مرگ نهادهای بین المللی
سکوت یا همراهی کشورهای اسلامی با تهاجم اسرائیل!

دیپلماسی ایرانی: سیاستگذاری راهبردی مطلوب و موفق، رهیافتی است که تمام حلقههای سیاستگذاری را پوشش داده و در یک مسیر ترازمند به نتیجه برسد. در شرایط بحرانی، سیاستگذاری راهبردی با دو محور سیاست خارجی و سیاست دفاعی برای تضمین بقای بازیگر طرح ریزی و عملیاتی میشود.
همانگونه که نیاز به دفاع سبب شکلگیری قدرت نظامی و سیاستگذاری دفاعی میشود، نیاز به مشروعیت و شناسایی بین المللی نیز موجب پیدایش قدرت دیپلماسی، روابط بین المللی و سیاستگذاری خارجی میشود.
سیاستگذاری دفاعی و نظامی در جهان کنونی اهمیت دارد، سیاستگذاری خارجی و ابزار برجسته آن یعنی دیپلماسی نیز ارزشمند بوده، گاهی کارآمدی بیشتری نسبت به سیاست خارجی، تاکتیکها و ابزارهای آن دارد. بازیگری در جهان آنارشیک کنونی، قدرتمند قلمداد میشود که همزمان با منابع نظامی و تسلیحاتی، منابع کارآمد دیپلماسی را داشته و بکار گیرد.
بازیگران مهم جهان اسلام که برخی به عنوان قدرتهای بزرگ منطقهای شناخته میشوند، منابع کلان تسلیحات، ابزارهای دفاعی و نظامی را دارا هستند اما منابع دیپلماسی آنها بسیار محدود و ناکارآمد نشان داده است. ساختارهای بین المللی جهان اسلام مانند سازمان همکاری اسلامی، سازمان اکو، اتحادیه عرب، شورای همکاری خلیج فارس و ... نیز گرفتار همین روند ناکارآمدی و ناتوانی شدهاند!
ناکارآمدی و بلکه همسویی برخی نهادهای بین المللی اسلامی با قدرتهای رقیب و دشمن که پیدایش فاجعه کنونی جهان اسلام را سبب شده است را میتوان در چارچوب انگاره فروپاشی و مرگ سازمانهای بین المللی اسلامی درمحورهای زیر بررسی کرد:
یکم – سازمان همکاری اسلامی: کشورهای مسلمان دارای تسلیحات، قدرت نظامی و دفاعی مناسب هستند اما هیچ قدرت سیاسی و حقوقی بین المللی کارآمد و اثربخش در نظام جهانی ندارند. سازمان همکاری اسلامی با ۵۷ عضو از کشورهای کوچک و بزرگ جهان اسلام که روی هم رفته مؤلفههای بزرگ قدرت نظامی، دفاعی، اقتصادی، جمعیتی و ... داراست، هیچ اثرگذاری بین المللی در رویدادهای کنونی ندارد.
سازمان همکاری اسلامی که بنیان آن برای رسیدگی به مسئله فلسطین و قدس با رویکرد مقابله با انگاره دولت صهیون و شکلگیری اسرائیل در سرزمینهای اسلامی بوده، نهتنها از زمان ایجاد آن در سال 1969 در چند دهه اخیر هیچ اقدام کارآمد و اثربخش برای مقابله با اسرائیل نداشته، بلکه به سکوت و همراهی با اسرائیل نیز متهم شده است. اتهامی که با رویکرد بسیاری دولتهای عضو سازمان در برخورد با اقدامات اسرائیل همخوانی دارد.
مؤلفههای ناکارآمدی، فروپاشی هویتی و بلکه همراهی سازمان همکاری اسلامی در چارچوب سکوت مقابل اسرائیل در دو سال اخیر بهویژه در یک دو ماه گذشته و از زمان تهاجم وحشیانه اسرائیل به ایران را میتوان چنین برشمرد:
۱- سکوت سازمان همکاری اسلامی مقابل تهاجم ارتش اسرائیل به کرانه باختری و غزه در دو سال اخیر و پیش از عملیات طوفان الاقصی.
۲- بیخیالی سازمان همکاری و رهبران مهم آن به اصل عملیات طوفان الاقصی در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ به عنوان حق مشروع مردم فلسطین مقابل اشغالگران.
۳- برگزاری تنها یک نشست عادی وزیران امور خارجه دولتهای عضو سازمان با بیانیهای سست در محکومیت تهاجم وحشیانه اسرائیل به شهروندان فلسطینی به ویژه غزه.
