاحات اقتصادی و حرکت به سوی دموکراسی چندحزبی مشخص می‌شد.
انتقال به دموکراسی در دهه ۱۹۹۰، تحت فشارهای بین‌المللی و خواست‌های داخلی برای اصلاح، باعث برگزاری انتخابات چندحزبی شد. با این حال، ناپایداری سیاسی ادامه یافت و تغییرات مکرر دولت، کودتاها و ناآرامی‌های مدنی همچنان توسعه کشور را به چالش کشید.

دوره‌های عمده آشفتگی سیاسی در گینه‌بیسائو

گینه‌بیسائو از زمان استقلال با ناپایداری‌های سیاسی شدید مواجه بوده است. تاریخ سیاسی این کشور با کودتاهای مکرر، مداخلات نظامی و ناآرامی‌های مدنی مشخص می‌شود که توسعه و ثبات آن را به شدت تحت تأثیر قرار داده‌اند. این بخش به بررسی مهم‌ترین دوره‌های آشفتگی سیاسی می‌پردازد، شامل دینامیک کودتاهای نظامی، تأثیر جنگ‌های داخلی و نقش نیروهای خارجی و پویایی‌های منطقه‌ای.

کودتاهای نظامی و ناپایداری سیاسی

تاریخ گینه‌بیسائو با مجموعه‌ای از کودتاهای نظامی مشخص می‌شود که فرآیندهای سیاسی کشور را به طور مداوم مختل کرده‌اند. نخستین کودتای مهم در سال ۱۹۸۰ رخ داد، زمانی که نخست‌وزیر ژائو برناردو ویرا رئیس‌جمهور لوئیس کابرال را سرنگون کرد. این کودتا نقطه عطفی بود که الگوی مداخلات نظامی در سیاست را ایجاد کرد و چرخه ناپایداری که تاکنون ادامه دارد، آغاز شد.

حکومت ویرا تا ۱۹۹۹ ادامه یافت و با حکمرانی اقتدارگرا و نارضایتی داخلی مشخص می‌شد. نارضایتی مداوم در ارتش و میان مردم منجر به تلاش کودتای دیگری در ۱۹۸۳ شد، هرچند سریع سرکوب شد. با این حال، بذر نارضایتی کاشته شده بود و ارتش همچنان نیروی سیاسی قدرتمندی باقی ماند.

در سال ۱۹۹۸، یک شورش نظامی به جنگ داخلی کامل تبدیل شد که نهایتاً به سقوط ویرا در ۱۹۹۹ و برکناری او توسط ژنرال آنسومانه مانه منجر شد. کودتاهای مکرر و ناپایداری سیاسی کشور را در وضعیتی دائمی از بی‌ثباتی قرار داده است، به طوری که قدرت اغلب از طریق خشونت و نه فرآیندهای دموکراتیک تغییر می‌کند.

کودتاهای کلیدی در گینه‌بیسائو:

•    ۱۹۸۰: ژائو برناردو ویرا لوئیس کابرال را سرنگون کرد
•    ۱۹۹۹: آنسومانه مانه علیه ویرا کودتا کرد
•    ۲۰۰۳: ژنرال ورسیمو کورِیا سئابرا قدرت را در دست گرفت
•    ۲۰۱۲: کودتای نظامی فرآیند انتخابات را مختل کرد

جنگ‌های داخلی و تأثیرات آنها

جنگ‌های داخلی در گینه‌بیسائو اثرات مخربی بر بافت اجتماعی و توسعه اقتصادی کشور داشته‌اند. قابل توجه‌ترین این جنگ‌ها بین سال‌های ۱۹۹۸ تا ۱۹۹۹ رخ داد و ناشی از نارضایتی‌های سیاسی و نظامی علیه دولت ویرا بود. این جنگ منجر به تلفات انسانی قابل توجه و آوارگی هزاران نفر شد و وضعیت انسانی کشور را تشدید کرد.
این درگیری همچنین اختلافات قومی و سیاسی عمیق را آشکار کرد که عامل مهمی در ادامه ناپایداری بوده است. جنگ به شدت زیرساخت‌ها و اقتصاد کشور را تخریب کرد و تلاش‌های توسعه‌ای را ده‌ها سال به عقب انداخت. علی‌رغم مداخلات بین‌المللی و توافقات صلح، میراث جنگ داخلی همچنان بر فضای سیاسی گینه‌بیسائو تأثیر می‌گذارد و درگیری‌های پراکنده و ناآرامی‌ها ادامه دارد.

