یادداشت اختصاصی:

مشکل آمریکا و تأثیر آن بر بازارهای داخلی و بازارهای مالی ایالات متحده

۲۳ شهریور ۱۴۰۴ | ۱۴:۰۰ کد : ۲۰۳۵۱۰۹ اخبار اصلی آمریکا اقتصاد و انرژی
هیثم الخزعلی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: اگرچه ایالات متحده از جهان سوءاستفاده می‌کند، جهانی که آنچه را می‌خواهد تولید می‌کند و به دلیل قدرت دلار آن را با قیمت پایین‌تری می‌فروشد، سپس آنچه را از فروش محصولات خود به دست می‌آورد به آن وام می‌دهد و پول خود را در بازارهای سهام و اوراق قرضه آمریکا سرمایه‌گذاری می‌کند، با وجود همه اینها، رئیس جمهوری آمریکا می‌گوید: "ما فریب خورده‌ایم" و می‌خواهد به همه اینها پایان دهد.
مشکل آمریکا و تأثیر آن بر بازارهای داخلی و بازارهای مالی ایالات متحده

نویسنده: دکتر هیثم الخزعلی، دکترای اقتصاد و پژوهشگر و متخصص أمور سیاسی، اقتصادی و جئوپلتیکی

دیپلماسی ایرانی: از زمان به قدرت رسیدن ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا، او درباره «کسری تجاری ایالات متحده» با سایر کشورها صحبت کرده است. این امر او را بر آن داشت تا تعرفه‌هایی را بر بیش از ۲۰۰ کشور، از جمله چین، کانادا و مکزیک اعمال کند. این امر فروپاشی بازارهای مالی و از دست دادن بیش از ۶ تریلیون دلار در یک روز را باعث شد.

حقیقت این است که کسری تجاری ایالات متحده، نشانه مشکل است، نه علت آن. دلیل اصلی کسری یا مشکل این است که مردم آمریکا بیشتر از تولید خود مصرف می‌کنند. اما چگونه می‌توانند بیشتر از تولید خود مصرف کنند؟!

ایالات متحده دلار را بدون هیچ پشتوانه‌ای چاپ می‌کند و از آن برای خرید تمام کالاهای مورد نیاز خود از جهان استفاده می‌کند. چاپ دلار تنها چند سنت هزینه دارد و با آن، هر آنچه را نیاز دارد از خارج از کشور می‌خرد. سپس، وجوه مازاد را از کشورهای دیگر قرض می‌گیرد که هر آنچه را نیاز دارد به آن می‌فروشند و به آنها سود دلارهایی را که چاپ می‌کند، پرداخت می‌کند. یا همان‌طور که پیتر شیف، استراتژیست ارشد بازار در Euro Pacific Asset Management می‌گوید: «هجوم کالاهای ارزان به بازارهای آمریکا، همراه با هجوم سرمایه و دسترسی آسان به وام‌های کم‌بهره به دلیل وجود سرمایه‌های خارجی فراوان، همراه با قیمت بالای سهام در بازار آمریکا، بازار آمریکا را به بزرگترین مصرف‌کننده در جهان تبدیل کرده است.»

قیمت بالای سهام، نرخ بهره پایین و قیمت پایین مصرف‌کننده، آمریکا را روی کاغذ به ثروتمندترین کشور تبدیل کرده است. این امر به جامعه آمریکا اجازه داده است تا بالاتر از سطح بهره‌وری جمعی خود زندگی کند.

اگرچه ایالات متحده از جهان سوءاستفاده می‌کند، جهانی که آنچه را می‌خواهد تولید می‌کند و به دلیل قدرت دلار آن را با قیمت پایین‌تری می‌فروشد، سپس آنچه را از فروش محصولات خود به دست می‌آورد به آن وام می‌دهد و پول خود را در بازارهای سهام و اوراق قرضه آمریکا سرمایه‌گذاری می‌کند، با وجود همه اینها، رئیس جمهوری آمریکا می‌گوید: "ما فریب خورده‌ایم" و می‌خواهد به همه اینها پایان دهد. او می‌خواهد "سیستم تجارت جهانی" را تغییر دهد و ارزش دلار را کاهش دهد، که به معنای "ریاضت اقتصادی" و پایان دوران رفاه آمریکایی است. یعنی آمریکایی‌ها باید شروع به مصرف در حد توان خود و افزایش پس‌انداز خود کنند. نرخ بهره وام‌ها نیز به دلیل کاهش میزان پولی که ایالات متحده از خارج از کشور قرض می‌گیرد، افزایش خواهد یافت. همه اینها به معنای کاهش سطح زندگی شهروندان آمریکایی و کاهش دارایی خالص آنها در بازار سهام است.

ترامپ با اعمال تعرفه بر تولیدکنندگان اشتباه کرد زیرا محصول به راحتی قابل جایگزینی نیست، در حالی که مصرف‌کننده به راحتی قابل جایگزینی است. همه می‌توانند مصرف کنند، اما آمریکا نمی‌تواند چیزی را که تولید نمی‌کند مصرف کند. در میان‌مدت و کوتاه‌مدت، فقط کاغذ خواهد داشت و هیچ کالایی نخواهد داشت. پول زیاد و کالای کم، نرخ تورم را به سطوح بی‌سابقه‌ای می‌رساند که در حال حاضر ۶.۷ درصد است.

