دروغ‌های اقتصادی ترامپ

وقتی برند جای واقعیت را می‌گیرد

۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ | ۱۴:۰۰ کد : ۲۰۳۲۸۰۴ اخبار اصلی آمریکا
رضا معصومی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: دونالد ترامپ را می‌توان بیشتر یک پدیده رسانه‌ای دانست تا یک بازیگر برجسته اقتصادی؛ چهره‌ای که توانست در دل نظام سرمایه‌داری آمریکایی، تصویری اغواگر و قدرتمند از خود بیافریند.
وقتی برند جای واقعیت را می‌گیرد

نویسنده: رضا معصومی، کارشناس روابط بین‌الملل

دیپلماسی ایرانی: دونالد ترامپ، چهره‌ای جنجالی در عرصه سیاست و اقتصاد آمریکا، برای بسیاری از تحلیلگران یک معماست: چگونه فردی با سابقه شکست‌های متعدد اقتصادی توانسته است خود را در افکار عمومی به‌عنوان نماد "تاجر موفق" تثبیت کند؟ پاسخ به این پرسش، تنها در تحلیل شاخص‌های مالی خلاصه نمی‌شود؛ بلکه باید عملکرد رسانه‌ها، ساختار حقوقی سرمایه‌داری آمریکایی، و قدرت برندسازی شخصی را نیز در نظر گرفت. این نوشتار تلاش دارد با تکیه بر داده‌های معتبر و نگاهی همه‌جانبه، تصویری واقع‌بینانه از کارنامه اقتصادی دونالد ترامپ ارائه دهد.

۱. از وراثت پدر تا ورشکستگی‌های پی‌درپی

دونالد ترامپ در سال ۱۹۷۱ کسب‌وکار خانوادگی‌اش را در شرکت "Trump Organization" به‌دست گرفت؛ شرکتی که عمدتاً در حوزه ساخت‌وساز و مستغلات فعال بود. برخلاف ادعای وی مبنی بر "خودساخته بودن"، بر اساس گزارش‌های نیویورک تایمز، ترامپ از پدرش، فرد ترامپ، بیش از ۴۱۳ میلیون دلار دارایی دریافت کرده بود که بخش عمده‌ای از آن از طریق شیوه‌های مالیاتی مشکوک منتقل شده بود (New York Times, 2018).

یکی از برجسته‌ترین جلوه‌های ناکامی اقتصادی او، سرمایه‌گذاری در صنعت کازینوها در آتلانتیک‌سیتی بود. بین سال‌های ۱۹۹۱ تا ۲۰۰۹، ترامپ حداقل شش بار اعلام ورشکستگی کرد؛ از جمله در پروژه معروف "Trump Taj Mahal" که تنها یک سال پس از افتتاح در سال ۱۹۹۱، با بدهی حدود ۳ میلیارد دلاری مواجه شد. در سال ۲۰۰۴ نیز شرکت "Trump Hotels & Casino Resorts" ورشکست شد و حدود ۹۰ درصد از سرمایه سهام‌داران از بین رفت (CNN Business, 2016).

در حالی‌که ترامپ این شکست‌ها را «استفاده هوشمندانه از قانون» توصیف می‌کند، واقعیت این است که او بار مالی این شکست‌ها را به سرمایه‌گذاران و بانک‌ها منتقل کرده و خود با تکیه بر خلأهای قانونی از آسیب‌های اساسی گریخته است.

۲. اقتصاد بدون تولید: برندسازی به‌جای ارزش‌آفرینی

در دهه ۲۰۰۰، ترامپ مسیر فعالیت‌های اقتصادی‌اش را از توسعه فیزیکی املاک به‌سوی فروش "برند شخصی" تغییر داد. به‌جای ساخت‌وساز مستقیم، او نام خود را در قالب مجوزهای برند (Licensing) به پروژه‌های مختلف اجاره می‌داد. این مدل، با ریسک پایین و سود ظاهری بالا، خلق درآمدهای مقطعی را موجب شد اما تولید واقعی در اقتصاد ایجاد نکرد.

بر اساس افشای مالی سالانه ترامپ در دوران ریاست‌جمهوری‌اش، وی بیش از ۳۰۰ شرکت ثبت‌شده به نام خود داشت که بسیاری از آن‌ها غیرفعال یا زیان‌ده بودند. به‌نوشته مجله فوربس Forbes، در سال ۲۰۱۵ حدود ۲۳۰ میلیون دلار از درآمد ترامپ از محل فروش نام تجاری‌اش به‌دست آمده بود، نه از فعالیت‌های مولد اقتصادی Forbes, 2015)).

۳. فاصله عمیق بین تصویر رسانه‌ای و واقعیت مالی

نقش رسانه در خلق چهره‌ای موفق از ترامپ، انکارناپذیر است. برنامه تلویزیونی The Apprentice که از ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۵ با حضور ترامپ پخش می‌شد، به تثبیت تصویر یک "تاجر مقتدر و موفق" کمک زیادی کرد. شعار مشهور "You're fired!" تبدیل به نماد قاطعیت او در مدیریت شد.