تأثیرات جنگ‌های داخلی:

•    آوارگی گسترده و بحران‌های انسانی
•    تلفات انسانی و خسارات مالی قابل توجه
•    تخریب زیرساخت‌ها و افت اقتصادی
•    تشدید اختلافات قومی و سیاسی

کودتای نظامی در گینه‌بیسائو؛ رئیس‌جمهور برکنار شد و ژنرال رهبر انتقالی شد

در شامگاه چهارشنبه ۲۶ نوامبر ۲۰۲۵ فضای پایتخت گینه‌بیسائو، بیسو، با شنیده شدن صدای تیراندازی در اطراف ساختمان‌های کلیدی از جمله کاخ ریاست‌جمهوری، وزارت کشور و مقر کمیسیون ملی انتخابات دچار آشوب شد. این حادثه درست در آستانه اعلام نتایج نهایی انتخابات ریاست‌جمهوری رخ داد؛ انتخاباتی که در آن هر دو نامزد اصلی، یعنی فرناندو دیاس (Fernando Dias) از اپوزیسیون و اومارو سیسوکو امبالو (Umaro Sissoco Embaló) رئیس‌جمهور وقت، یک روز پس از رأی‌گیری خود را پیروز معرفی کرده بودند و فضای سیاسی کشور را به شدت قطبی کرده بودند. هنوز مشخص نبود چه گروهی مسئول تیراندازی است، اما همین اتفاق شکاف میان دو جریان رقیب را عمیق‌تر ساخت و زمینه بی‌اعتمادی و اتهامات متقابل را فراهم کرد.

چند ساعت بعد، افسران بلندپایه ارتش در تلویزیون دولتی ظاهر شدند و اعلام کردند که «کنترل کامل» کشور را در دست گرفته‌اند. آنان تعلیق روند انتخاباتی، بستن مرزهای زمینی، دریایی و هوایی و تشکیل نهادی به نام «فرماندهی عالی نظامی برای بازگرداندن امنیت و نظم» را اعلام کردند؛ نهادی که بنا بود برای مدت نامعلومی اداره امور کشور را بر عهده گیرد. دینیس ن’چاما (Dinis N’Chama)، سخنگوی این نهاد، ضمن قرائت بیانیه رسمی اعلام کرد: «فرماندهی عالی نظامی تصمیم می‌گیرد رئیس‌جمهور جمهوری را فوراً برکنار کند و تا صدور دستورات جدید، تمامی نهادهای جمهوری گینه‌بیسائو را به حالت تعلیق درآورد.»

ارتش دلیل دخالت خود را «کشف یک طرح فعال برای بی‌ثبات‌سازی کشور و دستکاری در نتایج انتخابات» اعلام کرد؛ طرحی که بنا به ادعای آن‌ها با مشارکت برخی سیاستمداران داخلی، یک قاچاقچی مشهور مواد مخدر و افراد خارجی طراحی شده بود. این ادعا در حالی مطرح شد که ناظران مستقل انتخابات اعلام کرده بودند که روند رأی‌گیری بدون گزارش معناداری از تقلب برگزار شده است.

صبح روز پنج‌شنبه و تنها یک روز پس از سقوط امبالو، نظامیان ژنرال هورتا اینتا–آ (Horta Inta-a) ــ مشاور دفاعی رئیس‌جمهور و از نزدیک‌ترین متحدان او ــ را در ستاد ارتش سوگند دادند. او اعلام کرد که دوره انتقالی به مدت یک سال ادامه خواهد داشت و مأموریت خود را «بازگرداندن نظم قانون اساسی» عنوان کرد. همراهی چند افسر ارشد ارتش در این مراسم و سابقه نزدیکی اینتا–آ به امبالو، اتهامات تازه‌ای را از سوی اپوزیسیون برانگیخت.

در همین زمان، محل حضور فرناندو دیاس نامشخص بود. او ساعاتی پیش در پیامی ویدئویی گفته بود که تلاش برای دستگیری‌اش صورت گرفته است. همچنین دومینگو سیمئوس پریرا (Domingos Simões Pereira)، چهره برجسته اپوزیسیون و متحد سیاسی دیاس که از شرکت در انتخابات محروم شده بود، بازداشت شد. از سوی دیگر، وزارت خارجه سنگال تأیید کرد که امبالو با یک پرواز چارتر وارد این کشور شده و در سلامت به سر می‌برد.

