عادی سازی روابط امارات و اسرائیل از دریچه تل آویو و ابوظبی

از پذیرفتن نقش «بولدوزور» تا تغییر تعریف دشمن

۲۷ مرداد ۱۳۹۹ | ۱۰:۰۰ کد : ۱۹۹۴۴۶۴ خاورمیانه انتخاب سردبیر
نویسنده خبر: سید علی موسوی خلخالی
علی موسوی خلخالی می نویسد: امارات پذیرفته است که نقش تخریب کننده یا به اصطلاح "بولدوزور" سیاست غرب در منطقه را بر عهده داشته باشد. عادی سازی روابطش با اسرائیل نیز در همین چارچوب می گنجد. علاوه بر آنکه گمان می کند با این کار می تواند حلقه فشار به ایران را – که برای تضعیف آن در طول یک دهه گذشته نهایت تلاش خود را کرده است – تنگتر کند.
از پذیرفتن نقش «بولدوزور» تا تغییر تعریف دشمن

دیپلماسی ایرانی: ایهود باراک، نخست وزیر و وزیر دفاع اسبق اسرائیل بر این اعتقاد بود که اگر مشکلات اسرائیل و فلسطین حل شوند و دو کشور به سمت روابط عادی پیش بروند، هسته اصلی مشکل اعراب و اسرائیل حل خواهد شد و کشورهای دیگر ناگزیر خواهند شد با واقعیت کنار بیایند و به دنبال حل مشکلات خود با اسرائیل برآیند و رابطه برقرار کنند. با همین طرز فکر بود که ایهود باراک با میانجیگری بیل کلینتون، رئیس جمهوری اسبق ایالات متحده، در کمپ دیوید در دهه نود میلادی به مذاکره با یاسر عرفات، رهبر فقید حکومت خودگردان فلسطینی، نشست و اتفاقا مذاکراتشان پیشرفت هایی نیز داشت اما در آخر مشکلات حل نشدند و مذاکرات شکست خوردند. بلافاصله بعد از آن نیز در اسرائیل انتخابات برگزار شد و این رژیم به سمت رادیکالیسم و راست گرایی افراطی پیش رفت و بعد از آن دولت هایی بر سر کار آمدند که اصولا با به رسمیت شناختن حقوق فلسطینیان میانه ای نداشتند. 

بارزترین این افرادِ تندرو بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل است که اکنون نزدیک به 12 سال است زمام امور این رژیم را در دست دارد. از آنجا که نتانیاهو عمیقا اعتقادی به فلسطین ندارد و اساسا می خواهد فلسطینی نباشد، عکس دیدگاه باراک اوباما را دنبال می کند. وی می گوید با کشورهای متخاصم، غیر فلسطین، به توافق برسیم، روابطمان عادی شود، یا آن دسته از کشورهایی که امکان عادی سازی روابط با آنها وجود ندارد، مهار شوند، فلسطین خود به خود از اولویت خارج می شود و به مرور مورد بی توجهی قرار می گیرد و در آخر فلسطین از روی نقشه محو می شود، و از آنجا که منافع کشورها ایجاب می کند روابط خود را با اسرائیل حفظ کنند، کسی به محو فلسطین اعتراض نخواهد کرد! 

در این چارچوب، نتانیاهو دستورالعمل هایی را برای خود تعریف کرد؛ از جمله تبدیل صورت مساله دشمن که اسرائیل باشد به دشمنی دیگر برای اعراب منطقه و کشورهای جهان اسلام، یعنی ایران. ایران کشوری قدرتمند است که با وجود همه نوع فشاری از جانب غرب و امریکا، یکی از پیشرفته ترین کشورهای منطقه با تکیه بر توانایایی های داخلی در حوزه هسته ای و نظامی محسوب می شود، نفوذ بالفعلی در منطقه برای رویارویی با اسرائیل دارد، دوستان و متحدانی در منطقه دارد که همانند ایران علیه اسرائیل با آن متحدند و خلاصه این که محور اصلی خط مقاومت در مواجهه با اسرائیل است. نتانیاهو از پرونده هسته ای ایران در ترویج ایران هراسی نهایت استفاده را کرد، همچنین از تحولات جهان عرب طی یک دهه اخیر نیز بهره برد تا ترس از ایران و دشمنی با آن را در دل رهبران و افکار عمومی جهان عرب بیندازد. در حالی که خود یکی از بزرگترین زرادخانه های نظامی منطقه و چه بسا دنیا را دارد و حداقل 400 کلاهک هسته ای در اختیار دارد، توانایی های نظامی ایران را به گونه ای برجسته کرد که ترس در دل رهبران عرب و غرب بیفتد تا فضایی ضد ایرانی ایجاد شود. در زمان امضا و اجرای برجام از فرصت مخالفت و نگرانی کشورهای عربی از برجام به ویژه بعد از روی کار آمدن محمد بن سلمان در عربستان، نهایت استفاده را برد. اما فرصت طلایی او زمانی بود که دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده شد که دربست در خدمت منافع و خواسته های او کار کرد. از انتقال سفارتخانه امریکا از تل آویو به بیت المقدس و به رسمیت شناختن بیت المقدس یکپارچه به عنوان پایتخت اسرائیل گرفته تا به رسمیت شناختن بلندی های جولان به عنوان جزئی از اسرائیل و استفاده از نفوذ او در میان کشورهای عربی برای نزدیکی به پایتخت های عربی. عادی سازی روابط امارات و اسرائیل نیز از همین دریچه قابل ارزیابی است.

