از «مفت سواری» روس ها تا «خوش سواری» سئول و ریاض

موج سواری کرملین از قزاقستان و اکراین تا وین

۲۰ دی ۱۴۰۰ | ۰۶:۰۰ کد : ۲۰۰۹۰۰۴ پرونده هسته ای انتخاب سردبیر
نویسنده خبر: عبدالرحمن فتح الهی
حشمت الله فلاحت پیشه در گفت و گویی با دیپلماسی ایرانی تصریح کرد که در شرایط فعلی جمهوری اسلامی به جای اعتماد به کشوری مانند روسیه در مذاکرات و اجازه جولان به فردی مانند اولیانوف باید مذاکرات مستقیم با طرف اصلی برجام یعنی ایالات متحده را در دستور کار قرار دهد تا اجازه سوء استفاده و موج سواری از همه کشورها به خصوص روسیه گرفته شود و در عین حال بازیگر دیگری به مذاکرات اضافه نشود.
موج سواری کرملین از قزاقستان و اکراین تا وین

دیپلماسی ایرانی – دور جدید مذاکرات با حضور و به نوعی کشیده شدن پای دو بازیگر جدید یعنی کره جنوبی و عربستان سعودی به وین رقم خورد. با وجود آنکه تحلیل و ارزیابی های متعددی از سوی کارشناسان و ناظران امر در خصوص اهداف و دلایل حضور این دو بازیگر و تاثیرشان بر روند مذاکرات وین ذکر شده است، اما به نظر می رسد نمی توان ورود سئول به مذاکرات برجامی را با ریاض در یک کاسه گذاشت. پیرو این نکته دیپلماسی ایرانی در گفت و گویی با حشمت الله فلاحت پیشه، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در دوره دهم و تحلیلگر ارشد مسائل سیاسی و بین الملل به بررسی و واکاوی دقیق تر و عمیق تر دلایل اضافه شدن عربستان سعودی و کره‌جنوبی به مذاکرات وین و تاثیرات مثبت و منفی آن بر پروسه احیای برجام پرداخته است که در ادامه از نظر می گذرانید:

دور جدید مذاکرات وین با ورود دو بازیگر جدید یعنی سئول و ریاض همراه شد. سه شنبه هفته گذشته چوی جانگ کان، معاون وزیر امور خارجه کره جنوبی در وین حضور یافت و جمعه گذشته نیز عبدالله بن خالد بن سلطان، نماینده دائم عربستان در سازمان های بین المللی مستقر در وین خود را به مذاکرات برجامی چسپاند. اگرچه از نظر تیپولوژی سیاسی و دیپلماتیک یقیناً اهداف دلایل و منافع کره جنوبی در ورود به مذاکرات وین قطعا متفاوت و به نوعی حتی متضاد با حضور عربستان است، اما به باور حضرتعالی اساساً اضافه شدن دیگر بازیگران به جز ۱+۴ و آمریکا چه وضعیتی را برای مذاکرت احیای برجام رقم می زند؟

در پاسخ به سوال شما چند نکته بسیار مهم وجود دارد که باید مد نظر قرار داد. اول اینکه بارها در گفت‌وگو با شما و دیگر رسانه‌ها عنوان داشته‌ام که برجام تنها دو بازیگر دولتی یعنی جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا و یک بازیگر سازمانی یعنی شورای امنیت سازمان ملل دارد. لذا تمام بازیگرانی که به مذاکرات وین اضافه شده‌اند از روسیه و چین گرفته تا آلمان، فرانسه، انگلستان، اتحادیه اروپا و اخیراً کره جنوبی و عربستان سعودی نتیجه ندانم کاری و اشتباهات جمهوری اسلامی تهران است. چون متاسفانه اکنون فضا برای تعامل مستقیم آمریکا و جمهوری اسلامی ایران وجود ندارد، بستر و محملی برای سوء استفاده، دخالت و ورود دیگر بازیگران باربط و بی‌ربط به برجام را شکل داده است. نکته دیگر به بازیگران تازه وارد به مذاکرات وین یعنی کره جنوبی و عربستان سعودی بازمی‌گردد. من هم پیرو نکته شما قطعاً بر این باورم که باید میان اهداف، دلایل و منافع ورود کره‌جنوبی به مذاکرات وین با عربستان سعودی تفاوت و تمایز جدی قائل شد. البته ورود این بازیگران، نه به متن برجام، بلکه به حاشیه آن باز می گردد. از این منظر ورود کره جنوبی به مذاکرات از ابعاد مختلف قابل درک و تحلیل و ارزیابی است، چون کره‌جنوبی قربانی چالش و تنش تهران و واشنگتن شده است.

قربانی! چرا قربانی؟! همین ایالات متحده آمریکا بارها مجوز افک را برای فروش برخی از کالاها از طریق اموال بلوکه شده ایران در کره جنوبی را به سئول داده، اما به نظر می‌رسد نگاه ضد ایرانی کره ای ها پررنگ تر از کاخ سفید است؟

خیر اینگونه نیست. کره ای ها روابط سنتی با ایران دارند. در واقع می‌توان گفت که پرسوددترین بازار برای شرکت‌های کره‌ای، بازار ایران است. ضمن اینکه به طور سنتی بخش عمده پالایشگاه های کره جنوبی بر اساس ویژگی های فنی نفت خام ایران طراحی شده است. یعنی تا به این اندازه کره جنوبی وابستگی به بازار انرژی ایران دارد. حال در چنین شرایطی کره جنوبی بعد از اقدام دونالد ترامپ برای خروج از برجام و اعمال تحریم ها و سیاست فشار حداکثری علیه ایران، دچار ضرر و زیان جدی شده است، اما چون از آن طرف کره جنوبی وابستگی جدی سیاسی، دیپلماتیک، نظامی و حتی امنیتی و اقتصادی پررنگی هم به آمریکا دارد نمی تواند خارج از اراده واشنگتن عمل کند. در نتیجه اکنون بیشترین منابع مسدود شده ایران در کره جنوبی قرار دارد. لذا اتفاقا کره جنوبی برای حل این مشکل خود را به مذاکرات وین رساند تا بتواند از فضای مثبت، ولو حداقلی مذاکرات مسیری برای آزادسازی بخشی از اموال بلوکه شده ایران پیدا کند. اما در آن طرف به نظر من ورود عربستان سعودی یک جنبه منفی دارد. یعنی به همان میزان که می توان ارزیابی مثبتی از ورود کره جنوبی به مذاکرات وین داشت باید کشیده شدن پای عربستان به وین را منفی ارزیابی کرد. 

