گروه بین‌المللی بحران بررسی می‌کند (قسمت اول)

تحلیل روایت‌های پیروزی جنگ ۱۲ روزه

۲۰ مرداد ۱۴۰۴ | ۱۸:۰۰ کد : ۲۰۳۴۴۷۷ اخبار اصلی خاورمیانه
هنگامی که اسرائیل جنگ دوازده روزه را آغاز کرد و عملیات شیر خیزان خود را در ۱۳ ژوئن آغاز کرد، سه هدف کلیدی داشت: به عقب راندن آنچه آن را برنامه هسته‌ای ایران «در حال نزدیک شدن به نقطه بی‌بازگشت» می‌دانست، با توجه به ذخایر به سرعت در حال رشد اورانیوم غنی‌شده با غلظت بالا و آنچه ادعا می‌کند مربوط به فعالیت‌های تسلیحاتی است؛ از کار انداختن تعداد قابل توجهی از موشک‌های بالستیک ایران؛ و تضعیف بیشتر توانایی جمهوری اسلامی برای اعمال قدرت در منطقه، چه به تنهایی و چه از طریق نیروهای نیابتی. مقامات اسرائیلی همچنین با اشاره به شکنندگی جمهوری اسلامی و تشویق مردم ایران به قیام علیه حاکمان خود، خاطرنشان کردند که این حملات می‌تواند دولت ایران را بی‌ثبات کند یا حتی راه را برای تغییر رژیم هموار کند. اتفاقی که تا کنون نیفتاده است. یکی دیگر از اهداف ضمنی ممکن است منحرف کردن دیپلماسی هسته‌ای و تضعیف احتمال توافق مجدد بین ایالات متحده و ایران باشد، زیرا حمله غافلگیرانه اسرائیل تنها دو روز قبل از ششمین دور مذاکرات که قرار بود در عمان برگزار شود، رخ داد. این حملات همچنین به اراده سیاسی اسرائیل برای استفاده گسترده از نیروی نظامی و کمبود نیروهای داخلی یا خارجی مؤثر که قادر به مهار آن باشند، اشاره داشت.
تحلیل روایت‌های پیروزی جنگ ۱۲ روزه

دیپلماسی ایرانی: پس از جنگ دوازده روزه در ماه ژوئن، آتش‌بس بین ایران از یک سو و اسرائیل و ایالات متحده از سوی دیگر برقرار است، اما این آتش‌بس بر پایه‌های لرزانی بنا شده است. در حالی که به نظر می‌رسد خاورمیانه از آتش‌سوزی بسیار ویرانگرتری جان سالم به در برده، درگیری ژوئن پویایی خطرناکی را ایجاد کرده است که می‌تواند به جنگ‌های بزرگتری در آینده منجر شود. هر یک از سه طرف ادعا می‌کنند که در جنگ پیروز شده‌اند، اما هر سه روایت پیروزی دارای حفره‌های قابل توجهی هستند. با توجه به اینکه هر یک از طرفین هنوز تا حدودی در معرض خطر هستند، فضای کافی برای تندروها در هر سه کشور وجود دارد تا برای بازگشت به سلاح استدلال کنند. اگر این اتفاق بیفتد، خطر تشدید شدید – که خوشبختانه در درگیری ژوئن مهار شد – باز خواهد گشت. دیپلماسی مطمئن‌ترین راه برای جلوگیری از شعله‌ور شدن مجدد جنگ است. توافقی که به نگرانی‌های هسته‌ای بپردازد و آتش‌بس موجود را به یک تفاهم عدم تجاوز تبدیل کند، هم برای مقابله با چالش فوری و هم برای ایجاد ترتیباتی که می‌تواند منطقه را تثبیت کند، ضروری است.