امارات متحده عربی به زمامداری محمد بن زاید، ولیعهد این کشور و امیر ابوظبی از سال 2012 و از زمانی که طوفان بهار عربی وزیدن گرفت، استراتژی تازه ای را تعریف کرد که در چارچوب آن به جنگ یمن رفت، بر شدت بحران سوریه افزود، در عراق از داعش حمایت کرد، در لبنان به تعمیق قطب بندی های سیاسی آن کمک کرد، در لیبی به تقویت جریان های جدایی طلب کمک کرد، در سودان طرفدار تجزیه آن شد و خلاصه این که نقش مخرب تحولات منطقه را بر عهده گرفت. در همین راستا دشمن اصلی خود را اخوان المسلمین و نزدیکترین دشمن به خود را قطر تعریف کرده و از امکانات عربستان سعودی برای پیشبرد اهداف خود نهایت استفاده را کرده است. بزرگترین نگرانی خود را نیز مانند اکثر کشورهای عربی از جانب بزرگترین همسایه شمالی خود یعنی ایران قلمداد کرده است؛ با وجود این که یکی از بزرگترین شرکای اقتصادی آن محسوب می شود.

به قول بسیاری از تحلیلگران عرب، امارات متحده عربی با آن ثروت هنگفت و پیشرفت اقتصادی، به دنبال نقش آفرینی در منطقه فراتر از اندازه های جغرافیایی و جئوپولتیکی خود است. چون به واسطه امکانات محدود خود در حد و اندازه های یک قدرت بزرگ، در چارچوب رقابت های منطقه ای نمی گنجد، پیگیر تجزیه کشورها از یک سو – مثل حمایت از تجزیه یمن و سودان و لیبی – و هم پیمانی با خط غربی – اسرائیلی از سوی دیگر است. امارات پذیرفته است که نقش تخریب کننده یا به اصطلاح "بولدوزور" سیاست غرب در منطقه را بر عهده داشته باشد. عادی سازی روابطش با اسرائیل نیز در همین چارچوب می گنجد. علاوه بر آنکه گمان می کند با این کار می تواند حلقه فشار به ایران را – که برای تضعیف آن در طول یک دهه گذشته نهایت تلاش خود را کرده است – تنگتر کند.

این که در آینده چه خواهد شد و روابط کشورهای منطقه با یکدیگر بعد از عادی سازی روابط اسرائیل – امارات به کدام سمت و سو خواهد رفت، مشخص نیست و هر گونه اظهارنظری در این رابطه عجولانه است اما می توان این گونه برداشت کرد که امارات به عنوان پیشقراول کشورهای عربی حوزه خلیج فارس برای عادی سازی روابط با اسرائیل، با این اقدام خود در حقیقت به جمع کشورهایی پیوسته که از یک سو دنبال فشار حداکثری به ایرانند و از سوی دیگر در حال تغییر اولویت های منطقه اند. اولویت هایی که در حقیقت همان اهداف منطقه ای اسرائیل محسوب می شوند.

روزنامه نگار، مترجم و سردبیر دیپلماسی ایرانی.

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: ایران و امارات امارات و اسرائیل ایران و اسرائیل اسرائیل و امارات متحده عربی ایران و امریکا ایران و امریکا و اسرائیل بنیامین نتانیاهو محمد بن زاید امریکا و اسرائیل


( ۵ )

نظر شما :

علی ۲۷ مرداد ۱۳۹۹ | ۱۳:۴۹
با سلام خدمت سردبیر محترم سایت نقش و تحلیل وچرایی چنین کاری ساده هست اگر شما سالها روی یه جریان حساب میکردی بعد نماینده ان جریان اولویت کاری خودشو دریای چین و محاصره چین میگذاشت که کار درستی برای امریکا هم هست ایا خود شما هم این درخت بیست ساله رو که کلی بابت رشدش زحمت کشیدی میکندی که درستش همینه ونهال نو میکاشتی یا همونو به نحوی حفظ میکردی به نظرم امارات ازامروز داستانش شبیه باغداری هست که میدونه راندمان باغش پایین اومده و تقریبا فاتحه باغش خوندست اما مقاومت میکنه هر چه دیرتر باغش رو اصلاح کنه بع نفع ماست ولی به شرط اینکه ایران با زیرکی تهدید یا همون شبه جنگ رو از سرش برا همیشع رفع کنه هر چی دیرتر امارات برگرده ب منطقه بیشتر تو چنگ ایرانه همین