حکمرانی شکننده و تکرار فروپاشی تاریخی

گورباچف الگوی سیاستگذاری پاشینیان

۰۷ آبان ۱۴۰۲ | ۱۴:۰۰ کد : ۲۰۲۲۶۹۳ آسیا و آفریقا انتخاب سردبیر
نویسنده خبر: اسلام ذوالقدرپور
اسلام ذوالقدرپور در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: وضعیت کنونی ارمنستان در قفقاز جنوبی را نیز می‌توان مصداقی از وضعیت شوروی دانست که پس از یک دوره سیاست گسترش‌گرای سرزمینی، دچار سستی سیاستگذاری و کمبود منابع قدرت شده و اکنون حتی تمامیت ارضی خود را نیز در خطر می‌بیند! 
گورباچف الگوی سیاستگذاری پاشینیان

دیپلماسی ایرانی: سیاست گسترش‌گرای تهاجمی (رئالیسم تهاجمی) در نظام بین‌الملل، الگویی است که در نهایت به تضعیف و فروپاشی حکمرانی توسعه‌طلب ژئوپلیتیک انجامیده است. این فرآیند را می‌توان روندی تاریخی دانست که به مثابه درس در حافظه دانش روابط بین الملل و سیاستگذاری عمومی ثبت شده است.

فروپاشی اقتدار و حکمرانی بازیگران گسترشگرای ژئوپلیتیک را می‌توان آئینه شفاف و گویایی دانست که پیش‌روی سیاستگذاران تهاجمی در نظام جهانی هستند. این آئینه، درس عبرتی به حکمرانی‌های مدرن می‌دهد که از سیاست‌های بلندپرواز و رئالیسم تهاجمی دوری گزیده و بقای حکمرانی خود را در قالب جنگ و تهاجم دنبال ننمایند.

وضعیت کنونی جهان و آشوبناکی آن، بار دیگر سیاستگذاران و حکمرانی‌ها را به مشاهده آئینه‌های پیش‌رو و درس‌آموزی از سیاست‌های پیشین توصیه می‌کنند. درس‌آموزی از سیاست‌های پیشین که می‌تواند چراغ راه سیاستگذاران و سیاست‌ها برای گریز از دام ناکارآمدی، بحران و فاجعه در شرایط آنارشی کنونی باشد.

نمونه بزرگ و آینه شفاف الگوی رئالیسم تهاجمی را می‌توان اتحاد جماهیر شوروی دانست که به عنوان یکی از دو ابرقدرت بزرگ قرن بیستم با اعمال سیاست‌های اصلاحی ناکارآمد میخائیل گورباچف، تضعیف شده و در نهایت دچار فرسایش اقتدار و فروپاشی کامل شد.

وضعیت کنونی ارمنستان در قفقاز جنوبی را نیز می‌توان مصداقی از وضعیت شوروی دانست که پس از یک دوره سیاست گسترش‌گرای سرزمینی، دچار سستی سیاستگذاری و کمبود منابع قدرت شده و اکنون حتی تمامیت ارضی خود را نیز در خطر می‌بیند! 

وضعیت کنونی ارمنستان مصداق شرایط ظهور و سقوط میخائیل گورباچف به عوان آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی است که به الگوی سیاستگذاری نیکول پاشینیان، نخست وزیر ارمنستان تبدیل شده است. این الگوی درس‌آموز و بحران آفرین در موارد زیر قابل تحلیل است: 

یکم – سیاستگذاری خارجی سرگردان: ظهور نیکول پاشینیان در ارمنستان که در تکمیل فرآیند انقلاب‌های رنگی و مخملی تفسیر می‌شود، چشم انداز بهبود شرایط ارمنستان را به دوران تاریک برای این کشور تغییر داد.

چشم‌انداز تغییر شرایط که بر اصلاح و بهبود حکمرانی سیاسی ارمنستان و افزایش اقتدار این کشور در نظام منطقه‌ای و جهانی تمرکز داشت، در سخنان آقای پاشینیان در دوران اعتراض و انقلاب در 2017 و 2018 قابل مشاهده است. آنجا که پاشینیان خود را یک شخصیت مستقل و شاید دارای روابط و تعامل با همه مراکز قدرت جهانی معرفی و مدعی شدند که: «سیاست خارجی او نه غرب‌گرا و نه طرفدار روسیه، بلکه طرفدار ارمنستان خواهد بود.»1