هنگامی که اسرائیل جنگ دوازده روزه را آغاز کرد و عملیات شیر خیزان خود را در ۱۳ ژوئن آغاز کرد، سه هدف کلیدی داشت: به عقب راندن آنچه آن را برنامه هسته‌ای ایران «در حال نزدیک شدن به نقطه بی‌بازگشت» می‌دانست، با توجه به ذخایر به سرعت در حال رشد اورانیوم غنی‌شده با غلظت بالا و آنچه ادعا می‌کند مربوط به فعالیت‌های تسلیحاتی است؛ از کار انداختن تعداد قابل توجهی از موشک‌های بالستیک ایران؛ و تضعیف بیشتر توانایی جمهوری اسلامی برای اعمال قدرت در منطقه، چه به تنهایی و چه از طریق نیروهای نیابتی. مقامات اسرائیلی همچنین با اشاره به شکنندگی جمهوری اسلامی و تشویق مردم ایران به قیام علیه حاکمان خود، خاطرنشان کردند که این حملات می‌تواند دولت ایران را بی‌ثبات کند یا حتی راه را برای تغییر رژیم هموار کند. اتفاقی که تا کنون نیفتاده است. یکی دیگر از اهداف ضمنی ممکن است منحرف کردن دیپلماسی هسته‌ای و تضعیف احتمال توافق مجدد بین ایالات متحده و ایران باشد، زیرا حمله غافلگیرانه اسرائیل تنها دو روز قبل از ششمین دور مذاکرات که قرار بود در عمان برگزار شود، رخ داد. این حملات همچنین به اراده سیاسی اسرائیل برای استفاده گسترده از نیروی نظامی و کمبود نیروهای داخلی یا خارجی مؤثر که قادر به مهار آن باشند، اشاره داشت.

«شیر در حال طلوع» همچنین نمایشی از توانایی اسرائیل در کشاندن ایالات متحده به درگیری‌ای بود که به نظر نمی‌رسید دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده، خواهان آن باشد و به طور فعال در منصرف کردن آن سعی داشت، چرا که مدت‌ها علیه مداخله ایالات متحده در منطقه موضع گرفته بود. در ۲۲ ژوئن، هواپیماهای آمریکایی بمب‌های بزرگ «سنگرشکن» را بر سایت‌های هسته‌ای ایران انداختند. روز بعد، ایران با حمله موشکی کالیبره شده‌ای به العدید، پایگاه نظامی بزرگ ایالات متحده در قطر، پاسخ داد – حمله‌ای که احتمالاً به دلیل هشدار قبلی تهران به دوحه و واشنگتن، تلفات جانی نداشت. ترامپ با استفاده از فرصتی که این لحظه فراهم کرد، در ۲۳ ژوئن اعلام کرد که ایالات متحده (با کمک قطر) آتش‌بس را برقرار کرده است که طی دوازده ساعت آینده به صورت مرحله‌ای آغاز خواهد شد. اسرائیل و ایران اندکی پس از آن – پس از فشار ترامپ برای لغو آخرین پرواز جنگنده-بمب‌افکن‌های اسرائیلی – آتش خود را خاموش کردند.

بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، این جنگ را یک پیروزی قاطع اعلام کرد و مقامات اسرائیلی با ارزیابی‌هایی مبنی بر اینکه حملات اسرائیل و ایالات متحده برنامه هسته‌ای ایران را به طور قابل توجهی، حتی به گفته برخی سال‌ها، به عقب انداخته است، از او حمایت کردند. این حملات با تلفات فیزیکی و حذف دانشمندان ارشد هسته‌ای که احتمالاً کلید توسعه یک سلاح قابل اجرا خواهند بود، تکمیل شده است (اگرچه اسرائیل هیچ مدرک مشخصی از فعالیت‌های اخیر مرتبط با تسلیحاتی‌سازی ارائه نکرده است). اسرائیل ادعا می‌کند که ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ موشک بالستیک و همچنین حداقل نیمی از سکوهای پرتاب موشک ایران را منهدم کرده است. جت‌ها و پهپادهای اسرائیلی در دوازده روز بیش از هزار سورتی پرواز بر فراز خاک ایران انجام دادند و تقریباً به دلخواه به سایت‌های هسته‌ای و نظامی حمله کردند، در حالی که هدف قرار دادن دقیق مقامات ارشد و عملیات زمینی ثابت کرد که سازمان جاسوسی موساد به تشکیلات ایران در خاک ایران نفوذ کرده است. اسرائیل بیشتر حملات ایران را خنثی و ادعا کرد که حدود ۸۶ درصد از بیش از ۵۰۰ موشک شلیک شده تهران و همه به جز یکی از بیش از ۱۰۰۰ پهپاد ایران را سرنگون کرده است. اسرائیل همچنین معتقد است که جایگاه منطقه‌ای ایران، که پیش از این به دلیل ضربات پی‌درپی به متحدان دولتی و غیردولتی‌اش در طول سال گذشته تضعیف شده بود، رو به زوال است. از میان متحدان منطقه‌ای ایران، تنها حوثی‌های یمن سعی کردند وارد این درگیری شوند. حزب‌الله لبنان، که زمانی قدرتمندترین دوست تهران بود، از همان ابتدا اعلام کرد که از این درگیری‌ها خارج خواهد ماند.