اپوزیسیون بلافاصله کودتا را «ساختگی» و طراحی‌شده توسط خود امبالو خواند. دیاس در ویدیویی گفت: «اومارو انتخابات را باخت و به جای پذیرش نتیجه، یک کودتای ساختگی ترتیب داد تا از طریق ارتش در قدرت باقی بماند.» در مقابل، امبالو تیراندازی‌های اولیه را به افراد مسلح وابسته به دیاس نسبت داد و اپوزیسیون را به تلاش برای ایجاد آشوب متهم کرد. این سطح از اتهام‌زنی متقابل در کشوری که سابقه طولانی بی‌ثباتی دارد، بی‌سابقه نبود.

گینه‌بیسائو از زمان استقلال در سال ۱۹۷۴ تا کنون دست‌کم نه کودتا یا تلاش برای کودتا را پشت سر گذاشته است. خود امبالو نیز از زمان به قدرت رسیدنش در سال ۲۰۲۰ بارها از «تلاش برای کودتا» سخن گفته بود، اما برخی تحلیلگران معتقد بودند که بسیاری از این ادعاها می‌توانست با انگیزه سیاسی و برای توجیه اقدامات سرکوبگرانه مطرح شده باشد. نمونه بارز آن در دسامبر ۲۰۲۳ رخ داد؛ زمانی که چند ساعت تیراندازی در بیسو از سوی امبالو «تلاشی برای سرنگونی» خوانده شد و بلافاصله به انحلال پارلمان انجامید. این سابقه باعث شده بود بخش بزرگی از جامعه و ناظران خارجی به شفافیت روند انتخاباتی اخیر که اکنون نیز در پی کودتای جدید تعلیق شده، تردید داشته باشند.

اجتماع این عوامل از تیراندازی‌های مشکوک و ابهام در نتایج انتخابات گرفته تا روابط نزدیک ژنرال منصوب‌شده با رئیس‌جمهور برکنارشده باعث شده بسیاری این کودتا را نه صرفاً انتقال ناگهانی قدرت، بلکه بخشی از یک بازی پیچیده سیاسی برای حفظ نفوذ بازیگران سابق بدانند. هرچند ژنرال اینتا–آ وعده یک دوره انتقالی یک‌ساله را داده است، اما تجربه کشورهای همسایه مانند مالی، نیجر و بورکینافاسو نشان داده که دولت‌های نظامی در منطقه معمولاً مدت‌زمانی بسیار طولانی‌تر از وعده اولیه بر سر کار می‌مانند.

در نهایت، اتحادیه آفریقا و جامعه اقتصادی کشورهای غرب آفریقا خواستار بازگشت سریع کشور به نظم قانون اساسی شدند، اما هنوز چشم‌انداز روشنی از این‌که چه زمانی و چگونه انتقال قدرت واقعی صورت خواهد گرفت وجود ندارد. آنچه در صحنه گینه‌بیسائو دیده می‌شود، ترکیبی از بحران مزمن نهادی، رقابت‌های شخصی، شکاف‌های سیاسی عمیق و دخالت ارتشی است که خود بخشی مستقیم از معادله قدرت شده است.

دلایل کودتا و پیامدهای آن

۱)  ضعف نهادی و سابقه مداخله نظامی (ریشه ساختاری)

گینه-بیسائو کشوری با سابقه طولانی بی‌ثباتی سیاسی است: از زمان استقلال تا کنون چندین کودتا یا تلاش کودتایی رخ داده و نهادهای دموکراتیک (پارلمان، قوه قضائیه، نهاد انتخاباتی) به‌صورت پایدار و قابل‌اتکا شکل نگرفته‌اند. نبود اعتماد به‌روندهای قانونی و قضایی و انحلال‌ها/مهندسی‌های سیاسی گذشته، زمینه را برای حل‌وفصل مسائل از طریق ابزارهای خارج از چارچوب دموکراتیک فراهم کرده است. این سابقه است که هر بحران انتخاباتی را مستعد تبدیل شدن به بحران نهادی و مداخله ارتش می‌کند. 

۲) رقابت سیاسی تنگاتنگ و ادعاهای مشکوک درباره نتایج انتخابات (شبه‌عاملِ محرک فوری)

در انتخابات نوامبر ۲۰۲۵ هر دو نامزد اصلی اومارو سیسوکو امبالو (Umaro Sissoco Embaló) و فرناندو دیاس (Fernando Dias) — ادعای پیروزی کردند و اعلام نتایج رسمی قرار بود روز بعد انجام شود. این وضعیت ابهام‌آلود و رقابت گزنده، همراه با حملات به دفاتر انتخاباتی و اتهامات متقابل، «پنجره» مناسبی برای اقدامی نظامی فراهم کرد که خود را به‌صورت «عملی برای جلوگیری از تقلب و بی‌ثبات‌سازی» توجیه کند. در همان زمان نظامیان مدعی کشف طرحی برای «دستکاری» و مشارکت عناصر مجرمی شده‌اند؛ ادعایی که برخی ناظران آن را پوششی برای مداخله می‌دانند.