۴- سکوت مرگبار و خفتبار سازمان همکاری اسلامی در برابر کشتار شهروندان و پاکسازی نسلی مردم غزه با نزدیک به ۶۰
هزار کشته!
۵- بیانیه بیارزش سازمان همکاری در برابر ترور رهبران احزاب و سازمانهای جهادی محور مقاومت توسط اسرائیل از شهید هنیه یا شهید سید حسن نصرالله و ... .
۶- خفقان سیاسی سازمان در برابر تهاجم فراگیر اسرائیل به لبنان، سوریه و یمن در یک سال اخیر.
۷- خاموشی سازمان همکاری مقابل زیاده خواهی آژانس بین المللی انرژی اتمی از ایران و تهدیدات شورای حکام آژانس علیه ایران.
۸- سکوت سازمان همکاری در برابر تهاجم سراسری اسرائیل و ایالات متحده امریکا به خاک ایران در خرداد ۱۴۰۴
۹- خوابزدگی مقابل سیاست پاکسازی نژادی غزه از شهروندان فلسطینی و بلکه همکاری برخی دولتهای اسلامی برای پذیرش شهروندان آواره و اخراج شده فلسطین.
و...
این رویکرد سازمان همکاری اسلامی تنها در دو سال اخیر نشان میدهد که سازمان همکاری اسلامی را میتوان ناکارآمدترین سازمان بین المللی جهان دانست که توان حمایت از اعضای خود را ندارد و با سکوت، به دشمن اصلی سازمان یعنی اسرائیل نیز کمک میکند!
دوم – اتحادیه عرب: دولتهای عربی از همان آغاز شکلگیری اتحادیه عرب در سال ۱۹۴۵ تلاش داشتند تا الگویی از حکمرانی جهانی عرب در چارچوب امت عربی را برسازند که بر انگاره هویت یا ناسیونالیسم عربی و بازگشت به برتری دوران خلافت استوار شده و خود را بازیگر اثرگذار نظم نوین جهانی پساجنگ دوم جهانی نمایش دهند.
این اندیشه جهانی دولتهای عرب که از سوی سران ناسیونالیست مهم آن زمان مانند مصر، عربستان، سوریه، عراق، یمن و ... تعریف شده بود، خیلی زود با پیدایش دولت صهیون جهانی در فلسطین، اشغال این سرزمین و بخشهای مهمی از دیگر کشورهای عربی از سوی دولت نوپای اسرائیل، به شکست راهبردی دچار شد که روندی تکراری از شکستهای ژئوپلیتیک برای اتحادیه عرب و جهان اسلام را به دنبال داشت.
شکست راهبردی اتحادیه عرب مقابل اسرائیل به مرور زمان به عنوان یک منبع قدرت برای اسرائیل و یک منبع ترس و سکوت برای دولتهای عرب برساخته شده و دولتهای عربی مجبور به تغییر رهیافت مقابله با اسرائیل به سازش و بلکه تسلیم مقابل اسرائیل شدند!
این روند سکوت، سازش و تسلیم اتحادیه عرب مقابل اسرائیل نهتنها دولتها و رهبران عرب، بلکه شهروندان این اتحادیه را نیز دربرگرفته و آنان را مقابل بحران و فاجعه انسانی در فلسطین، غزه، یمن، لبنان، سوریه و ... بهویژه کشتار و پاکسازی غزه از سوی اسرائیل، ناکار نموده و بلکه با سیاستهای اسرائیل همراه ساخته است.
در جهان آشوبناک کنونی که اتحادیه عرب دارای برخی از قدرتمندترین بازیگران اقتصاد، تجارت و تسلیحات منطقهای و جهانی هستند، اسرائیل به راحتی بر بخش بزرگی از کشورهای عربی پیروز شده و هژمونی خود بر این منطقه را با عنوان اسرائیل بزرگ پایدار ساخته است!
اتحادیه عرب در دو سال گذشته تنها چند بیانیه توخالی پیرامون فاجعه کشتار شهروندان و پاکسازی نژادی غزه از سوی اسرائیل صادر نموده و هیچ راهکار بین المللی برای مقابله با جنگ افروزی وحشیانه دولت اسرائیل نداشته است. روندی که فروپاشی و مرگ اتحادیه عرب را بر همگان نمایان ساخته است.
