نگاهی به تاریخ منطقه قفقاز

از مشهدی حسین سرابی تا الهام علیف

۲۵ بهمن ۱۴۰۱ | ۱۰:۰۰ کد : ۲۰۱۷۷۱۰ اخبار اصلی آسیا و آفریقا
نویسنده خبر: صلاح الدین خدیو
صلاح الدین خدیو در یادداشتی می نویسد: از جدایی رسمی آذربایجان شمال ارس از ایران، تنها دویست سال می گذرد. جدایی عملی و واقعی میان دو سرزمین، عمری از این هم کوتاه تر دارد. از دهه سی قرن بیست بود که با تثبیت حکومت شوروی، عملا دیواری ستبر میان آذربایجان های ایران و قفقاز کشیده شد.
از مشهدی حسین سرابی تا الهام علیف

دیپلماسی ایرانی: در گرماگرم تنش های سیاسی تهران و باکو، تضادهای هویتی هم به شیوه ای فزاینده میان آنها برجسته می شود.

گسست عمیق فرهنگی و هویتی میان دو کشور در حالیست که آذربایجان و ترکیه به درجه ای از تجانس رسیده اند که رسما دو دولت و یک ملت خوانده می شوند.

از جدایی رسمی آذربایجان شمال ارس از ایران، تنها دویست سال می گذرد. جدایی عملی و واقعی میان دو سرزمین، عمری از این هم کوتاه تر دارد. از دهه سی قرن بیست بود که با تثبیت حکومت شوروی، عملا دیواری ستبر میان آذربایجان های ایران و قفقاز کشیده شد.

تا قبل از آن، حضور مداوم ده ها هزار آذری ایرانی در باکو و رفت و آمد مداوم میان دو سوی مرز، نمی گذاشت جدایی سیاسی به قطع پیوندهای فرهنگی و عاطفی بینجامد.

مدت کوتاهی پس از انفصال قفقاز جنوبی از ایران، با کشف نفت خزر و پیدایش صنعت نفت، باکو از شهرکی کم اهمیت به متروپلی پررونق در اواخر سده 19 تبدیل شد. "منچستر قفقاز" و انقلاب صنعتی آن، بیش از همه آذربایجان ایران را تحت تاثیر گذاشت.

پرولتاریای صنعتی، بورژوازی تجاری و روشنفکران انقلابی و اصلاح طلب، در پیوند با انقلاب نفتی باکو و مراودات آن با روسیه و اروپا پا گرفتند.

انقلاب مشروطه در ایران، فرصتی کم نظیر برای مبادلات فرهنگی و سیاسی میان دو سوی ارس فراهم کرد. بیشتر روشنفکران مطرح مشروطه یا تبار آذری داشتند و یا مستقیما تحت تاثیر تحولات فکری در قفقاز و عثمانی بودند.

تا حدود صد سال قبل، تکلیف مساله هویت در شمال ارس هنوز معلوم نبود. درهم تنیدگی هویتی با ایران صرفا در رواج زبان فارسی به عنوان زبان نخبگان نبود. احزاب و دستجات سیاسی که در قفقاز تشکیل می شدند، پر بود از آذربایجانی های ایرانی، کسی آنها را به عنوان بیگانه، مهاجر و یا پناهنده نمی شناخت. نسل نخست احزاب و سازمان های چپ و دمکرات ایرانی هم اکثرا در خارج از کشور و خاصه در باکو شکل گرفتند.

پس از تشکیل حکومت شوروی، شماری از ایرانیان مهاجر در زمره گماشتگان درجه یک آن درآمدند. فردی به نام مشهدی حسین از اهالی سراب و از کارگران نفتی باکو که در جنبش مشروطه هم فعال بود، در فاصله سال های 1926- 1927 رئیس جمهوری آذربایجان شوروی شد. 

یک اردبیلی به نام کریم نیک بین هم که کودکی اش در باکو گذشته بود، از سوی حزب کمونیست شوروی، رئیس جمهوری ترکستان شد. جمهوری ترکستان شوروی، تمام جماهیر کنونی آسیای میانه را در بر می گرفت.