چرا به باور شما کشیده شدن پای عربستان سعودی به مذاکرات وین را باید منفی دانست؟ آیا ورود عربستان به معنای آن است که مذاکرات برجامی به پرونده‌های فرابرجامی ‌مانند توان موشکی، پهپادی، نفوذ منطقه و ... گره خواهد خورد یا اینکه ریاض نماینده جریانی متشکل از کشورهای حاشیه خلیج فارس و به خصوص اسرائیل است که از دید شما به عنوان بازیگر آشوب ساز یاد می‌شود؟

نکاتی که عنوان داشتید درست است، اما به نظر من نکته مهمتر جای دیگری است.

کجا؟

ببینید کشیده شدن پای عربستان سعودی به مذاکرات وین توسط هر کدام از اعضای ۱+۴ و یا ایالات متحده آمریکا را باید به معنای توازن بخشی در برابر تهران ذیل مذاکرت احیای برجام دانست. بنابراین جمهوری اسلامی ایران اگر قدری منعطف و هوشمندانه عمل می‌کرد و در مذاکرات آن قدر لجاجت، تاخیر و ندانم کاری به خرج نمی داد می توانست شرایطی را به سمتی پیش ببرد که تنها با ورود کره جنوبی به حاشیه مذاکرات وین، آن هم صرفا در چارچوب آزادسازی اموال بلوکه شده ایران موافقت کند، اما متاسفانه علاوه بر اشتباهات مذاکراتی توسط جمهوری اسلامی ایران که باعث شده بازیگران مخربی چون عربستان سعودی خود را به وین برسانند، از طرف دیگر هر کدام از اعضای ۱+۴ و یا ایالات متحده آمریکا هم برای توازن سازی در برابر تهران سعی کرده اند از بازیگری سعودی ها نهایت استفاده را ببرند.

همینجا از شما سوال کنم که علاوه بر آمریکا ظن شما به کدام عضو ۱+۴ برای کشاندن پای عربستان به وین بیشتر است، هر چند که اگر به گذشته نگاه کنیم به نظر می رسد کاخ الیزه بیش از دیگر بازیگران تلاش جدی برای ورود عربستان سعودی، امارات متحده و یا شورای همکاری خلیج فارس به مذاکرات وین داشته است و حتی مکرون، رئیس جمهور و ژان ایو لودریان، وزیر امور خارجه فرانسه به صورت رسمی ورود کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس را به عنوان پیش شرط آغاز مذاکرات و احیای برجام تلقی کرده بود؟

پیرو آن چه عنوان داشتید در این خصوص بیشتر از همه می‌توان، هم به فرانسه شک کرد و هم به خود آمریکایی ها و حتی به روسیه. چون تک تک این کشورها از ورود عربستان و کشیده شدن پای کشورهای حاشیه خلیج فارس به مذاکرات وین و اساساً بازیگری بازیگران مخرب و آشوب ساز نهایت استفاده را خواهند بود، به خصوص کشورهای اروپایی ها و نیز درصدر همه روسیه و چین. 

چرا؟

چون تمام این بازیگرانی که متاسفانه جمهوری اسلامی ایران به دلیل اشتباهات خود در سیاست خارجی و ندانم کاری ها در پیشبرد مذاکرات داشته است، عملاً سبب شده خود را در قالب ۱+۴ به مذاکرات وارد کنند و به دنبالش در سایه خلاء مذاکرات مستقیم ایران و ایالات متحده آمریکا یک حوزه منافعی برای خود تعریف کنند. جالب است که حضور این بازیگران در قالب همین ۱+۴ که از اساس زیر سوال است موجب شده که بازیگران دیگری هم مانند عربستان سعودی به حاشیه مذاکرات اضافه شوند. دعوت از بازیگری مانند عربستان در راستای فرصت طلبی و سوء استفاده ۱+۴ با هدف کسب منافع بیشتر از مذاکرات وین قابل ارزیابی است.

کسب منافع بیشتر توسط ۱+۴، ذیل ورود عربستان به مذاکرات وین چگونه قابل حصول است؟

 بازیگرانی که تحت عنوان ۱+۴ به مذاکرت هسته ای الصاق شده اند، سعی می کنند به واسطه ورود عربستان به وین، ادبیاتی خارج از ادبیات احیای برجام را تحت عنوان رسیدگی به «دغدغه‌های ادعایی منطقه‌ای» در سایه مذاکرات برجامی  طرح کنند. در نتیجه اکنون خط قرمز مذاکرات جمهوری اسلامی با ورود عربستان سعودی و طرح تلاش برای رسیدگی به «دغدغه های ادعایی منطقه‌ای» از نگرانی در خصوص توان موشکی و دفاعی ایران تا نفوذ منطقه ای و ...، عملاً شکسته شد و پرونده های فرابرجامی به مذاکرات هسته‌ای در وین گره خورده شد.

