
حکایت زندگی زاهدانه رهبر آزادیخواهان فلسطین
ودیع حداد بر خودش سخت می گرفت. بسیار در زهد فرو رفته بود. به پول تا آن اندازه که ضرورت های کارش را برطرف کند، توجه نمی کرد. به ظواهر توجه نداشت.
ادامه مطلبودیع حداد بر خودش سخت می گرفت. بسیار در زهد فرو رفته بود. به پول تا آن اندازه که ضرورت های کارش را برطرف کند، توجه نمی کرد. به ظواهر توجه نداشت.
ادامه مطلباز زمان مرگ ودیع حداد تا امروز تصور غالب این است که او مسموم شد. این فقط یک شایعه گذرا نیست. بسیاری از مسئولان فلسطینی و مقامات سازمان های امنیتی عربی و غربی بر این اعتقاد هستند.
ادامه مطلببا وجود انزجاری که میان رهبران «جبهه ملی آزدایبخش فلسطین» و حداد بود، رهبران آن عملیات سفر او به آلمان شرقی را فراهم کردند. در ابتدای مارس 1977 به برلین شرقی منتقل شد و در 28 همان ماه درگذشت.
ادامه مطلبودیع حداد اسرارش را با خودش برد. و نیات سرسختانه خود را نیز از دوستان آگاه از اسرارش مخفی کرد تا این که روحیه یک فرمانده و شیوه های او را نوشیده باشد.
ادامه مطلبدر این دنیا دوستان سنگدلی دارم. هواپیما ربودند. گروگان گیری کردند. بمب کاشتند. جعل گذرنامه کردند و به فرودگاه ها یورش بردند. اسامی مستعار برای خود برگزیدند و در سایه آن اسامی زندگی کردند. در برابر ظلم سر به شورش گذاشتند و «دشمن را در هر کجا» تعقیب کردند.
ادامه مطلباحمد چلبی میگوید:دو بار با کوفی عنان ملاقات کردم. از قضیه نفت مقابل غذایی که کشف کردیم که در آمد فساد بزرگی در آن در جریان است، ترسیده بود.
ادامه مطلباحمد چلبی می گوید: کنگره ملی عراق از سال 1992 بعد از کنفرانس صلاح الدین، برای اداره عملیات در کردستان و همچنین روابط بین المللی شروع کرد از سی آی ای پول می گرفت.
ادامه مطلباحمد چلبی می گوید: اطلاعاتی نزد من رسید که نشان می داد تلاش ما شکست می خورد، و درباره آن هشدار دادم. همراه من برادرم حسن بود، یک ماه بعد از آن که از تهران به بیروت برگشتیم، تلاش ما فاش شد. و ده ها نفر اعدام شدند.
ادامه مطلباحمد چلبی می گوید: من در دوران پادشاهی وضعیت عراق را خیلی تحسین می کردم و به آن خوش بین بودم. در آن دوران آبادانی و پروژه های بسیاری بود.
ادامه مطلباحمد چلبی می گوید: مسعود بارزانی گفت: تا زمانی که کاری از دست ما بر می آید به دشمنان جمهوری اسلامی اجازه نمی دهیم به مرزهای عراق – ایران برسند.
ادامه مطلب