جالب این جاست که "پرزیدنت ترک" آنقدر خود را ایرانی می دانست که از پایتختش تاشکند، حزب جمهوری خواه زحمتکشان ایران را تشکیل داده بود.

مقارن ظهور ملی گرایی های قومی در قفقاز در واپسین دهه های قرن 19 نیز ایرانی گری هنوز گرایشی نیرومند بود.

از میان سه قومیت اصلی، گرجی ها به عنوان ملتی از قبل موجود و دارای روایت تاریخی آماده، بیشتر آغوششان به روی ملی گرایی باز بود.

پس از آنها ارمنی ها با زبان و خط متمایز خود قرار داشتند و در ته صف، مسلمانان بودند که آن زمان آذری ها را بیشتر بدین صفت می شناختند. مواجهه با ملی گرایی وارداتی برای آنها، یک آزمون هویتی بغایت بغرنج بود! ایرانی هستیم یا ترک؟ مسلمان هستیم یا مسیحی؟ تا قبل از آن، تمایز مسلمان و مسیحی پاسخ آسان دشواره هویت بود. اکنون که مسیحیان به دسته های روس و ارمنی و گرجی تقسیم می شدند، آنها هم باید در صف منقسم مسلمانان ایرانی و عثمانی دسته خود را بیابند.

سرگذشت روشنفکران سرامدی چون احمد آقااوغلو و محمد امین رسول زاده گویای این تجربه پر فراز و نشیب و آشفته است. کسانی که در برهه ای ایران گرا بودند و سپس ترک گرا شدند و ...

ایران معرکە هویت ها را در قفقاز باخت. ضعف مفرط دولت قاجار و مداخله فزاینده قدرت های اروپایی، در کنار عقب ماندگی ویرانگر اقتصادی و اجتماعی در قیاس با همسایگان روس و ترک و حتی نوسازی شتابان خود قفقاز، جذابیت الگوی ایران را بیش از پیش فرسوده می کرد.

دولت مستعجل مساوات، عقربه های هویتی را به سمت ترک گرایی چرخاند.

پس از آن با سلطه 70 ساله حزب کمونیست، برساختن قسمی ملی گرایی آذربایجانی در دستور کار قرار گرفت که "پان آذریسم" و نگاه الحاقی به جنوب ارس، بر وجه پان ترکیسم آن می چربید.

با سقوط کمونیسم مجددا فرصت در اختیار بازیگران هویتی قرار گرفت.

روسیه به لحاظ فرهنگی و تمدنی حضوری پررنگ داشت. ترکیه با حربه پان ترکیسم آمد.

از همه بی نواتر ایران بود که با مقیاس گرفتن قرن 8 میلادی با پرچم امت گرایی شیعی ظاهر شد.

در برابر روس گرایی فرهنگی و ترک گرایی بسته بندی شده در فرمول های اقتصادی، شیعه گری ایران حرفی برای گفتن نداشت.

کار به جایی رسید که باکو با مشاهده ضعف مفرط ایران در این زمینه و انزوای سیاسی و اقتصادی آن به صرافت مصادره تاریخ آن افتاد. جست وجوی نشانه ها و شناسه های هویتی در اعماق تاریخ ایران، به مدد تفسیر ترکی از آن!

صلاح الدین خدیو

نویسنده خبر

کارشناس مسائل بین الملل و پژوهشگر مسائل کردی

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: آذربایجان جمهوری آذربایجان قفقاز ایران و آذربایجان تاریخ قفقاز تاریخ آذربایجان ترکستان شوروی اتحاد جماهیر شوروی صلاح الدین خدیو


( ۲۶ )

نظر شما :