آیا جمهوری اسلامی ایران هم مانند شما اعتقاد دارد که کشیده شدن پای عربستان سعودی به وین یعنی شکسته شدن خطوط قرمز مذاکرات هسته‌ای؟

مهم نیست که ایران در خصوص شکسته شدن خطوط قرمز خود در مذاکرات هسته ای به واسطه حضور عربستان چه تصوری دارد، به هر حال باز شدن پای عربستان به وین یعنی طرح تلاش برای رسیدگی به «دغدغه های ادعایی منطقه‌ای» از نگرانی در خصوص توان موشکی و دفاعی ایران تا نفوذ منطقه ای و ...؛ از طرف دیگر همان گونه که بارها گفته‌ام و طی همین مصاحبه با شما هم عنوان داشتم برجام دو طرف دولتی یعنی ایران و آمریکا دارد و یک طرف سازمان یعنی شورای امنیت، لذا کشیده شدن پای کشورهای منطقه ای به خصوص کشورهای حاشیه خلیج فارس به مذاکرات وین و همچنین درگیر کردن پرونده‌های فرابرجامی به مذاکرات، هم برای ایران یک خط قرمز است و برای آمریکا هم یک سیاست مصلحتی؛ در این رابطه دیدیم علیرغم اصرار فرانسه برای ورود کشورهای حاشیه خلیج فارس به مذاکرات، دولت بایدن به مصلحت ندید که پای این بازیگران منطقه‌ای به مذاکرات وین باز شود. حتی دولت بایدن نوعی ترمزی بر سیاست های خرابکارانه و تروریستی هسته‌ای اسرائیل گذاشت تا باعث تحت الشعاع قرار گرفتن مذاکرات نشود. ولی در این بین به دلیل اشتباهات ایران وقتی پای کره جنوبی به مذاکرات وین باشد و برخی آن را یک حالت مثبت برای احیای برجام تلقی کردند، برخی بازیگران مرموز هم سعی کردند برای توازن سازی هم که شده، عربستان سعودی را در برابر کره جنوبی به مذاکرات وین بکشانند. با این وجود آمریکا به این توافق نیاز دارد. پس بایدن به هیچ وجه حاضر نیست با ورود بازیگرانی مانند عربستان سعودی به مذاکرات مسائل را پیچیده تر کند. به نظر من تحلیل غالب در دولت فعلی آمریکا این است که مسائل منطقه‌ای راه حل منطقه می‌طلبد، شبیه زمان اوباما بعد از توافق ژنو در سوم آذرماه ۱۳۹۳؛ موافقتنامه ای که مقدمه امضای برجام شد. در آن زمان ملک عبدالله، شاه وقت سعودی به بهانه بیماری در آمریکا حضور داشت و با اوباما دیدار کرد. در آن دیدار شاه سعودی عنوان داشت اکنون ایران در یک کُنج و انزوای دیپلماتیک قرار دارد، لذا منطقی نیست و دلیلی ندارد که آمریکا با موافقتنامه هسته‌ای و دادن امتیاز به تهران، جمهوری اسلامی را از این انزوا خارج کند. در مقابل اوباما عنوان می‌دارد که جمهوری اسلامی ایران یک واقعیت غیرقابل انکار در منطقه است، لذا عربستان هم مانند امریکا باید با این واقعیت به‌گونه‌ای کنار بیاید. من معتقدم مشابه همین پیام دولت اوباما اکنون از سوی دولت بایدن برای عربستان سعودی، دیگر کشورهای حاشیه خلیج‌فارس و حتی اسرائیل مخابره شده است که باعث تعدیل مواضع آنها شد، به گونه‌ای که حتی عربستان سعودی حاضر به مذاکره مستقیم با ایران شده است. 

با توجه به آنچه عنوان داشتید سوالی که ذهن را درگیر می کند ناظر بر این مسئله است که اگر عدم ورود بازیگران منطقه‌ای به مذاکرات وین یک سیاست مصلحتی از طرف آمریکاست، ولی نهایتاً در این دور از مذاکرات شاهد کشیده شدن پای عربستان به وین بودیم که نشان می‌دهد این امر، حداقل با چراغ سبز واشنگتن صورت گرفته است. پس در شرایط فعلی دولت بایدن هم سیاست مصلحتی خود را کنار گذاشته است. حال باید پرسید که به چه دلیل یا دلایلی اکنون دولت بایدن این سیاست مصلحتی را کنار گذاشته است؟ آیا اقداماتی مانند پرتاب ماهواره بر سیمرغ و یا موشک های بالستیک در رزمایش پیامبر اعظم ۱۷ که با هدف توازن بخشی از سوی تهران در جریان مذاکرات انجام شد و سبب شد که توان موشکی و دفاعی ایران به مذاکرات سایه بیندازد پای عربستان را به برجام باز کرد؟ آیا به واقع اعضای ۱+۴ و به خصوص آمریکایی‌ها در برابر ایران سعی کردند با هدف توازن بخشی متقابل، پای عربستان و مسائل منطقه ای و دفاعی ایران را به مذاکرات هسته ای باز کنند؟

این سوال بسیار مهم است. چون هر اقدامی در بحبوحه مذاکرات بسیار حائز اهمیت است و تبعات منفی و یا مثبت خود را به همراه دارد. حتی یک موضع گیری هم می تواند اثر گذار باشد، چه رسد به شلیک موشک! من بارها گفته‌ام که جمهوری اسلامی ایران باید به دنبال تحدید و تمرکز روی پرونده فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای خود در جریان مذاکارت باشد و از درگیر کردن دیگر پرونده ها مانند پرونده دفاعی، نفوذ منطقه‌ای و ... به مذاکرات برجامی با برخی اقدامات و تصمیمات تحریک کننده خود  پرهیز کند. ضمنا به نظر من همان گونه که به باور غلط بسیاری از کارشناسان و رسانه‌ها در داخل که روسیه را متحد ایران می‌دانند و برخلاف آن من اعتقاد راسخ دارم که مسکو هیچگاه دوست واقعی تهران نیست، باید در قبال دیگر بازیگران هم همین نگاه را داشت. همین روسیه، هم با هیئت مذاکره کننده کره‌ای و هم با هیئت مذاکره کننده عربستان سعودی مذاکرات مفصلی داشته است. آقای اولیانوف اکنون به واسطه مذاکرات وین چهره یک کشور دیپلماتیک و منعطف را از روسیه در سطح جهانی به نمایش گذاشته است؛ روسیه ای که اکنون نقش مخرب آن در مناقشات منطقه‌ای مانند اوکراین، قزاقستان و ... قابل مشاهده است.

