دستاوردها، دکترین امنیتی و مناسبات خارجی

ایران پس از جنگ

۰۷ تیر ۱۴۰۴ | ۱۲:۰۰ کد : ۲۰۳۳۶۲۳ اخبار اصلی خاورمیانه
سید رضا قزوینی غرابی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: تردیدی نیست که حملات اسرائیل و آمریکا به ایران که با حمایت کشورهای اروپایی به خصوص تروییکا همراه بود اعتماد تهران را به غرب بیش از گذشته متزلزل کرده است. اروپایی ها در همراهی با آمریکا پیش نویس قطعنامه شورای حکام را تنظیم و تصویب کردند. قطعنامه ای که بهانه خوبی به رژیم اسرائیل برای مشروع سازی حمله به ایران فراهم آورد. اروپایی ها در جنگ ضمن همراهی با اسرائیل علیه ایران مواضع سخت و غیرعادلانه و غیرواقعی اتخاذ کردند و همچنان مخالفت خود رابا برنامه هسته ای ایران اعلام کردند. از این رو به نظر می رسد تهران که در سال های اخیر نگاه به شرق خود را به دلیل همین رفتارهای غرب، تقویت کرده است، به سمت گسترش بیشتر این مناسبات با روسیه و چین و سایر کشورهای آسیایی در همه ابعاد سیاسی و اقتصادی حرکت کند.
ایران پس از جنگ

نویسنده: سید رضا قزوینی غرابی

دیپلماسی ایرانی: آتش بس میان ایران و اسرائیل در دوازدهمین روز جنگ پس از آنکه دو طرف ضربات سنگینی به یکدیگر وارد کردند دیشب وارد مرحله اجرایی شد. اسرائیل این جنگ را در روز 13 ژوئن و درست در زمانیکه ایران در میانه مذاکره با آمریکا – کشوری که پشتیبان اسرائیل در حمله بود و خودش نیز به طور مستقیم مشارکت کرد -  بود با حمله شبانه غافلگیرانه ای آغاز کرد. ترور عالی ترین فرماندهان نظامی ایرانی و تعدادی از دانشمندان هسته ای با همراه خانواده های آنان، حمله به سایت های پدافندی هوایی و مراکز هسته ای ایران در اولین لحظات انجام شد تا با ایجاد خلأ مدیریتی و دفاعی و سردرگمی گسترده، اهداف مدنظر تل آویو با سرعت برق آسا محقق شود. 

جایگزینی فرماندهان جدید و پاسخ نظامی سریع ایران پس از چند ساعت غافلگیری اولیه، به سرعت جبران و مانع از تحقق برنامه ریزی صهیونیست ها شد. بنابراین با واکنش موشکی پرقدرت ایران و ضربات دردناک و بی سابقه و دور از انتظار ایران به اراضی اشغالی، روند این جنگ برخلاف انتظار اسرائیلی ها با شدت ادامه یافت. تل آویو از همان ابتدا اعلام کرد هدفش از آن عملیات نابودی برنامه  هسته ای و موشکی ایران است. با این حال هدف قرار دادن سایت فردو که مهم ترین و محافظت شده ترین سایت هسته ای ایران به شمار می رود بدون دخالت نظامی آمریکا ناممکن بود. از این رو در دهمین روز جنگ، آمریکا با هدف قرار دادن فردو اعلام کرد به برنامه ای هسته ای ایران پایان داده و آن را نابود کرده است. از اینجا بود که اسرائیل که در عمل شاهد ضربات دردناک ایران بود و در حال ورود به یک جنگ فرسایشی عمیق بود از آمریکا خواست تا مقدمات پایان جنگ و آتش بس را فراهم آورد و در نهایت ساعاتی پس از پاسخ ایران به تجاوز آمریکا، آتش بس با درخواست واشنگتن از قطر برای وساطت و اقناع ایران وارد مرحله اجرا شد.

آیا اسرائیل در این جنگ به نتایج مطلوب خود رسید؟

اسرائیل از همان ابتدا دو هدف را برای عملیات نظامی خود معرفی کرد:

1 – نابودی برنامه هسته ای 

2 – نابودی برنامه موشکی بالستیکی

فارغ از اینکه آیا اهداف واقعی رژیم اسرائیل از این عملیات متجاوزکارانه واقعا تحقق این هدف ها بوده است یا خیر باید گفت که تل آویو در هیچ کدام از این دو موفق نبوده است. درست است که زیرساخت های هسته ای و نظامی ایران دچار آسیب های فراوانی شد اما برنامه هسته ای ایران در واقع از 4 ضلع شکل گرفته است. دانش، تکنولوژی، تأسیسات و مواد لازم برای غنی سازی.

