تعمد در تضعیف مذاکرات

چرا انگشت اروپا علیه ایران روی ماشه است؟

۱۲ خرداد ۱۴۰۴ | ۲۲:۰۰ کد : ۲۰۳۳۲۳۶ اخبار اصلی اروپا پرونده هسته ای
نویسنده خبر: الدار ممدوف
به نظر می‌رسد اروپا عمداً مذاکرات ایران را تضعیف می‌کند. بریتانیا، فرانسه و آلمان در زمان نامناسبی در حال اعمال تحریم‌های مکانیسم ماشه هستند. دلیل آن چیست؟
چرا انگشت اروپا علیه ایران روی ماشه است؟

دیپلماسی ایرانی: در تکرار خطرناکی از محاسبات اشتباه گذشته، سه کشور اروپایی – فرانسه، آلمان و بریتانیا – بار دیگر تنش‌ها با ایران را تشدید می‌کنند، این بار با تهدید به بازگرداندن تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل (به اصطلاح "اسنپ بک") در صورت شکست مذاکرات هسته‌ای ایالات متحده و ایران. سه کشور اروپایی چنین اقدامی را به عنوان اعمال فشار برای وادار کردن ایران به امتیازدهی در مورد برنامه هسته‌ای‌اش می‌بینند. با این حال، این اقدام خطر از مسیر خارج کردن کامل دیپلماسی و فرو بردن خاورمیانه در بحران عمیق‌تر را به همراه خواهد داشت.

فرانسه در صدر این جریان قرار دارد و نقش خود را به عنوان تندروترین صدای سه کشور اروپایی ایفا می‌کند، که یادآور موضع سرسختانه آن در مذاکرات برجام در سال ۲۰۱۵ است. در جلسه غیرعلنی شورای امنیت سازمان ملل متحد در مورد گسترش سلاح‌های هسته‌ای در پایان ماه آوریل، ژان نوئل بارو، وزیر امور خارجه فرانسه، نمونه‌ای از این چرخش تهاجمی را نشان داد و گفت که اگر مذاکرات ایالات متحده و ایران نتیجه‌ای نداشته باشد، فرانسه و شرکای اروپایی‌اش «برای لحظه‌ای در اعمال مجدد تمام تحریم‌هایی که ۱۰ سال پیش لغو شده بودند، تردید نخواهند کرد.»

چند هفته بعد، پس از آن‌که جعفر پناهی، کارگردان مخالف ایرانی، جایزه جشنواره فیلم کن را دریافت کرد، ژان نوئل بارو این افتخار را به عنوان نمادی از «مقاومت در برابر حکومت ایران» ستود. در حالی که هیچ اشکالی در ستایش پیروزی یک کارگردان ایرانی وجود ندارد، اما چارچوب‌بندی سیاسی و زمان‌بندی آن – در بحبوحه مذاکرات حساس هسته‌ای – از نظر دیپلماتیک نامناسب بود و بی‌جهت تهران را به واکنش شدید واداشت. چنین لفاظی‌هایی با الگوهای گسترده‌تر فرانسه و سایر کشورهای اروپایی در تلفیق سیاست‌های داخلی ایران با تعهدات هسته‌ای آن همسوست، رویکردی که تنها موضع تهران را سخت‌تر می‌کند. بنابراین، جای تعجب نیست که اظهارات بارو در تهران با واکنش منفی مواجه شد، به طوری که سفیر فرانسه به وزارت امور خارجه احضار شد و عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، از ریاکاری و تزویر فرانسه در مورد حقوق بشر به شدت انتقاد کرد. 

اما فرانسه در این کارزار تنها نیست. پیتر مندلسون، سفیر بانفوذ و رک ‌گوی بریتانیا در ایالات متحده، ظاهراً در کنار کسانی در واشینگتن قرار گرفته است که پایان هرگونه غنی‌سازی اورانیوم داخلی در ایران را خواستار هستند – که اصلی ترین خط قرمز ایران و محور اصلی اختلاف در مذاکرات جاری با ایالات متحده است. این پیشنهادها با واکنش فوری تهران مواجه شد و عراقچی در مورد پایان هرگونه مذاکره با E3 هشدار داد اگر قرار باشد «غنی‌سازی صفر» واقعاً به موضع رسمی اروپا تبدیل شود.