ادعای مستقل بودن پاشینیان در سیاست خارجی تنها در ناتوانی ایشان در تقویت نظامی و بین‌المللی ارمنستان در رویدادهای قفقاز و شکست‌های پیاپی از آذربایجان قابل بررسی است. استقلالی که از سوی سران روسیه به عنوان گرایش دولت پاشینیان به غرب و ایالات متحده امریکا تفسیر شده و روزهای گذشته نیز سرگئی لاوروف به صراحت هشدار داده است که: «اگر آنها واقعاً به ایالات متحده تکیه می‌کنند، چیزی که در اظهارات بسیاری از نمایندگان رهبری ارمنستان به خوبی دیده می‌شود، شاید بهتر باشد به تاریخ گذشته نگاه کنند که ببینند آمریکا با کسانی که برای پیشبرد منافع ژئوپلیتیک به مدار خود کشاند، چه رفتاری کرد.»2

سیاستگذاری خارجی دولت ارمنستان به جای استقلال ادعایی آقای پاشینیان، در گرداب سرگردانی گرفتار شده و توانایی تعیین مسیر خود را تضعیف، منابع خارجی لازم که در گذشته از سوی حامیان منطقه‌ای و جهانی تأمین می‌شد را نیز از دست داد. گورباچف به عنوان آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی نیز در چنین وضعیتی از سرگردانی گرفتار شده و حتی توان کسب همراهی و همیاری جمهوری‌های خود را نیز از دست داده بود.

دوم – اعتماد به وعده‌های خارجی: وضعیت کنونی ارمنستان و شکست‌های نظامی پیاپی از آذربایجان که به مسئله دالان سیونیک (زنگزور) یعنی تصرف بخشی از خاک ارمنستان از سوی آذربایجان رسیده، پیامد سیاست‌های دولت نیکول پاشینیان است که بیشتر بر کمک‌های خارجی به‌ویژه وعده‌های غربی تمرکز داشت.

دولت پاشینیان به جای تمرکز بر سرمایه‌های داخلی و تقویت کشور در قالب انسجام و همگرایی سیاسی و اجتماعی داخلی، برای تضمین بقای دولت خود به کمک‌های خارجی به‌خصوص وعده‌های غربی امیدوار شده بود. پاشینیان به عنوان یک روزنامه‌نگار منتقد که ادعای اصلاحات داشت، قدرت را به دست گرفت و برای تحقق اهدافش، نیاز به منابع قوی داشت که در داخل ارمنستان و سپهر سیایسی این کشور کمیاب و گران بودند.

در این وضعیت، پاشینیان برای جبران کمبود منابع قدرت خود به دریافت منابع در قالب کمک‌های خارجی از قدرت‌های بزرگ مانند روسیه و ایالات متحده امریکا مجبور شد. کمک‌هایی که تنها در حد وعده‌های فریبنده بودند. ازجمله کمک‌های روسیه در سال‌های اخیر که دروغین بودن آنها در فروش جنگنده‌های Su-30SM روسیه اما بدون موشک‌های آن، در سال 2018 قابل مشاهده و تفسیر است.3

کمبود منابع قدرت و اجتناب مدعیان خارجی از یاری‌رسانی به ارمنستان که یادآور وضعیت گورباچف در 1990 است، ارمنستان را نمونه کوچک شوروی سال های 1990 و 1991 ساخته است که در چرخه بحران‌های اقتصادی، سیاسی و ژئوپلیتیک گرفتار شده بود.  

سوم – آرمان اصلاحات یا واقعیت فروپاشی: برآمدن نیکول پاشینیان در سپهر سیاسی و اجتماعی ارمنستان با پیشینه فعالیت رسانه‌ای، روزنامه نگاری و گرایش به اصلاحات انقلابی که با انقلاب مخملی در 2018 تکمیل شد، روندی از اصلاحات آرمانی را در افکار عمومی ارمنستان و همسایگان پدید آورد.

امیدواری شهروندان ارمنی و همسایگان به موفقیت اصلاحات پاشینیان و پایداری انقلاب مخملی آن که می‌توانست به همسایگانی مانند آذربایجان و حتی ایرانی نیز سرایت کند، یک خیال شیرین بود که خیلی زود جای خود را به تقابل شدید در ساختار قدرت و حکمرانی سیاسی ارمنستان داده و پیامد آن شکست سنگین در مقابل آذربایجان در 2020 در قره‌باغ بود.

