طرحی فراتر از یک مشاجره دیپلماتیک

جزایر سه‌گانه: می خواهند ایران را جایگزین اسرائیل کنند

۱۵ آذر ۱۴۰۴ | ۱۶:۰۰ کد : ۲۰۳۶۶۰۷ اخبار اصلی خاورمیانه
نویسنده خبر: علی مفتح
علی مفتح در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: تلاش برای به تصویر کشیدن ایران به عنوان اشغالگر در خلیج‌فارس، چیزی بیش از یک مشاجره دیپلماتیک بر سر جزایر است. این یک کمپین چند بعدی برای ترسیم مجدد نقشه ادراکی غرب آسیاست که باید به شکل چندبعدی برای مقابله با آن اقدام کرد.
جزایر سه‌گانه: می خواهند ایران را جایگزین اسرائیل کنند

دیپلماسی ایرانی: بر اساس اسناد و منابع تاریخی، مالکیت حاکمیتی ایران بر جزایر بوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک ریشه در پیشینه‌ای چند هزارساله دارد. این جزایر که در تنگه راهبردی هرمز واقع شده‌اند، همواره بخشی از قلمرو تاریخی و فرهنگی ایران بوده اند. در زمان قاجاریه، دولت انگلستان با بهانه‌جویی مبارزه با دزدان دریایی و سوء استفاده از ضعف سیاسی و نظامی دوران، به جزایر تحت حاکمیت ایران تجاوز کرد و پایه‌های نفوذ مستمر و گسترده خود را در منطقه استحکام بخشید تا اینکه در دوران معاصر و با کشمکش های فراوان، حاکمیت ایران بر این جزایر مستحکم شد. ادعاهای مطرح شده در برخی دوره‌های اخیر فاقد پشتوانه تاریخی و حقوقی مستحکم بوده و بیشتر برآمده از تحولات سیاسی و انگیزه‌های ژئوپلیتیک معاصر است. اما، آنچه در اینجا مدنظر است نه بررسی تاریخی یک واقعیت و ادعاهای ساختگی علیه آن، بلکه بررسی انگیزه هایی است که باعث می شود چنین ادعاهایی مطرح شود. نباید به سادگی از کنار این ادعاها گذشت. شاید شعله آتش امروز کوچک باشد. شاید حتی یک جرقه باشد. اما اگر با آن به شکل خردمندانه مقابله نشود، همین جرقه می تواند صدمات بسیاری به بارآورد.   

اولین و اساسی‌ترین هدف از ترویج ادعای «ایران به عنوان اشغالگر»، ایجاد یک برابری اخلاقی ساختگی و منحرف کردن روایت غالب است. با برجسته‌سازی و تکرار این ادعا، برخی از دولت‌های عربی می‌کوشند تا در نگاه مخاطب غربی، اقدامات ایران را با اشغال سرزمین‌های فلسطینی توسط رژیم صهیونیستی هم‌تراز و قابل قیاس نشان دهند. پیام ضمنی و راهبردی به غرب این است: «شما که همواره بر یک اشغال (فلسطین) متمرکز شده‌اید و آن را محکوم می‌کنید، چرا اشغال مشابه دیگری (جزایر سه‌گانه) را نادیده می‌گیرید؟» این تاکتیک در حقیقت تلاشی است برای رقیق کردن تمرکز بین‌المللی بر رژیم صهیونیستی به‌عنوان تنها یا اصلی‌ترین عامل بحران، تا از این راه فشار دیپلماتیک بر تل‌آویو و متعاقباً بر دول عربی که روابط خود را در چارچوب «توافق‌های ابراهیمی» عادی‌سازی کرده اند یا به دنبال تعمیق آن هستند، کاهش یابد. روایتی ساختگی چون «اشغال سرزمین اعراب» را در کنار روایت های ساختگی گروهک های تروریستی کرد در اروپا که تا حدودی در جذب مخاطب ضد ایرانی موفق بوده اند در کنار یکدیگر قرار دهید: به نظر می رسد صحبت از جزایر ایرانی بخشی از یک پازل بزرگ تر و دراز مدت باشد. 