بخش خدمات نیز سقوط خواهد کرد و هزاران کارگر اخراج می‌شوند زیرا آمریکایی‌ها چیزی برای خرید ندارند. بیکاری افزایش خواهد یافت، به ویژه پس از آنکه ایلان ماسک ۲ میلیون کارمند دولت ایالات متحده را به دلیل سیاست‌های ریاضتی اخراج کرد.

تأثیر تعرفه‌ها بر اختلال در بازار

۱-  دلار: دلار در برابر سایر ارزها به پایین‌ترین سطح خود از سال ۲۰۲۲ سقوط کرد، در حالی که یورو به بالاترین سطح خود در سه سال گذشته رسید. چین برای جایگزینی واردات خود از آمریکا و اروپا، دلار را خریداری خواهد کرد.

۲- سهام و اوراق قرضه: قیمت سهام نیز کاهش یافت زیرا سرمایه‌گذاران اکنون به دلیل عدم قطعیت حاکم بر بازارها، همه چیز را می‌فروشند. از قضا، در مواقع بحران مالی، سرمایه‌گذاران برای فروش سهام و خرید اوراق قرضه خزانه‌داری ایالات متحده هجوم می‌آورند که به افزایش قیمت آنها منجر می‌شود. با این حال، این بار، تقاضا برای اوراق قرضه خزانه‌داری نیز کاهش یافت و قیمت آنها به دلیل انتظارات مصرف‌کنندگان، کاهش یافت. چین ۷۹۱ میلیارد دلار اوراق قرضه خزانه‌داری دارد و ممکن است همه آنها را یکجا بفروشد.

۳- نفت: قیمت نفت و گاز از ۲ آوریل به دلیل انتظارات از انقباض اقتصادی جهانی به دلیل جنگ تجاری و کاهش تقاضای نفت، ۱۵ درصد کاهش یافته است. آژانس بین‌المللی انرژی انتظار دارد تقاضای نفت ۳۰۰هزار بشکه در روز کاهش یابد.

۴- طلا: قیمت طلا به دلیل خرید طلا توسط بانک‌های مرکزی و کنار گذاشتن دلار، که دیگر «مرکز سیستم پولی جهانی» و ارز ذخیره بین‌المللی نخواهد بود، افزایش یافته و دولت ایالات متحده در حال حرکت به سمت کاهش ارزش آن است. قیمت طلا اخیراً افزایش چشمگیری داشته و به ۳۲۵۰ دلار رسیده که بالاترین قیمت در تاریخ تجارت طلاست. این نشان دهنده افزایش ۶۰۰ دلاری تنها در سال جاری، افزایش ۷ درصدی در یک هفته و افزایش ۲۵۰ دلاری در سه روز است.

برای درک دلیل واقعی افزایش قیمت طلا، باید رابطه بین طلا و دلار را درک کرد. هنگامی که ایالات متحده در سال ۱۷۸۹ تأسیس شد، قیمت هر اونس طلا تنها ۲۰ دلار بود. ۱۳۰ سال بعد، هنگامی که فدرال رزرو در سال ۱۹۱۳ تأسیس شد، قیمت هر اونس طلا تا سال ۱۹۳۳، زمانی که رکود بزرگ رخ داد، ۲۰ دلار باقی ماند. رئیس جمهور روزولت ارزش دلار را کاهش داد و قیمت را به ۳۵ دلار رساند. این قیمت تا سال ۱۹۷۱، زمانی که استاندارد طلا لغو شد، ادامه داشت. قیمت فعلی هر اونس ۳۲۵۰ دلار است. طلا ثابت مانده است، اما حقیقت این است که دلار ۹۹٪ قدرت خرید خود را در طول زمان از دست داده است. برخی از اقتصاددانان انتظار دارند که قیمت هر اونس طلا به ۲۰هزار دلار برسد، نه به دلیل افزایش ارزش طلا، بلکه به دلیل از دست دادن قدرت خرید دلار.

۵- سهام معدن طلا: با افزایش قیمت طلا، سهام طلا (یعنی سهام معدن طلا) نسبتاً کمی افزایش یافته است. در واقع، خرید سهام طلا بهترین سرمایه‌گذاری در سهام در حال حاضر است، زیرا آنها بسیار ارزان‌تر هستند و پتانسیل سودآوری آنها بسیار بالا است.

دلیل کاهش قیمت سهام طلا که در زیر زمین هستند در مقایسه با طلایی که واقعاً در بازارها موجود است، به دو دلیل است:

۱- قیمت نفت نسبت به طلا کاهش یافته است که هزینه استخراج طلا را کاهش داده و سود را افزایش می‌دهد.

۲. بانک‌های مرکزی طلای واقعی می‌خرند، نه طلایی که در زیر زمین است و به صورت سهام معادن طلا نشان داده می‌شود.

بنابراین، ما می‌گوییم که طلا در طول بحران‌های مالی همچنان یک پناهگاه امن است. تقاضا برای طلا با افزایش قیمت آن به دلیل مقادیر نسبتاً محدود آن، بیشتر افزایش خواهد یافت و قیمت سهام شرکت‌های معدن طلا را کاهش می‌دهد.

در مورد عراق، افزایش خرید طلا و کاهش ذخایر دلار و اوراق قرضه خزانه‌داری، پناهگاه امنی برای اقتصاد عراق خواهد بود. و البته که فرمان خدا برتر است.

کلید واژه ها: هیثم الخزعلی امریکا اقتصاد امریکا بحران اقتصاد امریکا طلا قیمت جهانی طلا نفت قیمت جهانی نفت دونالد ترامپ دولت امریکا دلار امریکا


نظر شما :