کاهش اعتماد به امریکا و نزدیکی بیشتر کشورهای منطقه به هم
خاورمیانهای که اسرائیل ساخته است

نویسندگان: گالیپ دالای (Galip Dalay)، مشاور ارشد اندیشکده چتم هاوس و هماهنگکننده بخش ترکیه معاصر در دانشگاه آکسفورد و صنم وکیل (Sanam Vakil)، مدیر برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا در چتم هاوس
دیپلماسی ایرانی: اسرائیل با جنگ غزه و سیاستهای توسعهطلبانه خود، سیمای خاورمیانه را به گونهای تغییر داده است که کمتر کسی انتظار داشت. حمله به رهبران حماس در قطر، هفتمین کشور هدف پس از هفتم اکتبر ۲۰۲۳ و عملیاتهای مکرر در لبنان، یمن و ایران نه تنها موقعیت منطقهای اسرائیل را تقویت نکرد، بلکه آن را به تهدیدی مشترک برای دولتهای منطقه بدل ساخته است.
دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده امریکا و بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل اخیراً یک «طرح بیستگانه صلح» را جشن گرفتند، اما تا زمانی که اسرائیل به رفتار تهاجمی ادامه دهد و مطالبات مشروع فلسطینیان را نادیده بگیرد، این ابتکار شانسی برای بازگرداندن ثبات ندارد. اسرائیل که پیشتر امیدوار بود با حمایت آمریکا نظم دلخواه خود را بنا کند، اکنون منزویتر از همیشه است؛ همکاری با تلآویو برای دولتهای عربی هزینهای سیاسی و حیثیتی سنگین دارد و شرکای دیروز به رقبای محتاط بدل شدهاند.
مصر، ترکیه و خلیج فارس
رابطه مصر و اسرائیل که از پیمان کمپدیوید تا امروز پابرجا مانده بود، پس از جنگ غزه تغییر کرد. عبدالفتاح السیسی، رئیس جمهوری مصر، اسرائیل را «دشمن» خواند و همکاری امنیتی را کاهش داد. مصر و ترکیه حتی رزمایش دریایی مشترک برگزار کردند.
در خلیج فارس نیز روند عادیسازی فروپاشیده است. تا پیش از جنگ، نگرانی از ایران، دولتهای عربی را به سوی نزدیکی با اسرائیل سوق داده بود و پیمان ابراهیم در این چارچوب شکل گرفت. اما اکنون جنگ غزه و حملات اسرائیل به لبنان، سوریه و قطر، همکاری آشکار با تلآویو را به تهدیدی برای مشروعیت داخلی دولتهای عربی بدل کرده است.
نظرسنجیهای مرکز «عرب بارومتر» نشان میدهد که حمایت مردمی از عادیسازی بسیار پایین است؛ در هیچ کشور عربی بیش از ۱۳ درصد نیست و در مراکش از ۳۱ درصد در سال ۲۰۲۲ به سیزده درصد در ۲۰۲۳ سقوط کرده است.
عربستان سعودی که زمانی زیر فشار واشینگتن به عادیسازی نزدیک شده بود، امروز نسبت به اسرائیل تردید جدی دارد. امارات متحده عربی که نزدیکترین متحد اسرائیل در خلیج بود، اکنون هزینههای حیثیتی سنگینی بابت دفاع از پیمان ابراهیم میپردازد. قطر به منتقد اصلی سیاستهای تلآویو بدل شده است و کویت و عمان همچنان محتاطانه فاصله میگیرند.
ترکیه و تغییر معادله
ترکیه پیشتر اگرچه منتقد رفتار اسرائیل با فلسطینیها بود، اما آن را رقیب امنیتی مستقیم نمیدید. اکنون ورق برگشته است. آنکارا تجارت با اسرائیل را تعلیق و حریم هوایی خود را بسته است. دخالتهای اسرائیل در سوریه نیز ترکیه را نگران کرده است، زیرا بیثباتی در همسایه جنوبی میتواند موج تازهای از پناهجویان به همراه داشته باشد. در نتیجه، اسرائیل امروز به چشم آنکارا یک تهدید امنیتی محسوب میشود.
تنوعبخشی امنیتی
رفتار اسرائیل شتاب گرفتن مسابقه تسلیحاتی و تنوعبخشی در امنیت منطقهای را موجب شده است. عربستان همکاری موشکی با چین و توافق دفاعی با پاکستان را آغاز کرده است. امارات متحده عربی جنگندههای فرانسوی و سامانههای کرهای خریداری کرده است، قطر و کویت به شبکههای امنیتی اروپایی پیوستهاند و پهپادهای ترکیهای در سراسر خلیج فارس خریدار دارند. ترکیه نیز سامانه دفاعی «گنبد فولادی» را در برابر «گنبد آهنین» اسرائیل معرفی کرده است.
پروژههایی چون پیمان ابراهیم، اجلاس نقب، کریدور هند – خاورمیانه – اروپا و ابتکار I2U2 که قرار بود پایههای همکاری عربی – اسرائیلی تحت نظارت آمریکا باشند، همگی تضعیف شدهاند. حمله اسرائیل به دوحه نه تنها به قطر که به اعتبار آمریکا نیز لطمه زد و نشان داد تلآویو بازیگری غیرقابل پیشبینی است و چتر امنیتی واشینگتن قابل اتکا نیست.
شکلگیری صفبندیهای تازه
در این شرایط، نزدیکی ترکیه و عربستان محتمل است. این دو قدرت که در بسیاری از جبههها رقیب بودند، اکنون در برابر نقش مخرب اسرائیل منافع مشترک یافتهاند. احتمال دارد آنها در موضوع سوریه و نیز مهار جنگ غزه هماهنگی بیشتری پیدا کنند. با این حال، هر دو میدانند نباید ایران را بیش از حد تحت فشار قرار دهند، زیرا تهران در شرایط تنگنا میتواند با تاکتیکهای نامتقارن بحرانهای جدید ایجاد کند.
پیامدها برای آمریکا
برای واشینگتن، این تحولات ضرورت بازنگری استراتژیک را نشان میدهد. ادامه حمایت بیقید از اسرائیل نفوذ آمریکا را کاهش داده و دولتهای منطقه را به سمت چین، اروپا و حتی روسیه سوق داده است. اگر آمریکا بخواهد اعتبار خود را حفظ کند، باید به نگرانیهای مصر، خلیج فارس و ترکیه توجه کند و چارچوبهای امنیتی تازهای بر اساس تنشزدایی، پیشگیری از درگیری و همکاری اقتصادی ایجاد کند.
پیششرط چنین سیاستی، حل عادلانه مسئله فلسطین است: پایان جنگ غزه، جلوگیری از آوارگی مردم آن، توقف قحطی مصنوعی و جلوگیری از الحاق کرانه باختری. اگر آمریکا همچنان چشم خود را بر این واقعیتها ببندد و در برابر بازنگریطلبی اسرائیل سکوت کند، عملاً در تخریب معماری امنیتی خاورمیانه شریک خواهد بود.
منبع: فارن افرز / ترجمه و خلاصه: اسفندیار خدایی
نظر شما :