دلیل این نمایش دیپلماتیک مسکو چیست؟

دلیل آن این است که دیگر در دنیای امروز روابط راهبردی جای خود را به فرصت طلبی تاکتیکی برای افزایش منافع داده است. به همین دلیل نماینده کره جنوبی و عربستان سعودی هم حاضر شدند مذاکراتی را هم با نماینده روسیه داشته باشند و به دلیل مشابه، آمریکا هم حاضر به شکستن برجام نشد چون در این صورت مناقشات منطقه‌ای با بازیگری مخرب عربستان، بحرین، امارات و به خصوص اسرائیل به نقطه بدون بازگشتی می‌رسید که بر ضد منافع واشنگتن است. به نظر من اتفاقا اکنون جمهوری اسلامی ایران باید دقیق‌تر، منعطف تر و هوشمندانه تر عمل کند و بداند در سایه همین مذاکرات وین همه بازیگران به دنبال منافع خود هستند. لذا ایران نباید به برخی تعارفات دیپلماتیک تحت عنوان روابط راهبردی با چین و روسیه دلخوش کند، چون مطمئن باشید به همان اندازه که کشورهای اروپایی مانند فرانسه در کشیده شدن پای عربستان به وین نقش داشته اند، روسیه هم بی تاثیر نبوده است. این نکات باید اکنون مدنظر تیم مذاکره کننده هسته‌ای ایران قرار بگیرد و آنها را هوشیارتر و صد البته واقع بین تر کند تا به درک درستی از نقش نفوذ و بازیگری نظیر روسیه و چین در مذاکرات وین برسند. لذا در این شرایط جمهوری اسلامی به جای اعتماد به کشوری مانند روسیه در مذاکرات و اجازه جولان به فردی مانند اولیانوف باید مذاکرات مستقیم با طرف اصلی برجام یعنی ایالات متحده را در دستور کار قرار دهد تا اجازه سوء استفاده و موج سواری از همه کشورها به خصوص روسیه گرفته شود و در عین حال بازیگر دیگری به مذاکرات اضافه نشود. البته به نظر می رسد این شرایط شکل گرفته است، هرچند که هنوز مذاکرات مستقیمی بین تیم مذاکره کننده ایران و آمریکا انجام نشده، اما جملات و مواضعی که از طرف دو هیئت مطرح می‌شود نشان می‌دهد که کار به نگارش متن توافق رسیده است و روز به روز مفاهیم اختلافی جای خود را به مواضع اشتراک می دهند، به همین دلیل است که اعضای ۱+۴ سراسیمه با ورود کشوری مانند عربستان به دنبال توازن بخشی هستند. بنابراین اگر برجام احیا شود تحولات جدی‌تری در منطقه شکل خواهد گرفت که مهمترین آن این است دیگر فرصتی برای سوء استفاده بازیگرانی مانند عربستان و روسیه شکل نخواهد گرفت. پیرو این نکته اگرچه ورود کره جنوبی و عربستان به مذاکرات در دو جهت کاملاً متضاد قابل ارزیابی است، اما به نظر من باز شدن پای این دو بازیگر به صورت همزمان در وین نشان می دهد که مذاکرات به یک نقطه بدون بازگشت رسیده است و رسیدن به توافق نزدیک است. در نتیجه اکنون وین مهمترین کانون دیپلماتیک جهان است، به همین دلیل، هم کره ای ها در این شرایط سعی دارند به واسطه حضور در وین منافع حداقلی حداکثری خود را کسب کنند و هم عربستان سعودی. 

حضرتعالی در مصاحبه با دیگر رسانه ها از واژه «مفت سواری» برای روسیه در جریان مذاکرات وین استفاده کردید؛ روسیه ای که به موازت نقش مخرب و سرکوبگرش در بلاروس، اوکراین، قزاقستان، سوریه و ... از قِبَل مذاکرات وین چهره‌ای دیپلماتیک و منعطف به جهان نشان داده است. حال این مفت سواری روس ها عملاً به دلیل سیاس بودن کرملین شکل گرفته است یا ناآگاهی ایران؟

ابتدا به ساکن لازم است که عنوان کنم روسیه هم مانند هر کشور دیگری سعی می کند از تحولات، مناقشات و رویدادها نهایت استفاده را در جهت تحقق منافع ملی خود داشته باشد. اتفاقات و توافقاتی مانند فروش اس- ۴۰۰ به ترکیه، همکاری نظامی روسیه و عربستان سعودی و همین دیدار هیات مذاکره کننده کره جنوبی و عربستان سعودی با طرف مذاکره کننده روسیه در وین و ... همگی نشان از این دارد که در دنیای امروز روابط راهبردی جای خود را به فرصت طلبی تاکتیکی با هدف استفاده بهینه در جهت تحقق منافع ملی داده است. اما پیرامون سوال شما در ادبیات سیاسی آمریکا واژه ای تحت عنوان «مفت سواران» نظام بین الملل وجود دارد که برای برخی از کشورهای اروپایی و متحدین منطقه‌ای آمریکا مورد استفاده قرار می‌گیرد. در دوره دونالد ترامپ سعی شد این مفت سواران عملاً هزینه همراهی و همسویی با آمریکا را پرداخت کنند. یعنی دیگر دونالد ترامپ اجازه نداد که این کشورها به واسطه همسویی با آمریکا مفت سواری کنند و منافع خود را بدون پردخت هزینه ای محقق کنند. در همین رابطه دولت ترامپ هزینه حضور نظامیان آمریکا در ژاپن و کره جنوبی را برای حفظ امنیت توکیو و سئول در برابر کره شمالی و چین افزایش داد. هزینه امنیتی کشورهای اروپایی به واسطه نقش آفرینی ناتو را پررنگ تر کرد و همچنین هزینه های جدی برای کشورهای حاشیه خلیج فارس در برابر ایران تعریف کرد تا دیگر این کشورها، مفت سوار نظام بین الملل نباشند. من اکنون مصداق بارز این مفت سوار و مفت سواری را روسیه، آن هم در جریان مذاکرات می‌دانم.