در یک چرخش قابل توجه، سه کشور اروپایی که در اوایل دهه ۲۰۰۰ رهبری فرآیندی را بر عهده داشتند که در نهایت به برجام منجر شد، اکنون به طور فزاینده‌ای با تندروهای واشینگتن که مانند مارکو روبیو، وزیر امور خارجه، از ابتدا با برجام مخالف بودند، همسو شده‌اند. در واقع، به نظر می‌رسد در حال حاضر دو مسیر رقیب در حال حرکت است: یکی مسیر ترامپ – ویتکاف که به نظر می‌رسد تلاشی واقعی برای دستیابی به توافق با تهران است، تا جایی که رئیس جمهور ترامپ آشکارا اذعان کرد که به بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، در مورد هرگونه اقدامی که ممکن است توافق را از مسیر خارج کند، هشدار داده است. مسیر دیگر توسط روبیو و سه کشور اروپایی هدایت می‌شود که زور را بر دیپلماسی ترجیح می‌دهند. از آنجایی که ایالات متحده دیگر نمی‌تواند به دلیل عدم عضویت در برجام، مکانیسم ماشه را فعال کند، روبیو سه کشور اروپایی را تشویق می‌کند که دقیقاً همین کار را انجام دهند. در این زمینه، ادعای بارو مبنی بر اینکه «هیچ راه حل نظامی برای برنامه هسته‌ای ایران وجود ندارد، اما مسیر دیپلماسی باریک است»، ریاکارانه به نظر می‌رسد. این ادعا با دیدگاه‌های ابراز شده توسط برت مک‌گورک، مقام ارشد سابق جو بایدن، رئیس جمهوری پیشین آمریکا در امور خاورمیانه، که خواستار «ضرب‌الاجل» برای مذاکرات دیپلماتیک بود، همسوست و با «تهدید نظامی معتبر» همیشگی نیز پشتیبانی می‌شود.

با این حال، تاریخ نشان می‌دهد که فشار فقط باعث می‌شود تهران عقب‌نشینی کند، نه اینکه تسلیم شود. از نظر عینی، هیچ دلیلی برای این امر وجود ندارد: بله، سطح غنی‌سازی ایران به ۶۰٪ رسیده که بسیار فراتر از ۳.۶۷٪ مجاز تحت برجام است. اما تهران همچنین پیوسته اعلام کرده که آماده مذاکره در مورد «همه چیز» است، مشروط بر اینکه حقوق غنی‌سازی داخلی آن رعایت شود. این امر فضای کافی برای مذاکره در مورد جزئیات فنی، مانند محدودیت‌های غنی‌سازی، مفاد غروب آفتاب یا همان ( Sunset Clause )، سرنوشت ذخایر اورانیوم غنی‌شده و راستی‌آزمایی را باقی می‌گذارد.

مقامات ایرانی همچنین به طور خصوصی به احتمال توقف برخی از سانتریفیوژهای پیشرفته خود اشاره کرده‌اند در حالی که تهران در اصل با محدودیت‌های دائمی بر برخی از جنبه‌های برنامه هسته‌ای خود مخالف است، مذاکره برای تمدید مفاد غروب آفتاب برای ۵ یا ۱۰ سال دیگر نباید غیرممکن باشد. این امر به ترامپ اجازه می‌دهد تا ادعا کند که توافقی برتر از توافق دوره اوباما حاصل شده است. در مورد راستی‌آزمایی، ایران در یک گردش مهم، اعلام کرده که پذیرای ورود بازرسان آمریکایی به سایت‌های هسته‌ای خود در چارچوب بازرسی‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی است.

