ژئوپلیتیک انرژی و دیپلماسی چندلایه:

جایگاه ایران در نظم نوین منطقه‌ای

۱۳ مرداد ۱۴۰۴ | ۱۶:۰۰ کد : ۲۰۳۴۳۳۱ اخبار اصلی اقتصاد و انرژی خاورمیانه
نویسنده خبر: سید کامران یگانگی
سید کامران یگانگی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: در این نظم در حال تکوین، الگوهای سنتی دیپلماسی انرژی دیگر پاسخ‌گو نیستند؛ آنچه در حال ظهور است، دیپلماسی چندلایه انرژی است: ترکیبی از گفت‌وگوهای رسمی، مشارکت‌های منطقه‌ای، تعاملات بین شرکتی، و بازیگری نهادهای مالی و اقلیمی. پرسش اینجاست: ایران، با انبوهی از فرصت‌های طبیعی و چالش‌های ساختاری، چه جایگاهی در این نظم نوین دارد؟
جایگاه ایران در نظم نوین منطقه‌ای

دیپلماسی ایرانی:

مقدمه: بازتعریف قدرت در عصر گذار انرژی

در خاورمیانه‌ای که دهه‌ها معادلات آن بر نفت، خطوط لوله و رقابت‌های هیدروکربنی استوار بوده است، امروز شاهد جابه‌جایی آرام اما بنیادین در مفهوم «قدرت انرژی» هستیم. اگر تا دیروز انحصار منابع و تسلط بر گذرگاه‌های راهبردی، شاه‌کلید نفوذ ژئوپلیتیکی محسوب می‌شد، امروز همگرایی فناورانه، تنوع منابع، و نهادسازی چندبُعدی در حال شکل‌دهی به هندسه‌ای نوین از دیپلماسی انرژی‌اند.

در این نظم در حال تکوین، الگوهای سنتی دیپلماسی انرژی دیگر پاسخ‌گو نیستند؛ آنچه در حال ظهور است، دیپلماسی چندلایه انرژی است: ترکیبی از گفت‌وگوهای رسمی، مشارکت‌های منطقه‌ای، تعاملات بین شرکتی، و بازیگری نهادهای مالی و اقلیمی. پرسش اینجاست: ایران، با انبوهی از فرصت‌های طبیعی و چالش‌های ساختاری، چه جایگاهی در این نظم نوین دارد؟

دگردیسی در ژئوپلیتیک انرژی

ژئوپلیتیک انرژی، تا پیش از دهه ۲۰۱۰، عمدتاً حول محورهای کلاسیکی چون کنترل ذخایر، خطوط لوله، و امنیت عرضه شکل می‌گرفت. اما با ورود فناوری‌های نوظهور (همچون LNG، انرژی‌های تجدیدپذیر، و هیدروژن سبز)، کاهش هزینه‌های تولید غیرمتعارف، و تغییر سبد تقاضا، معادله به‌طور چشمگیری تغییر کرده است. قدرت انرژی، دیگر صرفاً وابسته به داشتن منابع نیست؛ بلکه به توانایی در تبدیل منابع به اهرم دیپلماسی و حکمرانی منطقه‌ای بستگی دارد.

در این میان، مناطق فراموش‌شده‌ای چون آسیای مرکزی، قفقاز، و شرق مدیترانه، با بهره‌گیری از اتحادهای گازی و زیرساختی، در حال افزایش وزن ژئوپلیتیکی خود هستند. چین و هند نیز با مدل‌های بلندمدت سرمایه‌گذاری انرژی و اتصال‌گرایی زیرساختی، نقش تازه‌ای در معماری انرژی منطقه‌ای ایفا می‌کنند. تنگه‌ها و لوله‌ها دیگر تنها مهره‌های بازی نیستند؛ امروز داده‌های انرژی، بازارهای سبز، و فناوری انتقال نیز به بازیگران ژئوپلیتیک بدل شده‌اند.

دیپلماسی چندلایه: مفهومی برای دوران پیچیدگی

دیپلماسی چندلایه انرژی، مفهومی نوین است که از دل ناکارآمدی دیپلماسی دوجانبه کلاسیک و ناکامی نهادهای سنتی (همچون اوپک) در پاسخ به بحران‌های زنجیره‌ای انرژی زاده شده است. در این مدل، دولت‌ها، شرکت‌های فراملی، نهادهای منطقه‌ای، و حتی بازیگران غیردولتی در کنار یکدیگر، پازل حکمرانی انرژی را می‌سازند.