به نظر می رسد که تأسیسات هسته ای ایران دچار آسیب هایی شده است اما این آسیب ها به معنای نابودی این تأسیسات نیست. اکونومیست ساعاتی پس از حمله آمریکا به فردو به نقل از کارشناسان بین المللی نوشت که  تأسیسات فردو تنها با بمب های هسته ای قابل تخریب و نابودی است. پس از آن هم سی ان ان با افشای اطلاعات سری یک مقام آمریکایی که متکی به یک گزارش اولیه محرمانه پنتاگون بود و منجر به جنجال زیادی در کاخ سفید شد اعلام کرد تأسیستات هسته ای ایران آسیب ندیده است. بنابراین بازسازی آسیب های وارد شده تنها مسئله زمان است. 

دانش بومی و تکنولوژی همچنان در اختیار ایران است و اراده سیاسی و حاکمیتی برای استمرار غنی سازی و پروژه صلح آمیز هسته ای همچنان پابرجاست. در موضوع مواد نیز باید گفت برآیندها نشان می دهد هیچ اتفاقی برای ذخایر اورانیوم غنی سازی 60 درصدی ایران که در فردو نگهداری می شد نیفتاده است. ناتوانی آمریکا در نابودی فردو و همچنین اذعان بعدی مقام اسرائیلی مبنی بر اینکه به دلیل نگرانی از تشعشات هسته ای، این ذخایر را بمباران نکرده اند اثبات می کند که ایران همچنان، یکی از برگ های برنده و یکی از ارکان برنامه هسته ای خود که مواد با درصد بالای غنی سازی است را در اختیار دارد. از این رو بازسازی برنامه هسته ای و سرعت بخشی به آن این پروژه را مجددا و با سرعت وارد ریل خواهد کرد. حتی اگر بازسازی ها چند ماهی به طول بینجامد. بنابراین اسرائیل با هدف قرار دادن دانشمندان و سایت های هسته یا در عمل نتوانست اقدام مؤثری انجام دهد. در خصوص برنامه موشکی بالستیکی ایران، اوضاع کاملا روشن است. ایران با پرتاب حداقل 500 موشک اعم از بالستیک و هایپرسونیک  و ایجاد ضربات باورنکردنی و دردناک به عمق اراضی سرزمین های اشغالی نشان داد که به یکی از کشورهای پرچم دار و صاحب تکنولوژی در عرصه تولید موشک های قدرتمند بالستیک و هایپرسونیک در جهان تبدیل شده است. استفاده مستمر ایران از این موشک ها تا آخرین لحظات پیش از آتش بس نشان می دهد اسرائیل هیچ خلیلی در برنامه قدرتمند موشکی ایران نتوانست وارد کند و تهران همچنان قدرت پرتاب این موشک ها و نسل های استفاده نشده از آنها را در هرگونه نبرد بعدی با اشغالگران قدس دارد.

به همین دلیل به چهار دلیل می توان گفت تل آویو در جنگ تحمیلی خود علیه ایران ناکام بوده است:

1 – عدم تحقق دو هدف اعلام شده و ناتوانی در بهره‌برداری از ضربه تروریستی غافلگیرکننده اولیه

2 – حملات و ضربات دردناک و ویرانگر ایران علیه شهرهای مختلف اسرائیل

3 – ناتوانی در تحقق اهداف پشت پرده و کلان دیگری مانند تضعیف ایران وتحقیر داخلی و منطقه ای حکومت تهران که با شکست ایران و پیروزی اسرائیل محقق می شد و همچنین ناکامی در ایجاد شکاف داخلی سیاسی و اجتماعی در نتیجه شرایط پس از عملیات. برای تقویت حس همگرایی و وحدت در داخل ایران در این چند روز باید از نتانیاهو و ترامپ تشکر کرد.

4 – درخواست آتش‌بس از سوی اسرائیل و آمریکا و تقاضای وساطت از قطر.

نباید فراموش کرد که وارد شدن آمریکا به جنگ دلیلی آشکار بر ناتوانی اسرائیل در تحقق اهداف ضربه غافلگیرکننده ساعات نخست و همچنین ناکامی در تحقق سایر اهداف در روزهای پس از آن و تحمل خسارت های بی شمار از سوی موشک های ویرانگر ایرانی و نگرانی از ورود به لایه های فرسایشی جنگ بود.

