هنوز به احیای برجام امیدوارم

مهمترین پیام قطعنامه شورای حکام چه بود؟

۲۱ خرداد ۱۴۰۱ | ۰۶:۰۰ کد : ۲۰۱۲۴۳۲ اخبار اصلی پرونده هسته ای
نویسنده خبر: عبدالرحمن فتح الهی
محسن بهاروند در گفت وگویی معتقد است که مهمترین پیام قطعنامه چهارشنبه هفته گذشته شورای حکام با ۳۰ رای مثبت برای جمهوری اسلامی ایران آن است که ما نباید از هیچ کشوری، تاکید می کنم از هیچ کشوری انتظار حمایت، همکاری و همسویی داشته باشیم. دیپلماسی و منافع ملی کشورها ایجاب می کند که چیزی به نام «همراهی» و «همسویی» بدون در نظر گرفتن منافع محلی از اعراب نداشته باشد.
مهمترین پیام قطعنامه شورای حکام چه بود؟

 دیپلماسی ایرانی : اواخر وقت چهارشنبه گذشته نهایتا شورای حکام رای به صدور قطعنامه علیه ایران داد؛ هر چند تهران پیش از صدور قطعنامه واکنش های خود را با قطع فعالیت‌ دوربین‌های فرا‌پادمانی دستگاه اندازه‌گیری بر خط سطح غنا  OLEMو فلومتر آژانس و فعالسازی سانتریفیوژهای بیشتر نشان داد. اما در کنارش خاموش شدن 27 دوربین نظارتی آژانس بین المللی انرژی اتمی و تحرکاتی برای تولید و نصب نسل های جدید سانتریفیوژ از جمله IR-6  و IR-4 و IR-2m  هم فضای تصاعد بحران را فراهم کرده است تا جایی که به گفته رافائل گروسی تنها سه تا چهار هفته طول می‌کشد که احیای توافق اتمی غیرممکن شود. از این رو در گفت وگویی با محسن بهاورند به دنبال چرایی رسیدن ایران به این نقطه هستیم. آنچه در ادامه از نظر می گذرانید ماحصل این گپ و گفت با سفیر سابق ایران در انگلستان، معاون پیشین امور حقوقی و بین‌المللی وزارت امور خارجه و معاونت دبیرکل سازمان حقوقی مشورتی آسیایی – آفریقایی در خصوص ارزیابی تبعات صدور قطعنامه شورای حکام و اقدامات بعدی ایران در روزهای پیش رو خواهد بود.

 اجازه دهید آغاز مصاحبه با یک سوال عمیق پیرامون آسیب شناسی چرایی رسیدن ایران به این نقطه باشد. فارغ از نقش عربستان، اسرائیل و کشورهای اروپایی یا فشار سنا بر دولت بایدن و نقش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی برای تهیه دو گزارش  رافائل گروسی در خصوص پرونده هسته‌ای ایران و متعاقبش تهیه پیش نویس و نهایتاً صدور قطعنامه علیه ایران بسیاری بر این باورند که باید بیش و پیش از تل‌آویو، ریاض، کنگره آمریکا و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و شخص رافائل گروسی باید سیبل اتهام را به سمت تهران چرخاند، چرا که به دلیل تاخیر در آغاز مذاکرات و نحوه مدیریت گفت وگوها در وین که به توقف 92 روزه مذاکرات انجامید سبب شد که تک‌تک مخالفان منطقه ای و فرامنطقه برجام، فضا و بستر برای تقابل با ایران را پیدا کنند تا کار به صدور قطعنامه علیه ایران کشیده شود. شما تا چه اندازه این گزاره را  قبول دارید؟

پیش از پاسخ به این سوال شما من معتقدم چالش کنونی که بعد از صدور قطعنامه شورای حکام بیشتر هم شده است بحث پادمانی است. یعنی مشکل و اختلاف نظر کنونی بین آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و ایران که با صدور قطعنامه اوج پیدا کرده است بر سر مسائل پادمانی است، نه ماهیت و اصل مذاکرات برجام یا نشست وین.

