درباره تهدید نظامی واشینگتن

آیا ترامپ از پس ونزوئلا بر می‌آید؟

۱۶ شهریور ۱۴۰۴ | ۱۲:۰۰ کد : ۲۰۳۴۹۵۱ اخبار اصلی آمریکا
نویسنده خبر: سعید محمدی کاوند
سعید محمدی کاوند در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: نمونه‌های تاریخی مداخلات آمریکا در کشورهای کوچک آمریکای لاتین، مانند گرنادا در سال ۱۹۸۳ و پاناما در سال ۱۹۸۹، نشان می‌دهد که این کشور در برخی موارد از ابزار نظامی برای تغییر سریع رژیم‌ها و اعمال نفوذ اقتصادی و ژئوپولیتیکی استفاده کرده است. با این حال، ونزوئلا با توجه به موقعیت جغرافیایی، وسعت سرزمینی، جمعیت قابل توجه، منابع طبیعی فراوان و ارتش سازمان‌یافته، شرایطی کاملاً متفاوت ارائه می‌دهد که عملیات نظامی مستقیم را به شدت پیچیده می‌کند. 
آیا ترامپ از پس ونزوئلا بر می‌آید؟

دیپلماسی ایرانی: روابط ایالات متحده و ونزوئلا را می‌توان در چارچوب یک الگوی تاریخی و مستمر از سیاست خارجی آمریکا در آمریکای لاتین تحلیل کرد. سیاست‌های ایالات متحده در این منطقه طی دو قرن گذشته تغییر چندانی نکرده و همواره بر پایه تثبیت نفوذ سیاسی، اقتصادی و ژئوپولیتیکی، همراه با تهدید یا استفاده محدود از قدرت نظامی، شکل گرفته است. یکی از ابزارهای اصلی این سیاست، روش معروف به «دیپلماسی قایق‌های توپدار» (gunboat diplomacy) است؛ روشی که نخستین بار توسط بریتانیا و در دوران سلطه دریایی آن کشور ایجاد شد و سپس توسط قدرت‌های اروپایی و آمریکا در قرن‌های نوزدهم و بیستم اقتباس شد. این نوع دیپلماسی بر اساس تهدید یا نمایش قدرت نظامی، همراه با فشار اقتصادی و سیاسی، سعی در تغییر رفتار دولت‌ها و تحقق منافع کشور مداخله‌کننده دارد. 

نمونه‌های تاریخی مداخلات آمریکا در کشورهای کوچک آمریکای لاتین، مانند گرنادا در سال ۱۹۸۳ و پاناما در سال ۱۹۸۹، نشان می‌دهد که این کشور در برخی موارد از ابزار نظامی برای تغییر سریع رژیم‌ها و اعمال نفوذ اقتصادی و ژئوپولیتیکی استفاده کرده است. 

با این حال، ونزوئلا با توجه به موقعیت جغرافیایی، وسعت سرزمینی، جمعیت قابل توجه، منابع طبیعی فراوان و ارتش سازمان‌یافته، شرایطی کاملاً متفاوت ارائه می‌دهد که عملیات نظامی مستقیم را به شدت پیچیده می‌کند. 

از منظر تاریخی، مداخله خارجی در ونزوئلا سابقه‌ای طولانی دارد. نمونه بارز آن دخالت نیروی دریایی هلند در سال ۱۹۰۸ بود که با هدف تثبیت قدرت ژان ونتسه گومز، معاون رئیس‌جمهوری وقت، انجام شد؛ اقدامی که در غیاب رئیس‌جمهور سیپریانو کاسترو، که برای درمان بیماری به پاریس رفته بود، زمینه‌ساز تغییر قدرت شد. گومز پس از رسیدن به قدرت، چه به طور مستقیم و چه از طریق نفوذ پشت پرده، کشور را اداره کرد و با اعطای امتیازات گسترده به شرکت‌های نفتی خارجی مانند Shell Oil، جایگاه ونزوئلا را در جمع تولیدکنندگان اصلی نفت جهان تثبیت کرد. 

در دهه ۱۹۳۰، ونزوئلا پس از ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی سومین تولیدکننده بزرگ نفت بود و در دهه ۱۹۶۰ جایگاه خود را به عنوان دومین تولیدکننده نفت جهان حفظ کرد. با این حال، با افزایش تولید نفت در کشورهای خاورمیانه و رشد ظرفیت‌های نفتی جدید، اهمیت نسبی ونزوئلا در بازار جهانی کاهش یافت و انگیزه‌های اقتصادی آمریکا برای دخالت مستقیم در این کشور به تنهایی نمی‌توانست توضیح‌دهنده تحرکات سیاسی و نظامی باشد. 

در شرایط معاصر، فشار و مداخله آمریکا در ونزوئلا، به ویژه تحت دولت دونالد ترامپ، اغلب با بهانه‌هایی مانند مبارزه با قاچاق مواد مخدر و اتهامات علیه دولت این کشور همراه بوده است. با این حال، شواهد تاریخی و آمارهای جهانی نشان می‌دهند که سهم ونزوئلا در تولید و توزیع مواد مخدر بسیار محدود است و کشورهای همسایه، به ویژه کلمبیا و پرو، نقش اصلی در این بازار دارند. بررسی روندهای جهانی قاچاق مواد مخدر همچنین نشان می‌دهد که سازمان‌های اطلاعاتی و ضدمواد مخدر آمریکا، از جمله CIA و DEA، نقش محوری در مدیریت تولید، توزیع و قیمت‌گذاری مواد مخدر ایفا کرده‌اند. بنابراین، اتهامات آمریکا علیه دولت ونزوئلا عمدتاً به عنوان ابزار فشار سیاسی و اقتصادی تلقی می‌شود و نه بازتاب واقعی وضعیت موجود. 