سوم – اتحادیه جهانی علمای مسلمان: افزون بر سازمانهای بین المللی اسلامی دولت محور، برخی دیگر نهادهای بین المللی اسلامی غیر دولتی نیز وجود دارند که البته دارای گرایش به برخی دولتها بوده و اندیشه سیاسی آنان را پیگیری میکنند که اتحادیه جهانی علمای مسلمان بارزترین اینگونه نهادهاست.
اتحادیه جهانی علمای مسلمان را میتوان سازمانی بین المللی دانست که ادعای راهبری جهان اسلام در قرن ۲۱ و برسازی الگوی تعامل و سازس جهانی در نظم نوین و هندسه جدید قدرت نظام جهانی دارد. این نهاد که از اندیشمندان بزرگ جهان اسلام تشکیل شده، هرگز نتوانست از تعدادی بیانیه محکومیت اسرائیل فراتر برود، یک انقلاب و بلکه تظاهرات بزرگ منطقهای علیه اسرائیل را طرح ریزی و اجرایی کند!
به نظر میرسد اعضای این نهاد بین المللی که خود را علمای جهان اسلام و رهبران دینی نزدیک به دو میلیارد مسلمان میدانند، از مقابله با اسرائیل کمتر از ۱۰ میلیون جمعیت ناتوان هستند و نمیتوانند شهروندان یا پیروان ایدئولوژیک خود را برای حمایت از مسلمانان مقابل اسرائیل متحد کنند و به اقدام فرا خوانند.
*
نهادها و سازمانهای بین المللی اسلامی مانند سازمان همکاری اسلامی که ماهیت و هدف شکلگیری آن در سال ۱۹۶۹ مقابله با وحشیگری و اقدامات تجاوزکارانه اسرائیل در فلسطین و جهان اسلام بوده است، در دو سال اخیر در برابر تهاجم سراسری به غزه، ویرانی این منطقه و پاکسازی نژادی با کشتار نزدیک به ۶۰ هزار فلسطینی در غزه، تهاجم شدید به لبنان، تهاجم فراگیر به سوریه، حملات پیوسته به یمن و ... سکوت کردند و در نهایت همین خاموشی و مدارا تهاجم سراسری اسرائیل به ایران را سبب شد.
تهاجم وحشیانه و سراسری اسرائیل و ایالات متحده امریکا به ایران که تاکنون واکنش مهم و اثرگذاری از سوی جهان اسلام، سازمان همکاری اسلامی و دولتهای مسلمان را به دنبال نداشته و تنها به چند بیانیه بیاثر بسنده شده را میتوان مؤلفه مرگ و نابودی سازمان همکاری اسلامی و دیگر نهادهای بین المللی اسلامی دانست.
کشورهای بزرگ اسلامی مانند عربستان، مصر و ترکیه که ادعای رهبری سازمان همکاری و رهبری جهان اسلام را دارند تاکنون حمایت چندانی از شهروندان غزه و ایران نداشتهاند، درخواست تشکیل فوری نشست سران سازمان همکاری برای اعلام حمایت از ایران یا نجات غزه از پاکسازی نژادی را اعلام نکردهاند!
رجب طیب اردوغان که کشورش رئیس دورهای سازمان همکاری اسلامی است تنها به چند محکومیت لفظی اسرائیل بسنده کرده و هیچ اقدام عملی برای تقویت ایران و جهان اسلام علیه اسرائیل طرحریزی نکرده، بلکه کشورش همچنان روابط تجاری و اقتصادی تنگاتنگی با اسرائیل دارد، همانگونه که دولتهای عربستان و مصر نیز در چارچوب روابط تجاری و خرید گاز از اسرائیل، گونهای از همکاری و همسویی راهبردی با اسرائیل را شکل دادهاند.
سیاستگذاران ایران باید با توجه سیاست ابهامی دولتهای اسلامی مانند ترکیه، عربستان و مصر در همراهی پنهانی با اسرائیل و نقش این دولتهای اسلامی در سکون و بلکه همراهی سازمانهای اسلامی مقابل اسرائیل، در روابط خود با اینگونه سازمانهای بین المللی اسلامی تجدیدنظر کنند.
ایران میتواند به میزان حمایت و همراهی سازمان همکاری اسلامی با ایران مقابل اسرائیل، نسبت به ادامه همکاری و عضویت در چنین ساختار ناکارآمدی تصمیمگیری کند. شاید زمان اعلام مرگ سازمان همکاری اسلامی و... و پایان عضویت ایران با چنین سازمان ناکارآمدی فرا رسیده باشد.
نظر شما :