اما جناب بهاروند این دو مسئله بی شک به هم ارتباط دارند؛ حداقل طبقات ثانویه و غیرمستقیم اختلافات پادمانی آژانس و ایران بعد از صدور قطعنامه، مذاکرات را تحت‌الشعاع قرار داده است؟

بله. من هم منکر این تاثیرات نیستم. به هر حال تمام این مسائل از همدیگر تاثیر می گیرند و بر هم تاثیر می گذارند. بنابراین همه مسائل به هم ارتباط دارند، اما مشخصا مشکل کنونی آژانس و ایران مسائل پادمانی بر سر ابهام یا عدم پاسخگویی تهران در خصوص برخی سوالات آژانس است. با اینحال باید پذیرفت زمانی که شاهد فرسایشی شدن نشست وین و تداوم بن‌بست مذاکرات وین هستیم طبیعتاً کشورهای غربی به خصوص تروئیکای اروپا و آمریکا تمایل بیشتری پیدا می‌کنند تا اختلافات آژانس با ایران را دوباره پیش بکشند که با برجسته‌سازی این اختلافات و استفاده از آن در قالب صدور قطعنامه اهرم فشاری علیه تهران داشته باشند. ضمنا فضایی که در سازمان های بین المللی مانند شورای حکام وجود دارد این است که امکان ایجاد یک موج سیاسی و دیپلماتیک علیه هر کشوری به خصوص ایران وجود دارد. در کنار قدرت تبلیغاتی و رسانه ای این کشورها هم به مراتب بیشتر است. اینها علاوه بر آن است که توان یارگیری و ایجاد یک جبهه واحد و اجماع جهانی را هم دارند. این در حالی است که متاسفانه هنوز این توان سیاسی، دیپلماتیک و رسانه ای در ایران وجود ندارد.

حتی با یارگیری چین و روسیه و مخالفت پکن و مسکو نسبت به قطعنامه شورای حکام؟

بله. چون ایران نتوانست حتی با مخالفت چین و روسیه و یارگیری پکن و مسکو موجی بزرگ در برابر قطعنامه شورای حکام ایجاد کند که اگر چنین بود شاهد صدور قطعنامه چهارشنبه گذشته نبودیم.

 پس به سوال نخست برگردیم. به واقع بیش از آنکه انگشت اتهام را به سمت تل آویو، ریاض، سنای آمریکا، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، شورای حکام یا شخص رافائل گروسی بچرخانیم، وقوع شرایط کنونی و این بن بستی که جمهوری اسلامی در ان گرفتار شده تا چه اندازه به دلیل محاسبه ها یا سوء محاسبه های تهران بوده است؟

در یک نگاه کلی من این مسئله را قبول ندارم. هر چند که باید یک بحث تحلیلی و مفصلی در این خصوص داشته باشیم که واقعاً چه فردی، چه جریانی و چه بازیگرانی باعث شدند که ایران به این نقطه برسد. 

 با این تفاسیر حضرتعالی بعد از صدور قطعنامه شورای حکام شکست مذاکرات وین و مرگ‌ برجام را قطعی می دانید، به خصوص اینکه احتمالا شاهد واکنش های تند ایران خواهیم بود هر چند که تا به اکنون اقداماتی نظیر قطع فعالیت‌ دوربین‌های فرا‌پادمانی، خاموش شدن 27 دوربین نظارتی آژانس بین المللی انرژی اتمی، تحرکاتی برای تولید و نصب نسل های جدید سانتریفیوژ از جمله IR-6  و IR-4 و IR-2m  و یا افزودن دو آبشار از سانتریفیوژ IR-6  در دستور کار قرار گرفته است؟

من قبول ندارم که با صدور قطعنامه و حتی واکنش ها و اقدامات متعاقب تهران دیگر به مذاکرات وین نیاز نیست. من بر این باورم تا آخرین لحظه به گفت‌وگو، مذاکره و دیپلماسی نیاز داریم. اساسا همه طرف های به دیپلماسی نیاز دارند. در واقع دیپلماسی کوتاه ترین، کم هزینه ترین و در عین حال عقلانی ترین مسیر برای تحقق منافع اهداف در هر کشوری است.