۳) نقش قاچاق مواد مخدر و «سیاست تأثیرپذیر از اقتصاد غیررسمی» (عامل اقتصادی-امنیتی)

گینه-بیسائو به‌عنوان یک گذرگاه مهم قاچاق مواد مخدر به اروپا شناخته شده است و شبکه‌های قاچاق، رضایت سیاسی و نفوذ در برخی بخش‌های قدرت را شکل داده‌اند. نظامیان در توجیه کودتا به‌صراحت از تلاش برای جلوگیری از «نفوذ مافیای مواد مخدر» نام برده‌‌اند؛ اما از سوی دیگر، پیوندهای مالی و نفوذ اقتصادی بازیگران غیررسمی می‌تواند انگیزه‌هایی برای تغییر مهره‌های قدرت یا مهندسی سیاسی ایجاد کند. به‌عبارت دیگر، وجود اقتصاد قاچاق و منافع بزرگِ بازیگران غیررسمی ساختار سیاسی را شکننده و قابل‌نفوذ می‌کند.

۴) مشکلات اقتصادی گسترده و فشارهای اجتماعی (پس‌زمینه اقتصادی- اجتماعی)

نرخ فقر بالا، وابستگی شدید به کشاورزی (به‌ویژه بادام‌هندی)، بیکاری ساختاری و فقدان فرصت‌های اقتصادی، سرمایه اجتماعی را تخریب کرده و عملاً جامعه را آسیب‌پذیر نسبت به دعوت‌های پوپولیستی یا اقدامات مداخله‌جویانه ساخته است. در چنین محیطی، وعده «ثبات» یا «پایان دادن به فساد» می‌تواند از سوی بازیگران نظامی یا سیاسی جذابیت کسب کند. این عوامل اقتصادی همچنین ابزارهای فشار علیه نخبگان غیرنظامی را تقویت می‌کنند.

۵) منطق محافظه‌کارانه برخی نخبگان و ترس از «از دست دادن امتیاز»

تحلیلگران می‌گویند بخشی از کودتاها در منطقه را می‌توان به تمایل نخبگان حاکم یا متحدان نظامی آنها برای حفظ «دسترسی به منابع قدرت و امتیازات» نسبت داد؛ اگر یک بازیگر سیاسی احساس کند که از طریق انتخابات مشروعیت خود را از دست می‌دهد، ممکن است به‌دنبال راه‌حل‌هایی خارج از صندوق رأی باشد یا از ظرفیت‌های نظامی برای نگهداری نفوذ بهره ببرد. در همین مورد، شک و تردیدهایی مطرح شد که کودتا ممکن است «ساختگی» باشد تا امبالو و نزدیکان او نفوذ سیاسی را حفظ کنند.

۶) عوامل فرهنگی- اجتماعی و هنجارهای سیاسی محلی

در بسیاری از جوامع با سابقه مکرر مداخله نظامی، یک‌نوع نُرم سیاسی شکل می‌گیرد که در آن نخبگان نظامی خود را «داوران نهایی» ثبات می‌دانند. علاوه بر آن، فقدان گفتمان مدنی قوی و سنت طولانی حل‌وفصل از طریق سازوکارهای نهادی، زمینه بازگشت به گزینه‌های خارج از چارچوب را مهیا می‌سازد. این «فرهنگ سیاسی» ناکامل، ترکیب‌شده با فقدان اعتماد عمومی، به چرخه تکرار کودتاها دامن می‌زند. 
پیامدهای کودتا (سناریوها)