آرمانگرایی پاشینیان در دوران انقلاب خود که ادعا داشت: «زنده باد جمهوری قره باغ کوهستانی که باید به بخشی جدایی‌ناپذیر از جمهوری ارمنستان تبدیل شود.»4 خیلی زود جای خود را به واقعیت جدایی قره‌باغ، خروج بیش از یکصد هزار شهروند ارمنی از این منطقه و احتمال تصرف سیونیک ارمنستان از سوی آذربایجان، داده است. این فرآیند را می‌توان فروپاشی آرمان‌ها و برتری واقعیات بر سیاستگذاری آرمانی دانست.  

همان‌گونه که گورباچف با اصلاحات دوگانه گلاسنوست و پروستریکا تلاش داشت تا به بقای اتحاد جماهیر شوروی کمک کرده و به کمونیسم آرمانی دست یابد اما به شکست و فروپاشی شوروی رسید، پاشینیان نیز به جای تحقق اصلاحات آرمانی خود و تبدیل ارمنستان به یک بازیگر مهم قفقاز، اکنون در آستانه واگذاری بخش‌هایی از کشور خود به آذربایجان قرار گرفته است!

*  

بسیاری سیاستگذاران و حاکمان به جای درس آموزی از سیاست‌های پیشین و دقت در آئینه‌های سیاستگذاری، به خودکامگی سیاستی دچار شده و آرمانگرایی را تا حد سرنگونی و نابودی تقویت می‌کنند.

تقویت آرمانگرایی بدون توجه به واقعیت و منابع قدرت، همان روندی بود که سیاستگذاران شوروی در پیش گرفته و گورباچف را به عنوان یک حکمران آرمانگرای بزرگ، سرنگون کرده و اکنون نیز نیکول پاشینیان در همان مسیر گورباچف قدم برداشته است و در آستانه نابودی ارمنستان و آرمان ارمنستان بزرگ و مقتدر قرار دارد.

ادعای اخیر پاشینیان پیرامون پاکسازی ارامنه از قره‌باغ را می‌توان یک سرپوش بزرگ برای توجیه ناکارآمدی حکمرانی پاشینیان طی چند سال اخیر دانست که به شکست ارمنستان در مقابل آذربایجان و خروج شهروندان ارمنی از قره‌باغ منجر شده است. خروج ارامنه از قره‌باغ که با برخی فشارهای تحریمی آذربایجان همراه بوده، نمی‌تواند پاکسازی قومی باشد. خروج و مهاجرت دست جمعی و بسیار فراگیر و سریع ارامنه از قره‌باغ بسیار فراتر از تحریم‌ها، تهدیدات و پاکسازی قومی آذربایجان ( پاکسازی نرم) بوده، بلکه پاکسازی آرمان‌های فریبنده پاشینیان از سپهر سیاسی و تاریخ معاصر ارمنستان است.

نیکول پاشینیان طی چند سال اخیر در مسیر الگوی گورباچف حرکت کرده و حکمرانی شکننده وی به جایی رسیده است که در صورت عدم اصلاح سیاستگذاری خود، ارمنستان را دچار فروپاشی جغرافیایی و منطقه را با تنش ژئوپلیتیک مواجه خواهد ساخت.  

منابع: 

 

1- https://oc-media.org/fiery-revolutionary-or-pragmatic-politician-what-to-expect-from-nikol-pashinyan/
2- https://tass.com/politics/1681389    
3-https://eurasiantimes.com/armenia-purchased-russias-su-30-fighter-jets-without-missiles-in-2020-pm-pashinyan  
4- https://carnegiemoscow.org/commentary/76269
اسلام ذوالقدرپور

نویسنده خبر

 کارشناس ارشد مسائل سیاسی و بین الملل و دانشجوی دکترای سیاستگذاری عمومی

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: نیکول پاشینیان ارمنستان میخائیل گورباچف شوروی اتحاد جماهیر شوروی اسلام ذوالقدرپور قفقاز


( ۱۲ )

نظر شما :