دوم، پررنگ‌سازی ادعای مالکیت بر جزایر ایرانی به‌عنوان یک ابزار وحدت‌بخش راهبردی برای نظام سیاسی عربی عمل می‌کند که از شکاف‌های عمیق داخلی و رقابت‌های تاریخی رنج می‌برد. شورای همکاری خلیج‌فارس که اغلب در مسائلی مانند جهت‌گیری‌های سیاست خارجی، مدیریت بحران‌هایی مانند جنگ یمن، یا اختلاف میان قطر، امارات و عربستان یا روابط با جناح‌های مختلف در جهان عرب با اختلاف نظر مواجه است، در برابر ایران به یک نقطه مشترک و اجماع‌ساز دست می‌یابد. مسئله جزایر، با ارائه‌ روایتی ملموس، سرزمینی و عمدتا غیرمذهبی که به‌صورت «اشغال سرزمینی عربی توسط قدرت غیرعربی» قاب‌بندی شده یک نقطه مشترک بسیج‌کننده فراهم می‌آورد. این نقطه مشترک می‌تواند به‌طور موقت اختلافات داخلی، رقابت بین ریاض و ابوظبی، یا تنش‌های مذهبی میان گرایش‌های مختلف را تحت‌الشعاع قرار دهد. از این منظر، این ادعا را نه فقط یک مناقشه مرزی، بلکه باید ابزاری برای ترمیم انسجام درونی در میان کشورهای عضو شورا دانست. به عبارت دیگر، اعراب سعی خواهند کرد همان کار را با جزایر ایرانی بکنند که غربی ها با موضوع هسته ای کردند: ساختن آتشی که بتواند همه متحدان و حتی مخالفان را به دور خود جمع کند! همچنین، این روایت به حکام کشورهای عربی امکان می‌دهد خود را در مقام مدافعان ملی‌گرای عرب معرفی کنند؛ نقابی که می‌تواند کمبودهای مشروعیت داخلی یا فشارهای ناشی از روندهای عادی‌سازی با رژیم صهیونیستی را تا حدی جبران کرده و در برابر ملی گرایی فزاینده در داخل ایران مورد استفاده قرار گیرد. 

سوم، و در واقع مهم‌ترین هدف راهبردی، بازتعریف بنیادین محور مقاومت و وارونه‌سازی گفتمان هویتی ایران در منطقه است. برای دمدت ها، تقابل ایدئولوژیک غالب در غرب آسیا حول محور «مقاومت» به رهبری ایران و متحدانی چون یمن، حزب‌الله، حشد الشعبی و حماس در مقابل بلوک طرفدار غرب شکل گرفته است. ایران در این چارچوب، خود را پرچمدار مبارزه با اشغالگری، استکبار و دفاع از مستضعفان معرفی می‌ کند. روایت جدیدی که اعراب در صدد ارائه آن هستند به دنبال دگرگونی این پارادایم است. این روایت می‌کوشد با تکیه بر ادعای «اشغالگری ایران»، نقش کشورمان را از رهبر معنوی مقاومت به یک قدرت امپریالیستی و اشغالگر تغییر دهد. این تغییر چارچوب، یک حمله به قلب مشروعیت ایدئولوژیک و قدرت نرم ایران محسوب می‌شود. اگر ایران به عنوان یک «اشغالگر» به تصویر کشیده شود، آنگاه گفتمان حمایت از فلسطین یا مقابله با صهیونیسم از سوی آن نه به عنوان صدایی اصیل و انقلابی بلکه به عنوان ابزاری برای گسترش نفوذ قلمداد خواهد شد. این را در کنار تبلیغات ضد ایرانی در طی سال ها مبارزه با تروریسم در سوریه توسط مدافعان ایرانی قرار دهید: هدف، تضعیف جایگاه ایران در میان مردم منطقه و حتی در میان طرفداران عرب و مسلمان خود است. این بازتعریف، در صورت موفقیت، می‌تواند مشروعیت عملیات و حضور ایران و متحدان آن در صحنه‌هایی مانند عراق یا یمن را به شدت خدشه‌دار کرده و همگرایی بلوک مقابل را تقویت کند.

تلاش برای به تصویر کشیدن ایران به عنوان اشغالگر در خلیج‌فارس، چیزی بیش از یک مشاجره دیپلماتیک بر سر جزایر است. این یک کمپین چند بعدی برای ترسیم مجدد نقشه ادراکی غرب آسیاست که باید به شکل چندبعدی برای مقابله با آن اقدام کرد. اقدام به معنی چندین قدم است. ایران نباید به صدور بیانیه محکومیت - حتی اگر طرف مقابل در این برهه تنها در حال صدور بیانیه باشد - بسنده کند. همچنین، برنامه های ساخت و ساز و سرمایه گذاری در جزایر یا تقویت قدرت دفاعی آن را هم باید تنها یکی از قدم های اقدامات مورد نیاز دانست. باید با برنامه ریزی چند لایه و دقیق در همین ابتدا با این توطئه مقابله کنیم تا از هزینه های بیش تر جلوگیری شود. جزایر ایرانی هستند، پس روایت هم باید ایرانی باشد.

علی مفتح

نویسنده خبر

دانش آموخته فلسفه و مطالعات اروپایی از بلژیک

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: جزایر سه گانه ایران و امریکا ایران و امارات ایران و اسرائیل رژیم صهیونیستی علی مفتح ایران جزایر جزایر ایرانی


( ۳ )

نظر شما :