چطور این مفت سواری برای مسکو شکل گرفته است؟ آیا این گزاره شما موید همان نکته ای است که قبلا گفته شد و ناظر بر این بود که روسیه ای که به موازت نقش مخرب و سرکوبگرش در بلاروس، اوکراین، قزاقستان، سوریه و ... از قِبَل مذاکرات وین چهره‌ای دیپلماتیک و منعطف به جهان نشان داده است؟

ببینید مسئله مفت سوای روسیه از مذاکرات وین به دلیل ضعف عملکرد ایران قدری عمیق تر و متاسفانه دردناک تر است. واقعیت امر آن است که تمام دستاوردهای هسته‌ای کشور که تقویت کننده توان چانه زنی تهران در مذاکرات به شمار می‌رود، نتیجه خون شهدای هسته ای و ممارست و تلاش دانشمندان هسته ای است و در کنار آن تمام دستاوردهای مقاومت در برابر سیاست فشار حداکثری آمریکا نتیجه تحمل کل ملت ایران است، نه شعار مسئولین؛ در ادامه هر دو دستاورد می توانست قدرت چانه زنی ایران را تقویت کند، اما همه اینها اکنون به ابزاری برای تحقق منافع روسیه بدل شده است. یعنی مسکو، تهران را کارت برنده و ابزار فشار در برابر اروپا و آمریکا قرار داده است. به همین دلیل کرملین هیچگاه سعی نمی‌کند مذاکرات وین به نتیجه مطلوبی برسد، بلکه در تلاش است تنش فعلی و عدم مذاکرات مستقیم بین ایران و آمریکا به قوت خود باقی بماند. در چنین شرایطی اولیانوف با توئیت هایی که مرتباً می زند، خودش و روسیه را چهره محوری مذاکرات و بازیگر اصلی میانجی در مهمترین آوردگاه دیپلماتیک جهانی یعنی وین قرار داده است. در این شرایط متاسفانه هیئت مذاکره کننده ایرانی کاملاً به حاشیه رفته است و در گفت وگو با رسانه ها فقط و فقط برخی واژه ها، عبارات و مواضع تکراری و تعارفی را به کار می برند. متاسفانه همین عبارات سبب شده است که روسیه نهایت مفت سواری و موج سواری خود را داشته باشند تا خود را نماینده ایران، میانجیگر اصلی و محور تحرکات در مهمترین آوردگاه دیپلماتیک (وین) معرفی کنند. پیرو همین نکته روسیه از مذاکرات وین، حوزه منافع و امتیازاتی را به واسطه رایزنی با آمریکا، کشورهای اروپایی، عربستان، کره جنوبی و ... برای خود تعریف کرده است. به همین دلیل است که تاکید می کنم در دنیای امروز روابط راهبردی مانند تلاش برای تحقق روابط راهبردی ایران با چین و روسیه اکنون جای خود را به فرصت طلبی دیپلماتیک داده است. لذا دوباره در گفت وگو با شما و دیپلماسی ایرانی که یک سایت تخصصی در حوزه سیاسی، دیپلماسی و روابط بین الملل هستید تکرار می کنم که شرایط کنونی باید مدنظر تیم مذاکره کننده هسته‌ای ایران قرار بگیرد و آنها را هوشیارتر و صد البته واقع بین تر کند تا به درک درستی از نقش نفوذ و بازیگری نظیر روسیه و چین در مذاکرات وین برسند. در این شرایط جمهوری اسلامی به جای اعتماد به کشوری مانند روسیه در مذاکرات و اجازه جولان به فردی مانند اولیانوف باید مذاکرات مستقیم با طرف اصلی برجام یعنی ایالات متحده را در دستور کار قرار دهد تا اجازه سوء استفاده و موج سواری از همه کشورها به خصوص روسیه گرفته شود و در عین حال بازیگر دیگری به مذاکرات اضافه نشود. 

اجازه دهید مفت سواری روسیه از ایران و مذاکرات وین را قدری کالبدشکافی کنیم، از این منظر که به باور شما میزان و شدت این مفت سواری روس ها تا کجاست؟ یعنی کرملین تا چه اندازه توانسته که حوزه منافع و امتیازاتی را از مذاکرات وین برای خود تعریف کند به گونه ای که واکنش محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه سابق را در خصوص نقش مخرب روسیه در مذاکرات برجام به دنبال داشته است و در مقابل شاهد موضع‌گیری اولیانوف بودیم؟

 شدت مفت سواری روسیه از مذاکرات وین و ایران تا جایی است که شما بارها و بارها در رسانه های داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی به کررات شنیده‌اید که این روس ها و شخص اولیانوف بودند که توانستند تیم مذاکره کننده دولت سید ابراهیم رئیسی را از مواضع خود، ذیل دو بسته پیشنهادیشان عقب برانند و خواسته های تهران را تعدیل کنند. همین یک گزاره نشان می دهد که شدت مفت سواری و فرصت طلبی روسیه از مذاکرات وین و ایرانی ها تا کجاست. البته این نقد صرفا متوجه روسیه نیست، چون روسیه بر اساس منافع خود عمل  می کند و دلش برای من و شمای ایرانی نمی سوزد. ضمن اینکه دیگر اعضای ۱+۴ از چینی ها تا انگلستان، فرانسه، آلمان و ... به دنبال این مفت سواری فرصت طلبانه هستند. مشابه همین رفتار روسیه در قبال ایران توسط فرانسه شکل گرفته است. یعنی پاریس هم به دنبال این مفت سواری فرصت طلبانه در خصوص کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس است. در همین چند هفته اخیر لندن و کاخ الیزه، محور و کانون تحرکات دیپلماتیکی بودند که سعی دارند مواضع واشنگتن در برابر تهران را رادیکال کنند، حتی این تحرکات تا مرز لابیگری در داخل خاک آمریکا برای تغییر رابرت مالی به عنوان مسئول مذاکرات ایالات متحده در وین هم پیش رفت، چرا که به باور آنها رابرت مالی مواضع منعطفی در برابر جمهوری اسلامی دارد. حتی در داخل ایران هم مطرح شده است که مواضع اروپایی ها نسبت به آمریکا در خصوص ایران تندتر است. 