برای نمونه، اوپک پلاس را می‌توان گونه‌ای از دیپلماسی چندلایه دانست که هم تصمیم‌سازی بین‌دولتی دارد، هم نیازمند هماهنگی بین شرکتی است. یا GECF (مجمع کشورهای صادرکننده گاز) که در کنار گفت‌وگوهای فنی، سعی در سیاست‌گذاری نرم‌افزاری دارد. افزون بر این‌ها، مشارکت‌های سه‌جانبه ایران–ترکمنستان–آذربایجان، یا توافقات انرژی ایران با روسیه و قطر، نشان می‌دهد که الگوهای سیال‌تر، در حال جایگزینی با ساختارهای سخت‌گیرانه قبلی هستند.

در دیپلماسی چندلایه، رسانه، افکار عمومی، و نهادهای علمی نیز به عناصر مؤثر در شکل‌دهی به سیاست انرژی تبدیل می‌شوند. انعطاف‌پذیری، مشارکت‌پذیری و چندزمان‌گی از مؤلفه‌های این نوع دیپلماسی است که می‌تواند در فضای منطقه‌ای پرتنش، به مثابه سوپاپ تعادل عمل کند.

جایگاه ایران: فرصت‌های گسترده، چالش‌های انباشته

ایران از منظر منابع انرژی، یکی از استثنایی‌ترین کشورهاست: بزرگ‌ترین ذخایر گاز طبیعی جهان، زیرساخت‌های لوله‌کشی منطقه‌ای، تجربه‌ دیرینه مهندسی انرژی، و موقعیت چهارراهی بین خلیج فارس، آسیای مرکزی، قفقاز و شبه‌قاره. اما این ظرفیت بی‌نظیر، تاکنون نتوانسته به جایگاه راهبردیِ بایسته در دیپلماسی انرژی منطقه‌ای منتهی شود.

چالش‌هایی چون تداوم تحریم‌ها، کهنه شدن بخشی از زیرساخت‌ها، ضعف نهاد سیاست‌گذار انرژی، عدم انسجام در سیاست خارجی اقتصادی، و عدم بهره‌گیری از ظرفیت‌های نهادسازی منطقه‌ای، ایران را در وضعیت "امکانات زیاد، اثربخشی کم" قرار داده است.

در نظم نوین، کشوری چون قطر با تمرکز بر بازار LNG و نهادسازی در GECF، یا ترکیه با نقش‌آفرینی در خطوط ترانزیت، موفق شده‌اند هویت دیپلماتیک انرژی خود را تعریف کنند. ایران نیز می‌تواند با تدوین یک دکترین جامع دیپلماسی انرژی، مبتنی بر همگرایی گازی منطقه‌ای، نقش‌آفرینی در تحول دیجیتال انرژی، و تنوع‌بخشی به صادرات انرژی (فیزیکی و فناورانه)، جایگاه منطقه‌ای خود را بازتعریف کند.

نتیجه‌گیری 

دیپلماسی انرژی در جهان امروز، دیگر به انحصار قراردادهای بلندمدت و اجلاس‌های رسمی نیست؛ بلکه شبکه‌ای از تعاملات منعطف، چندسطحی و زمان‌پذیر است که توانایی هر کشور را در بازیگری منطقه‌ای تعیین می‌کند. برای ایران، گام نخست در بازتعریف جایگاه، خروج از انزوای ساختاری و ورود آگاهانه به فرایندهای نهادسازانه انرژی‌محور منطقه‌ای است.

پیشنهاد می‌شود:

• تدوین "سند راهبردی دیپلماسی انرژی جمهوری اسلامی ایران" با مشارکت وزارت‌خانه‌ها، دانشگاه‌ها و بخش خصوصی

• تشکیل "پلتفرم گاز غرب آسیا" با حضور ایران، قطر، روسیه، و کشورهای قفقاز

• ارتقاء نقش ایران در انتقال دانش، داده و استانداردهای انرژی‌های نوین

• تقویت دیپلماسی رسانه‌ای انرژی برای شکل‌دهی به افکار عمومی منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای

در نهایت، ایران اگر بخواهد در نظم نوین انرژی صرفاً تأمین‌کننده باقی نماند، باید به معمار هم‌پیوندی انرژی در منطقه بدل شود؛ نقشی که با بهره‌گیری از دیپلماسی چندلایه، بیش از هر زمان دیگر در دسترس قرار گرفته است.

سید کامران یگانگی

نویسنده خبر

 پژوهشگر گروه علوم شناختی، فن آوری و حکمرانی

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: سید کامران یگانگی خاورمیانه ایران جمهوری اسلامی ایران انرژی دیپلماسی انرژی انرژی منطقه دیپلماسی دیپلماسی چندلایه منطقه نظم نوین


نظر شما :