واشینگتن نیز روایت پیروزی را ارائه داد و دولت ترامپ چیزی جز اعتماد به نفس کاذب در مورد اثربخشی حملات ۲۲ ژوئن خود، به ویژه ضربه‌ای که به تأسیسات غنی‌سازی هسته‌ای به شدت مستحکم ایران در فردو وارد کرد، ارائه نداد. ایالات متحده فردو را با بمب‌های ۳۰ هزار پوندی  GBU-57، بزرگترین بمب‌های «سنگرشکن» که دهه‌هاست در حال توسعه آن است، هدف قرار داد و برای اولین بار این بمب‌ها را در یک نبرد رها کرد. کاخ سفید اعلام کرد که «رئیس جمهور دونالد جی. ترامپ تأسیسات هسته‌ای ایران را نابود کرد» و خود ترامپ بارها این پیام را تأیید کرده است. جان راتکلیف، مدیر سیا، نیز اظهار داشت که «برنامه هسته‌ای ایران توسط حملات هدفمند اخیر به شدت آسیب دیده است» و تولسی گابارد، مدیر اطلاعات ملی، در رسانه‌های اجتماعی پست گذاشت که «اطلاعات جدید» تأیید کرد که «تأسیسات هسته‌ای ایران نابود شده‌اند». دولت ترامپ همچنین در مورد ارزیابی‌های اولیه نه چندان خوش‌بینانه‌ای که طبق گزارش‌ها توسط آژانس اطلاعات دفاعی انجام شده، تردید کرده است، و پیت هگست، وزیر دفاع، رسانه‌ها را به تحریف پوشش خود برای آسیب رساندن به رئیس جمهوری متهم کرد.

در همین حال، برای جمهوری اسلامی، جان سالم به در بردن از یک کارزار پرفشار توسط دو کشور هسته‌ای که به طور معقولی سالم مانده بودند، یک پیروزی بود – حتی اگر برای ناظران خارجی پیروزی‌ای زیان‌بار به نظر می‌رسید. با وجود تمام تلفاتی که اسرائیل ادعا کرد، رهبر معظم انقلاب، آیت الله علی خامنه‌ای، یا هیچ شخصیت سیاسی کلیدی دیگری را که شایعه می‌شد در تیررس آن است، از بین نبرد. در روایت ایران، اگرچه اسرائیل و ایالات متحده به غافلگیری تاکتیکی دست یافتند و خسارات قابل توجهی به بار آوردند، نظام نه تنها روی پای خود ایستاد، بلکه در قلب شهرهای اسرائیل نیز ضدحمله انجام داد، تا جایی که ظرف دو هفته، طرف مقابل به پذیرش آتش‌بس مجبور شد. حملات موشکی ایران تا حد زیادی مسدود شد، اما موشک‌هایی که از سپر اسرائیل عبور کردند، خسارات گسترده‌ای به بار آوردند. تهران ظرفیت خود را برای هدف قرار دادن اماکن استراتژیک، از جمله یک پالایشگاه نفت، یک دانشگاه فنی و تأسیسات دفاعی نشان داد. اسرائیل آنقدر نگران شد که سانسور شدیدی اعمال کرد و تا به امروز فاش نکرده که استقرار سنگین پدافند هوایی پیشرفته‌اش (که توسط ایالات متحده و سایر متحدان تقویت شده است) چقدر هزینه داشته یا ذخایر رهگیرهایش چقدر کاهش یافته است.

در داخل ایران، تأثیر جنگ می‌توانست بسیار بدتر باشد. دستگاه دولتی ایران در طول دوازده روز به کار خود ادامه داد و دسترسی به کالاها و خدمات اساسی تا حد زیادی بدون وقفه بود. در حالی که شکاف بین دولت و جامعه قابل مشاهده بود، هیچ اعتراض ضد دولتی بزرگی وجود نداشت، حتی با اینکه اسرائیل فهرست اهداف خود را به عناصری از دستگاه‌های امنیتی و انتظامی ایران گسترش داده بود. علاوه بر این، این درگیری به جمهوری اسلامی فرصتی داد تا احساسات مردمی را در حمایت از حاکمیت و دفاع ملی ایران بسیج کند، حتی در حالی که در حال سرکوب نفوذی‌هایی بود و می‌گفت که افرادی را در این رابطه دستگیر کرده است.