با این حال تفاوت و تمایز اصلی مفت سواری فرصت‌طلبانه روسیه از ایران و مذاکرات وین با دیگر اعضای ۱+۴ از چین گرفته تا فرانسه، آلمان و انگلستان چیست؟

تمایز اصلی مفت سواری فرصت‌طلبانه روسیه در جدیت بیشتر کرملین از فضای مذاکرات وین برای تحقق منافع ملی است. چون به موازات آنکه منافع ملی روسیه در جایی مانند اوکراین و اخیراً قزاقستان بیشتر درگیر شده است ما شاهد آن هستیم که روس ها حتی بدون توجه به قوانین و حقوق بین الملل و کنوانسیون های جهانی مرزها و خاک دیگر کشورها را مورد تهاجم خود قرار می‌دهد، لذا اکنون مسکو سعی دارد یک چهره دیپلماتیک و منعطف از خود به جهان مخابره کند. در چنین شرایطی چون بخش اعظم توجهات به مهمترین پرونده دیپلماتیک جهانی یعنی برجام در مهمترین آوردگاه دیپلماتیک یعنی وین دوخته شده است، کرملین و شخص الیانوف سعی می‌کند چهره ای مثبت از روسیه به نمایش بگذارد و در خفا هم منافع روسیه را دنبال می کند. البته تا این حد هیچ خُرده و نقدی به روسیه نمی توان گرفت، چون روسیه بر اساس منافع خود عمل می کند، اگر غیر از این بود باید شک می کردیم، اما واقعاً انتقاد جدی تر به هیئت مذاکره کننده ایرانی، سیاسیت خارجی منفعل دولت رئیسی و در کل وابستگی نظام و حاکمیت جمهوری اسلامی به روسیه ذیل راهبرد نگاه به شرق است که اجازه این مفت سواری فرصت طلبانه را به روس ها داده‌ است. گویی تیم ایران هر کاری می کنند، جز مذاکره و هر چیزی بلدند، جز فن چانه زنی دیپلماتیک؛ متاسفانه همین شرایط سبب شده است که اولیانوف خود را نماینده و میانجیگر ایران در تنش تهران - واشنگتن معرفی کند تا جایی که روسیه مدعی است ایران را از مواضع حداکثری خود در جریان مذاکرات وین منصرف کرده است. این به هیچ وجه در شان ایرانی ها نیست، خصوصا که تمام دستاوردهای ما نتیجه خون شهدای هسته ای، ممارست دانشمندان و تاب آوری و تحمل مردم در برابر تحریم است، نه همراهی و حمایت روسیه؛ همین روسیه بعد از خروج دونالد ترامپ از برجام حاضر نبود که روزانه ۱۰۰ هزار بشکه نفت از ایران بخرد و در قبال آن کالا به ایران صادر کند، همان گونه که اروپا هم نتوانست آب باریکه اینستکس را به ایران بدهد. لذا درست است که ایران و آمریکا دشمن هستند، اما مطمئن باشید هر چه این دشمنی در مذاکرات وین به درازا بکشد و شاهد مذاکره مستقیم تهران و واشنگتن نباشیم فضا برای بازیگری کشورهای آشوب ساز و مُخل مانند روسیه بیشتر خواهد شد. در این شرایط باز هم تکرار می‌کنم هر چه مذاکرات مستقیم بین ایران و آمریکا در جریان کار باشد به سود تهران خواهد بود و به همان میزان هر چه تاخیر بیشتری در خصوص مذاکرات مستقیم با آمریکا در دستور کار باشد مطمئن باشید فرصت، فضا و بستر لازم برای سوء استفاده و مفت سواری فرصت طلبانه روسیه و دیگر بازیگران در قالب اعضای ۱+۴ داده خواهد شد. در چنین شرایطی احتمال رسیدن به توافق کمتر خواهد شد، به ویژه آنکه در نوامبر سال ۲۰۲۲ شاهد برگزاری انتخابات میان دوره‌ای کنگره آمریکا خواهیم بود. به نظر من تنها ایران و آمریکا به دنبال احیای منافع برجامی هستند و دیگر بازیگران از مسیر توافق هسته‌ای فقط منافع ملی خود را دنبال می کنند و در این شرایط خواهان مفت سواری فرصت طلبانه به واسطه لاینحل ماندن پرونده مذاکرات هسته‌ای هستند. در نتیجه تلاش برای حضور عربستان توسط اعضای ۱+۴، جنبه مرموز مفت سواری فرصت طلبانه این بازیگران است؛ عربستانی که حتی آمریکا حاضر نشد نگرانی های ریاض را در مذاکره با ایران مطرح کند، اما اکنون شاهد کشیده شدن پای عربستان به مذاکرات وین هستیم و این یک زنگ خطر، هم برای آمریکا و به طریق اولی برای ایران است. 

به انتخابات میان دوره‌ای کنگره آمریکا در ۸ نوامبر/ ۱۷ آبان ۱۴۰۱ اشاره کردید که به اذعان بسیاری از کارشناسان و ناظران امر به سود جمهوریخواهان تمام خواهد شد. لذا اگر در یک سناریوی محتمل، کنگره و به خصوص سنای آمریکا در اختیار جمهوریخواهان قرار بگیرد، دست دولت بایدن برای عملیاتی کردن تعهدات برجامیش در صورت توافق وین تا چه اندازه اندازه بسته خواهد شد؟

رئیس‌جمهور آمریکا از چهار طریق می‌تواند شرایط دور زدن کنگره و تامین نظر ایران را محقق کند؛ اول، فرمان اجرایی؛ دوم، دستورالعمل؛ سوم، بخشنامه و چهارم، توافقنامه. لذا اگر رئیس جمهور آمریکا در انتخابات میان دورهای نوامبر سال جاری میلادی، کنگره را از دست بدهد شرایط برای دولت آمریکا در خصوص دور زدن کنگره و تامین خواسته نظر ایران سخت تر خواهد شد.