از نظر اقتصادی، ونزوئلا به دلیل ذخایر عظیم نفتی و منابع طبیعی دیگر، همواره یک کشور استراتژیک در منطقه بوده است. با این حال، مدیریت نادرست منابع داخلی و سیاست‌های اقتصادی پرنوسان باعث شده است که کشور در دهه‌های اخیر با بحران‌های شدید مالی و اجتماعی مواجه شود. 

از نگاه ایالات متحده، سرمایه‌گذاری‌های تاریخی در پالایشگاه‌ها و نیاز به نفت سنگین و مخصوص ونزوئلا، انگیزه‌ای برای حفظ نفوذ و کنترل اقتصادی بر این کشور ایجاد کرده، هرچند در شرایط فعلی عرضه جهانی نفت بیش از تقاضاست و مسائل ژئوپولیتیکی و سیاسی به مراتب اهمیت بیشتری نسبت به صرفاً منابع نفتی دارند. 

ویژگی‌های فرهنگی و اجتماعی مردم ونزوئلا، به ویژه روحیه استقلال‌خواهی و سنت‌های بولیواری، نقش مهمی در مقاومت این کشور در برابر فشارهای خارجی ایفا می‌کند. مردم ونزوئلا، برخلاف بسیاری از کشورهای همسایه، روحیه‌ای مقاوم، سرسخت و مبارز دارند. رفتارهای روزمره در جامعه، مانند حمل سلاح شخصی در محیط‌های شهری و آمادگی برای دفاع از خود، نشان‌دهنده ذهنیت جمعی مقاوم است. 

همچنین، مذاکره و تعامل مستقیم و پرقدرت در فرهنگ اجتماعی ونزوئلا رایج است و این امر موجب می‌شود که هرگونه تلاش برای مداخله نظامی یا فشار سیاسی با مقاومت داخلی مواجه شود. 

جغرافیا، وسعت سرزمینی و ظرفیت دفاعی ونزوئلا نیز موانع طبیعی و استراتژیکی در برابر مداخلات خارجی ایجاد می‌کند. کشورهایی مانند پاناما، به دلیل وسعت کوچک، جمعیت محدود و وجود پایگاه‌های نظامی آمریکا در منطقه کانال پاناما، تجربه ساده‌تری برای مداخله مستقیم ارائه می‌دهند. اما ونزوئلا با مرزهای گسترده، منابع طبیعی فراوان و جمعیتی قابل توجه، چنین شرایطی را ندارد و هرگونه عملیات نظامی با پیچیدگی‌های جدی روبه‌رو خواهد شد. 

تحلیل ژئوپولیتیکی نشان می‌دهد که موقعیت ونزوئلا در آمریکای جنوبی و نزدیکی آن به دریاهای کارائیب و اقیانوس اطلس، این کشور را به یک بازیگر کلیدی در تعادل منطقه‌ای تبدیل می‌کند. وجود منابع انرژی، دسترسی به خطوط کشتیرانی مهم و نقش بالقوه ونزوئلا در امنیت انرژی منطقه‌ای، از دلایلی هستند که هرگونه اقدام نظامی یا فشار سیاسی بر این کشور را پیچیده‌تر و پرهزینه‌تر می‌کنند. 

علاوه بر این، تحلیل تاریخی و سیاسی نشان می‌دهد که مقایسه ونزوئلا با کشورهایی مانند پاناما یا گرنادا نادرست و ساده‌انگارانه است. 

ونزوئلا با داشتن ارتش منظم، آموزش‌دیده و مجهز، در کنار حمایت نسبی مردم از دولت و روحیه ملی‌گرایانه، احتمال موفقیت عملیات نظامی خارجی را به شدت کاهش می‌دهد. بنابراین، فشار آمریکا بر ونزوئلا بیشتر از طریق ابزارهای اقتصادی، دیپلماتیک، رسانه‌ای و روانی اعمال می‌شود تا استفاده مستقیم از نیروهای نظامی. 

در نهایت، می‌توان نتیجه گرفت که روابط ونزوئلا و ایالات متحده ترکیبی پیچیده از تاریخ، سیاست، اقتصاد و فرهنگ است. مداخله مستقیم نظامی، برخلاف تجربه آمریکا در کشورهای کوچک‌تر آمریکای لاتین، بعید است موفقیت‌آمیز باشد. در عوض، استفاده از ابزارهای فشار سیاسی، تحریم‌های اقتصادی و اقدامات رسانه‌ای مسیر اصلی تعامل آمریکا با ونزوئلا را شکل خواهد داد. این تحلیل نشان می‌دهد که فهم واقعی تحولات ونزوئلا نیازمند درک عمیق تاریخ، فرهنگ، قدرت نظامی و شرایط جغرافیایی و اقتصادی این کشور است و تفسیر ساده‌انگارانه از وضعیت سیاسی ونزوئلا، با واقعیت‌های میدانی همخوانی ندارد

سعید محمدی کاوند

نویسنده خبر

پژوهشگر، کارشناس مسائل آمریکا و مترجم کتاب های «قدرت شکننده آمریکا» و «مرثیه ای بر رویایی آمریکایی» 

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: امریکا ونزوئلا نیکولاس مادورو امریکا و ونزوئلا ونزوئلا و امریکا حمله امریکا امریکای جنوبی سعید محمدی کاوند


نظر شما :