آتیلا ۲۵ بهمن ۱۴۰۱ | ۱۱:۵۶
جناب آقای خدیو بدرستی بخشی از تاریخ را ذکر می کنی ولی نمی گویی که ملی گرایی ایرانی بعد از سقوط قاجار و ظهور رضا خان عامل این افتراق هست چرا که قبل از آن دوران دولتهای قاجار و قبلتر افشار صفویه آق قویونلو قره قویونلو..همه دولتهای ترکی بودند که نه تنها تعصب فرهنگی و زبانی نداشتند بلکه با تساهل و تسامحی که داشتند همه اقوام موجود در ایران را برابر می دانستند تنها تعصبی که وجود داشت تعصب دینی و مذهبی بود. و همانطور که خودتان هم ذکر کردید قفقاز و دولتهای عثمانی به خاطر نزدیکی و ارتباط با اروپا و روسیه همواره الهام بخش حرکتهای آزادی بخش و دروازه ورود پدیده های نو ظهور به ایران بودند. مجله طنز فکاهی ملانصرالدین که در سال ۱۹۰۶ به سردبیری جلیل محمد قلی زاده ابتدا در تفلیس بعدها در باکو و ایروان و در دوره ای هم تبریز به زبان ترکی آذربایجانی منتشر می شد بیشترین خوانند را در ایران داشت که مفاهیم سیاسی و روز آن دوره را به زبان طنز به خوانندگان انتقال می داد و نقشی بی بدیل در اشاعه حقوق برابری زنان و خرافه زدایی و بیداری مردم و جنبش مشروطه ایران داشت.
خسرو ۲۵ بهمن ۱۴۰۱ | ۱۳:۳۰
فرض ابتدای نوشته مبنی بر گسست عمیق فرهنگی و هویتی اشتباه بارز و مصطلح امروز بخش بزرگی از رسانه های فارسی زبان و به تبع آن تفکر پانفارسی و پانکردی( پانکردها با اینکه آرزوی تجزیه ایران را دارند ولی از تضییقات حقوق فرهنگی ترکها حمایت میکنند) است هنوز که هنوز است مردم جمهوری آذربایجان با درجه بالایی تعلق فرهنگی به آذربایجان ایران دارند فقط کافی ایران مشی حمایتگرانه از ارمنستان متجاوز را متوقف کند در ضمن سوال انحرافی ایرانی هستیم یا ترک ؟ بعد از شروع حکومت رضاخان میرپنج مطرح شد و قبل از آن فقط مسلمان مطرح بود حتی شیعه و سنی بودن مهم نبود و اجداد ما اصطلاح ترک ایرانی را در مقابل ترک عثمانی بکار می بردند --- آذربایجان تاریخ خود را دارد(برخلاف عشایر کرد که حکومت و دیوان سالاری نداشته اند ) که قرنها با ایران مشترک بوده است و نیازی به مصادره تاریخ دیگران نیست چون بعد از اسلام لااقل هزار سال ایران با اکثریت و حکومت ترکها سر کرده است که آثار شان با وجود تلاش برای تخریب هنوز بسیارند خراشیدن اختلافات کوچک بین ایران و آذربایجان و عمیق کردنشان فقط فتنه و شیطنت است و بر خلاف منافع ملی ایران
ناشناس ۲۵ بهمن ۱۴۰۱ | ۱۷:۰۶
به خسرو . یا دروغ می گویی یا راست . اگر راست بگویی که باید از تو پرسید چرا در تمام آسیای میانه ، قفقاز ، فلات ایران ، شرق ترکیه و شمال عراق ، افغانستان ، پاکستان و بخش بزرگی از هند آثار فرهنگی در قالب شعر و داستان و همچنین نام اماکن و شهرها و ... زبان فارسی برتری کامل به سایر زبانها دارد . در همین آسیای میانه نام مهمترین شهرها فارسی است . در کتیبه های باستانی و آثار به جا مانده در مساجد ، آب انبارها و ... نوشته ها فارسی است . اصلا مگر رضا خان چقدر در سلطنت بود که بتواند اینطور ریشه ای جای دو فرهنگ و زبان را عوض کند آن هم نه در ایران که در کل غرب و مرکز آسیا ؟ مگر می شود با این همه شرق شناس و آثار باستانی بعضا منتقل شده به موزه های مطرح دنیا ، اینگونه که تو می گویی تاریخ را تغییر داد ؟ پس تو اگر راست بگویی باید از تو پرسید این چه فرهنگ غالبی بوده که اینگونه در مقابل فرهنگ کوچکتر ، همیشه در حاشیه بوده ؟ آن حدی که در شمال ارس شاعر فارس زبان برجسته وجود دارد در جنوب ارس ، وجود ندارد . نظامی گنجوی چه دلیلی داشته در دورانی که مانند الان زبان رسمی وجود نداشته ، بیاید بر خلاف زبان مادریش شعر بگوید . اما اگر دروغ بگویی که مطمئنا همین است ، بهتر است به اربابانت بگویید حکومت جمهوری اسلامی هر نقصی داشته باشد ، سر تغییر جغرافیای اطرافش با کسی شوخی ندارد . زنگزور را به خواب ببینید . نه جنگ . نه تهدید . نه سر و صدا . همین که ایران نمی خواهد ، پس نمی شود . تو هم پاشو یه گاری ، چیزی پیدا کن خودت رو برسون به شهرهای زلزله زده شاید تونستی کار مفیدی انجام بدی .
حامد ۲۵ بهمن ۱۴۰۱ | ۱۷:۲۸
مشکل اصلی در پانترکیسمی است که فاشیستهای ترکیه راه انداختند و از افراط گرایی مذهبی و نئوعثمانی گری هم استفاده کردند. تا قبل از ترک گرایی، مردم این منطقه با وجود تفاوت‌ها و درگیریها، با هم دشمن نبودند.
محمد ۲۵ بهمن ۱۴۰۱ | ۱۸:۴۴
خطاب به خسرو، حرف ما همین است ، که اساسا ترک ایرانی نداریم ، همه ترک زبانان ما آذری هستند ، ترکها از آسیای میانه وارد کشور شدند ، دوران کشور بودن آذربایجان هم که از زمان فروپاشی شوروی فراتر نمی رود ، از اول تاریخ ، دو سوی ارس جزو ایران بوده اند ، در زمان روسیه تزاری ، این منطقه اشغال شد و در سال 91 هم که استقلال پیدا کرد. مشکل ما با امثال علی اف است که با تحریف تاریخ ، می خواهند خودشان را به ترک های آناتولی به سرکردگی اردوغان بچسبانندن ، مشکل ما باکو نیست ، مشکل ما اردوغان و دست نشانده اش علی اف است که با جعل تاریخ ، می خواهند خودشان را ملت ترک نشان دهند و خیال باطل احیای عثمانی را در سر دارند
محمد ۲۵ بهمن ۱۴۰۱ | ۱۹:۴۲
آقای خسرو. آنچه فتنه و شیطنت است، باز کردن پای اسرائیل به قفقاز است که درست در همان زمانی پایش توسط حکومت علیف به این منطقه باز شد که ایران بر اختلافات نمی دمید و به قول تو اختلافات را "نمی خراشید"! پس آنکسی که اختلاف را "خراشیده" و عمیق کرده است همانا باکوی تحت سلطه‌ی علیف است، نه ایران. وانگهی، باز کردن پای اسرائیل به ایران و آزادی عمل دادن به اسرائیل جهت جاسوسی از ایران و فراهم آوردن مقدمات ترور و عملیات‌های خرابکارانه در ایران از خاک باکو، اختلافی "کوچک" نیست، بزرگ است.
مجتبی ۲۵ بهمن ۱۴۰۱ | ۲۳:۵۷