خسرو ۰۷ آبان ۱۴۰۲ | ۱۴:۵۵
گورباچف عامل فروپاشی شوروی نبود بلکه عملکرد های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی شوروی در دوران طولانی قبل از گورباچف سبب فرو‌پاشی شوروی شد در سال ۱۹۹۰ با رشد جمعیت مسلمانان در ۵۰سال قبل آن --- ۶۵ درصد جمعیت شوروی غیر روس بود جمهوری های مسلمان شوروی( کم مانده بود که ۵۰درصد جمعیت شوروی مسلمان شوند ) به جهات توسعه یافتگی ، مثل کشورهای جهان سوم بودند و باری بر دوش روسیه محسوب می‌شدند بدان جهت روس‌ها خود مایل به جداسازی مناطق عقب مانده پیرامونی بودند اگر امروز جمعیت مسلمانان روسیه از ۲۰ به ۴۰ درصد برسد باز همان اتفاق خواهد افتاد و روس‌ها سعی خواهند کرد جوامع مسلمان را در جغرافیای محدود و وابسته به روسیه جداسازی کنند تا لااقل ۸۰درصد جمعیت روسیه از روس‌ها باشد مقایسه پاشینیان و ارمنستان با گورباچف و روسیه صحیح نیست چون ارمنستان تمامی جمعیت غیر ارمنی را از ارمنستان اخراج کرده و اکنون تنها کشور دنیاست که صددرصد جمعیت خالص ارمنی دارد و ارمنستان کشور کوچک قفقاز از حمایت تمامی قدرت‌های بزرگ دنیا برخوردار است حتی اگر دولت نداشته باشد باز ادامه خواهد یافت و دچار فروپاشی جغرافیایی نخواهدشد
ایرانی ۰۷ آبان ۱۴۰۲ | ۱۷:۴۱
این آقا با کشاندن پای آمریکا و فرانسه که دشمن ذاتی ما ایرانی ها هستند دست ما را در شمال غرب بسته و باعث شده که سفارت آمریکا در ارمنستان که بزرگ ترین سفارت آمریکا در قفقاز لقب گرفته با نزدیک به 2000 نفر پرسنل محلی برای جاسوسی و حمله های دشمن باشد و از آنجا برای ایران ترکیه و روسیه نقشه کشیده و منافع منطقه را به خطر اندازند ارمنستان باید تحت قیومیت روسیه قرار گرفته یا قسمت های جنوبی این کشور به مستقل شده و به صاحبان اصلی آن یعنی آذربایجانی های رانده شده تحویل داده شود امیدوارم روسیه برای تنبیه ارمنستان زنگه زور غربی را تحت حمایت خود به مالکان اصلی آنها تحویل دهد
شهروند ۰۸ آبان ۱۴۰۲ | ۱۲:۳۴
مطلب جالب و آموزنده بود: " حاکمان به جای درس آموزی از سیاست‌های پیشین و دقت در آئینه‌های سیاستگذاری، به خودکامگی سیاستی دچار شده و آرمانگرایی را تا حد سرنگونی و نابودی تقویت می‌کنند."
حبیبی ۰۸ آبان ۱۴۰۲ | ۱۳:۳۲
تمثیل خوبی هست ولی آنچه فروخواهد پاشید کشور ارمنستان نیست بلکه ادعاهای قومی- نژادی و سرزمینی ارامنه که با هدایت و خط دهی لابی ارامنه در غرب( به ویژه آمریکا و فرانسه) علیه جمهوری آذربایجان و ترکیه هست فروخواهد پاشید و ادعای نسل کشی ارامنه در جهان رنگ خواهد باخت.
فرهاد ۰۸ آبان ۱۴۰۲ | ۱۵:۲۴
چرا پانترکها وقتی باکو پای اسرائیل را به قفقاز باز کرد درحالی که از ترکیه هم سلاح میخرید، ساکت بودند ولی با همکاری نظامی ارمنستان و فرانسه دادشان بلند شده است!؟ خودتان را به جهالت زده اید واقعا شما پانترکها.
دلسوز ایران ۰۸ آبان ۱۴۰۲ | ۲۲:۵۷
در قفقاز ترکها ارامنه گرجی‌ها و روس و ایرانیها همه ادعا ارضی دارند ،دیکاتور مدنظر شما قابل تامین به همه است مثال آن ضدیت گرجستانیها از حکومت قاجار و شخص آقا محمد خان که کشتار به راه انداخت در تفلیس یا حمله آذریها و عثمانی‌ها به ارامنه و.....،اگر امروز فقط دیاسپورتی ارامنه را مقصر وضعیت حال ارمنستان بدانیم در نتیجه قومپرستی و نژاد پرستی پانترکیسم که باکو و ترکیه مبتلا شده اند هم مقصر هستند در فتنه های قفقاز