آیا جنگ واقعا به پایان رسیده است؟

آیا ایران به عنوان کشوری که مورد تجاوز قرار گرفته و توانسته با قدرت موشکی و پهپادی ضربات مهلکی به اسرائیل وارد کند با قبول آتش بس، انتخاب صحیح را انجام داده است؟

واقعیت این است که ماهیت جنگ برای ایران و اسرائیل فراتر از تنش ها و اختلافات موجود در عرف مناسبات بین المللی است. اختلافات این دو از پیروزی انقلاب اسلامی ایران آغاز شد و دارای ابعاد عمیق سیاسی، امنیتی و خصوصا ایدئولوژیک است که به هیچ وجه قابل حل به نظر نمی رسد. وقوع جنگ خیر و شر میان این دو از دهه ها قبل مورد انتظار بود و در نهایت نیز سخت ترین مرحله از این مواجهه در 13 ژوئن 2025 رقم خورد. واقعا نمی توان اعتقاد داشت این آتش بس به معنای پایان اصطکاک میان آنها باشد. اسرائیل به دنبال برتری مطلق در تمامی ابعاد در منطقه غرب آسیاست و در این میان از همه وسایل غیرمشروع مانند تجاوز، اشغال و ترور برای اثبات این برتری و تحقق آن استفاده می کند حتی اگر به قیمت زیرپاگذاشتن حقوق مشروع و قانونی ملت ها باشد. دور از انتظار نیست که در آینده ای نه چندان طولانی برخورد سخت میان اسرائیل و ایران بار دیگر شکل بگیرد. به خصوص آنکه اهداف اسرائیل از این حمله محقق نشده است و خطر ایران برای آنها همچنان پابرجاست. همچنان که اسرائیل نیز همچنان به رفتارهای خصمانه خود علیه ایران ادامه خواهد و کانون اصلی تهدیدات داخلی و خارجی و امنیتی برای تهران خواهد بود.

توسعه برنامه هسته ای صلح آمیز و برنامه دفاعی موشکی ایران بدون تردید مطلوب اسرائیل نیست و به طور قطع نسبت به آن واکنش مجدد نشان خواهد داد. حتی اگر در عرصه سیاسی این موضوع خود را به صورت ادامه فشارهای شدید بر طرف های غربی و تخریب هرگونه مسیر متکی بر دیپلماسی نشان دهد. برتری هوایی اسرائیل بر ایران در این جنگ با موشک های پرقدرت بالستیک و هایپرسونیک پاسخ داده شد تا نوعی از توازن نظامی را خلق کند. بنابراین تهران با آگاهی از تهدیدات پیش رو که اکنون با شعله ور شدن یک جنگ بی سابقه در نوع خود محتمل تر شده است با افزایش سهم بودجه های نظامی به سمت توسعه بیشتر فناوری های موشکی خود خواهد رفت تا یکی از عوامل مهم برتری خود در یک رویارویی محتمل دیگر را تضمین کند.

جنگ اخیر و فرصت بازنگری در دکترین امنیتی ایران

در ابعاد امنیتی نیز این جنگ فرصت های جدیدی را برای تهران جهت بازسازی و بازنگری در اندیشه ها و دکترین امنیتی و اطلاعاتی خود خواهد گشود. جنگ نشان داد رخنه های امنیتی در کشور به طور محسوس و مؤثری وجود دارد. دستگیری فراوان عوامل نفوذی و جاسوس ها و موضوع ورود و ساخت هزاران ریزپرنده و پهپاد به ایران که ضربات قابل توجهی از ناحیه آنها متوجه کشور در این جنگ 12 روزه شد و به مثابه بازوی اسرائیل در داخل ایران فعالیت مؤثری انجام دادند، ترور تعداد زیادی از دانشمندان هسته ای و فرماندهان نظامی د رمنازل و محل کار و جلسات، مبین وجود اشکالات امنیتی قابل توجه است. احاطه بر این اشکالات حیاتی در جنگ اخیر قطعا ساختار امنیتی کشور را به بازنگری های جدید و البته سریع در رخنه گاه ها و دکترین و راهبردهای خود سوق خواهد داد.