 بعد از صدور قطعنامه چهارشنبه گذشته بسیاری معتقدند که اکنون توپ در زمین ایران است و به همین دلیل واکنش تهران می‌تواند آینده برجام و سمت و سوی کل تحولات بعدی را مشخص کند. باتوجه به اقداماتی که سازمان انرژی اتمی در همین ۷۲ ساعت اخیر انجام داده که به بخش از ان در سوال قبلی اشاره شد به اندازه کافی فضا را تند کرده است. آیا در شرایط کنونی و با در نظر داشتن بحران معیشتی و اقتصادی در داخل و نیز گسل های سیاسی – اجتماعی اساسا جمهوری اسلامی یارای تصاعد تنش و اتخاذ تصمیمات رادیکال‌تر را دارد؟

اقداماتی که ایران در این سه روز بعد از صدور قطعنامه انجام داده است و یا واکنش های احتمالی بعدی در حوزه اقداماتی فراپادمانی مورد توافق ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در چارچوب برجام است. به هر حال چون جمهوری اسلامی می بیند آژانس در مسائل پادمانی به ایران فشار می آورد بنابراین تهران هم سعی می‌کند در حوزه فراپادمانی از خود واکنش نشان دهد. با این حال من تاکید دارد نباید فضا بعد از صدور قطعنامه و احتمال واکنش های بعدی ایران به سمتی پیش رود که یک فضای «حیثیتی» را چه برای ایران و چه برای دیگر طرف های مذاکرات شکل بدهد. اگر چنین باشد باید از آن دوری گزید. 

 چرا؟

چون شکل گیری فضای حیثیتی کل پروسه احیای برجام و لغو تحریم ها را تحت‌الشعاع قرار دهد. بنابراین پیرو سوال قبلی تان اینکه توپ در زمین ایران است یا هر کشور دیگری چندان مهم نیست. مهم این است که یک موضوع مورد مذاکره اکنون بر روی میز قرار دارد و باید طرفین از ایران گرفته تا آمریکا، تروئیکای اروپایی، روسیه، چین، اژانس، شورای حکام و ... از حیثیتی کردن شرایط برای طرف مقابل خودداری کنند که بازیگر روبه رو به سمت اقدامات تندتر پیش نرود.

 دولت رئیسی از دو بسته پیشنهادی برای آمریکایی ها سخن گفته که با بی پاسخی دولت بایدن مواجه شده است. از نگاه شما این بسته های پیشنهادی تا چه اندازه می تواند فضا را از نگاه حیثیتی دور کند؟

چون از جزئیات این دو بسته پیشنهادی خبر ندارم نمی توانم بگویم که این بسته ها تا چه اندازه می‌توانند مانع از ایجاد فضای حیثیتی شود. من جزو تیم مذاکره کننده نیستم. اما به هر حال تیم کارشناسی فعلی در وزارت امور خارجه با اشراف به جزئیات سعی دارد پیشنهاداتی را مطرح کند که از تشدید تنش جلوگیری کند. در کل معتقدم برای شکستن بن بست سه ماهه کنونی در وین باید با ابتکار عمل اتحادیه اروپا، هم تهران و هم واشنگتن از برخی خواسته ها و خطوط قرمز عدول کنند تا مذاکرات مجددا در دستور کار قرار گیرد. 

 به مسائل فراپادمانی به عنوان حوزه پاسخگویی ایران در برابر فشار آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و شورای حکام اشاره داشتید، اما به نظر می‌رسد جریان رادیکال در داخل کشور، هم قبل از صدور قطعنامه و هم بعد از آن اقداماتی مانند خروج از NPT، غنی سازی 90 درصدی، عدم ورود مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و بازرسان آژانس و مسائلی از این دست را به عنوان واکنش ایران در برابر این قطعنامه خواستار شدند. آیا تهران این اقدامات را عملی خواهد کرد؟

من پرهیز دارم از اینکه مسائل سیاست خارجی و دیپلماسی را وارد قطب بندی های سیاست داخلی بکنم. اما در کل باید گفت که ایران در فضای کنونی آمادگی انجام این اقدامات را دارد. لذا هر چقدر فشار بیشتری را از سوی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و یا شورای حکام شاهد باشیم ایران می تواند اقدامت تندتری را عملیاتی کند، اما محاسبه سود و زیان آن به شرایط مکانی و زمانی خود بستگی دارد.

