کتابخانه

روایت مسعود خدابنده از فرقه رجوی
از قلب تاریکی تا روشنای حقیقت

روایت مسعود خدابنده از فرقه رجوی

آرش رضایی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: مسعود خدابنده یکی از چهره‌های برجسته و شناخته‌شده در میان اعضای جداشده از سازمان مجاهدین خلق (منافقین) است که طی سال‌های طولانی فعالیت خود، چه در زمان حضور در این سازمان و چه پس از جدایی از آن، اطلاعات و دیدگاه‌های انتقادی ارزشمندی درباره ساختار، عملکرد و اهداف این تشکیلات تروریستی و ستیزه جو ارائه کرده است. او که زمانی به‌عنوان سرتیم حفاظت مسعود رجوی، رهبر سازمان، و یکی از اعضای ارشد آن فعالیت می‌کرد، پس از جدایی در سال ۱۳۷۵ (۱۹۹۶ میلادی)، به افشاگری و آگاهی‌رسانی درباره ماهیت این سازمان پرداخته است. در این یادداشت، به بررسی زندگی، فعالیت‌ها و نقطه‌نظرات انتقادی مسعود خدابنده درباره سازمان مجاهدین خلق پرداخته می‌شود. 

ادامه مطلب
پلانکتون تا اوپک
معرفی کتاب

پلانکتون تا اوپک

نویسنده: دکتر محمدمهدی سیدناصری و مونا محرابی/ناشر: ذکر / تعداد صفحات: ۲۰۰ صفحه/ سال نشر: فروردین ۱۴۰۴

ادامه مطلب
مردی غربی با قلبی شرقی
بیست و دومین بخش از کتاب «غریبه»

مردی غربی با قلبی شرقی

یک روز به او گفتم: «در تو از مرد اروپایی چیزی جز ظاهر خارجی نیست. تو قلب مرد شرقی را داری. تو مرد شرقی هستی.»

ادامه مطلب
نخستین دیدار
بیست و یکمین بخش از کتاب «غریبه»

نخستین دیدار

در درونم غافل بودم. وقتی که به خانه ایریک رسیدم، زندان را فقط در سرم درک می کردم. إحساس می کردم که زندانی خودم هستم.

ادامه مطلب
«اطلاعات در خط مقدم؛ درآمدی بر نقش راهبردی اطلاعات در پیشبرد سیاست خارجی»
معرفی کتاب

«اطلاعات در خط مقدم؛ درآمدی بر نقش راهبردی اطلاعات در پیشبرد سیاست خارجی»

کتاب «اطلاعات در خط مقدم؛ درآمدی بر نقش راهبردی اطلاعات در پیشبرد سیاست خارجی» اثر نوید کمالی و اشکان پیرزاده، منتشر و در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفت. این کتاب به بررسی نقش اطلاعات در شکل‌گیری و پیشبرد سیاست‌های خارجی و تأثیر آن بر حفظ و ارتقای منافع ملی می‌پردازد.  

ادامه مطلب
سرانجام آزادی
بیستمین بخش از کتاب «غریبه»

سرانجام آزادی

بالاخره در هواپیما به روی آزادی باز شد. تونل تنگی از پلاستیک هواپیما را به فرودگاه متصل می کند. در آن روهروهای تو در تو، چهره خواهرم به نظرم آشنا آمد، ناگهان میان دوربین ها و عکس بردارها و میکروفون هایی که به طرفم دراز شده بودند شناور شدم.

ادامه مطلب