آینده مذاکرات

در موضوع مذاکرات نیز در حال حاضر شرایط روشن و واضح نیست. تصویب قانون تعلیق همکاری دولت ایران با آژانس بین المللی انرزی اتمی در مجلس شورای اسلامی، یک روز پس از آتش بس، که گویای بی اعتمادی جدی تهران به آژانس است تنش ها میان ایران و طرف های درگیر در پرونده هسته ای را بیشتر خواهد کرد. آمریکا پیش از این اقدام مجلس، از ایران خواسته بود تا به مذاکرات بازگردد. تهران با این موضوع البته مخالفتی نکرده است. اما فحوای هرگونه احتمالی میان آنها روشن نیست. ترامپ با رفتاری سلطه گرانه همچنان بر ممنوعیت غنی سازی توسط ایران اصرار دارد و البته سایر کشورهای تروییکای اروپایی نیز چنین موضع غیرمنطقی دارند. ایران نیز از این موضوع کوتاه نخواهد آمد. ایران غنی سازی صلح آمیز را بر اساس معاهده ان پی تی حق خود می داند و رفتار غربی های را ناعادلانه و ظالمانه می داند. ایران با دست پر از جنگ خارج شده است و عملا هم چماق تهدید به جنگ توسط اسرائیل و آمریکا که برای چند دهه در موضوع هسته ای سر ایران بود، تجربه شد و ناکارایی خود و ناتوانی دشمنان تهران را به اثبات رساند.  وقتی آمریکا و اسرائیل با جنگ نتوانستند ایران را وادار به این موضوع کنند و صنعت هسته ای آن را نابود کنند بدون تردید در هرگونه مذاکره احتمالی نیز نخواهند توانست ایران را به عقب نشینی از حق مسلم خود مجبور کنند. تردید نباید داشت که آن ذخایر صدها کیلویی اورانیوم غنی سازی شده 60 درصد هم دست ایران را پر تر خواهد کرد. به نظر می رسد که نتایج جنگ برای ایران می تواند دست او را در مذاکرات احتمالی برای پافشاری بر پذیرش حق غنی سازی حداقلی 3.67 درصدی و به تبع آن اصرار بر کاهش مؤثر تحریم ها بازتر کند.

مناسبات خارجی ایران

پرسش پایانی این است که آینده مناسبات خارجی ایران پس از پایان این جنگ چگونه خواهد بود و روابط ما با غرب و همسایگان ما به کدام سو خواهد رفت؟

تردیدی نیست که حملات اسرائیل و آمریکا به ایران که با حمایت کشورهای اروپایی به خصوص تروییکا همراه بود اعتماد تهران را به غرب بیش از گذشته متزلزل کرده است. اروپایی ها در همراهی با آمریکا پیش نویس قطعنامه شورای حکام را تنظیم و تصویب کردند. قطعنامه ای که بهانه خوبی به رژیم اسرائیل برای مشروع سازی حمله به ایران فراهم آورد. اروپایی ها در جنگ ضمن همراهی با اسرائیل علیه ایران مواضع سخت و غیرعادلانه و غیرواقعی اتخاذ کردند و همچنان مخالفت خود رابا برنامه هسته ای ایران اعلام کردند. از این رو به نظر می رسد تهران که در سال های اخیر نگاه به شرق خود را به دلیل همین رفتارهای غرب، تقویت کرده است، به سمت گسترش بیشتر این مناسبات با روسیه و چین و سایر کشورهای آسیایی در همه ابعاد سیاسی و اقتصادی حرکت کند. این موضوع در کنار توسعه و بازسازی برنامه هسته ای و موشکی خود می تواند به افزایش شکاف میان غرب و ایران بینجامد. مگر آنکه اروپایی ها بتوانند با درک صحیح اینکه منافع اقتصادی و سیاسی آنها در گفتگوهای واقعی با ایران و فاصله گیری از جنگ طلبان است در روابط با تهران بازنگری کنند. موضوعی که البته تحقق آن با توجه رویکرد و شیوه تفکر  آنها سخت به نظر می رسد. از سوی دیگر این باور وجود دارد که ناتوانی آمریکا و اسرائیل در مواجهه نظامی با ایران و افزایش اعتبار منطقه ای تهران که ناشی از قدرت نمایی در این جنگ و موفقیت های آن بوده و البته بخش زیادی از افکار عمومی جهان عرب و دنیای اسلام را نیز با خود همراه کرد به سمت ایجاد همگرایی بیشتر و تقویت بیشتر مناسبات میان تهران و همسایگان منجر شود.

کلید واژه ها: ایران اسرائیل ایران و اسرائیل جنگ اسرائیل جنگ اسرائیل و ایران حمله اسرائیل به ایران سید رضا قزوینی


( ۱ )

نظر شما :