سناریوی مثبت: بازگشت کنترل‌شده به حکومت مدنی

در سناریوی مثبت، فشارهای خارجی به ویژه از سوی ECOWAS و اتحادیه آفریقا ارتش را وادار می‌کند مسیر مشخصی برای برگزاری انتخابات آزاد و انتقال قدرت ارائه دهد. این فشارها شامل تعلیق کوتاه‌مدت عضویت در سازمان‌های منطقه‌ای، تهدید به تحریم و اعمال محدودیت‌های دیپلماتیک است. ارتش، تحت نظارت بین‌المللی، مجبور می‌شود جدول زمانی شفاف و مشخصی برای انتخابات تعیین کند و بخشی از زندانیان سیاسی را آزاد نماید. رسانه‌ها نیز با کاهش محدودیت‌ها، نقش خود را در اطلاع‌رسانی و نظارت بر روند انتخابات ایفا می‌کنند.
در این مسیر، اصلاحات انتخاباتی، اداری و قضایی به تدریج اجرا می‌شوند و برنامه‌های مقابله با شبکه‌های قاچاق، که سال‌ها ستون قدرت غیررسمی کشور بوده، در دستور کار قرار می‌گیرد. پیامد این سناریو، بازگشت نسبی ثبات سیاسی و کاهش فشارهای بین‌المللی است و به گینه‌بیسائو اجازه می‌دهد تا کمک‌های خارجی و سرمایه‌گذاری منطقه‌ای را دوباره جذب کند. با این حال، تحقق این سناریو به اراده سیاسی واقعی و انسجام داخلی ارتش بستگی دارد و تجربه تاریخی نشان داده است که این مولفه‌ها در گینه‌بیسائو اغلب شکننده‌اند و بازگشت کامل به دموکراسی تضمین‌شده نیست.

سناریوی میانه: ادامه حکومت نظامیان با اصلاحات حداقلی

محتمل‌ترین مسیر در ۱۲ ماه آینده، ادامه کنترل ارتش با اجرای اصلاحات محدود است. در این سناریو، ارتش با ظاهری غیرخصمانه، قدرت را در دست نگه می‌دارد و اپوزیسیون تحت نظارت کنترل می‌شود. وعده برگزاری انتخابات داده می‌شود، اما اغلب به تعویق می‌افتد یا تحت شرایطی اجرا می‌شود که کنترل ارتش بر نتیجه تقریبا حفظ شود. برای مشروعیت نمایشی، ائتلافی از احزاب کوچک و رهبران محلی شکل می‌گیرد که بیشتر جنبه نمادین دارد تا واقعی.

پیامد این مسیر، ناآرامی‌های پراکنده است که در برخی مناطق ممکن است به درگیری محدود با نیروهای امنیتی منجر شود، اما فراگیر نخواهد بود. اقتصاد کشور همچنان با رکود مواجه می‌ماند و بخش‌هایی از اقتصاد زیرزمینی و شبکه‌های قاچاق فعال باقی می‌مانند، که این خود ستون غیررسمی قدرت ارتش را تقویت می‌کند. روابط خارجی گینه‌بیسائو با همسایگان ممکن است تحت فشار قرار گیرد و خطر کودتای درون‌نظامی به دلیل اختلافات میان فرماندهان ارتش نیز افزایش می‌یابد.

تشدید انزوا و فشار منطقه‌ای می‌تواند ارتش را به مصالحه وادار کند، اما همزمان اقتصاد ضعیف کشور را تحت فشار شدید قرار می‌دهد و مانع بازگشت سریع به دموکراسی می‌شود مگر آنکه توافقی میان بازیگران داخلی و خارجی حاصل شود. محدود کردن رسانه‌ها و سرکوب نخبگان اپوزیسیون، فضای بی‌اعتمادی و شایعه را افزایش می‌دهد و ممکن است مقاومت مدنی را از حالت پراکنده به سازمان‌یافته تبدیل کند. اگر ارتش نتواند شبکه‌های قاچاق مواد مخدر را مهار کند، این گروه‌ها می‌توانند نفوذ خود را گسترده‌تر کنند و بحران را به فرصتی برای تثبیت قدرت غیررسمی تبدیل نمایند.

سناریوی بحرانی: تشدید درگیری داخلی و فشار خارجی شدید

در سناریوی بحرانی، شکاف عمیق میان فرماندهان ارتش، افزایش اعتراضات خیابانی و اعمال تحریم‌های شدید ECOWAS می‌تواند کشور را وارد بحران عمیق نماید. رقابت میان جناح‌های وفادار به رئیس‌جمهور سابق و فرماندهان کودتا، فشار گسترده امنیتی و بسته شدن رسانه‌ها فضای خشونت و بی‌ثباتی را تشدید می‌کند. شبکه‌های قاچاق مواد مخدر نیز ممکن است در این شرایط با دخالت مستقیم، به دنبال حفظ یا گسترش حوزه نفوذ خود باشند.