با این حال، با وجود همه این حرف‌ها، هر یک از روایت‌های پیروزی از شکاف‌های قابل توجهی برخوردار است. هر چقدر هم که رهبران اسرائیل و ایالات متحده در مورد این حملات احساس خوبی داشته باشند، سوالات بزرگی در مورد میزان واقعی خسارات و سرعت توانایی تهران در بازسازی عناصر برنامه هسته‌ای خود وجود دارد. رئیس آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) گفته است که از سرگیری غنی‌سازی اورانیوم می‌تواند تنها چند ماه طول بکشد. طبق گزارش‌ها، ارزیابی ایالات متحده در اواسط ژوئیه به این نتیجه رسیده که اگرچه این حملات خسارات قابل توجهی به فردو وارد کرده، اما به تأسیسات اصفهان و نطنز آسیب کمتری وارد کرده است. بدون ارزیابی میدانی، هیچ تخمینی از خسارت قطعی نخواهد بود و اکنون نیز امکان‌پذیر نیست: در اوایل ماه ژوئیه، پس از آنکه دولت ایران، به دستور مجلس، همکاری با آژانس را به حالت تعلیق درآورد، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی مجبور شد بازرسان باقی‌مانده خود را از منطقه خارج کند. در همین حال، ذخایر اورانیوم غنی‌شده با خلوص بالای ایران از دید ناپدید شده است. این ذخایر ممکن است در یکی از تأسیسات مورد هدف دفن شده یا غیرقابل دسترسی باشند، اما همچنین می‌توانستند مخفیانه و پنهان شده باشند. ایران تمام تخصص هسته‌ای بومی خود را نیز از دست نداده است، که با وجود مرگ بسیاری از دانشمندان ارشد، به راحتی قابل نابودی نیست. تهران که احساس می‌کند در گوشه‌ای گیر افتاده است، می‌تواند به سرعت تلاش کند تا برنامه هسته‌ای خود را از نو بسازد، اما اکنون با شفافیت کمتر، حضور کمتر و محاسبات استراتژیک متفاوت در مورد اینکه آیا به دنبال سلاح هسته‌ای باشد یا خیر. همچنین می‌تواند به دنبال تقویت ذخایر موشک‌های بالستیک، سیستم‌های دفاع هوایی و زرادخانه‌های نیابتی منطقه‌ای خود باشد.

با این حال، با وجود اینکه رهبری ایران به دنبال نشان دادن انعطاف‌پذیری است، جمهوری اسلامی ایران به سختی در موقعیت خوبی قرار دارد. می‌تواند برای بازسازی برنامه هسته‌ای تلاش کند و به سمت سلاح هسته‌ای حرکت کند، اما شانس موفقیت آن محل تردید است. پدافند هوایی آن تخریب شده، اطلاعات اسرائیل در تشکیلات امنیتی آن نفوذ کرده و فعالیت‌های هسته‌ای آن تحت نظارت شدید ایالات متحده و اسرائیل است. در همین حال، اعتماد نتانیاهو به استفاده از نیروی نظامی بیشتر شده است و شاید مهمتر از همه، ترامپ سابقه‌ای برای حملات ایالات متحده به خاک ایران ایجاد کرده است. مسلماً، هر چه جمهوری اسلامی در جهت بازیابی ظرفیت هسته‌ای خود قبل از ۱۳ ژوئن پیشرفت بیشتری داشته باشد، اسرائیل و/یا بمب‌افکن‌های آمریکایی را دوباره به خطر می‌اندازد. همچنین مشخص نیست که سیستم ایران بتواند شوک حملات بیشتر و احتمالاً گسترده‌تر را در رولت هسته‌ای مداوم تحمل کند.

منبع: گروه بین المللی بحران(کرایزیز گروب) / ترجمه: علی موسوی خلخالی

ادامه دارد...

کلید واژه ها: حمله اسرائیل به ایران جنگ ایران و اسرائیل جنگ ۱۲ روزه حمله امریکا به ایران حمله امریکا و اسرائیل به ایران برنامه هسته ای ایران ایران خاک ایران اسرائیل اسرائیل ایالات متحده


( ۲ )

نظر شما :