از امیدواری خود برای ادامه مذاکرات حتی بعد از صدور قطعنامه گفتید، اما به نظر می‌رسد که دیگر رفتار دست به عصای اعضای شورای حکام آژانس و خود آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و طرف های مذاکره کننده با محوریت تروئیکای اروپا و ایالات متحده برای کمک به حصول توافق در مذاکرات وین بعد از صدور قطعنامه چهارشنبه هفته گذشته کنار گذاشته شده است. لذا امکان دارد در نشست های بعدی شورای حکام قطعنامه های بیشتر و تندتری با هدف فعال شدن مکانیسم ماشه و ارجاع پرونده به شورای امنیت در دستور کار قرار گیرد. در این صورت باز هم احیای برجام محلی از اعراب خواهد داشت؟

در پاسخ به قسمت اول سوالتان بله این امکان وجود دارد که بعد از این قطعنامه دیگر ترس و نگرانی آژانس و اعضای شورای حکام برای صدور قطعنامه های دیگر علیه ایران ریخته باشد و واکنش های بعدی تهران هم مسیر را برای صدور قطعنامه های تندتر فراهم کند. لذا هر چند قطعنامه فعلی لحنی ملایم دارد و در آن خبری از ارجاع پرونده به شورای امنیت و یا فعال شدن مکانیسم ماشه نیست، اما نفس صدور آن، فضا را به این سمت خواهد کشاند که پس زمینه و آمادگی در میان کشورها برای ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت شکل گیرد. در این شرایط طرف های مقابل به راحتی می توانند به تک تک این قطعنامه‌های شورای حکام و گزارشات آژانس استناد کنند که تهران به دلیل اقدامات خود، فعال شدن مکانیسم ماشه، ارجاع پرونده به شورای امنیت و احیای قطعنامه های قبلی را اجتناب ناپذیر کرده است. به هرحال انباشت این قطعنامه های شورای امنیت و گزارش‌های آژانس فضا را در شورای امنیت برای ایران تندتر هم می کند. اما در پاسخ به بخش دوم سوالتان باید گفت چه پرونده ایران به شورای امنیت برود یا نرود، این کشورهای عضو هستند که بر روی توافق هسته ای مذاکرات طولانی انجام داده اند و کماکان هم مشتاق به احیای برجامند. کما اینکه لحن این قطعنامه اخیر هم نشان از این مسئله دارد. بنابراین اگر این کشورها خواهان احیای برجام هستند بهترین و عاقلانه ترین راه ممانعت از صدور قطعنامه های بعدی علیه ایران است.

 ولی واقعیت های میدانی نشان می‌دهد که دولت بایدن به دلیل فشار سنا یا اسرائیل و یا هردو عملاً قید احیای برجام را زده است. به هر حال اقداماتی مانند فشار به یونان برای مصادره محموله نفتی ایران، اعمال تحریم‌ها علیه فروش نفت ایران و مقامات سپاه، تصمیم قاطع برای عدم خروج سپاه از لیست گروه های تروریستی، مشارکت در رزمایش های اسرائیل با هدف شبیه سازی حمله گسترده به تاسیسات ایران و یا همین تهیه پیش نویس قطعنامه شورای حکام و فشار به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی همگی نشان از این دارد که بایدن تمایل گذشته را برای احیای برجام ندارد. غیر از این است؟

 این مسئله بیشتر متاثر از فضای کنونی رقابت‌های انتخاباتی کنگره آمریکاست که وارد رقابت های درون حزبی شده است. بنابراین تا زمان پایان انتخابات ما شاهد بی‌میلی دولت بایدن خواهیم. در کنار انتخابات کنگره آمریکا باید گفت اکنون خود دولت بایدن هم شاید به دلیل برخی تحولات داخلی در ایران به این ارزیابی رسیده باشد که تداوم و تشدید تحریم‌ها علیه ایران بهتر از احیای برجام و لغو تحریم ها باشد. تا به اکنون دولت بایدن به روشنی ثابت کرده است که از هر فرصتی علیه منافع ایران استفاده می کند. از طرف دیگر به نظر من آمریکایی‌ها با حسن نیت با ایران برخورد نمی کنند.