اتراک مهاجر و مهاجم حتی در زمان خکومت بر ایران زبان و نوشتار و دیوان فارسی داشتند چون زبان ناقص انها قابل فهم و قدرت نداشت و تمام حاکمان ترک غیر از ترکمنهای اق قیلیوها که زبان ترکی را اجباری کردند در اذربایجانات الباقی زبان فارسی را رسمی میدانستند .اما این قسمت ازواقعیت تاریخ به مذاق دشمنان ملت ایران و پانترکها خوش نیامده است و ادعای تمام تاریخ و تمدن و فرهنگ ایران دارند اما نمی داند که سیستم دیوان سالاری ایرانی قبل از تجاوز انها به ایران (قبل حمله اعراب به ایران وجود داشته و خانواده برمکیان و....سرامد انها بودند و در تمام ممالک اسلامی گسترش یافته است ) و ادعای تمدن از مهاجرین دشت قبچاق محال است .امروز مردم باکو در استحاله و استعمار فرهنگی تاریخی اجتماعی ترکیه و اسراییل هستند و هیچ تعلق خاطری به ایران ندارند و دشمن میداند .هن.ز اثار باستانی ایرانی و کتیبه فارسی زیادی بر مساجد تاریخی قره باغ وجود دارد که پانترکها چشم دیدن انرا ندارند
ابراهیم قدیمی ۲۶ بهمن ۱۴۰۱ | ۰۰:۲۸
جناب خدیو با احترام زمانی که دلایل قوی ومعنوی میشود رگهای گردن طرف مقابل به حجت قوی میگردد۔ ممنون از نوشته تاریخی بیان نشده عمومی تاکنون شما۔ملی گرائی ایرانی جهتی نژادی ندارد پان ایرانیسم است سرزمینی است ۔ یا بعبارتی پان ایرانیسم ایرانی ضد پان عربی بوده است وپان ترکی ضد پان فارسی که موجود نیست ودر جهت وهمسوی پان عربی است
خسرو ۲۶ بهمن ۱۴۰۱ | ۱۴:۱۸
اگر واقعا فکر می کنید همه ترک زبانهای ایران آذری هستند باید سه استان آذربایجانی هم در جنوب بین فارس و خوزستان و ... اصفهان و غیره باشد در ضمن در قم و اراک هم باید باشد در گیلان و خراسان و... باید باشد اگر زبان فارسی برتری داشت در منطقه خوشحال می شدیم ولی آنگاه باید در پاکستان و آسیای میانه و غیره هم رسمی می‌شد چرا نشده ؟ در شمال عراق چرا نشده ؟ چرا کردهای عراقی عربی می‌دانند ولی فارسی بلد نیستند ؟ چرا کردهای ترکیه فارسی بلد نیستند ؟ در ضمن مگر ملی گراهای فارس همه مظاهر فرهنگی ایران را مصادره نمی کنند ؟ در حالی که آنها محصول جمعی تمام اقوام ایرانی است ؟در ضمن پای اسرائیل را به منطقه ، حاکمان اقلیم شمال عراق باز کرده اند که سپاه گه گاهی با موشک باران حل می‌کند فارسی زبان شعر قرون گذشته بوده است بنابراین نظامی گنجوی یا صائب تبریزی یا شاه اسماعیل صفوی ویا سلطان سلیم عثمانی به همراه اشعار ترکی -- اشعار فارسی هم دارند
آذربایجانی ۲۹ بهمن ۱۴۰۱ | ۰۴:۳۳
به خسرو خیلی خودت را اذیت نکن، رسانه های ترکیه تو جدیدا تغییر شیوه داده و درصد کلمات فارسی اش آنقدر زیاد شده که در آینده نزدیک تماما فارس زبان خواهند شد، و نگارش زبان فارسی در مدارس میگنجانند. ضمنا این پادشاهان که نام بردی هم توضیح پای امضایشان هم به زبان فارسی بوده. شما میخواهید ایران رو ترک زبان کنی؟ ترک زبانها از رسمی بودن زبان فارسی خشنود هم هستند چون زبان ترکی مادری را ذاتا میشناسند و می آموزند و زبان فارسی را هم در سایه ملی بودن این زبان یاد میگیرند، حالا تو تک نفره میخواهی کل نفوس ایران رو ترک معرفی کنی و قصد و غرضت چیست خودت هم دقیقا نمیدانی