جناب فلاحت پیشه شما عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در دوره‌های هفتم، هشتم و دهم بودید و از نزدیک شاهد آن هم بودید که همین روسیه برای فروش اس – ۳۰۰ چه بازی ها و منت هایی که بر سر جمهوری اسلامی ایران گذاشت. اکنون هم در رسانه های منطقه ای و بین المللی از روزنامه «نزاویسمایا گازتا» و روزنامه «اوراسیادیلی» چاپ روسیه گرفته تا وبگاه شبکه «تی‌آر‌تی» ترکیه، نشنال اینترست در ایالات متحده، نشریه فوربز، وبگاه آمریکایی «۱۹۴۵» به نقل از وبگاه «اویاسیون‌لاین» و ...، اخباری مبنی بر احتمال انعقاد قرارداد نظامی و تسلیحاتی بین جمهوری اسلامی ایران و روسیه در جریان سفر احتمالی سید ابراهیم رئیسی به مسکو به ارزش ۱۰ میلیارد دلار برای فروش ۲۴ فروند جنگنده سوخو - ۳۵ و دو سامانه موشکی اس - ۴۰۰ و یک ماهواره نظامی مطرح کرده اند. حتی فوبز ادعا کرده در صورت عقد قرارداد بین ایران و روسیه احتمالاً ۱۵ فروند از جنگنده های سوخو - ۳۵ در اوایل ۲۰۲۲ به ایران تحویل داده خواهد شد. البته من این خبر را، نه در حد یک رویاپردازی که در حد یک «جوک دیپلماتیک» می دانم. چون روسیه علاوه بر فروش اس – ۴۰۰ به ترکیه و تلاش برای فروش اس - ۵۰۰ و سوخو – ۳۵، حتی مسکو خواهان آن است که سوخو - ۵۷ خود را به ترکیه بفروشد؛ جنگنده ای که در کنار سه جنگنده «اف ۲۲ رپورتر، اف ۳۵ لایتینیگ و چنگدو جی - ۲۰»، نسل پنجم و پیشرفته ترین جنگنده های عملیاتی جهان را تشکیل می‌دهند. حتی روسیه پیشتر نیز از آمادگی خود برای همکاری در توسعه نسل پنجم جنگنده‌های «تی اف – ایکس» یا همان جنگنده چند منظوره ترکیه خبر داده بود. در عین حال ما شاهد همکاری نظامی چین با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس هستیم. در همین رابطه اخیرا چینی‌ها در یک قرارداد تسلیحاتی به دنبال فروش و تولید موشک های بالستیک پیشرفته بومی در خاک عربستان و به دنبالش ایجاد شهرهای موشکی برای این کشور هستند. واقعا اکنون «شرق» با محوریت مسکو و پکن چه بازی با خاورمیانه و خصوصا جمهوری اسلامی ایران در آورده اند؟

چه نکات جالبی را مطرح کردید که همگی موید و مبین تحلیل من در خصوص نقش و نگاه روسیه است. واقعا اکنون روابط راهبردی جای خود را به فرصت طلبی های تاکتیکی داده است. در دنیای امروز، نه دوست دائمی و نه دشمن دائمی وجود دارد، بلکه آن چیزی که دائمی است فقط و فقط منافع ملی کشورهاست. حتی دشمنان هم به دنبال تعریف حوزه‌های منافع مشترک هستند تا این اختلافات به صورت مدیریت شده و با کمترین هزینه برای طرفین پیش رود. روسیه و چین هم این سیاست را در پیش گرفته اند. اما در پاسخ به سوال شما من هم معتقدم که اساساً مسئله فروش اس - ۴۰۰ یا سوخو به ایران توسط روسیه در حد همان طنز تلخ خواهد بود، چون قطعاً مسکو جنگ افزارهای سطح اول خود را به کشوری مانند ایران نخواهد فروخت. شما دیدید که در رابطه با فروش اس - ۴۰۰ به ترکیه، آنکارا و اردوغان چه منت هایی بر سر کرملین گذاشت، اما در مقابل برای فروش اس - ۳۰۰ به ایران، همین روسیه چه بازی هایی که سر جمهوری اسلامی ایران درنیاوردند و چه سخت گیری و باج خواهی در خصوص تهران پیاده نکردند. به موازات آن شما دیدید همین روسیه برای برخی از کشورها در کمتر از دو سال نیروگاه‌های مجهز و پیشرفته هسته‌ای حتی مجهزتر از نیروگاه اتمی بوشهر را ساخت، ولی نیروگاه اتمی بوشهر با ۱۱ سال تأخیر، تاکید می کنم ۱۱ سال تاخیر و هزینه‌های هنگفت که کمترین رقم آن حقوق ۲۵۰۰ پرسنل روس این نیروگاه به ایران تحویل داد. البته باز هم تکرار می کنم این مسئله منحصر به روسیه نیست. لذا همانگونه که روسیه و تمام کشورهای جهان در راستای منافع خود به دنبال اجرای فرصت‌طلبی تاکتیکی هستند جمهوری اسلامی ایران هم باید این رفتار را در پیش بگیرد و یک نوع فرصت طلبی تاکتیکی را در روابط خود با چین و روسیه اجرایی کند.

عبدالرحمن فتح الهی

نویسنده خبر

روزنامه نگار و کارشناس ارشد روزنامه نگاری سیاسی و عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی.