 چطور؟

اگر دولت بایدن به واقع خواهان احیای برجام است حداقل می توانست اجرای احکام دادگاه هایی که به دلیل فشارهای سیاسی کنگره و سنا علیه ایران تصویب شده اند را به تعویق بیندازد تا این سیاست چماق و هویج را در قبال جمهوری اسلامی کنار گذاشته می شد. بایدن از یک طرف به دنبال مصادره محموله نفتی ایران است، مرتباً برخی اشخاص و نهادهای ایرانی را تحریم می کند و در کنار آن ادعای احیای برجام را هم دارد. خوب بدیهی است که این سیاست متناقض و دوگانه در مقابل ایران جواب نمی دهد. اگر بایدن به واقع به دنبال احیای برجام است صادقانه و با حسن نیت وارد شود. احیای برجام به مذاکره متقابل نیاز دارد، نه فشار و قطعنامه شورای حکام.
 
 بعد از وقوع جنگ اوکراین بسیاری بر این باورند که همراهی، همکاری و همسویی قاره سبز و به خصوص لندن، پاریس و برلین با واشنگتن به مراتب بیشتر از گذشته شده است. در چنین شرایطی کاخ سفید، هم برای تقابل با پکن و مسکو و هم برای مدیریت تهران به راحتی می تواند علیرغم خروج از برجام با استفاده از ظرفیت حقوقی یکی از سه عضو اروپایی برجام و به طور ویژه انگلیسی ها هر زمان که بخواهد فعال کردن مکانیسم ماشه، ارجاع پرونده به شورای امنیت و احیای قطعنامه های پیشین را کلید بزند. آیا به واقع پاریس، برلین و به شکل خاص لندن که محل ماموریت شما بوده است به راحتی در مسیر ریل گذاری جو بایدن قدم خواهند گذاشت؟

واقعیت امر آن است که جنگ اوکراین تبعات مخربی برای نظم جهانی ذیل بازتعریف اتحاد و اجماع ایالات متحده آمریکا با ناتو و اروپایی ها داشت. از آن مهمتر متاسفانه اروپایی ها اکنون مدیریت و رهبری این نظم نوین را به خصوص در مقوله نظامی، دفاعی و امنیتی، چه در حوزه منطقه‌ای و چه در حوزه جهانی به آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها سپرده اند. در این بین لندن هم اقدامات زیادی را در دستور کار قرار داد تا با ارسال سلاح به اوکراین و مواضع قاطع دیپلماتیک خود در برابر مسکو بتواند علاوه بر تداوم و تشدید جنگ اوکراین منافعش را به نزدیک ترین حالت ممکن با منافع آمریکایی ها برساند. در حالی که تا پیش از این زمزمه تضعیف ناتو و عدم سرمایه گذاری و هزینه برای این نهاد نظامی و امنیتی در میان کشورهای اروپایی شنیده می شد. ولی اکنون نه تنها خبری از تضعیف ناتو نیست، بلکه کشورهای اروپایی علاوه بر هزینه های گزاف برای تقویت بودجه این نهاد، تلاش وافری دارند تا سایر کشورهای باقیمانده اروپایی را هم به جرگه اعضای این پیمان بکشانند. همان گونه که گفتم نقش رهبری اصلی و مدیریت مرکزی دست آمریکایی هاست و به دنبال آن انگلیسی ها هم بعد از خروج از اتحادیه اروپا برای حفظ شان و جایگاه بین‌المللی خود سعی می‌کنند بیشترین همراهی را با مواضع ایالا متحده داشته باشند. به همین دلیل لندن سعی می کند حتی المقدور دیدگاه خود را در همه مسائل خرد و کلان سیاسی، دیپلماتیک، اقتصادی، تجاری، امنیتی، دفاعی و ... با خاستگاه آمریکایی‌ها تطبیق دهد. پس در چنین شرایطی امکان دارد اگر بایدن حتی با عدم احیای برجام و نبود اهرم حقوقی برای فعال کردن مکانیسم ماشه از ظرفیت سه کشور اروپایی حاضر در توافق هسته ای برای فعال کردن مکانیسم ماشه استفاده کند.