این پویایی‌ها نشان می‌دهد که فضایی برای دیپلماسی وجود دارد. اصرار تندروها و سه کشور اروپایی بر ضرب‌الاجل‌های مصنوعی بی‌اساس است – مسائل پیچیده بین دو دشمن دیرینه را نمی‌توان در چند جلسه در مسقط و رم حل کرد. ایجاد اعتماد به زمان نیاز دارد. اما به نظر می‌رسد آنچه برای سه کشور اروپایی بیشترین اهمیت را دارد، حل و فصل بن‌بست هسته‌ای نیست، بلکه استفاده از اهرم فشار خود به عنوان یک هدف است. به نظر می‌رسد شعار جدید در پاریس، لندن و برلین این است که «از آن استفاده کن یا آن را از دست بده». چیزی که این روند را توضیح می‌دهد، تمایل آشکار سه کشور اروپایی برای مجازات ایران به دلیل مسائلی غیرمرتبط با پرونده هسته‌ای، مانند روابط نظامی آن با روسیه یا ادعای آنها در نقض حقوق بشر در داخل ایران است.

این نگرانی‌ها شاید قابل توجیه باشند؛ اروپا جنگ روسیه در اوکراین را یک تهدید وجودی می‌داند. از این منظر، اروپایی‌ها دیدگاه مثبتی نسبت به ایران ندارند. مسائلی مربوط به فعالیت‌های ادعایی سرویس‌های اطلاعاتی ایران در خاک اروپا و دستگیری شهروندان اروپایی در ایران به دلایل ظاهراً واهی، که اتحادیه اروپا آن را گروگان‌گیری می‌داند، این برداشت‌های منفی را تشدید می‌کند. هر چقدر هم که این نارضایتی‌ها جدی و مشروع باشند، ادغام آنها با دیپلماسی هسته‌ای، دستورالعملی برای شکست است. برجام هرگز قرار نبود به همه مشکلات با ایران رسیدگی کند؛ این یک توافق منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای بود که با دقت تدوین شده بود. گروگان گرفتن توافق هسته‌ای با خواسته‌های نامربوط، فروپاشی آن را تضمین می‌کند. تهران هشدار داده است که اگر سه کشور اروپایی به مکانیسم ماشه متوسل شوند، «عواقب شدیدی» در انتظارشان خواهد بود. در صدراین موارد، خروج از پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) قرار دارد، سناریویی که نظارت بین‌المللی بر برنامه ایران را از بین می‌برد. دولت میانه‌روی فعلی تضعیف خواهد شد – و در حال حاضر نیز با انتقاداتی از سوی تندروها مواجه است که ظاهراً برای پیشبرد امتیازات ایران، مانند آمادگی برای بازگشت موقت به سطوح غنی‌سازی در برجام، خیلی سریع عمل کرده است. در یک تجربه ناخوشایند پس از فروپاشی برجام در پایان ریاست جمهوری دولت عملگرای حسن روحانی (۲۰۱۷-۲۰۲۱)، تندروها می‌توانند دوباره خود را نشان دهند و از قضا هر سیاستی را که سه کشور اروپایی دوست ندارند – یعنی غنی‌سازی تسریع‌شده، تعمیق روابط با روسیه و تشدید فشارها در داخل – را تشدید کنند.

به همین دلیل است که تهدید سه کشور اروپایی به بازگشت تحریم‌ها نه تنها غیرمنطقی است، بلکه خود-ویرانگر است. اروپا که در حال حاضر با جنگ اوکراین دست و پنجه نرم می‌کند، به سختی می‌تواند بحران قابل اجتناب دیگری را تحمل کند. اگر سه کشور اروپایی نمی‌تواند به مذاکرات ایالات متحده و ایران کمک کند، حداقل باید از تضعیف فعال آنها خودداری کند.

منبع: ریسپانسیبل استیتکرفت  (RESPONSIBLE STATECRAFT) / مترجم: دکتر سید محمد تقی آقایان

الدار ممدوف

نویسنده خبر

کارشناس سیاست خارجی مستقر در بروکسل است. ممدوف که یک دیپلمات پیشین لتونیایی است، از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۲۳ به عنوان مشاور سیاسی سوسیال‌دموکرات‌ها در کمیته امور خارجی پارلمان اروپا ...

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: الدار ممدوف ایران و اروپا ایران و فرانسه ایران و آلمان مذاکرات هسته ای مذاکرات مذاکرات ایران و امریکا مذاکرات ایران و اروپا ایران و تروئیکای اروپایی تروئیکای اروپا


( ۵ )

نظر شما :