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: حشمت الله فلاحت پیشه ایران امریکا برجام مذاکرات وین روسیه چین ایران و عربستان کره جنوبی جو بایدن دونالد ترامپ خاورمیانه تحریم توان موشکی نفوذ منطقه ای ایران میخائیل اولیانوف سیاست خارجی دولت رئیسی


( ۸ )

نظر شما :

فدوی ۲۰ دی ۱۴۰۰ | ۰۹:۲۷
تناقضات فراوان در این مصاحبه ، آزار دهنده است . مصاحبه شونده رسما اعلام می کند که توافق نزدیک است و همزمان جای دیگر اعلام می کند که تیم مذاکره کننده ای ایرانی کارش را بلد نیست . خوب اگر توافق نزدیک است و همزمان کارش را بلد نیست با هم جور نمی شود . یا در جایی می گویند : به همین دلیل است که اعضای ۱+۴ سراسیمه با ورود کشوری مانند عربستان به دنبال توازن بخشی هستند . از کی تا حالا قدرتهای جهانی به وزنه ی کشوری مصرف کننده و وارد کننده و شبه جهان سومی ، محتاج شده اند ؟ اگر قرار به مطرح کردن نفوذ منطقه ای و موشک در مذاکرات باشد ، مگر قدرتهای جهانی با ما رودربایستی دارند که نیاز به عربستان داشته باشند . عربستان در هر شهری و هر هتلی که بخواهد می تواند حضور داشته باشد و با هر کشوری هم می تواند مذارکره کند . مهم آنست که در پشت میزی که ۴+۱ نشسته اند ، حضور ندارد پس چه اصراری دارید بگویید عربستات هم آمد که حتی اگر هم بیاید نقشی در حد مهماندار هتل محل مذاکرات را خواهد داشت چون نه در حد قدرتهای جهانی که حتی در حد کره ی جنوبی هم ‌ابزار برای تاثیر بر ایران و مذارکرات ، ندارد .‌،و مورد بعدی ... روسوفیل بودن مذموم است اما برای فوب بودنش هم لااقل باید یک دلیل داشته باشید . روسیه به ایران سوخو نمی دهد . چرا ؟ چون فرانسه رافائل نمی دهد . کره به ایران لوازم الکترونیک نمی دهد به همان دلیل که انگلیس نمی دهد . من نه از خرس روسیه و نه از الاغ آمریکا خوشم نمی آید اما سوالم اینست که چرا از نظر جریان خاصی در ایران ، این همه روسیه مورد تاخت و تاز واقع می شود . روسیه بد است چون بی محابا وارد سرزمین همسایگانش می شود پس آمریکا چیست که بی محابا وارد قاره های دیگر می شود . من بوی دوری از صندلی قدرت و انتقام گیری شخصی را از این مصاحبه دریافت می کنم .
پارسی ۲۰ دی ۱۴۰۰ | ۱۰:۳۴
یعنی چی که امریکا باید تحریم ها را بردارد ولی ما با کسان دیگری که دارای کمترین اختیار هستند در حال مذاکره هستیم ؟!!! در خصوص لزوم مذاکره مستقیم با آمریکا و سوء استفاده سایرین از این عدم مذاکره مستقیم، با مصاحبه شونده موافقم به نظرم در حال اشتباه هستیم ولی ای کاش در مورد مصداق های مفت سواری روس ها دقیق تر و جزئی تر پاسخ داده میشد.اینقدی که واژه مفت سواری از جانب ایشان تکرار شد به جزئیات بطور کامل پرداخته نشد. متاسفانه همچون رفتار بسیاری از مسئولین اینجا هم فقط کلی گویی دیده می شود. در مورد خرید تجهیزات نظامی هم امیدوارم این مطلب آقای فلاحت پیشه مانند صحبتی که در خصوص عضویت ایران در سازمان شانگهای کردند اشتباه از آب در آید چون جنگنده های فعلی نیروی هوایی ایران تقریبا فرسوده اند و برای سرپا نگه داشتن آنها باید هزینه های گزافی رو متحمل شد.
مهندس مهراب لاهیجانی ۲۰ دی ۱۴۰۰ | ۱۱:۲۷
سلام بر اقای فلاحت پیشه . سوال ، اگر عربستان و... اینقدر وزن دارند که شما برای انها قایل هستید ، چرا تاکنون مذاکره بدون حضور انان پیش رفته ، مگر ایران چه دارد که 5 قدرت برتر دنیا 20 سال وقت خود را برای ان تلف کرده اند. اقای فلاحت پیشه ، هر امری ظاهری و باطنی دارد . نفس و باطن مذاکرات در واقع بحث بر سر امنیت وجودی امریکا است و نه ایران و برجام !! فقط یک نگاه به مطالعات IMF کافی است ، اقتصاد بن مایه قدرت امریکا است و در سال 2000 میلادی 1000 درصد GDP چین بوده و اکنون به 40 درصد رسیده ( 1/20 شده ) و رشد GDP امریکا -3.2 و رشد چین 2.2+ شده و این مطلب سبب استمرار مذاکرات است. وجوب دفع تهدیدامنیت وجودی امریکا و مهار چین واضح است و این امر تنها با همکاری با ایران میسر است و امریکا باید هزینه همراهی را پرداخت کند. در همین راستا چین و روسیه برای حفظ حاشیه امنیت و منافع خویش اقدام به عقد قرار داد طویل المدت با ایران کرده و در واقع خبر از توافق گسترده ایران با غرب میدهند. لذا مذاکره بر سر چرایی توافق نیست بلکه بر سر چگونگی است.
مرتضی ۲۰ دی ۱۴۰۰ | ۱۱:۴۹
اگه قرار باشه توافق جدید تحت فشار لابی های مختلف ‌‌دوام بیاره بهتره تایید ضمنی اونها در توافق لحاظ بشه. بنابراین حضور عربستان لزوما بد نیست.
ابراهیم قدیمی ۲۰ دی ۱۴۰۰ | ۱۶:۱۲
غرب ونوچه های غرب به تعهدات خود ومصوبات شورای امنیت پایبندی نشان ندادند۔اگر نوبتی هم باشد باید شرق را امتحان کرد۔مار گزیده از یک سوراخ دوبار گزیده نباید بشود۔مطمئنا چنانچه ما با شرق صادق باشیم همانگونه که باغرب صادق بودیم با ما صادق ترند.غرب اعتباری نزد ایران ندارد۔
محمد ۲۰ دی ۱۴۰۰ | ۱۷:۵۶
ظریف کسی بود که نه تنها یکجانبه با آمریکا حرف می‌زد و نمیگذاشت اروپا کوچکترین غلطی بکنه بلکه یک لحظه نگذاشت پای عربستانی که خودش در حال هسته‌ای شدنه به مذاکرات باز بشه.این ننگ را مردم ایران قبول نمیکننداین تعامل نیست