 با در نظر گرفتن مجموعه این نکات، قطعنامه شورای حکام با 30 رای مثبت، 3 رای ممتنع (هند، پاکستان و لیبی) و تنها 2 رای مخالف چین و روسیه چه پیام معناداری را برای جمهوری اسلامی ایران و به خصوص دولت سیزدهم دارد؟

مهمترین پیام قطعنامه چهارشنبه هفته گذشته شورای حکام با 30 رای مثبت برای جمهوری اسلامی ایران آن است که ما نباید از هیچ کشوری، تاکید می کنم از هیچ کشوری انتظار حمایت، همکاری و همسویی داشته باشیم. دیپلماسی و منافع ملی کشورها ایجاب می کند که چیزی به نام «همراهی» و «همسویی» بدون در نظر گرفتن منافع محلی از اعراب نداشته باشد. بنابراین اگر کشوری مانند چین و روسیه در نشست شورای حکام مخالف قطعنامه بودند، برای مخالفت خود منافعی را تعریف کرده اند وگرنه این رای مخالف به معنای همراهی و حمایت از ایران نیست، بلکه این معنا را می دهد که عدم صدور قطعنامه علیه پرونده فعالیت‌های هسته‌ای ایران در راستای منافع آنها تعریف می شود. ضمنا ایران یا هر کشور دیگری نباید انتظار داشته باشد که که کشور دیگری نظیر چین، روسیه و ...، کارهایش را پیش ببرد. این، نه مقتضای استقلال سیاسی و دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران است و منافع ما ایجاب می کند که چنین رفتاری در حوزه سیاست خارجی داشته باشیم. پارادایم سیاسی و دیپلماتیک در نظام جمهوری اسلامی ایران باید بر اساس ارزش ها و نظرات رهبران و کارشناسان داخلی تنظیم، تعریف و پیاده شود. تهران نباید و نمی تواند بر خلاف نظام هنجاری و ارزش های خود اقدامات دیپلماتیک انجام دهد. لذا ما باید این ارزیابی را داشته باشم که چه راهی بهترین و کم هزینه ترین مسیر برای تحقق منافع ملی است. از طرف دیگر تنها و تنها جمهوری اسلامی است که باید مدیریت سیاست خارجی خود را پیش ببرد. پس امکان دارد در یک برهه ای سیاست خارجی ما در همراهی با یک کشور مانند روسیه و چین تعریف شود در برهه ای با اروپا، آمریکا و ...؛ نباید به صورت بسته و غیرقابل انعطاف عمل کنیم. اگر استقلال و اصول خود را حفظ کنیم و به دیپلماسی این اجازه را بدهیم که بتواند منعطف، عقلانی و هوشمند عمل کند ما به اندازه کافی از توان و نیروی انسانی لازم برای پیشبرد سیاست خارجی پویا، فعال و چالاک در جهت تحقق منافع ملی برخوردار هستیم مشروط به اینکه به این نیروهای انسانی اجازه داده شود در حوزه تخصصی سیاست خارجی و دیپلماسی از دانش و تخصص خود به نحو احسن در راستای تحقق منافع ملی استفاده کنند. پس شکل گیری این انتظار که چین، روسیه یا هر کشور دیگری بخواهد به ما کمک کند، نه واقعی است و نه عقلانی./شرق

عبدالرحمن فتح الهی

نویسنده خبر

روزنامه نگار و کارشناس ارشد روزنامه نگاری سیاسی و عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی.

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: محسن بهاروند ایران شورای حکام قطعنامه آژانس بین المللی انرژی اتمی رافائل گروسی اسرائیل جو بایدن انگلستان مکانیسم ماشه شورای امنیت سازمان ملل برجام


( ۵ )

نظر شما :