اما داده‌های واقعی مالی، روایتی متفاوت ارائه می‌دهند. گزارش تحقیقی New York Times در سال ۲۰۲۰ فاش کرد که ترامپ در سال‌های ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ تنها ۷۵۰ دلار مالیات بر درآمد پرداخت کرده است. همچنین وی طی یک دهه بیش از ۴۰۰ میلیون دلار ضرر مالی اعلام کرده است (New York Times, 2020). بدهی‌های شخصی و شرکتی ترامپ تا سال ۲۰۲۰ به حدود ۴۲۱ میلیون دلار می‌رسید که بخش مهمی از آن مربوط به بانک‌های خارجی، به‌ویژه بانک‌های آلمانی، بود.

این واقعیت‌ها نه‌تنها تصویر مالی او را زیر سؤال برد، بلکه در انتخابات ۲۰۲۰ نیز نگرانی‌هایی درباره وابستگی احتمالی وی به نهادهای خارجی ایجاد کرد.

۴. دستاوردهای اقتصادی دوران ریاست‌جمهوری: توهم یا واقعیت؟

ترامپ در دوران ریاست‌جمهوری‌اش (۲۰۱۷–۲۰۲۱) با ادعای "بازسازی عظمت اقتصادی آمریکا" وارد عرصه شد. مهم‌ترین اقدامات او کاهش مالیات شرکت‌ها، مقررات‌زدایی گسترده و اتخاذ سیاست‌های حمایتی در حوزه تجارت را شامل می شد. در ظاهر، شاخص بورس داوجونز تا پیش از بحران کرونا در فوریه ۲۰۲۰، حدود ۵۵ درصد رشد کرد. اما این رشد عمدتاً در سود شرکت‌های فناوری انعکاس یافت و طبقات کارگر و متوسط آمریکا از آن بهره چندانی نبردند (Brookings Institution, 2020).

در همین حال، بدهی ملی آمریکا از حدود ۱۹.۵ تریلیون دلار در سال ۲۰۱۷ به بیش از ۲۷ تریلیون دلار در پایان سال ۲۰۲۰ رسید. اصلاحات مالیاتی ترامپ بر اساس برآورد دفتر بودجه کنگره (CBO) باعث کاهش ۱.۹ تریلیون دلاری در درآمد دولت شد، بدون اینکه رشد معناداری در تولید ناخالص داخلی حاصل شود.

۵. سیاست‌زدایی از اقتصاد یا اقتصادزدایی از سیاست؟

ترامپ برخلاف روسای‌جمهور پیشین، مرز بین اقتصاد و سیاست را عملاً از میان برداشت. از تحریم‌های گسترده علیه ایران گرفته تا جنگ تجاری با چین، تهدید به خروج از ناتو و اعمال تعرفه‌های سنگین علیه اتحادیه اروپا، همگی نشان‌دهنده ورود سیاست‌های ایدئولوژیک به حوزه اقتصاد بودند.

جنگ تجاری با چین که از سال ۲۰۱۸ آغاز شد، به‌ویژه برای مصرف‌کنندگان آمریکایی هزینه‌زا بود. پژوهشی مشترک از دانشگاه MIT و دانشگاه هاروارد نشان داد که این جنگ تجاری باعث افزایش میانگین ۸ درصدی قیمت کالاها شد، بی‌آنکه مزیت رقابتی بلندمدتی برای تولید داخل ایجاد کند (MIT-Harvard Study, 2019).

۶. جمع‌بندی: پدیده‌ای رسانه‌ای، نه اقتصادی

ترامپ در معنای سنتی، یک تاجر موفق به‌شمار نمی‌رود. او پروژه‌های متعدد ناموفق را تجربه کرد، چندین‌بار به ورشکستگی کشیده شد، و در بسیاری از موارد از مسیرهای غیرمولد ثروت‌اندوزی کرد. اما در برندسازی، بهره‌برداری از خلأهای حقوقی و تسلط بر بازی رسانه‌ای، عملکردی کم‌نظیر داشت.

در نهایت، دونالد ترامپ را می‌توان بیشتر یک پدیده رسانه‌ای دانست تا یک بازیگر برجسته اقتصادی؛ چهره‌ای که توانست در دل نظام سرمایه‌داری آمریکایی، تصویری اغواگر و قدرتمند از خود بیافریند؛ در حالی‌که آنچه در پشت پرده قرار داشت، چیزی جز بدهی، شکست و روایت‌های وارونه نبود.

کلید واژه ها: امریکا ایالات متحده امریکا دونالد ترامپ رضا معصومی ترامپ سال 2020 سرمایه سرمایه دار سرمایه گذاری اقتصاد امریکا


( ۱ )

نظر شما :