پیامدهای این سناریو بسیار گسترده و عمیق هستند. نیروهای امنیتی و مخالفان مسلح ممکن است وارد درگیری مستقیم شوند و بحران اقتصادی، کمبود غذا و انرژی، و فروپاشی بخش‌هایی از نهادهای دولتی اجتناب‌ناپذیر خواهد بود. انتخابات احتمالا برای مدت طولانی به تعویق می‌افتد و احتمال مداخله منطقه‌ای یا بین‌المللی برای جلوگیری از سقوط کامل کشور افزایش می‌یابد. مسیر بازگشت کنترل غیرنظامیان نیز در چنین شرایطی تنها با مذاکرات پیچیده و فشار مستمر بین‌المللی امکان‌پذیر است و جدول زمانی وعده داده شده توسط ارتش اغلب تضمینی برای بازگشت سریع دموکراسی نیست.

نتیجه گیری

چشم‌انداز سیاسی گینه‌بیسائو نمایانگر چرخه‌ای طولانی از ناپایداری است که ریشه در تاریخ پیچیده این کشور دارد؛ از ساختارهای غیرمتمرکز پیشااستعماری و مقاومت در برابر سلطه پرتغال گرفته تا رقابت‌های داخلی پس از استقلال و مداخلات نظامی مکرر. کودتای اخیر، که نصب یک حاکم نظامی و تعلیق روند انتخابات را به همراه داشت، نه یک اتفاق بی‌سابقه، بلکه ادامه الگوی تاریخی کشور است؛ الگویی که در آن ضعف نهادهای دموکراتیک، اقتصاد شکننده، وابستگی به شبکه‌های غیررسمی و قاچاق مواد مخدر، و فرهنگ سیاسی مبتنی بر مداخله نظامی، زمینه بی‌ثباتی مداوم را فراهم کرده‌اند.

اگرچه سناریوهای مختلف پیش روی گینه‌بیسائو قابل تصور است، محتمل‌ترین مسیر ادامه حکومت نظامیان با اصلاحات حداقلی و کنترل دقیق اپوزیسیون است. این سناریو با پیامدهایی چون رکود اقتصادی، محدودیت رسانه‌ها، و افزایش احتمال درگیری‌های پراکنده همراه خواهد بود، و بازگشت سریع به دموکراسی تنها در صورت فشارهای بین‌المللی قوی و اراده داخلی واقعی امکان‌پذیر است. در مقابل، سناریوی مثبت بازگشت کنترل‌شده به حکومت مدنی، نیازمند همکاری ارتش، نهادهای بین‌المللی و احزاب داخلی است، و سناریوی بحرانی با تشدید درگیری داخلی و فروپاشی اقتصادی و نهادی تهدیدی جدی برای کل منطقه محسوب می‌شود.

بنابراین، کودتای اخیر نه تنها تکرار یک روند تاریخی در گینه‌بیسائو است، بلکه نشان‌دهنده آسیب‌پذیری ساختاری کشور و دشواری دستیابی به ثبات سیاسی و توسعه پایدار است. تجربیات گذشته و مقایسه با کشورهای همسایه نشان می‌دهد که بدون اصلاحات نهادی، کنترل شبکه‌های غیررسمی و ایجاد اعتماد عمومی، این چرخه ناپایداری همچنان ادامه خواهد یافت و مداخلات نظامی بار دیگر به راهکاری موقتی تبدیل می‌شود، نه راه‌حلی پایدار. به این ترتیب، آینده سیاسی گینه‌بیسائو در گرو تعادل میان فشارهای داخلی، خواست‌های اجتماعی و نقش فعال جامعه بین‌المللی است.

https://24noticias.sapo.pt/atualidade/artigos/o-que-esta-a-acontecer-na-guine-bissau
https://news.un.org/pt/story/2025/11/1851652
https://www.opovo.com.br/noticias/mundo/2025/11/28/golpe-na-guine-bissau-o-que-esta-acontecendo-no-pais.html
https://globebanner.com/stories/671851421-world-bank-releases-new-economic-update-on-fiscal-challenges-facing-guinea-bissau
https://www.nytimes.com/2025/11/27/world/africa/guinea-bissau-coup.html
https://www.mexicohistorico.com/paginas/political-turmoil-in-guinea-bissau-a-historical-perspective-f0148966.html

کلید واژه ها: گینه بیسائو آفریقا کودتا کودتا در آفریقا علیرضا محمدی نیگجه رسول جعفری چشم انداز سیاسی ساختارهای سیاسی ناپایداری سیاسی آشفتگی سیاسی


( ۱ )

نظر شما :